چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

شعار های اصلی انتخابات ریاست جمهوری آتی ایران


شعار های اصلی انتخابات ریاست جمهوری آتی ایران

در سایه آنچه که تا کنون در حوزه سیاسی بدان پرداخته ایم نکرده ها وعده نداده شده ها و وعده داده شده های تحقق نیافته را با آرامش و صداقت مطرح کنیم این نگاه می تواند منشاء شکل گیری جریانی معتدل و ملی معطوف به زندگی و واقعیت های پیرامونی مان باشد

کمی به عقب برگشته و ببینیم که در گذشته - از تاسیس جمهوری اسلامی تا کنون - بر جریان انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران چه گذشته است. در این شرایط چه کارها و رفتارهایی صورت گرفته است و چه رفتارهایی بهتر بود انجام شود ولی از آن اجتناب شده است. به نظر می آید برای تصمیم گیری و تصمیم سازی بهتر خواهد بود اگر آنچه که انجام شده معیار قرار گیرد و انجام نشده ها بررسی شود؛ نکرده ها مطرح شود. در سایه آنچه که تا کنون در حوزه سیاسی بدان پرداخته ایم نکرده ها - وعده نداده شده ها و وعده داده شده های تحقق نیافته را - با آرامش و صداقت مطرح کنیم. این نگاه می تواند منشاء شکل گیری جریانی معتدل و ملی معطوف به زندگی و واقعیت های پیرامونی مان باشد. بدین لحاظ این سوال اصلی مطرح است که «کنشگران حوزه سیاسی و تصمیم سازان در این عرصه در گذشته ایران اسلامی چه کرده اند؟ آیا آنچه که انجام شده است با گذشته ایران غیراسلامی تفاوت هایی دارد؟ ابعاد شعارها و اعمال و رفتار کنشگران در حوزه سیاسی چه می باشد؟» برای پاسخگویی به سوالات فوق، نگاهی اجمالی ولی تاریخی به جریان ریاست جمهوری اسلامی به لحاظ انتخابات و مناسبات شکل گرفته مابین کاندیداها لازم است.

در نگاهی کلی سه مرحله و دوره تاریخی در این میسر قابل تمییز از یکدیگر است که در ادامه بیان می شود. در اولین مرحله، اولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی با شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که همان شعار اصلی انقلاب اسلامی بود، برپا شد و رقبا هر یک با بحث و بررسی این شعار تلاش کردند مدافعان بیشتری کسب کنند. در این انتخابات است که یک عامل برای رقبا در نقد یکدیگر وجود دارد؛ آن هم سخن از سابقه یکدیگر و اینکه کدام یک از مدعیان ریاست جمهوری صادق ترند. کدام یک در جریان انقلاب اسلامی نقش بیشتری داشته اند. سخن بر این نیست که کدام یک از شعارهای مطرح شده دارای اهمیت و اعتبار بیشتری است یا اینکه کدام شعار با ماهیت انقلاب اسلامی سازگاری بیشتری دارد. در این مرحله است که مدعیان ریاست جمهوری و دست یافته های به حاکمیت شبیه ترین افراد به نظام جمهوری اسلامی هستند. اگر هم کسی - با تصور کسی یا گروهی یا جمعی - بی شباهت با نظام و انقلاب اسلامی تشخیص داده می شد، می بایست کرسی ریاست را رها کرده و سرگردان شود. بدین لحاظ است که بیش از پنج دوره ریاست جمهوری اسلامی در ایران بر اساس شباهت هر چه بیشتر با شعار کلی که بیانگر انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن داشت، همه داعیان این حوزه در فضای مفهومی اشاره شده بحث و گفت وگو می کردند. این مطرح نبود که چه کسی درک عمیق تری از این شعار دارد، بلکه وضعیت وقتی مشکل می شد که صداقت کافی در طرح شعارها یا تحقق آنها در نزد کاندیدا یا مدافعان آنها وجود نداشت.

شاید یکی از دلایل اصلی عدم بروز جریان یا فرد قدرتمند منتقد به این وضعیت بر می گردد. به همین دلیل هم هست که فرد مخالف قدرتمندی هم بروز نکرده و در نتیجه مناقشه بلند و با اثری هم باقی نمانده است. مخالفان نظام که در درون نظام هم باقی مانده بودند یکی از عناصر اصلی قوت دهنده به شباهت زیاد شخص کاندیدا و برنده ریاست جمهوری با کلیت نظام به لحاظ ذهنی و سابقه یی می شدند.در دوره دوم، اوضاع کمی متفاوت شده است زیرا با استقرار کامل نظام و تشکیل حکومتی که داعیه سامان دادن اوضاع و احوال را دارد، وضعیت را با گذشته متفاوت ساخت. زیرا حکومت اسلامی عاملیت تفاوت و تمایزدهنده دیدگاه ها در درون حاکمیت شد که خود زمینه استقرار و ماندگی آن شد زیرا گروه های متفاوت با دیدگاه ها و تلقی های متفاوت در کنار یکدیگر در سایه رهبری کاریزمایی امکان گفت وگویی تعامل گرایانه یافتند. پس اساس شکل گیری تفاوت دیدگاه ها و قطب بندی درونی نظام را می توان در ساختار نظام جمهوری استقرار یافته دانست.

این کلیت نظام جمهوری اسلامی است که بستر ساز شکل گیری گوناگونی جریان های متعدد فکری، اجتماعی و سیاسی می شود. هم موسسان و تابعان موسسان و هم ناظران نظام جمهوری اسلامی در داخل کشور با تجربه یی به نام نظام جمهوری اسلامی همراه شده و با آشنایی با آن ماندگاری پیشه همه شد و مخالفان ماندگاری - مدعیان فروپاشی - را از کلیت گفتمان سیاسی حذف کردند. مشارکت کنندگان در این مرحله امکان و فرصت این را یافته اند تا به متون فکری، حقوقی، مناسبات سیاسی و اجتماعی، ساختار قدرت، مشارکت بین المللی و بسیاری از دیگر امور اشاره کنند. اشاره های هدفمند و بی هدف، افراد سازمان یافته و حاشیه یی، گروه های سازمان دهی شده و به میان آمدن نسل جدید انقلاب و عدم حضور امام خمینی (ره) به عنوان رهبر بنیانگذار انقلاب اسلامی فضا و شرایط بروز تعابیر و تفاسیر متعدد در مورد نوع مشارکت، آینده نظام و انقلاب اسلامی و کارکردی بودن نظام جمهوری اسلامی در جهان شده است. تغییرات صورت گرفته در این دوره ضمن اینکه به استقرار بیشتر نظام کمک کرد، فضای توسعه یی جهانی را از طریق تعامل دوستانه یا خصمانه فراهم ساخت. بدین لحاظ است که گروه های سیاسی، اجتماعی و فکری متکثر ناخواسته امکان ظهور یافتند. ناخواستگی حضور گروه های متعدد که ریشه در تاریخ دو دهه یی نظام جمهوری اسلامی داشتند، نیاز به فضا و شرایط گفتمانی مشترک داشت. با این وجود شعارهای متفاوت و بعضاً معارض شکل گرفته و حوزه سیاسی به سرعت دو قطبی شد.

در نتیجه در این مرحله شعارها و داعیه های متفاوت و معارض شکل گرفت؛ آزادی، عدالت و برابری در مقابل استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی از یک طرف و شعار حقوق مدنی و اهمیت زندگی اجتماعی در مقابل دفاع از دین و آیین از طرف دیگر مطرح شد. دوگانه گرایی های متعددی در بیان مدعیان دستیابی به ریاست جمهوری اسلامی داشتند، وجود داشت. هنوز هم یک اصل مشترک در میان افراد دیده می شود؛ ارجاع به نظام جمهوری اسلامی و اهمیت انقلاب اسلامی. به عبارت دیگر، همه مدعیان شعارهای متفاوت و متضاد اصل را زنده کردن انقلاب اسلامی برای ساماندهی نظام جمهوری اسلامی قرار دادند. رقبای وارد شده به این صحنه هنوز هم خودی اند و مدعی بهبود شرایط و دفاع از کیان اسلام، نظام و ایران هستند. عنصر ایرانی در این عرصه وارد شده است. در حالی که در دوره قبلی این عنصر جایی نداشت. اتفاقی که در این دوره افتاده است - حدود سه دوره ریاست جمهوری با حضور دو رئیس جمهور - وارد کردن سابقه افراد و خانواده های پیوسته آنها می باشد. این عنصر تا حدودی اجازه شکل گیری گفتمان شفاف ایران، اسلام، ایران اسلامی، اسلام ایرانی را نداد و به طور رمزی و ناخواسته به دوره اول بازگشت صورت گرفت.

پس از طی دو دوره قدیمی، دوره سومی شکل گرفت. در این دوره که سابقه بیش از دو دهه تلاش، کار و عمل سیاسی و اندیشه سازی در حوزه اجتماعی و سیاسی را پیش رو داشت، مناقشه های جدیدی بروز کرد. در نتیجه بسیاری از افراد و گروه ها حس وارد شدن به دوره سوم را پیدا کردند. در دوره سوم نوع مشکلات و مناقشه های موجود در عرصه سیاسی و ریاست جمهوری اسلامی جدید بروز پیدا کرده و تمایزات آن نشان داده شد. در این دوره است که بحث های متعددی امکان ظهور و بروز دارند. سخن از عدالت، آزادی، قانون و جامعه جدید و جهان مدرن اصلی ترین موضوعات مورد توجه مدعیان ریاست جمهوری خواهند بود. حسن کار این دوره توجه دقیق به دو موضوع است؛ جامعه ایرانی و جامعه جهانی. همه کسانی که به رقابت ریاست جمهوری اسلامی وارد خواهند شد، به نوعی سخن از جامعه ایرانی، جامعه جهانی و رابطه بین آنها خواهند داشت. درون جامعه ایرانی اصل بر اعتدال خواهد بود تا به هم ریختن. کسانی که وارد این عرصه می شوند دیگر نمی توانند جامعه را به بنیادگرایی و حذف دیگری دعوت کنند. اگر در گذشته این اتفاق افتاده است، دیگر شرایط طرح و وارد شدن به این نوع دعواها که بسیاری هم ساختگی است، امکان بروز و ظهور نخواهد یافت زیرا همه کسانی که در دوره قبلی به عنوان نیروی کنار گذاشته معترض بودند به میدان آمدند و همه کسانی که به شکلی قهر کرده بودند چوب قهر کردن شان را بر بدن نحیف شان حس کردند. بدین لحاظ کسی دیگر نیست که خارج از درگیری باشد. کسی خارج از تزاحم های قطبی باقی نمانده است. جریان تزاحم ها همه حیات اجتماعی و سیاسی ایرانی را گرفته و همه را منتظر وارد شدن به صحنه رقابت کرده است.

در همین نگاه و چشم انداز است که ارائه تصویری خام، کلی و بی ارتباط با زندگی واقعی و روزمره افراد و گروه ها تحت عنوان دشمن خارجی و داخلی می تواند به توهمی صرف تعبیر شود. به جای دشمن، همکاری و همیاری و حضور در جامعه جدید مورد نظر قرار خواهد گرفت.در این شرایط و فضای نامعلوم جهت گیری های متعددی بروز خواهد کرد. این فضاها در قالب عباراتی چند قابل طرح هستند؛

۱) جامعه سازی مدرن ایرانی،

۲) مشارکت ایرانیان در سطح جهانی و

۳) اهمیت یافتن پدیده یی به نام تمدن و هویت ایرانی اسلامی. در تحقق اهداف و جهت گیری های فوق است که شعارهایی چند می تواند در سطوح متعدد طرح شود. از این فضاست که سه شعار اصلی دامنه حیات ریاست جمهوری اسلامی را معنی خواهد داد؛ اهمیت کانونی ترین نیروی اجتماعی در ساختن جامعه، تنظیم رابطه با جامعه پیرامونی و جهانی که به تنش زدایی منطقه یی و جهانی بینجامد و ارائه تصویری کلی از حوزه تمدن ایرانی که موجب غرور ملی و اسلامی ایرانیان شود. این سه شعار با برداشت های متفاوت (دو گروه رقیب مدعی دستیابی به قدرت) مطرح خواهند شد. گروه اصلاح طلب راهی جز دفاع از علم و دانش با تاکیدی که بر حیات و سهم طبقه متوسط تا طبقه پایین و بالای جامعه دارد، برای ساماندهی حیات درونی جامعه ندارد، در حالی که گروه اصولگرا همچنان بر نقش نیروهای سنتی تاکید خواهد کرد. در سطح تنش زدایی، جریان اصلاح طلب چاره یی جز طرح مجدد تز گفت وگوی تمدنی ندارد و جریان اصولگرا به منافع قطب بندی شده دو جهانی (جهان توسعه یافته و توسعه نیافته) تاکید خواهد کرد. در نهایت در حوزه تمدنی، اصلاح طلبان در نگاه تمدنی از تمدن ایرانی با محوریت اسلام، در مقابل با رویکرد اصولگرا که بر اسلام ایدئولوژیک تاکید دارد، متمرکز خواهد شد.

در منظرگاه تمدنی (فرهنگی) نقادی عملکرد کنشگران حوزه سیاسی و اجتماعی ( از دولت و نظام سیاسی ایران) را در پی دارد، کارکردی تمدنی خواهد یافت.در نهایت در بیانی صریح و ساده، در جریان انتخابات ریاست جمهوری اسلامی آتی که گامی در استقراری دیگر است، قطب بندی های سیاسی، اجتماعی و فکری از شفافیت بیشتری برخوردار خواهد شد. قطب بندی (دوگانه) با همه تکثر آن با سه ساحت جهان ایرانی اسلامی، جهان جهانی و عاملیت اجتماعی سامان خواهد یافت. تصویری که مدعیان اعتدال اجتماعی و فرهنگی از جامعه ایرانی، جامعه جهانی و رابطه بین این دو با محوریت طبقه متوسط ارائه خواهند داد در مقابل با جهان دوگانه تزاحمی راستگرایانه اصولگرایان با حذف تنوع گرایی اجتماعی و سلطه گری، طبقه محروم حرام شده اصل ماجرا خواهد بود. برنده و بازنده اصلی، جریان و قطبی است که به شفافیت این فضا کمک کند تا تجربه سیاسی و اجتماعی ایرانیان در اثر انباشتگی تعامل گرایانه یا قطبی و حذفی شود.

تقی آزاد ارمکی

استاد گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران