سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
آثار و کارکردهای جوّ غالب در عصر رسانه
در هر زمان، در جامعه فرد یا گروههایی هستند که برای رسیدن به مقاصد خویش و همراه کردن دیگران، سعی می کنند که با استفاده از لوازم و ابزارها و فضاسازی های لازم زمینه های القای نظرات خویش به دیگران را فراهم سازند.
نویسنده کوشیده است در این نوشتار اشاره ای کوتاه و گذرا به این مطلب داشته باشد.
اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
● ابزارهای شناخت انسان
فضا و جو غالب اصطلاح به روزی است که چند معنا دارد. یکی از معانی که مراد این نوشتار است، اینکه فضای حاکم به معنای فرهنگ غالب و چیره ای است که ازهر راهی خود را بر افکار و اندیشه ها تحمیل می کند و اجازه نمی دهد تا انسان خود در فضای آزاد اندیشه ورزد و بر پایه های داده های علمی تحلیل و تبیین کند و برای خود و دیگران توصیه ای داشته باشد.
برای این که مطلب روشنی خود را چنان که مراد است به دست آورد، به این نکته اشاره می شود که انسان برای شناخت خود و محیط اطراف و تشخیص موقعیت خود در هستی نیازمند ابزارهای شناختی است. قرآن این ابزارها را ابزارهای حسی دانسته است که مهم ترین آن گوش و چشم است. البته گوش و چشم می توانند به عنوان ابزاری مفید داده های اطلاعاتی را دریافت و به انسان منتقل کنند. اما آن چه از راه چشم و گوش به عنوان شناسه های دیداری و شنیداری دریافت می شود به طور کلی و عمومی امور جزیی و داده های خردی است که نمی توان با آن به داوری و قضاوت پرداخت. از این روست که قلب و عقل به عنوان مهم ترین ابزار داده پردازی انسان عمل می کند و این امکان را به وی می بخشد تا با چیدمان خاصی آن را به معقول اولی و ثانوی تبدیل کند. از این روست که از ویژگی هایی که در چند داده مشترک به دست می آورد، حکم می کند که محمد و علی و تقی و نقی انسان هستند و آن گاه حکم می کند که این ها از یک نوع می باشند که تحت عنوان کلی انسان(حیوانی خردمند و گویا) قرار می گیرند. ازاین پس است که تبیین و تحلیل های عقلانی انجام می شود و داده پردازی مسیر انسانی را تعریف و تبیین و توصیه می کند.
بنابراین ابزارهای شناختی از احساس تا عقل نقش مهمی در ایجاد شناخت و بینش و نگرش انسانی ایفا می کند که بدون آن ها نمی توان از انسان به مفهوم شناخته شده سخن گفت.
● شناخت ناقص یا نادرست
در این میان قرآن ضمن گزارش هایی از انسان ها توضیح می دهد که گاه در ابزارهای شناختی از حس و عقل خللی از سوی خود شخص و یا دیگران پدید می آید و داده ها به درستی به دست نمی آید و یا در بخش داده پردازی خللی پدیدار می گردد و این گونه است که شناخت ناقص و یا نادرستی از خود، محیط، موقعیت و وضعیت خویش در جامعه و جهان به دست می آورد و بینش و نگرش و گرایش های وی نیز از آثار و پیامدهای سوء آن در امان نمی ماند.
یکی از علل و عواملی که در روند درست داده گیری و داده پردازی خلل و اخلال ایجاد می کند، مساله جو و فضای حاکم است. بی گمان در هر زمانی فضا و جوی خود را بر مردم و جامعه چیره می سازد. در گذشته این مساله کم تر اتفاق می افتاد؛ زیرا ارتباطات و فن آوری ارتباط به گونه ای نبوده است که بتواند مردم را تحت سیطره خویش درآورد. اما با افزایش و پیشرفت فن آوری این فرصت از آدمی سلب شده است که خودش باشد و این گونه است که هر شخصی به ظاهر نظر خودش است ولی در باطن دیگری است. به این معنا که آزادی های فردی هر روز با فن آوری و افزایش و گسترش ارتباطات کاهش می یابد و فرهنگ جمعی خود را بر همه بخش های انسانی تحمیل می کند. هر شخصی پیش از آن که خودش باشد دیگری و جامعه است و این گونه است که حریم خصوصی به معنای اندیشه و تفکر فردی از هم فرو می پاشد و جایی برای مانور و تأثیرگذاری در زندگی نمی یابد.
● تأثیرات جوغالب
قرآن از این مسئله به عنوان تأثیر محیط یاد می کند. در جامعه ای که جو خاصی چیره شود کم تر انسانی می تواند از تأثیر و آثار آن در امان ماند. به عنوان نمونه در عصری که همگان خورشیدی را مرکز هستی تلقی می کردند و یا از ایستایی آن سخن می گویند کسی نمی تواند تفکری داشته باشد که خورشید نیز همانند ستارگان دیگر در حرکت است و ایستایی ندارد. این تحمیل گری همواره غیرمستقیم است و فرد بی آن که بفهمد همان گونه می اندیشد که گفتمان غالب و چیره خواسته است. در عصر حس گرایی عقلایی، فضایی چیره این است که روش تجربی و حسی مساوی با حقیقت است و هر آن چه به روش تجربی قابل آزمون و آزمایش نباشد خرافات است و این گونه است که امور متافیزیکی به عنوان تفکری خرافی به کناری نهاده می شود.
قرآن گفتمان عصر نوح(ع) را مورد تحلیل و تجزیه قرار می دهد و بیان می کند که چرا خداوند و حضرت نوح(ع) به این نتیجه رسیدند که این مردمان قابلیت هدایت را نداشته و باید نابود گردند. در تعبیر قرآنی که در سوره نوح آیه۲۷ آمده است، خداوند از زبان حضرت نوح(ع) می فرماید: لایلدوا الا فاجراً کفار این مردم جز فاجر و کافر نمی زایند. به این معنا که زایش ایشان برخلاف زایش طبیعی است که می بایست براساس فجور و تقوا و تسویه میان آن دو باشد؛ زیرا در سوره شمس آیه۷و ۸ می فرماید: و نفس و ماسویها فالهمها فجورها و تقویها؛ سوگند به نفس انسان که خداوند آن را در حالت استوا و اعتدال آفرید و همزمان تقوا و فجور را به او الهام کرد. این الهام چه به معنای الهام غریزه و فطرت باشد و چه معنای آموزش از راه اکتساب، آدمی را در حالتی تصویر و ترسیم می کند که هر دو گونه قابلیت را دارا می باشد و هنگام زایش از آن برخوردار می باشد. اما مردم زمان نوح(ع) به گونه ای بوده اند که دیگر در این حالت تسویه زاده نمی شدند و آن چه با ایشان همراه بوده است فجور و بی تقوایی بوده است.
دلیل این مسئله را قرآن، تأثیر محیط زیست بشر بر او می داند. از آن جایی که محیط زمان نوح(ع) در آن حد و اندازه آلوده و به لجن و فجور کشیده شده بود که به فرزندان اجازه داده نمی شد تا از تسویه برخوردار گردند و همزمان با فجور از الهام تقوایی نیز برخوردار گشته و به شکل اختیار و انتخاب یکی از دوگزینه را برگزینند. بلکه آنان تحت تأثیر فضای چیره و غالب همواره تنها از فجور بهره مند می شدند و کودکان و فرزندان نمی توانستند از تقوا و ایمان آگاه گردند و شناختی نسبت به آن به دست آورده و به اختیار انتخاب و گزینش کنند. این گونه است که محیط و غالب فرصت برابر و تسویه را از آدمی می گیرد و آدمی را در جبر تاریخی قرار می دهد.
چنین افرادی دیگر امکان این را به دیگران (فرزندان) نمی دهند تا خود به اختیار گزینش کنند و میان حق و باطل و ایمان وکفر و فجور وتقوا یکی را برگزینند این همان مسئله جو و فضای غالب در اصطلاح این نوشتار است.
● فضای غالب ایمان و تقوا
در زمان ما نیز فضای غالب آثار مخربی به جا می گذارند. البته می توان تصور کرد که زمانی تنها غالب تقوا و ایمان و عدالت باشد ولی این بدان معنا نخواهد بود که گفتمان غیرغالب امکان حضور و بروز نخواهد یافت؛ زیرا این تصویر از وضعیت و موقعیت انسان معنایی جز جبر ندارد که هر انسانی بی ابتلا و فتنه های آن عاقبتش به ایمان و بهشت ختم شود. در تحلیل قرآنی هر چند امکان این وجود دارد که گفتمان غالب حق و ایمان و عدالت باشد ولی این هرگز به معنای جبر ایمانی و فقدان فجور و کفر نیست تا انسان ها را تنها در یک راه اجباری قراردهد. قرآن می فرماید آیا گمان کرده اند که همین که بگویند ایمان آورده ایم بی فتنه و آزمون و ابتلایی به بهشت می روند؟ هرگز چنین نخواهد بود. از این روست که در عصر حاکمیت اسلام در دوره نبوی و علوی هر چند که جو غالب اسلام و ایمان بوده است ولی کفر و نفاق و فجور نیز امکان حضور داشته اند و بر این پایه و اساس است که در عصر ظهور نیز با وجود گفتمان غالب مهدویت و عدالت، گفتمان مسیحی و یهودی نیز وجود داشته و کفر حتی این امکان را می یابد که حضرت ولی عصر(عج) را به شهادت برساند.
● فضای غالب کفر و نفاق و فجور
اما آن چه هدف این نوشتار است آن است که فضا و جو غالب کفر و نفاق و فجور برخلاف جو و فضای غالب حق و عدالت و ایمان، می کوشد تا به گونه ای عمل کند که گفتمان دیگر هرگز فرصت ظهور ولو به صورت نابرابر را نیابد و اجازه نداشته باشد تا حتی به عنوان گفتمان مغلوب خود را نشان دهد. این گونه است که فضای کفر و فجور غالب تک محور و تک نهاد می شود و کسانی که در این محیط زندگی می کنند و نفس می کشند امکان آن را نمی یابند تا با گفتمان های رقیب و یا فضاهای دیگری آشنا شوند چه برسد که اجازه یابند که بدان بپیوندند. به سخن دیگر گفتمان غالب کفر و فجور شرایط را چنان فراهم می آورد که تنها همان اندیشه و تفکر به گوش برسد و به چشم آید و اندیشه و فکر رقیب و حتی همتراز آن شنیده نشود و یا حتی اگر شنیده شده با جوسازی امکان گرویدن افراد را به آن سلب کند. این روش در گذشته تجربه شده است و اکنون با فن آوری ارتباطات و ابزارهای موجود و جوسازی به گونه ای عمل می شود که به عنوان مثال چادر امری مذموم تلقی شود و یا نماز خواندن ضد روشنفکری معنا شود و یا تقلید و اطاعت از ولایت معصوم(ع) و ولی فقیه امری دور از خرد و عقلانیت معنا یابد.
در چنین فضایی و محیطی است که هم نوایی و همرایی و همدلی با گفتمان غالب عین خردورزی و تفکر و روشنفکری قلمداد می شود و به دیگران یا فرصت تفکر دیگر نمی دهند و یا اگر صدای مخالفی شنیده شد در فضا و جوی قرار می دهند که شخص به طور طبیعی اختیارانتخاب و گزینش را نداشته باشد. این گونه است که می بایست گفت: لایلدوا الا فاجراً کفارا؛ جامعه ای که فرصت برابر اندیشه و تفکر و انتخاب را به نام تفکر و اندیشه و انتخاب از آدمی سلب می کند و نمی گذارد تا انسان به استوازاده شود، رشد کند و راه خویش را به اختیار خویش انتخاب کند.
به نظر می رسد که فضای حاکم برکشورهای غربی و تفکرهای موجود در جوامع سرسپرده آنها از اقتدار رسانه ای غرب و تفکر لیبرال دمکراسی غربی که جو غالب و چیره ارزش های مادی غرب برخوردار است، این گونه کارکرد دارد و فرصت برابر هرگونه تفکر و اندیشه و شناخت و انتخابی را از مردم و مخاطبین خود می گیرند.
علیرضا حیدری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست