یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
هزاردستان فكر و كمیته هوشیاری
«از اسلام فقط با یك نیرو میشود پاسداری كرد و آن علم است و آزادی دادن به افكار مخالف به شرط مواجهه صریح و روشن با آنها». با این سخن استاد مطهری دو گروه موافق نیستند. یكی آنهایی كه گمان میكنند با سكوت، تعداد موافقین زیاد میشود و ساكت شدن را با قانع شدن اشتباه میگیرند و گروه دوم كسانی كه از تبدیل معاند و مخالف به موافق بحث میكنند، اما بدون انتظار تغییر مواضع از ناحیه مخالفان و معاندان. یعنی از آزادی دادن به افكار مخالف بحث میشود، اما بدون آن قیدی كه استاد مطهری آورده است كه عبارت بود از مواجهه صریح و شفاف با آنها.
مطهری در عصری به عرصه آمد كه در آن عصر یك گرایش قوی در جامعه فرهنگی ایران، دین را به مثابه عنصری فانتزی و به عنوان دكور صحنه وارد بحثها میكرد و از ادبیات مذهبی یك حاشیه امنیتی و توجیهی برای نشر دكترین غیردینی میساخت كه این بیماری و عوارض بالینیاش هنوز ادامه دارد. شاید به همین علت است كه اتحادیههای معرفتیای كه در همان سالها علیه خط مطهری تشكیل شد، اتحادیههای خیلی معنیداری بود.
مطهری در برابر خط تحریف دین خاكریزی زد كه از آن خاكریز نمیتوانستند عبور كنند. یا باید او را از پا در میآوردند یا راهشان را كج میكردند و برمیگشتند و آنها شق اول را برگزیدند. مطهری خط تحریف دین را بر سر تضادهای دوگزینهای و سؤالهای گریزناپذیر قرار داد و نگذاشت به اجمال و ابهام بگذارنند و عبور كنند. مطهری نشان داد كه در سطح محور جناحهای ماركسیستی یا لیبرالی كه در بدنه روشنفكری دینی نفوذ میكردند چه كسانی حضور دارند یا چه اتفاقاتی دارد میافتد.
ما نمیخواهیم با پیش كشیدن قصه مطهری كه با خون دل او شروع شد و با خون سر او پایان پذیرفت، گذشته را عوض كنیم و به تاریخی كه سپری شده دستور بدهیم. ما میخواهیم به خودمان دستور بدهیم كه تجربه مطهری را كه تجربه مهمی بود و برای ما خیلی گران تمام شد دوباره تكرار نكنیم. باید گلولهای كه بر سر او خورد، از جمجمهاش بیرون آورده شود و درست مطالعه بشود كه از چه اسلحهای و با چه استدلالهایی شلیك شد؟ باید روشن شود كه نقطه عزیمت خشونت در صحنه گفتوگوی فرهنگی در این كشور در نیم قرن اخیر چه كسانی بودهاند؟ مطهری در دوران انفعال و اغفال دینی، یك كمیته هوشیاری تشكیل داد.
وقتی لیبرالها و ماركسیستها كه آن دوران، فضای حاكم بر محافل روشنفكری دینی و لائیك ما در قبضه آنها بود، ذهن بچهها را در دانشگاهها شرطی میكردند كه با شنیدن نام دین به یاد خرافات بیفتند و از كلمه جهاد به كلمه خشونت منتقل بشوند و از عرفان تخدیر و از كلمه تكلیف بوی تجاوز به حقوق بشر به مشامشان برسد و از آزادی به نفی شریعت منتقل شوند و اسلام را تكهتكه میكردند و هر تكهای را متحجرین و روشنفكر مآبها با رویكردی ماركسیستی و لیبرالی در سردخانههای جناحی و خصوصی خود میگذاشتند تا یك وقتی مصرف كنند، در این شرایط مطهری سر رسید تا این كدها را یكییكی بشكند و شكست.
مطهری اهل جدلهای مدرسی نبود ولی نمیگذاشت كسانی به نام نواندیشی محتوای معرفتی ایمان را در هم بریزند، اما در عین حال هیچ وقت نمیخواست كه به هر بهانهای در درستكیشی دیگران تشكیك كند و تعداد مرتدها را تكثیر كن. مطهری از سطح جماعت روشنفكر و مقدسمآب یك گام فراتر گذاشت و یك تنه رستاخیز به پا كرد. البته آخوندهای قشری و كمدانی هم بودند كه روزگارش را سیاه میكردند، كسانی كه هر اجتهادی را بدعت و هر عتیقهای را سنت میدانند و اصولگرایی را با طالبانگری و تحجر اشتباه میكنند.
اینكه محافل روشنفكری دینی در دهههای چهل و پنجاه چرا شدیداً درگیر تأویل دین و تفسیر به رأی دین و سهل گرفتن امر تفكر در دین شدند فقط یك علت نداشت، اما یكی از اهم علل آن كم آوردن محافل روشنفكری دینی ما در مقابل گفتمان لیبرالی و ماركسیستی بود؛ یعنی سر میز گفتوگو با ماركسیستها و لیبرالها كم آوردند و وا دادند. فقدان تئوریسینهای صالح دینی و روشنفكر، بحرانی است كه هنوز هم روشنفكری دینی ما را رنج میدهد. فقر تئوریك در جامعه روشنفكری دینی باعث فقر نظریهپردازی شد و این باعث شد تا دستشان را برای تكذیب به مكاتب دیگر دراز كنند و امروز به طور خاص به طرف لیبرالیزم، آن هم از نوع قرن هجدهمی نه لیبرالیزم آغاز قرن ۲۱ رو آوردهاند.
نسل دهههای ۴۰ و ۵۰ كه امثال بنده جوانترین آنها بودیم و حالا نسبت به شما پیرمرد محسوب میشویم، در آن محافل كه علقه خانوادگی و شخصی به دین داشتند، اما سرشان با دلشان همراه نبود، هرچه هم در شبكه واژگانی وارداتی درگیرتر و آكادمیكتر میشدند سرشان سنگینتر و دلشان خالیتر میشد، یعنی سر از دل بیشتر فاصله میگرفت. غافل از اینكه نمیشود سوار ترن هگل و ماركس شد یا سوار ترن جان لاك و پوپر شد و به مدینه فاضله اسلام و مدینهالنبی رسید.
در یك چنین عصر و عرصهای بود كه دو پدیده از خراسان ظهور كردند و تأثیراتی عمیق بر روشنفكری دینی گذاشتند. یكی مطهری بود كه خدای دقت و انضباط فكری است (و به صراحت میگفت به رغم بعضی تشابهات یك جایی راه اسلام از لیبرالیزم جدا میشود یك جایی راه اسلام از ماركسیسم و از فاشیزم جدا میشود و آنجا دیگر نباید از ترس متهم شدن به املی با كسی تعارف كرد) و دیگری شریعتی است كه صدای ناقوس بیداری مذهبی بود، گرچه عاری از دقت اما توأم با صداقت و نقدپذیری بود. امثال ما البته بیشتر در زمان با ذهن و زبان شریعتی محشور بودیم قبل از اینكه با مطهری و عظمتهای او آشنا بشویم. برای ما خیلی جالب بود كه علی شریعتی و جلالآلاحمد با چه شجاعتی دارند برخلاف مسیر رودخانه روشنفكری كه از غرب سرازیر شده است حركت میكنند، دگمهای روشنفكری را یكییكی میشكنند و جلو میآیند. دگمهایی كه غالباً دفاع از غرب و غربیگرایی بود، پرستش مدرینته بود، تحقیر ملت خود و تفكیك دین از سیاست بود و شما بدانید علت تهاجم مجددی هم كه الان در محافل روشنفكری دینی با لائیك (ولی هر دو لیبرال) ما علیه شریعتی و آلاحمد شروع شده همین است. الان آقایان میگویند و مینویسند كه آلاحمد غرب را نمیشناخت كه علیه غرب و غربزدگی كتاب نوشت و بحث كرد و به نقد روشنفكری پرداخت و از خدمتها و خیانتهای روشنفكری بحث كرد و همین سالِ پیش در سالگرد شریعتی در دانشگاه تهران گفتند.
شریعتی البته با خیلی از كسانی كه امروز خودشان را میراتدار او میدانند متفاوت بود. او قصد تقویت دین را داشت. گرچه شتابزده. اما مطهری، كاری كرد كه قابل مقایسه با هیچكس نه شریعتی نه آلاحمد و نه هیچكس دیگر نیست. مطهری (كه بعدها او و افكار او ذهن ما را به هم ریخت) بار دو غم را بر دوش داشت. از طرفی غم دفاع از اسلام در برابر ماركسیستها و لیبرالهای ارتدوكس را كه در محافل روشنفكری آن دوران شلتاق میكردند و امروز بعضی از پیرمردهای آنها هنوز هستند و جزء منادیان اصلاحطلبی ویژهای در ایران میباشند و كسی هم آن موقع جلوگیر نبود داشت و از طرفی هم غم سنگینتر و غریبانهتر تبیین اسلام پیش بچه مذهبیهایی كه ماركسیستی فكر میكردند و همین طور پیرمردهایی كه ادبیات مذهبی مصرف میكردند، نماز هم میخواندند ولی ذهنشان با گاو آهن لیبرالیزم شخم و شیار خورده بود و هر آیه و روایتی كه میخواندند یا میشنیدند فوری باید وارد پارادایم لیبرالی میشد، با محتوای لیبرالی ویراستاری میشد یا تأیید و یا رد میشد یا تفسیر به رأی و تأویل میشد و دچار تحریف میگردید، چون محكماتشان در لیبرالیزم بود نه اسلام. مطهری میدانست كه چون حوزه به قدر كافی اجتهاد نمیكند بنابراین عملاً روشنفكری دینی به التقاط میافتد تحجر و التقاط در یك سیكل مشدد همدیگر را تقویت میكنند. وقتی اجتهاد نشد و تحجر دامن پیدا كرد زمینه برای التقاط ایجاد میشود و وقتی التقاطها افراط شد زمینه برای تحجر آماده میشود.
مطهری شهید نبرد تأویل دین است. كسانی هنگام تنزیل دین یا تأسیس یك انقلاب برای دفاع از موجودیت انقلاب شهید میشوند، كسانی هم لازم است هنگام تأویل و تفسیر به رأی و تحریف یك دین یا یك نهضت برای دفاع از اصالت ـ نه موجودیتش ـ شهید شوند و فحش بشنوند چون به محض اینكه موجودیت یك نهضت تثبیت شد تحریفش شروع میشود. كار مطهری به این دلایل از شریعتی و آلاحمد به نظر پیچیدهتر و سختتر بود و به همین دلیل هم مطهری بیشتر تنها ماند. من به یاد میآورم محافل روشنفكری دینی آن دوره در مشهد را كه نام مطهری را واقعاً با عصبانیت به زبان می آورند. مطهری را سمبل یك آدم متحجر و امل كه تاب قرائتهای جدید از دین را ندارد، میشمرند. عیناً در جلسات املها مطهری متهم میشد به وهابیگری و گرایشهای روشنفكری، برای اینكه میخواست یك خط سومی بین التقاط و تحجر باز كند و این كار را به قیمت خون خودش كرد و از دو طرف خورد. از مطهری عصبانی بودند چون مطهری در فكر كردن و حرف زدن دقیق بود. برای دین یك هویت فكری مستقل قائل بود صریحاً میگفت خط مرزی اسلام و ماركسیسم را معلوم كنید. خط مرزی اسلام و لیبرالیزم را معلوم كنید. مشابهات كدامهاست؟ محكمات كدامهاست؟ تا كجا میشود پا داد و در عالم نظر، با دكترینهای لیبرالی یا ماركسیستی و فاشیستی تسامح كرد و از كجا به بعد دیگر نمیشود؟ تا كجا شما حرف بزنید، دارید تفسیر دین و قرائت دین میكنید و از آنجا به بعد تكذیب و تحریف دین است، قرائت دین نیست.
حسن رحیم پور ازغدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست