پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه كار در سیره امیرالمؤمنین علی ع


جایگاه كار در سیره امیرالمؤمنین علی ع

با نگاهی به سیره امامان شیعه علیهم السلام درمی یابیم كه سخت كوشی, تلاش و پرداختن به فعالیت های تولیدی از برجسته ترین ویژگی های این بزرگواران است آنان با این روش خویش, درس بزرگی و عزّت نفس به شیعیانشان آموختند این مقاله نگاهی كوتاه به جنبه كار و تلاش در زندگی امیرالمؤمنین, علی ع , دارد

كار و تلاش رمز اصلی بقا و سرزندگی همه جوامع انسانی است. مردمی كه با تكیه بر توانمندی و ذخایر خداداد ملی خویش، بر ضعف و فقر غلبه كرده اند، مایه خرسندی درونی و اقتدار ملی خویش را فراهم ساخته اند. اگرچه نمی توان گفت كه امروز روحیه راحت طلبی بر عموم جوانان ما حاكم است، اما می توان گفت كه بسیاری از نسل جوان از انجام كارهایی كه مستلزم تلاش و سخت كوشی است، كراهت داشته و طالب رفاه و راحتی با كم ترین زحمت هستند. سودآوری برخی از مشاغل غیرتولیدی و دلّال مآبانه نیز این روحیه را تقویت كرده است.

با نگاهی به سیره امامان شیعه(علیهم السلام) درمی یابیم كه سخت كوشی، تلاش و پرداختن به فعالیت های تولیدی از برجسته ترین ویژگی های این بزرگواران است. آنان با این روش خویش، درس بزرگی و عزّت نفس به شیعیانشان آموختند. این مقاله نگاهی كوتاه به جنبه كار و تلاش در زندگی امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام)، دارد.

● آثار سازنده كار بر روان آدمی

رهاورد روحیه كار و تلاش در یك جامعه، اقتصاد سالم آن جامعه است و بالعكس روحیه راحت طلبی و سستی، بیماری اقتصاد آن جامعه را سبب خواهد شد. كار، سازنده انسان و بنا به اعتقاد استاد شهید مطهری(رحمه الله)، از عوامل تربیت كننده اوست. ارتباط انسان و كار، ارتباطی متقابل است; ضمن این كه انسان آفریننده كار و فعالیت خود است، نوع كار انسان نیز سهم فراوانی در تكوین شخصیت وی دارد. وقتی ابعاد گوناگون شخصیتی همچون امیرالمؤمنین(علیه السلام) را مورد مداقّه قرار می دهیم، ملاحظه می كنیم كه ایشان در عین حال كه زاهدترین فرد زمان خود است، فعّال ترین آن ها نیز هست. ایشان در عین آن كه بیش ترین عبادت ها را در پیشگاه خدای خود دارد، ثمربخش ترین اوقات را نیز دارد و به قول شهید مطهری، شخصیت علی شخصیتی است كه جامع الاضداد است. «وقتی شب می شود و خلوت شب فرا می رسد، هیچ عارفی به پای او نمی رسد، آن روح عبادت كه جذب شدن و كشیده شدن به سوی حق و پرواز به سوی خداست به شدت در او رخ می دهد... روز كه می شود، گویی این آدم آن آدم نیست; با اصحابش كه می نشیند، چنان چهره اش باز و خندان است كه از جمله اوصافش این بود كه همیشه قیافه اش باز و شكفته باشد.»

مطمئناً شرایط فرهنگی و اجتماعی از جمله عوامل مؤثر بر گرایش مردم یك جامعه به سخت كوشی و تلاش یا تنبلی و سستی است و باید این واقعیت را بپذیریم كه بنا به دلایل گوناگون، امروزه غالب جوانان ما از زحمت و سخت كوشی گریخته و راحت طلب و آسان خواه شده اند. آیا ماشینیزم آن ها را چنین بار آورده است؟ آیا رفتار والدین كه خود سختی زمانه را كشیده و علاقه مند نبوده اند فرزندانشان نیز طعم سختی را بچشند و با تلاش خویش همه شرایط رفاه را برای فرزندانشان فراهم ساختند آن ها را چنین ساخته است؟ و یا مشاهده ثروت های بادآورده، كه نزد برخی آدم های زرنگ بدون كم ترین زحمتی جمع شده، این روحیه را به آن ها تلقین كرده است؟ علت هر چه هست، وجود روحیه راحت طلبی را در بیش تر جوانان نمی توان منكر شد، همچنین آفت بودن آن را. بی شك وجود روح راحت طلبی در یك جامعه آفت است; آفتی كه باید علل و راه های مقابله با آن را شناخت.

پیش از آن كه به سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام) در زمینه كار و تلاش اشاره شود، ابتدا نكاتی درباره نقش سازنده كار و تأثیر آن بر روان آدمی ذكر می گردد:

در اسلام، انسانی كه صاحب حرفه است و از دست رنج خود، مخارج خانواده اش را تأمین می كند، جایگاه رفیعی دارد; چه جایگاهی بالاتر از محبوبیت نزد پروردگار: «انّ اللّه یُحبُّ المحترف الامین» و بالعكس آن كه توان كاركردن دارد و مخارج خود را بر دیگری تحمیل می كند ملعون خوانده شده است: «ملعونٌ من ألقی كلّه علیَ النّاسِ.»

انسان با اشتغال به یك حرفه، خود را در معرض آزمون قرار می دهد; آزمونی كه استعدادها و توانمندی های وی را باز می شناساند. قطعاً انسان تا به میدان عمل و كار پا نگذارد، حتی خودش هم نمی تواند استعدادهای خود را شناسایی كند.

بی كاری موجب آزادی یكی از نیروهای انسان به نام «قوّه تخیل» می گردد. امام علی(علیه السلام) می فرماید: اگر تو نفس را به كاری مشغول نكنی، او تو را به خودش مشغول می كند. یكی از زمینه های ارتكاب گناه در انسان بی كاری است. همچنین چون جسم و روح انسان دایم از طبیعت نیرو می گیرند، باید این نیرو را مصرف نمایند. كار بهترین راه مصرف صحیح این نیروست. امروزه هیچ كس منكر ارتباط بی كاری جوانان با گرایش آن ها به منكرات نیست.

در اخلاق اسلامی، رقّت قلب یك فضیلت و قساوت قلب یك رذیلت است. بی كاری موجب قساوت قلب انسان می شود. در حین انجام كار است كه انسان می تواند طعم شیرین موفقیت را بچشد. موفقیت عامل بزرگ امیدبخش و پیش برنده، تنها هنگامی نصیب انسان می شود كه خود را در معرض انجام مسؤولیتی قرار دهد. شادی عمیق، كه همان احساس رضایت مندی درونی است، وقتی نصیب انسان می شود كه در انجام كار خود توفیق یابد. وقتی انسان عهده دار انجام كاری نباشد، چگونه موفقیت و در پی آن، شادی برایش حاصل خواهد شد؟

● علی(علیه السلام) و كار

به راستی، حد تعادل بهره مندی از دنیا و توجه به آخرت چیست؟ چگونه می توان به توصیه آیه شریفه «وابتغ فیما آتیكَ اللّه الدّارَآلاخرهَٔ ولا تنسَ نصیبك مِن الدّنیا» (قصص: ۷۷) نایل شد و بین دنیا و آخرت را جمع نمود؟ سیره علی(علیه السلام) به گویاترین شكل این معنا را بیان می كند. امام(علیه السلام) در كلامی رهگشا به همه كسانی كه دغدغه بهره مندی مناسب، در عین اصالت دادن به آخرت را دارند، راه می نمایند: «للمؤمنِ ثلاثُ ساعات: فساعهٔ یُناجی فیها ربّه و ساعهٌٔ یرِم معاشَه و ساعهُٔ یُخلّی بینَ نفسهِ و بین لذّتها فیما یحلُّ و یجملُ. و لیسَ للعاقلِ أن یكون شاخصاً اِلاّ فی ثلاث: مرمهٌٔ لمعاش أو خطوهٌٔ فی معاد أو لذّهٌٔ فی غیرِ مُحرّم»; مؤمن باید شبانه روز خود را سه قسم كند: زمانی برای نیایش و عبادت پروردگارش و زمانی برای تأمین هزینه زندگی اش و زمانی برای داشتن لذت های مطبوع، حلال و زیبا. خردمند را نشاید جز آن كه در پی سه چیز حركت كند: كسب حلال برای تأمین زندگی یا گام نهادن در راه آخرت یا به دست آوردن لذت های حلال.

از آن جا كه برای وصول به جایگاهی امن و مطمئن در آخرت، انسان چاره ای جز عبور همراه با سلامت و تعادل از دنیا ندارد، توجه به برخورد پیشوایان معصوم(علیهم السلام) با دنیا و نحوه معیشت آن ها لازم می نماید. در میان سخنان و كارهایی كه علی(علیه السلام) به آن اشتغال داشتند، كشاورزی جایگاه خاصی دارد. بررسی زندگی امام نشان می دهد كه حضرت در دوران ۲۵ ساله فاصله از امور حكومتی، بیش تر وقتشان به باغ داری و كشاورزی و كارهایی مربوط به آن نظیر حفر چاه و قنات می گذشت. امام(علیه السلام)ضمن آن كه خود یك كشاورز پرتلاش موفق بودند، احترام خاصی برای كشاورزان و زمین قایل بودند، كه برخی روایات مربوط به آن در ذیل ذكر می شود:

«إنَ معایشَ الخلقِ خمسهٌٔ: الامارهُٔ و العِمارهُٔ و التّجارهُٔ و الاجارهُٔ و الصّدقاتُ. ... و أما وجهُ العِمارهِٔ فقوله تعالی: "هو أنشأكُم مِن الارضِ و استعمركم فیها" فأعلمنا ـ سبحانه ـ أنّه قد أمرهم بالعمارهِٔ لیكونَ ذلكَ سبباً لَمعایِشهم بما یخرجُ مِن الارضِ مِن الحبِّ و الّثمراتِ و ما شاكلَ ذلكَ ممّا جعله اللّهُ معایشَ للخلقِ»; راه هایی كه مردم به كسب درآمد می پردازند پنج تاست: امور دولتی، آبادانی و كشاورزی، تجارت، اجاره و صدقات... اما كشاورزی، خداوند متعال فرموده: اوست كه شما را پدید آورد و به عمران و آبادی دعوت كرد. خدای متعال بدان رو انسان ها را به عمران و آبادانی زمین دعوت كرده تا از بهترین راه ـ كه كشاورزی است ـ و محصولات آن از قبیل غلّات و حبوبات و میوه ها تأمین معاش نمایند.

از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه «كان امیرُالمؤمنینِ یَكتُب و یوصی بفلّاحین خیراً»; امیرالمؤمنین(علیه السلام)همیشه به عمّال و كارمندانشان سفارش كشاورزان را می نمودند. درباره ارزش زمین امام(علیه السلام)می فرمایند: «فإنّكم مسؤولونَ حتّی عَنِ البقاعِ و البهائمِ; شما، حتی در مورد زمین ها و چهارپایان، مسؤولید.»

سخن دیگری از امام صادق(علیه السلام)گویای همّت بلند و سخت كوشی جدّ بزرگوارشان، علی(علیه السلام) است: «پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله)زمینی را از انفال به علی(علیه السلام)دادند و حضرت در آن زمین قناتی حفر نمودند كه آب آن مانند گلوی شتر فوّاره می زد. امام(علیه السلام) آن آب را «ینبوع» نامیدند. آن آب آن قدر زیاد بود كه موجب خوش حالی مردم آن ناحیه شد و هنگامی كه یكی از آن مردم به امام(علیه السلام)تبریك گفت، فرمودند: این آب وقف حجّاج و كسانی است كه از آن جا عبور می كنند; كسی نمی تواند آن را بفروشد و به فرزندانم نیز به ارث نمی رسد.»

در زمان عمر، وقتی وی از داوری بین دو زن درمانده شد، در جستوجوی امام(علیه السلام) برآمد تا در قضاوت یاریش نمایند. امام(علیه السلام)را در باغی یافت، در حالی كه مشغول كار بودند. وقتی با امام روبه رو شد، امام(علیه السلام) مشغول خواندن این آیه بودند: «أیحسبُ الانسانُ أن یُتركَ سُدیً» (القیامه: ۳۶); آیا انسان می پندارد به حال خود رها می شود.

اراده و همّت امام چنان قوی بود كه اگر اراده می نمود از توده ای هسته خرما، نخلستانی انبوه فراهم می ساخت. روزی یكی از یاران حضرت با مشاهده انبوه هسته های خرما نزد ایشان پرسید: این ها را برای چه می خواهید؟

امام فرمودند: به اذن خدا، این ها تبدیل به درخت خرما خواهد شد و چنین شد: امام(علیه السلام)نخلستانی پدید آوردند با انبوهی از درختان.

فعالیت و تلاش امام(علیه السلام) چنان بود كه می توانستند درآمد فراوانی عاید خود نمایند. زمانی كه طلحه و زبیر برای كاستن از مقام حضرت در میان مردم گفتند كه حضرت مالی ندارد، امام(علیه السلام)به عاملان خود فرمودند: آنچه از محصول زمین های كشاورزی برداشت شده است به فروش برسانند. وقتی با فروش میوه ها و غلّات صدهزار درهم فراهم شد، امام دستور احضار طلحه و زبیر را دادند و خطاب به آن ها فرمودند: این پول، سرمایه ای است كه با دست رنج خود جمع كرده ام (نه مانند سرمایه شما كه حقتان نیست و به بیت المال تعلق دارد.)

روح احیا و تولید در سیره امام(علیه السلام) و خانواده ایشان كاملاً نمایان است. از ابن عباس نقل شده است: در زمان جنگ جمل، هنگامی كه در منطقه «ذی قار» برای جمع آوری نیرو اردو زده بودیم، یك روز به خیمه امام رفتم، دیدم كه حضرت مشغول دوختن كفش خویش است. سلام كردم، امام(علیه السلام)جواب دادند، پرسیدند: ابن عباس، این نعلین وصله خورده چه قدر می ارزد؟ گفتم: ارزشی ندارد. امام(علیه السلام)فرمودند: «حكومت بر شما نزد من از این نعلین بی ارزش تر است، مگر آن كه حقی را برپا سازم یا باطلی را از میان بردارم.» امام(علیه السلام)در چند مورد، با اشاره به لباس خویش فرموده اند: «لباسی كه بر تن من می بینید، توسط اهل خانه ام تهیه شده است.»

نویسنده:ژاله تاج الدین

پی نوشت ها

۱ـ مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، چاپ سیزدهم، ص ۴۱۰

۲ـ همان، انسان كامل، صدرا، ۱۳۶۷، ص ۵۴

۳ـ شیح حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۳

۴ـ همان، ص ۱۸

۵ـ مرتضی مطهری، پیشین، ص ۴۱۱

۶ـ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حكمت ۳۹۰

۷ـ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۳، ص ۱۹۵

۸ـ همان، ص ۲۱۶

۹ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۷

۱۰ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۳۹

۱۱ـ محمد دشتی، امام علی(علیه السلام) و اقتصاد، مؤسسه فرهنگی ـ تحقیقاتی امیرالمؤمنین، ۱۳۷۹، ص ۲۷۰

۱۲ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ص ۳۲

۱۳ـ محمد دشتی، امام علی(علیه السلام) و اقتصاد، ص ۲۷۱

۱۴ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۰، ص ۳۲۸

۱۵ـ همان، ص ۳۲۵

۱۶ـ محمدباقر مجلسی، ج ۴۱، ص ۳۷

۱۷ـ همان، ص ۴۳

۱۸ـ همان، ج ۴۱، ص ۲۹

۱۹ـ همان، ص ۳۲

۲۰ـ دیوان منسوب به علی(علیه السلام)

۲۱ـ همان

۲۲ـ نهج البلاغه، نامه ۳۴

۲۳ـ مرتضی مطهری، نظری به نظام اقتصادی اسلام، چاپ هفتم، ص۲۴

منبع:ماهنامه معرفت ، شماره ۴۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.