یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

فیلم خوب چیست


فیلم خوب چیست

فیلم خوب و پذیرفتنی, اثری است که نه تنها از حیث ساختار یا تکنیک, قابل اعتنا به شمار آید بلکه از نقطه نظر «محتوا» نیز شایسته تحسین است

فیلم خوب و پذیرفتنی، اثری است که نه تنها از حیث ساختار یا تکنیک، قابل اعتنا به شمار آید بلکه؛ از نقطه نظر «محتوا» نیز شایسته تحسین است.

«محتوا» را همانا دیدگاه یا تحلیل فیلم ساز و نویسنده فیلم نامه، نسبت به جهان هستی، انسان، پدیده های گوناگون و رخدادهاست که برای شکل دهی و آگاهی ذهنیت و باور مخاطب در قالب اثر هنری عرضه می شود.

محتوای شایسته تحسین، درخور احترام، محتوای خوب و درست، دیدگاه یا تحلیلی برآمده از جستاری علمی و متعهدانه نسبت به ارزش های اخلاقی است. اساساً هنر دینی و هنر غیردینی، هنر متعهد و هنر غیرمتعهد، هنر منحط و هنر هدایت گر و متعالی، در بخش محتوا قابل تمیزند.

هنرمند دانا از هنرمند جاهل، هنرمند دردمند از هنرمند غیردردمند، هنرمند بصیر از هنرمند عوام زده، در رویکرد و محتوا و تحلیلی که ارائه می کند، شناخته یا بازشناخته می شود.

محتوا و تحلیلی برآمده از بی دانشی، برآمده از ساده نگری و سطحی زدگی، برآمده از سلیقه و خواست شخصی و تفرعین، مطمئناً نادرست، منحرف کننده و جفاکارانه نسبت به مخاطب است.

امروزه، در همه دنیا، در همین کشورمان، محتوای فیلم، نقد نمی شود! درستی و نادرستی تحلیل فیلم ساز سنجیده نمی شود. گویا اغلب اهالی سینما و منتقدان، درستی و نادرستی تحلیل، دغدغه شان نیست. کاری ندارد نگاه و حرف فیلم ساز تا چه اندازه با واقعیت و خرد و دانش سازگار است. نمی خواهند نسبت به آنچه روانه باور و دل مخاطب می شود، دلواپس شوند. برای دوستان، ساختار مقدم به محتواست. اگر هم به محتوا اشاره می کنند، تنها برای این است که تناسب ساختار و محتوا را بسنجند. همین! البته گاهی، رفتارهای استثنایی بروز می دهند. یعنی بعضی وقتها به سراغ محتوا هم می روند آنها محتوایی را گرامی می دارند که در جهت خواست و آرزوها و امیال شان است. فارغ از اینکه، درست است یا نادرست! منطقی است یا غیرمنطقی! با آموزه های الهی همپوشان است یا نیست!

مثال:

در دوره اخیر، جشنواره کن، فیلم یک فیلم ساز ایرانی تحسین شد. فیلم ساز که بود؟ فردی که به دلیل اقدام علیه امنیت ملی کشور، در بازداشت به سر می برد! فیلم فرد یادشده، ضعیف است. اما گردانندگان کن، به ساختار فیلم توجهی نشان ندادند. برای آنها تنها این موضوع اهمیت داشت:

تحلیل و محتوای فیلم ساز در «برابر» جامعه و نظام دینی ایران است، همین! گردانندگان کن، چنان از محتوای فیلم دچار سرخوشی شدند، چنان سراسیمه و مجدانه در مسیر ضربه به آبروی ایران و نظام دینی بودند که در متن فیلم، به دنبال دسته کم یک ویژگی ساختاری و یک نقطه و فراز منطقی در بخش محتوا نگشتند. نگشتند تا بیانیه خود را مستند بدان ویژگی و نقطه منطقی سازند، تا پز بی طرفی و واقع نگری و دغدغه هنری سر دهند!

بگذریم!

دلمشغولی بنده این نیست که جشنواره های هنری خارجی و سینماگران و اهالی قلم در فرامرزها، ناگهان سرعقل بیایند و راه درست پیش گیرند. توقع نیست که جشنواره های بیگانه با مأموریت اشاعه فرهنگ لیبرالیستی و تحکیم مبانی صهیونیستی، دگرگون شوند و عدالت ورزی و تکاپوی متعهدانه را پیشه کنند، هرگز! اما نسبت به سینماگران و اهالی قلم در حدود مرزهای جغرافیایی کشورم، چشم داشتی بزرگ وجود دارد!

تا کی باید به تحلیل و محتوا بی اعتنایی شود؟!

مطمئن باشید اگر دوستان بی اعتنا نبودند، هیچ گاه اعتراض به فیلم های فتنه برانگیز، فیلم های مبتذل و فیلم های عصیانگر را هدف سرکوب قرار نمی دادند و سینماگران صرفاً کارآمد در بخش ساختار را گرامی نمی داشتند.

در فیلمی که قانون الهی هدف تمسخر و نفی قرار می گیرد (سوت پایان/ نیکی کریمی) آیا می توان ادعا کرد محتوا و تحلیل درست و منطقی است و اندیشه است و نباید هدف نقد و اعتراض قرار گیرد؟

در فیلمی تحلیل فیلم ساز در این جمله خلاصه می شود؛ «همه متدینین، افرادی متظاهر و زن باره اند»!

همین فیلم ارتجاعی، همین فیلم سیاه، همین فیلم عوامانه، فیلمی که تحلیلش مبتنی بر عقب ماندگی و کم خردی و کینه سازنده و نویسنده اش به دین و متدینین است، در کشور ما هدف تحسین واقع می شود! بله در همین کشور ما! بله، تحسین می شود با زبان و قلم سینماگران و منتقدینی که فکر می کنند نخبه و متفکرند!

نمی گویم دشمن اند. نمی گویم آنها هم مانند سازندگان فیلم، در برابر دین اند! می گویم- در ساده ترین و خوش بینانه ترین حالت ممکن- دغدغه محتوا ندارند، به «تحلیل درست» اعتنا ندارند و به ضرورت نقد محتوا قائل نیستند!

اگر ما فکر می کنیم باسوادیم و مدعی هستیم به حق و حقیقت ارج می گذاریم و عدالت را چشم داریم و ادعاهای دیگر، پس کمی به نقد محتوا بپردازیم!

باور کنیم فیلم خوب، قبل از اینکه فیلمی با ساختار درست باشد، فیلمی است با محتوا و تحلیل درست! درست! درست! اگر چنین باوری در سطح سینماگران و اهالی قلم و جماعت منتقد، پا گرفت، هر فیلم سازی به خود جرأت نمی دهد دیدگاه و تحلیل و محتوای اثرش را عین واقعیت و ناظر بر حقیقت پندارد و بدان پافشاری کند. چون می فهمد تحلیل کار سختی است. کار هر کسی نیست. دانش می خواهد. زحمت می خواهد. عدالت ورزی می طلبد! نیازمند بصیرت است! در جامعه ای که محتوای حرف مهم نیست و فعل حرف زدن، ملاک نخبگی است، باید دچار التهاب و دلواپسی فرهنگی شد! سی امین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر، در پیش روی ماست! محمد خزاعی را دوست دارم و او را فردی دغدغه مند می دانم. او به عنوان دبیر جشنواره سی ام، وظیفه ای بزرگ دارد. او می داند که فیلم های برگزیده جشنواره فجر- بزرگترین جشنواره سینمای کشورمان- تبدیل به الگو می شوند و- دست کم- چیستی سینمای یک سال آینده ایران را تعیین می کنند! این یک واقعیت است. بنابراین او باید تعریف سیاست جشنواره در زمینه داوری را بازنگری کند. نگاه به ساختار اما بی اعتنا به محتوا، یعنی پشت پا زدن به هنر متعهد و هنر بصیر و هنر متعالی! یعنی قدم در راه شومی که امروز جهان بی مبالات در آن گام می نهد. جشنواره فجر که در گرامی داشت انقلاب اسلامی پدیدار شده است؛ انقلابی که به هنر متعهد می اندیشد، باید فیلم برگزیده اش، در واقع «تحلیل» برگزیده باشد، «نگاه» منطقی برگزیده باشد، «اندیشه درست» باشد. بنابراین طبیعی است که اعضای هیئت داوران خود باید سرآمدان سینماگرانی باشند که در زمره تحلیل گران حرفه ای می گنجند!

سنجش تحلیل و محتوا و تبدیل آن به عنوان یک شاخص برای تشخیص فیلم خوب را از همین جشنواره فجر آغاز کنیم! جشنواره، نقطه آغاز و بستر مناسبی است!

پژمان کریمی