جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

قرآن و روابط بین الملل


قرآن و روابط بین الملل

اصول چهارگانه سیاست خارجی در اسلام

قرآن کریم جامع دستورهایی برای فرد و جامعه است، در این دستور جامع هم قوانین فردی با محوریت ارتباط فردی میان انسان و خداوند بیان شده است و هم شیوه ارتباطی انسان‌ها با دیگران تبیین شده است، ارتباط میان انسان‌ها نیز گاه ارتباط میان افراد است که با محوریت موضوعات ماننداتحاد از آن در قرآن کریم سخن به میان آمده است و زمانی دیگر نیز ارتباط میان گروه‌ها و طوایف و در نگاهی کلان‌تر، ارتباط میان حکومت‌ها در این ارتباط تشریح شده است. ارتباط میان این حکومت‌ها نیز گاه براساس باورهای مشترک انسانی و الهی تشریح شده است و زمانی دیگر این ارتباط تنها براساس مشترکات انسانی و بدون توجه به محور دین تبیین شده است، روشن است که تبیین کامل شرایط و ضوابط این مجموعه ارتباط‌های فردی و گروهی در میان آیات‌قرآنی، نیاز به بررسی کاملی از مجموعه آیات و همچنین روایات مرتبط با این موضوعات است، اما آنچه که در ادامه می‌آید تلاش دارد نگاهی مختصر به برخی از این ضوابط تبیین شده در آیات قرآنی داشته باشد. ضوابطی که هم نحوه ارتباط را تشریح کرده است و هم شرایط این ارتباط را آشکار نموده است.

● نسبت میان دین و سیاست

اگر بخواهیم نسبت میان قرآن و سیاست خارجی را بیان کنیم لازم است قبل از آن، چند موضوع را به‌عنوان پیش فرض این بحث مطرح کنیم، نخست اینکه باید پذیرفت که دین در موضوع سیاست نگاهی قابل طرح دارد، به عبارت دیگر نمی‌توان از سیاست خارجی در آیات قرآنی سخن گفت اما به جدایی دین از سیاست اعتقاد داشت، همچنین باید دانست که در موضوعاتی که قرآن کریم در مورد آن سخن گفته است، بیشتر به کلیات پرداخته شده بنابراین باید در رابطه با کلیات سیاست خارجی در قرآن کریم جست‌وجو کرد و قواعد سیاسی بیان شده در این کتاب آسمانی را قوانینی دانست که در تمامی دوران‌ها و عصرها قابل اجراست بنابراین باید با این دو مقدمه به این موضوع نگریست که دین درباره سیاست از جمله سیاست خارجی سخن گفت و در این سخن قوانین کلی آن بیان شده است و مسلمان‌ها باید با توجه به شرایط زمانی و مکانی به تطبیق این ضوابط کلی با شرایط محیطی خویش بپردازند، بر این اساس نیز باید گفت که ارتباط با دیگران که در قدیم به صورت ارتباط میان طوایفی و هم‌اکنون در قالب ارتباط میان دولت‌ها تعریف می‌شود همچنین موضوعاتی مانند صلح و جنگ، تاریخی همزمان با تاریخ بشریت دارد و قرآن کریم نیز بر همین اساس با نگاهی فطری به این موضوعات نگریسته است. در نگاهی بسیاری از پژوهشگران موضوعات قرآنی اصولی مانند دعوت، نفی سبیل، عزت اسلامی، التزام به تعهدات بین‌المللی، تولی و تبری، امر به معروف و تالیف قلوب ازموضوعاتی است که به‌عنوان اصول سیاست خارجی از دیدگاه قرآن کریم می‌توان از آن نام برد اما اگر بخواهیم به صورتی خلاصه شده به این موضوعات بنگریم باید گفت که اشتراک فراوانی میان دعوت و امر به معروف و تالیف قلوب و همچنین میان عزت اسلامی وتولی و تبری وجود دارد، بر همین اساس نیز در این نوشته تنها به چهار اصل دعوت، نفی سبیل، عزت اسلامی و التزام به تعهدات بین‌المللی اشاره می‌شود.

● اصل دعوت

در روابط خارجی اسلام اصل دعوت به‌عنوان یکی از اصول اساسی مورد توجه و تاکید قرار می‏گیرد. خداوند در یکی از آیات خطاب به پیامبر(ص) این اصل را چنین معرفی می‏کند: «بگو ای اهل کتاب، به کلمه‏ای روی آورید که میان ما و شما یکسان است، جز خدای واحد را نپرستیم و چیزی را شریک حضرتش قرار ندهیم و غیر از خداوند کسی را ارباب و فرمانروایمان ندانیم» بنابر این آیه، پیامبر اسلام (ص) در هر امری، ابتدا موظف است آنان را به دین دعوت کند و تا پیش از آن دستور به جهاد نمی‌دادند. این اصل از چنان اهمیتی برخوردار بود که در همه جنگ‌ها، پیامبر(ص) از مدت‌ها قبل به شیوه‌های مختلف به دین دعوت می‌کردند به‌عنوان نمونه پیامبر سه روز سفیران و دعوتگران خویش را به نزد آنان می‏فرستد تا آنان را به اسلام رهنمون باشند. برهمین اساس نیز تمامی فقیهان شیعه و سنی، اعلام جنگ قبل از دعوت را نامشروع دانسته و بر حرمت آن فتوا داده‌اند به‌عنوان نمونه شیخ بهایی می‏فرماید: «قبل از جهاد واجب است دعوت کردن، زیرا جایز نیست ابتدا به قتال کردن با کفار مگر بعد از دعوت‏» همچنین علامه حلی دعوت را مرحله‏ای پیش از جهاد می‏داند و جهاد را یکی از مراحل دعوت بر می‏شمرد. متفکران اهل سنت نیز ضمن بررسی آیات دعوت و جهاد، اصل صلح را در روابط خارجی اسلام مورد توجه قرار داده‏اند. در این میان از معاصران می‏توان به دیدگاه‏های محمد رشید رضا، محمود شلتوت و محمد ابوزهره، عبدالوهاب خلاف، عبدالله بن زید آل محمود و دیگران اشاره کرد.

● اصل نفی سبیل

خداوند در قرآن می‌فرماید: « لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» خداوند سبیل و طریقی برای کافران بر مومنان قرار نداده است. این آیه که به‌عنوان آیه «نفی سبیل» شناخته می‌شود به‌عنوان یک اصل قرآنی در سیاست خارجی هر گونه ارتباط دارای مبانی استکباری یا قراردادهایی را که عنوان تسلط غیرمسلمانان بر مسلمانان دارد را مردود شمارده است. براساس این آیه روابط خارجی اسلام با غیرمسلمانان می‏باید به‏گونه‏ای تنظیم گردد که زمینه‏های سلطه و برتری کفار بر مسلمانان را فراهم نیاورد، در غیر این حالت چنین روابطی نامشروع و غیر شرعی خواهد بود. براساس این آیه در سیاست موضوعاتی مانند پذیرفتن تحت الحمایگی همچنین جایز نبودن مداخله بیگانگان در امور داخلی کشور اسلامی و تصمیم‏گیری‏های سیاسی مورد تاکید است و از نظر نظامی نیز تسلط بر مقدرات و تدابیر نظامی مدنظر می‏باشد، در ضمن عدم وابستگی اقتصادی و جلوگیری از نفوذ فرهنگی ومنع استشاره و مشورت در حوزه‏های فرهنگی و نظامی در روابط خارجی مورد توجه است. همچنین برخی از مفسران در کنار آیه معروف نفی سبیل، به آیه ۱۱۸ سوره آل عمران نیز استدلال کرده‏اند. در این آیه خداوند سبحان مومنان را از دوستی با بیگانگان نهی می‏کند: «ای اهل ایمان غیر را به بطانه نگیرید.» که مفسران گفته‏اند مقصود از بطانه، دوستی و قرابت است؛ بنابراین مسلمانان نباید کافران را دوست و هم راز شان و صاحب اسرارشان بدانند، چون این امر موجبات سلطه آنان بر مسلمانان را فراهم می‏سازد.

● اصل عزت اسلامی

هر گونه فعالیت سیاسی که در آن عزت حکومت اسلامی و ملت مسلمان مورد خدشه یا مناقشه قرار گیرد از نظر اسلام مردود است.این اصل از آیات متنوع قرآنی که بر عزت مومنان و مسلمانان و همچنین حدیث مشهور (الاسلام یعلو و لایعلی علیه) که به‌عنوان حدیث «اعتلا» شناخته می‌شود از مستندات این حکم سیاسی در منابع دینی است. روشن است که این اصل هم بر جامعیت، کامل بودن اشاره دارد و هم بر برتری دین اسلام بر دین ادیان اشاره می‌کند. برخی از مفسران در تحلیل آیه جهاد با این معیار گفته‏اند جهاد زمانی مشروعیت می‏یابد که برای تحقق عزت دینی و سیادت اسلام باشد. این برداشت احتمالا ناظر به تعلیلی است که در برخی آیات جهاد بدان اشاره شده، آنجا که می‏فرماید: «جهاد کنید تا کلمه الله اعتلا یابد و کلمه کفر محو شود.» امام علی(ع) نیز در رابطه با این اصل قرآنی می‌گوید: « باید در رفتارتان احتیاج و بی‏نیازی را درهم آمیزید و میان حسن معاشرت و نرمی در گفتار با عزت دینی پیوند زنید.»

● اصل التزام به پیمان‏های سیاسی

دولت اسلامی موظف است به کلیه معاهدات و پیمان‏های سیاسی و نظامی بسته شده با دیگر جوامع با دیده احترام بنگرد و التزام و پای‏بندی خویش را حفظ کند. در برخی آیات قرآن به طور مطلق به رعایت پیمان‏ها اشاره شده، و برخی دیگر التزام به پیمان را یک تکلیف و مسئولیت عنوان می‏کنند؛ همچنین برخی آیات ضمن تاکید بر وفای به عهد و التزام به پیمان‏ها پیامدهای زیانبار نقض پیمان را هم گوشزد می‏کنند. اصل وجوب وفای به عهد و التزام به پیمان‏ها مورد اتفاق مفسران است و همگان به وجوب وفای به عهد و حرمت‏ خیانت یا به تعبیر قرآنی «غدر» در حق مسلمان و غیرمسلمان اذعان کرده‏اند. همچنین عده‏ای از مفسران با استناد به مطلق بودن «عهد»، پیمان شفاهی و مکتوب را مشمول آن می‏دانند. برخی بالاتر از اطلاق، ادعای عموم لفظ «عهد» را مطرح کرده و آن را شامل کلیه مواثیق و تعهدات می‏دانند و می‏گویند: «این حکم از نظر حوزه شمول به معاهدات میان مسلمانان اختصاص ندارد، بلکه مربوط به تمام افراد و کلیه پیمان‏ها می‏گردد، البته با رعایت‏حلال و حرام الهی؛ بنابراین لفظ عهد، عام و شامل کلیه عقود و پیمانی است که مطابق دیانت در مسائل اقتصادی (بیع) و اجتماعی و سیاسی منعقد گردیده است.» بنابراین مقصود از «اوفوابالعهد» و «اوفوا بالعقد» کلیه عقود کتبی و لفظی را شامل می‌شود.

در سیره عملی رهبران معصوم (ع) بخصوص پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله نیز این اصل در چارچوب کلی رفتار خارجی دولت اسلامی با غیرمسلمانان قرار می‏گیرد. احادیث متواتری از رسول اکرم (ص) در این زمینه وجود دارد که حضرت مسلمانان را از لزوم پایبندی به پیمان‏ها و حرمت نقض پیمان آگاه می‏سازد.

سیدعلی‌اصغر حسینی