یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

در باب «امپراتوری»


از دید فردریك جیمسون كتاب «امپراتوری» نوشته آنتونیو نگری و مایكل هارت, نخستین سنتز نظری بزرگ معاصر ماست

این تمجید اغراق گونه از كتاب «امپراتوری» هر علاقه مند حوزه جامعه شناسی و فلسفه را به خواندن كتاب وسوسه می كند.نكته جالب تر در مورد این كتاب نوع تفسیر هایی است كه از آن ارائه شده است؛ در حالی كه مایكل هارت در مورد كتاب خود می گوید كه رویكرد ما در این كتاب كاملاً به نفع جهانی شدن است، نشریه ای راست گرا در ایالات متحده الهام پذیری جریان های ضدجهانی سازی از كتاب امپراتوری را خطرناك توصیف كرده و سعی می كند بین این نوشته و حوادث ۱۱ سپتامبر ارتباطی قائل شود.«امپراتوری» در درون یك پارادایم تلفیقی شكل گرفته است. پارادایمی كه از یك سو از چپ نو ارتزاق می كند و از سویی دیگر به پسامدرنیسم نزدیك می شود. نقطه عزیمت این تلقی كه نام آن را «پساماركسیسم» نهاده اند، ماركسیسم است؛ و البته با نگاهی به پسامدرنیسم.پساماركسیسم نوعی نفی مطلق بودن ماركسیسم است و پیش از نقد هر اندیشه دیگری ابتدائاً ماركسیسم ارتدوكس را به چالش می كشد. دانستن این نكته به ما بسیار كمك می كند تا بفهمیم كه چگونه «نگری» به عنوان اندیشمندی در درون یك سنت ماركسیستی در ایران و در مواجهه با تلقی های ارتدوكس از ماركس می گوید: «چپ مرده است.» در نمونه غربی این تمایز نیز می توان به نفی اندیشه های كتاب «امپراتوری» توسط «جان بلامی فاستر» ماركسیست كلاسیك، اشاره كرد كه این كتاب را توجیه كننده یك جانبه گرایی آمریكا دانسته است، این نوع تقابل ها یعنی عبور پساماركسیسم از ماركسیسم. از این جهت چپ نو و پست مدرنیسم هم افق می شوند زیرا كه به غیر از نقد مدرنیته بخش دیگری از هویت پست مدرنیسم از نقد ماركسیسم سنتی برمی خیزد.چپ نو كه ملهم از اندیشه های گرامشی است در واكنش و تحت تاثیر استالینیسم در شوروی شكل گرفت. شكست های عینی كشورهای كمونیستی و فروپاشی شوروی به چپ ها آموخت كه باید از منظر دیگری به جامعه و وضعیت جهانی بنگرند. آنتونیو گرامشی هموطن نگری با تئوری جامعه مدنی خود سعی كرد نشان دهد كه به جای حمله به قلب حاكمیت سیاسی و اقتصادی و نوعی «مركز گرایی» می باید متوجه مراكز قدرتمند گوناگون و پراكنده ای شد كه در سطح جامعه مدنی پخش هستند و اساس مدرنیته و نظم جدید را شكل می دهند. از نظر او روشنفكرانی خاص لازمند كه با بهره گیری از تخصص خویش به نقد عناصر كوچك و تقویت كننده كه سازندگان اصلی هر نظام هستند بپردازند. نوعی نقد قدرت حاكم كه تا بیخ و بن ذهن افراد تحت سلطه آن نظام رسوخ كرده است و نوعی ناخودآگاهی از امر سركوب را برای آنان پدید آورده است.از دیدگاه چپ نو، دولت سلطه خود را نه تنها از طریق نهاد هایی همچون پلیس و ارتش بلكه از طریق محلی ترین عناصر قدرت در جامعه مدنی مانند خانواده و مدرسه و غیره اعمال می كند و بدین سبب نیاز به مبارزه ای پخش و میكرو بسیار مهمتر و اساسی تر از جنگ عریان با نظم حاكم است. كوچك انگاری و خاصیت پخش شدگی قدرت كه در اندیشه پست مدرنیستی و بالاخص در فوكو مشاهده می شود، نقطه پیوند چپ های نو با پست مدرن ها است. اهمیت دادن به اقلیت ها به معنای گروه های متمایز از اكثریت نیز از دیگر نقاط پیوند این دو جریان است. در این تلقی «پرولتاریا» دیگر نه طبقه كارگر تحت ظلم بلكه همه كسانی هستند كه به لحاظ معنوی از كیفیت های زندگی محروم هستند، فارغ از نوع و دسته بندی طبقاتی آنها.البته در یك جا پساماركسیست هایی همچون نگری با پست مدرن ها متمایز می شوند و آن همان نقطه آغاز است. پساماركسیست ها همچنان از «فراروایت» ماركسیسم آغاز می كنند و نسبی گرایی خود را تا حداكثر تداوم نمی بخشند. برای همین از نظر آنها «كنشگری» از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.«امپراتوری» همین اشكال جدید و خرد اعمال قدرت است. نگری و هارت معتقدند كه هر چند كه امپریالیسم امروز دیگر وجود ندارد اما امپراتوری زنده و پویا كار می كند. امپراتوری نظم جهانی ای است كه امروز بی هیچ مرز و محدودیتی و با حكومت قانون اعمال قدرت می كند.هارت و نگری در امپراتوری به دنبال یك پارادایم سیاسی هستند كه جامعه جهانی را دموكراتیك كند. آنها پروژه دموكراسی را فارغ از محدوده دولت _ ملت، در یك سطح جهانی پیگیری می كنند. مایكل هارت می گوید: «قدرت هیچ مركزی ندارد. شكل قدرت جهانی دگرگون شده است و دولت ملی صورت غالب نیست. قدرت اكنون تركیبی از شبكه های قدرت خرد است، این یعنی امپراتوری. نگری و هارت بر این باورند كه جهانی شدن نظم حاكم را از بین نمی برد بلكه آن را به سیستمی از نهادهای ملی و فراملی پراكنده می سازد و این همان نظام امپراتوری است كه تمامی دنیای مدرن را احاطه كرده است.از نظر این دو روشنفكر پساماركسیست، حاكمیت جدید و نظم نوین جهانی، دستگاه حكمرانی غیرمتمركز و بی سرزمینی است كه كرانه های متعدد ذهنی و عینی را به هم پیوند زده است.



همچنین مشاهده کنید