سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
چشم امید
با همسرم تصمیم گرفتیم چند ساعت باقیمانده از شب را در کنار پسر و عروسم سپری کنیم. از شوق دیدن پسرم سریع آماده شدم و تماس کوتاهی با عروسم گرفتم تا سرزده به منزلشان نرویم. با اینکه چند ساعت بیشتر کنار همدیگر نبودیم ولی خیلی خوش گذشت. در راه بازگشت به خانه بودیم که ماشینمان آتش گرفت. تنها کاری که از دستمان برمیآمد خارج شدن از ماشین بود. شب سردی بود و به ندرت ماشینی به چشم میخورد، بنابراین به کمک ماشینهای عبوری هم امیدی نداشتیم. ناامیدی در چهره همسرم که با نگرانی به ماشین در حال سوختن نگاه میکرد موج میزد. یک لحظه نگاهم به آسمان افتاد و شرمنده شدم چرا که به جای امید به یاری خدا، به بندگان او چشم امید دوختهایم، در همان لحظه ماشینی که دو جوان سرنشین آن بود در کنارمان توقف کرد. آتش را مهار کردند با اینکه از محل حادثه تا منزل ما فاصله زیادی بود ولی با اصرار ما را تا خانه همراهی کردند.
معصومه حیدری – ۶۵ ساله
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست