پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
امام, احیاگر کرامت انسان
شخصیت حضرت امام، ترکیب موزونی از عرفان، فلسفه، اخلاق، فقه، سیاست; توام با قدرت شگفتانگیز تصمیمگیری و شجاعت مثالزدنی است.
بدون تردید، در میان همه وجوه شخصیت آن بزرگوار، وجه عرفانی شخصیت آن عزیز، برجستگی ویژهای دارد. عرفان فاخرترین رویکرد انسان در حوزهاندیشه و نیز در سیر انسان به سوی کمال است، اما ممکن است همین عرفان، انسان را با یک خطر مواجه کند و آن، اینکه آدمیرا از رویه هستی که نشات حیات این جهان است، غافل کند همچنان که غرق شدن در دنیا، قطعا انسان را از حضرت وجود و حقیقه الحقائق غافل میکند و با کمال تاسف در طول تاریخ جان و زندگی انسان میان این دو قطب متضاد; دنیازدگی و دنیاگریزی در نوسان بوده است. اگر انسان خود را دایر مدار هستی دانست و وجه طبیعی و زمینی انسان را دایر مدار انسانیت به شمار آورد، طبیعی است که از حقیقت متعالی غافل میشود و زندگی او سرشار از رنج، دلهره، ناامنی و پریشانی خواهد شد و مصداق این آیه شریفه قرار میگیرد که «من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا»
بدمحالی جست کو دنیا بجست
نیک حالی جست کوعقبی بجست
مکرها در ترک دنیا وارد است
مکرها در کسب دنیا وارد است
مکر آن باشد که زندان حفره کرد،
آنکه حفره بست، یا مکری است دگر
آب در کشتی هلاک کشتی است
آب در بیرون کشتی پشتی است
دنیازدگی، غفلت از حقیقت میآورد و نتیجه آن رنج و ملال دائمی انسان است، رمز و راز قضیه هم معلوم است. انسان به فطرت خود درمییابد که از همه طبیعت بزرگتر است و دنیازدگی; یعنی اسیر شدن جان بزرگتر از طبیعت در قالب طبیعتی که گنجایش او را ندارد و این تضاد شخصیت ویرانگر و دشواری آفرین است، امری که امروز در جهان و به خصوص در غرب میبینیم. انسانمداری یا اومانیسم در غرب سبب شده است که غرب با وجود پیشرفتهای شگفتانگیز و محیرالعقول خود در عرصههای مختلف دچار بحران شدید و ویرانگری شود، بحرانی که بسیاری از متفکران را به فکر چارهانداخته است، کسانی در عین اعتراض به وجه اجتماعی و سیاسی دروان قرون وسطی از اینکه گذر ار مرحله قرون وسطی به قرون جدید سبب غفلت انسان از بسیاری از حقایق شده و یا آن حقایق را ویران کرده است سخت نگرانند و تلاش میکنند به نحوی بازگشت به گذشته را در عین حفظ جنبههای پیشرفت دنیای جدید عرضه بدارند همچنان که فیلسوفان بزرگی در خود غرب برای رهایی انسان از این آشفتگی و دلهرهاندیشیدن به «وجود» و تامل در آن را پیشنهاد میکنند، به هر حال دنیازدگی سبب رنج و عذاب دائم انسان میشود.
اما از طرف مقابل توغل در حضرت وجود و انس با حقیقهالحقائق نیز ممکن است انسان را از موجود غافل کند و این خطری است که همواره بوده است. راز و رمز قضیه نیز روشن است، جمال حضرت حق چنان دلفریب و افسونگر است و جلال او چنان دهشتانگیز که اگر کسی به محضر جلال و جمال حضرت حق راه یافت ممکن است چنان از خود بیخود شود که هیچکس و هیچچیز حتی خود را نیز نبیند و در نتیجه از سرنوشت عالم و آدم غافل بماند و بیتفاوت نسبت به آنچه در اطراف او میگذرد.
فارابی بنیانگذار فلسفه اسلامیدر «آراء اهل المدینه الفاضله» در شر مدینه جاهله از جمله، از پندارهای صوفیگرایی افراطی نام میبرد که دچار این پندارند که درک وجود حقیقی مستلزم ترک وجود طبیعی است، فارابی آنها را از اهالی مدینه جاهله میداند در حالی که به نظر فیلسوف، سیر سرنوشت انسان و مسیر کمال آدمیدر همین طبیعت از جمله درمتن جامعه و با اعمال سیاست مدنی است و کسانی که این نشاه را نفی میکنند، دارای آرای اهل مدینه جاهله میداند. راه انبیا راه میانه است.
«وابتغ ما اتاک الله الدار آلاخره و لاتنس نصیبک من الدنیا و احسن کما احسن الله الیک و لاتبغ الفساد فیالارض انالله لا یحب المفسدین» راه میانه به این معنا که انسان عظمت خود را در تذکر به حقیقت متعالی بداند و در عین حال از نشاه حیات این جهانی غافل نماند، بلکه با تذکر به حضرت حق، صاحب بصیرتی شود که زندگی او در این نشاه نیز معنای خود را پیدا بکند. این مقدمه را گفتم تا امتیاز حضرت امام را از میان عارفان بیان بکنم، بدون تردید امام یک عارف واصل است عارف، هم به معنای نظری آن، هم به معنای سلوکی و عملی آن، در عین حال سیاستمدار برجستهای است که برای نجات دنیای مردم خود را به خطر میاندازد و مبارزه بیامانی را آغاز میکند و در راس حرکتی قرار میگیرد که بالمال نیز به از میان برداشته شدن یک نظام گسترده و فاسد و جایگزین کردن آن با نظام دیگر میانجامد و نیز منشا تحولی در ایران، منطقه و جهان امروز میشود. امام زاهد است، دنیا در نظر او حقیر است، اما وقتی به مردم میرسد، این دنیا را عادلانه برای همه مردم میخواهد و نیز حرمت انسان در نظر او جایگاهی والا دارد. امام، انسان را در این دنیا هم کریم میخواهد و کرامت انسان از محورهای اساسی دعوت و آموزش پیامبران است «لقد کرمنا بنیآدم و حملناهم فیالبر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا» ظاهرا «من» در اینجا بیانیه است; یعنی آنچه خدا خلق کرده است فراوان و کثیر است و انسان بر همه این مخلوقات کثیر برتری دارد و همه زمین و آسمان برای او آفریده شده و کرامت او به این است. امام کرامت انسان را میخواهد و در برابر نابسامانیها، بیدادها، تبعیضها و رنجهایی که این انسان میکشد، برمیآشوبد، اما او این نابسامانیها را به صورت مجزا نمیبیند بلکه آن را در یک نظام میبیند و راهحل مشکل را نه حل مشکلات فرد فرد انسان، بلکه حل اساسی آن در متن یک نظام اندامواره که بر بنیاد عدل و حرمت انسان بنا شده است میطلبد. حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش از اساسیترین وجوه کرامت انسان است که مورد دعوت انبیا نیز هست.
در اصل پنجاه و شش قانون اساسی که نتیجه انقلاب اسلامیو مورد تائید امام و میثاق وحدت جامعه ماست چنین آمده است: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم انسان را بر سرنوشت اجتماعی خود حاکم گردانیده است و هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند. در نظر امام، مردم سبب حدوث، استقرار و بقای نظام مطلوباند و میزان رای ملت است، هیچ قدرتی به رسمیت شناخته نمیشود مگر اینکه مبتنی بر رای و انتخاب مردم باشد. در نظر امام برای انسان کریم، حکومت نه ارباب که خدمتگزار است و تحت نظارت دقیق مردمیکه قدرت به او بخشیدهاند یا نهادهای برآمده از انتخاب مردم است. در نظر امام، انسان در متن نظام اسلامیدارای حق آزادی اندیشه، آزادی بیان و نیز (حق) انتقاد و اعتراض است. میفرماید: نباید ماها گمان کنیم که هرچه میگوییم و میکنیم کسی را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهی است برای رشد انسانها، امام میفرماید: دیکتاتوری در نظام اسلامینیست و به محض اینکه حاکم گرفتار دیکتاتوری شود خود به خود معزول است.
کرامت انسان در فرمان هشت مادهای حضرت امام تجلی بارزی دارد که متاسفانه مورد اهتمام چندانی قرار نگرفته است. پیشنهاد و توصیه من از محققان ارجمند این است که در همایش اصلی که انشاالله در سال آینده برگزار خواهد شد، کار تحقیقی ارزندهای روی فرمان هشت مادهای امام، نسبت آن با حقوق بشر، حقوق اساسی انسان، رابطه میان حکومت و شهروند در جامعه اسلامی، انجام بدهند و این فرمان را از مظلومیت به درآورند. اهتمامیکه امام به استقرار قانونی نظام، تصویب قانون اساسی توسط مردم، شکلگیری نهادهای جامعه در چارچوب قانون اساسی داشت، مثالزدنی و شگفتانگیز بود و حتی برخلاف نظریه اولیه فقهی خود، دستور داد تا اختیارات ولی فقیه با حدود و مشخصات خاص خود به درون قانون اساسی برود و به رای مردم گذارده شود و خود را متعهد به عمل در چارچوب قانون اساسی میکرد. در جامعهای که تاریخ استبدادزده داشته است و قانون جز اراده حاکمان زورگو نبوده است این برای تحول و استقرار یک جامعه نوین در جامعه ما امری ضروری بود. در پاسخ به پارهای از نمایندگان محترم مجلس، که درباره نقض بعضی از اصول قانون اساسی و نیز تکلیف جامعه نسبت به آن پرسش کردند، میفرماید: تصمیم دارم در تمام زمینهها وضع به صورتی درآید که همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم. حتی خود امام به عنوان رهبر محبوب و مورد اعتماد ملت و بعد اشاره میکند که اگر مواردی، عدول از قانون بوده، در شرایط ویژه و فوقالعاده جنگی و یک استنثنا است، قاعده، قانو ن اساسی است که بیانگر حقوق ویژه مردم و حدود حکومت و حاکمیت است و رهبر و مردم همه باید در چارچوب آن و با معیارها و حدود آن عمل کنند، نظام پیشنهادی امام نیز جمهوری اسلامیبود، نظامیمبتنی بر رای مردم و البته وفادار به اصول و ارزشهای اسلامیکه بتواند حلکننده مشکلات انسان در جهان پیچیده کنونی باشد.
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران روز معلم آمریکا معلمان رهبر انقلاب دولت مجلس شورای اسلامی مجلس دولت سیزدهم خلیج فارس حجاب شهید مطهری
زلزله تهران هواشناسی شهرداری تهران سیل پلیس قوه قضاییه آموزش و پرورش بارش باران سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
خودرو بانک مرکزی ارز قیمت دلار قیمت خودرو ایران خودرو قیمت طلا دلار سایپا بازار خودرو کارگران تورم
مسعود اسکویی فضای مجازی تلویزیون سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس موسیقی فیلم
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
غزه رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه چین روسیه نوار غزه حماس عربستان ترکیه یمن
پرسپولیس استقلال فوتبال سپاهان تراکتور باشگاه استقلال لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر باشگاه پرسپولیس
اینستاگرام همراه اول دبی اپل ناسا وزیر ارتباطات تبلیغات گوگل پهپاد
کبد چرب بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه ویتامین طول عمر بارداری