جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
توافق مصلحت آمیز روابط ایران و اسرائیل
![توافق مصلحت آمیز روابط ایران و اسرائیل](/web/imgs/16/119/ftz3z1.jpeg)
كتاب "توافق مصلحتآمیز روابط ایران و اسرائیل" كه از هفت فصل تشكیل یافته، در قالب مروری بر تاریخ مناسبات صهیونیستها با پهلوی دوم بعد از اشغال فلسطین، به اثبات یك فرضیه اهتمام ورزیده است.فرضیهپرداز در این اثر با قرار دادن مطالب بعضاً متناقض و متعارض در كنار یكدیگر سعی در القای این موضوع دارد كه صرفنظر از نوع حكومت مستقر در تهران، دولتهای ایران و اسرائیل میبایست همواره همپیمان یكدیگر باقی بمانند و بر این اساس وجود روابط قوی و گسترده فیمابین یك ضرورت اجتنابناپذیر و حافظ مصالح ملی دو طرف است. مفروضات این ضرورت در كتاب مزبور، كینه و عداوت بین شیعیان ایران و كشورهای همسایه اهل سنت آن، و به طور كلی كشورهای مسلمان غیرشیعه، تهدیدات دشمن شمالی یعنی اتحاد جماهیر شوروی (سابق)، اهمیت وجود اقلیت یهودی در ایران و ... عنوان شدهاند. اولین نكته اساسی و مهمی كه در این زمینه عامدانه مغفول نگاه داشته شده نقش دول انگلیس و آمریكا به عنوان حامیان رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی و رژیم پهلوی در ایران است. با علم به این واقعیت كه بویژه بعد از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ایران كاملاً در كنترل قدرتهایی قرار گرفت كه با تمام توان در راه ایجاد یك پایگاه قابل اتكا برای سرمایهداری جهانی (اسرائیل) در قلب جهان اسلام و خاورمیانه گام برمیداشتند، میتوان به طور اجمال دریافت كه ارتباطات تهران با تلآویو به چه میزان اختیاری و براساس تشخیص مصالح ملت ایران بوده است. البته این تمایل از سوی صهیونیستها به دلایل عدیده همچون مشروعیت نداشتن اسرائیل و نیاز شدید به همپیمان، طمعورزی به منابع مالیای كه شاه سخاوتمندانه در اختیار امریكاییها قرار میداد، استفاده از نفت ارزان و بعضاً رایگان ایران، بهرهمندی از پهلوی دوم به منظور ایجاد انشقاق در صفوف كشورهای اسلامی در برابر اشغالگران فلسطین، استفاده از سرزمین پهناور ایران برای بسط نفوذ اطلاعاتی در كشورهای همجوار به ویژه شیخ نشینهای حاشیه جنوبی خلیجفارس، دستیابی به بازار مصرف، نفوذ در اقلیتهای قومی همچون كردها به منظور سوءاستفاده اهرم گونه از آنها علیه كشورهای اسلامی و ... بسیار جدی بود و از هیچ فرصتی در این زمینه دریغ نمیشد. اما در طرف ایران برخلاف آنچه این كتاب سعی در اثبات آن دارد رژیم پهلوی علیرغم همه وابستگیهایش به آمریكا همواره تلاش داشت ارتباطات خود را با اسرائیل به صورت كنترل شده و پنهان نگاه دارد. این واقعیت كه در فرازهای متعدد همین اثر منعكس است دلالت بر آن دارد كه سوق یافتن ایران به سوی صهیونیستها به هیچ وجه اختیاری نبوده و حتی محمدرضا پهلوی با همه بدنامیهایش از پدیدهای به نام صهیونیسم تا حدامكان در منظر عمومی فاصله میگرفته است. براساس اطلاعات محدودی كه در این كتاب منعكس گشته در اولین گام، به رسمیت شناختن رژیم نژادپرست اسرائیل به كمك پرداخت رشوه به مسئولان سیاسی وقت ممكن شده است: "ماموران موساد در ژانویه ۱۹۵۰ بوسیله یك میانجی آمریكایی بنام مستعار آدام "Adam" در ازای شناسایی بالفعل اسرائیل مبلغ ۲۴۰۰۰۰ دلار به دولت ایران پرداختند تا در جلب نظر موافق مطبوعات ایران به مسئله شناسائی بالفعل اسرائیل صرف شود. یونایتدپرس در ۱۴ فوریه اعلامیهی محمد ساعد، نخستوزیر ایران را دائر بر باز بودن مرزهای ایران به روی پناهندگان و مهاجرین انتشار داد." (ص۵۱) نتیجه چنین اقدامی كه با رشوه و اعمال نفوذ صورت گرفته بود چندان پایدار نماند و حتی قبل از روی كار آمدن دولت مصدق با چالشهای جدی مواجه شد: "مخالفت روحانیون با برسمیت شناختن اسرائیل ناشی از غرور اسلامی آنان بود در صورتیكه هواداران مصدق به دلیل سیاستهای داخلی دولت و عدم مشروعیت و قانونی نبودن تصمیم برسمیت شناختن اسرائیل و بطور كلی روش دولت در امور مربوط به سیاست خارجی با آن مخالفت میورزیدند. در هر حال، مخالفین در انتقاد از دولت كه آن را ضعیف، فاسد و عاری از وطنپرستی دانسته و نماینده امیال و منافع ملت ایران نمیشناختند، با هم متحد و متفقالرای بودند. سناتور تدین، یكی از منتقدین دولت با استفاده از این موضوع به ضعف دولت اشاره نموده، اظهار داشته بود كه دولت ما در برابر نفوذ بیگانگان چیزی جز ضعف نشان نمیدهد. شما میگویید ما یك كشور مستقلی هستیم. بنابراین ما نباید اسرائیل را بپذیریم." (صص۴-۵۳) بنابراین همه اقشار و جریانهای سیاسی در ایران شناسایی رژیم نژادپرست اسرائیل را ناشی از فشار بیرونی (عمدتاً از سوی انگلیس) كه سلب كننده استقلال كشور بود میدانستند. خوشبختانه نهضت ملی شدن صنعت نفت علاوه بر پایان دادن به تسلط انگلیس بر منابع نفتی كشور، به رسمیت شناخته شدن اسرائیل را نیز لغو كرد. اما كودتای آمریكایی به تلاش ملت ایران برای كسب استقلال خویش در این دوران فراموش نشدنی ضربهای جدی وارد ساخت و تا مدتها آن را به تأخیر انداخت. با این همه، علیرغم تغییر شرایط به نفع صهیونیستها در ایران، در دور جدید نیز ارتباطات بین دو كشور كاملاً مخفی نگه داشته شد. برای نمونه در این كتاب میخوانیم: "دیوید بن گوریون در دسامبر ۱۹۶۱ هنگامی كه در مراجعت از سفر برمه وارد فرودگاه مهرآباد شد، انتظار داشت از او استقبال رسمی بعمل آید، ولی دولت ایران از این كار استنكاف ورزید. علی امینی، نخستوزیر وقت بدرون هواپیمای حامل نخستوزیر اسرائیل رفت و چنین توضیح داد كه روابط ایران را با اسرائیل نمیتوان برملا كرد و باید مابین خودمان باشد... روابط بین ما مانند عشقورزی كسانی است كه با هم رسماً ازدواج نكردهاند. صلاح ما در این است... حادثه ناگوار دیگری در اواخر سال ۱۹۶۲ رخ داد. بدین معنی كه دكتر امینی، به تقاضای دولت اسرائیل، موافقت كرده بود كه با خانم گولدامایر، وزیر خارجه اسرائیل، كه به آفریقای غربی سفر میكرد، بمدت یك ساعت در فرودگاه مهرآباد ملاقات كند، نخستوزیر ایران اكیداً دستور داده بود كه ملاقات مزبور "بكلی سری" باشد و در مطبوعات خارجی منعكس نشود. ولی مقامات اسرائیل قصد داشتند خبر ورود هواپیمای حامل گولدامایر به تهران را از رادیو اسرائیل پخش كنند، متاسفانه هواپیمای ال عال كه قرار بود نیم ساعت بعد از نصف شب وارد تهران شود، بعلت مشكلات فنی مدت چهار ساعت در قبرس زمینگیر شده بود. ژنرال پاكروان، رئیس ساواك و مقامات وزارت امور خارجه ایران در فرودگاه منتظر ورود هواپیما بودند، حدود ساعت ۱۱ شب بوقت تلآویو، مطابق با یك و نیم بعد از نصف شب تهران رادیو اسرائیل خبر ملاقات گولدامایر را با نخستوزیر ایران پخش نمود. یك ساعت بعد برنامه عربی رادیو بیبیسی خبر مزبور را انتشار داد و مركز مخابرات ساواك بلافاصله خبر را به اطلاع دكتر امینی رسانید. دكتر امینی سخت برآشفت و دستور داد كه گروه مستقبلین فرودگاه مهرآباد را ترك كنند." (صص۹-۱۰۸)در دو فراز ذكر شده به خوبی عدم تمایل مقامات وقت ایرانی به آشكار شدن روابط و بالعكس اصرار صهیونیستها به رسانهای شدن تماسها و ارتباطات مشهود است. در واقع بحران مشروعیت رژیم صهیونیستی آنچنان جدی است كه علیرغم توافق با ایران مبنی بر بكلی سری ماندن ملاقات نخستوزیران دو كشور، خبر آن را حتی قبل از تحقق دیدار، رسانهای میكنند، اما با وجود حساسیت شدید به آشكار نشدن روابط با اسرائیل آنچه تهران را به داشتن این روابط راضی میساخت كمك صهیونیستها به تقویت تشكیلات پلیس مخفی یعنی "ساواك" بود. پهلوی دوم كه همواره از قیام مردم علیه خود بشدت در هراس به سر میبرد از هر امكانی برای تقویت سیستم پلیسی خود بهره میگرفت.
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان دولت چهاردهم ایران محمدجواد ظریف پزشکیان دولت دولت سیزدهم ظریف انتخابات علی باقری رهبر انقلاب رئیس جمهور
آتش سوزی سازمان هواشناسی هواشناسی پلیس اربعین تهران شهرداری تهران پشه آئدس آلودگی هوا قتل گرما عزاداری محرم
واردات خودرو خودرو قیمت خودرو حقوق بازنشستگان بازنشستگان قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو سازمان تامین اجتماعی دلار مالیات قیمت سکه
تلویزیون فضای مجازی سریال سینما امام حسین سینمای ایران دفاع مقدس فیلم صداوسیما
فناوری ناسا دانشگاه تهران آزمون سراسری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ اسرائیل جو بایدن ترامپ فلسطین غزه روسیه چین جنگ غزه انتخابات آمریکا طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال علی علیپور لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران سپاهان تراکتور علیرضا بیرانوند رئال مادرید مهدی طارمی
هوش مصنوعی اینترنت عیسی زارع پور گوشی اپل وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
گرمازدگی رژیم غذایی کاهش وزن ویتامین سرطان چاقی بارداری