پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

جنبش الحوثی پدیده سال۸۸


جنبش الحوثی پدیده سال۸۸

جنگ ۷ماهه یمن فصلی تازه در مطالعات کارشناسان نظامی و آگاهی های دفاعی گشود از جمله اتفاقات شگفت جنگ این بود که در روزهای پایانی سال ۸۸ سعودی ها به کمک فشار دیپلماسی امریکا همه مبادی ورودی و خروجی یمن را به کنترل خود درآوردند

جنگ ۷ماهه یمن فصلی تازه در مطالعات کارشناسان نظامی و آگاهی‌های دفاعی گشود. از جمله اتفاقات شگفت جنگ این بود که در روزهای پایانی سال ۸۸ سعودی‌ها به کمک فشار دیپلماسی امریکا همه مبادی ورودی و خروجی یمن را به کنترل خود درآوردند. نه تنها راه‌های ارسال سلاح به مبارزان یمن بسته شد بلکه راه‌های امدادرسانی به روی مجامع بین‌المللی نیز مسدود گردید. بعد از این نیروهای الحوثی موج تازه‌ای از عملیات خود را شروع کردند. آنها در تاکتیک‌های جدید خود توانستند مراکز مختلف ارتش یمن را تصرف و سلاح‌های آنان را تصاحب کنند. موفقیت پارتیزان‌های الحوثی در رخنه به پادگان‌ها و انبارهای مهمات ارتش موجب شد الحوثیان حمایت بخشی از ارتش یمن را جلب کنند. جنگ در شمال یمن با همه فراز و نشیب‌های نظامی - سیاسی، یک تراژدی انسانی در خاورمیانه رقم زد. تاکنون این نبرد موجب آواره شدن ۲۰۰ هزار نفر و کشته و زخمی شدن هزاران تن از مردم شده است و سربازان زیدی مسلک از آواره شدن و رنج بردن برادران همدین‌شان رنج می‌کشند.

● اولین جنگ مستقیم سعودی‌ها

تاریخ یمن بویژه در سه دهه حیات سیاسی علی عبدالله صالح شاهد جنگ و کشمکش‌های گوناگون بوده است اما آنچه مسیر این جنگ را دگرگون کرد، ورود همسایه بزرگ صنعا است. «نبرد صعده» اولین جنگی است که ارتش عربستان به طور مستقیم در آن حاضر شده است. به همین دلیل در نگاه محافل عربی معنا و مفهوم عمیقی دارد. زیرا تا پیش از این ریاض همواره در نقش نیروی پشت پرده در جنگ‌های خاورمیانه دخالت می‌کرد و حاضر نمی‌شد، ارتش خویش را وارد میدان سازد. ریاض هنگامی عزم ورود به جنگ صعده را کرد که جنبش مبارزاتی الحوثی ارتش صنعا را در ارتفاعات صعده متوقف ساخت. هراس از به قدرت رسیدن یک جنبش انقلابی، مهمترین انگیزه ریاض در ورود به جنگ بود. به همین سبب سعودی‌ها عملیات زمین سوخته علیه مبارزان الحوثی را در صعده مقر اصلی این گروه پیاده کردند که این سیاست تاکنون ۲۰۰هزار آواره بر جای گذاشته است. الحوثیان معتقدند مبارزه آنها پاسخی تاریخی به اندیشه توسعه‌طلبی سعودی‌ها و استفاده آنها از خاک یمن است.

با این حال عربستان مدعی است که مبارزان الحوثی به خاک این کشور تعرض می‌کنند. این ادعای ریاض بویژه از پنجمین ماه جنگ که ارتش عربستان از تسخیر صعده ناکام ماند بیشتر مطرح شد و ریاض دائم مدعی می‌شود که سعودی‌ها سربازان خود را فقط با هدف دفاع به مرزهای جنوبی فرستاده اند تا آنان را به داخل یمن پس زنند.

قریب به اتفاق ناظران یمن معتقدند که نگرانی اصلی سعودی‌ها از انزوای اقلیت سلفی‌ها و حنبلی‌ها است که حدود ۱۰درصد جمعیت یمن را تشکیل می‌دهند. این ناظران، میزان خشونت ورزی ارتش سعودی را نیز برپایه همین نگرانی تحلیل می‌کنند. حتی آمار و ارقام منتشر شده توسط سازمان‌های بین‌المللی نیز حاکی از قربانی شدن غیرنظامیان و تخریب مناطق مسکونی در حملات هوایی سعودی‌ها به نواحی شیعه‌نشین است. این جهت‌گیری در نحوه جنگ نشان از تفکر ریاض برای تسویه قومی در شمال یمن دارد.

● جنگی علیه تبعیض و تحقیر

مناقشات گروه مبارزان شمال با دولت یمن ریشه عمیقی در تاریخ این کشور دارد. پس از شهادت حسین الحوثی مؤسس و رهبر گروه الحوثی، اعضای آن نام او را به نماد سازمان خویش تبدیل کردند. کشته شدن حسین الحوثی به دست دولت در سال ۲۰۰۴ در واقع جرقه آغاز اولین دور از جنگ‌های ششگانه یمن شد.

خاستگاه حسین الحوثی که از اعضای سابق پارلمان یمن بود خانواده زیدی و شهر الحوث میان صعده و صنعا بود. خانواده الحوثی وارث تیره زیدیان بود که سابقه تاریخی بلندی در یمن دارد تا حدی که عقبه آنها به سال ۸۹۳ میلادی برمی‌گردد. گفته می‌شود در آن زمان یحیی بن حسین رسا علوی از عراق به شمال یمن رفت و حکومت زیدیان را در این کشور بنا نهاد. نفوذ این چهره زیدیان در جنبش‌های اجتماعی این کشور تا آنجا است که اندیشه سیاسی و حکومتی او تا سال ۱۹۶۲ در یمن ادامه یافت. البته انقلاب سال ۱۹۶۲ و پس از آن هشت سال جنگ داخلی وقفه‌ای چند ساله در حکومت زیدیان یمن ایجاد کرد. «صعده» مهمترین نماد پایگاه زیدیان در یمن بوده است. به باور اغلب کارشناسان، این منطقه همچنان تاوان وفاداری خود به زیدیان را می‌پردازد. اتفاق عجیب این است که حکومت مادام‌العمر صنعا برای غلبه بر جنبش صعده، تیره مهم زیدیان هاشمی را به حاشیه راند و طایفه دیگر زیدی‌ها موسوم به زیدیان غیرهاشمی را به قدرت رساند.

با آنکه در تحلیل بحران یمن برخی از جنگ مذهبی سخن می‌رانند اما کارشناسان ماهیت این جنگ را صرفاً سیاسی ارزیابی می‌کنند. به گفته آنها در یمن مذهب در خدمت سیاست قرار گرفته است. علی عبدالله صالح همیشه از سیاست ایجاد شکاف برای ادامه حکومت بهره جسته و ائتلاف با گروه‌های مختلف را فقط برای ثبات حکومت دنبال کرده است.

آنچه پیداست در سال‌های اخیر دولت یمن به سمت گروه‌های وهابی و سلفی گرایش یافت تا کمک مالی عربستان را جلب کند. ضمن آن دولت یمن بر این امید است که این گروه‌ها عامل بازدارنده‌ای در مقابل قدرت زیدیان هاشمی در این منطقه باشد. سلفی‌ها مقبره مقدس زیدیان را تخریب کردند جریان وهابیت به صورت‌های مختلف در یمن دامن گسترد. یکی از پوشش‌های وهابیت برای حضور در یمن، القاعده بود که مهمترین شاخه‌اش را در این کشور استوار کرد. زیدی‌ها نیز در مقابل این تهاجم ایدئولوژیک اقدام به انتشار و ترویج بیشتر متون مذهبی کردند.

آنها همچنین سازمانی تشکیل دادند که جوانان زیدی را تحت تعالیم مذهبی و نظامی قرار می‌داد. حوثی‌ها در واقع از جامعه‌ای دفاع می‌کردند که در معرض تهدید پاکسازی فرهنگی قرار داشت و با شمشیر دولبه ائتلاف سلفی‌ها و دولت مواجه بود.

اما علاوه بر تهدیدات فرهنگی، عوامل دیگری مثل تبعیض سیاسی از جمله عناصر مهم در شکل‌گیری این جنبش بوده است. همچنین نیازهای اقتصادی و سیاسی استان صعده از طرف دولت صنعا نادیده گرفته شد و اوضاع به سمتی رفت که زیدیان هاشمی تصور کنند دیگر هیچ جایی در ساختار حکومتی یمن ندارند.

● پایان دوران بردباری

از اوایل قرن جدید روابط صنعا با شیعیان صعده رو به تیرگی نهاد و این دور از درگیری دولت یمن با الحوثیان نام جنگ ششم را به خود گرفته است. نزاع میان این دو در سال ۲۰۰۴ پس از کشته شدن رهبر الحوثیان آغاز شد.

▪ جنگ اول ۲۰۰۴: در تابستان سال ۲۰۰۴ ارتش یمن یورش گسترده‌ای را به مواضع شیعیان بویژه در استان صعده آغاز کرد. دلیل این درگیری‌ها هراس صنعا از رواج اندیشه‌های حسین الحوثی رهبر آن زمان شیعیان یمن بود. دولت یمن وی را متهم کرده بود که عزم تغییر حکومت را دارد و گروهی به نام شباب المؤمنین را ساماندهی کرده تا دولت مرکزی را ساقط کند. پس از گذشت سه ماه از آغاز این تهاجم، نزدیکان حسین الحوثی از کشته شدن وی به همراه تنی چند از نزدیکانش خبر دادند. در این درگیری ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر جان باختند.

▪ جنگ دوم ۲۰۰۵: مبارزان شیعه پس از کشته شدن رهبرشان به یادبود وی نام مبارزان الحوثی را بر خود نهادند و آغاز به ساماندهی نیروهایشان کردند. رهبری این گروه را بدرالدین الحوثی پدر رهبر جانباخته به دست گرفت. در این مرحله او رهبر معنوی و عبدالله عاید الزورامی رهبری نظامی این جنبش را بر عهده داشتند. در جنگ دوم صعده رهبران جنبش الحوثی در نامه‌ای به علی عبدالله صالح برای اولین بار نسبت به رواج پدیده بی‌عدالتی هشدار دادند. آنها خواستار پایان سرکوب‌ها و برابری حقوق شیعیان و اهل سنت شدند و در مورد افزایش شکاف فرقه ای در کشور اظهار نگرانی کردند. در بهار این سال دور تازه‌ای از درگیری‌ها آغاز شد و حدود ۱۵۰۰ تن از الحوثیان کشته شدند. پس از آن عبدالله صالح به مبارزان پیشنهاد عفو در قبال پایان درگیری‌ها داد ولی این پیشنهاد به دلیل نادیده گرفتن درخواست مبارزان از سوی ایشان رد شد. پس از آغاز درگیری‌ها ۵۲۲ نفر کشته و ۲۷۰۸ نفر نیز زخمی شدند. در ژوئن سال ۲۰۰۵ الزورامی تسلیم مقامات یمن شد و بدرالدین الحوثی به دیار باقی شتافت.

پس از درگذشت بدرالدین الحوثی، عبدالملک الحوثی و یحیی الحوثی فرزندان وی و برادران حسین الحوثی رهبری گروه را بر عهده گرفتند.

▪ جنگ سوم ۲۰۰۶: بهار این سال دولت یمن ۶۰۰ تن از مبارزان را آزاد کرد. در زمستان، مبارزان در یک درگیری که ۶ کشته و ۲۰ زخمی در پی داشت بر یک پایگاه ارتش چیره شدند. پس از آن درگیری‌های پراکنده‌ای در استان صعده رخ داد که پیامد آن ۳ کشته از مبارزان و ۱۶ کشته و ۳۰ زخمی از سوی ارتش یمن بود. در پی این رخداد، دولت مبارزه گسترده‌ای را با ۳۰ هزار ارتشی آغاز کرد که در دو هفته ۲۰۰ کشته از ارتش و ۲۶۰ کشته از مبارزان بر جای گذاشت.

▪ جنگ چهارم ۲۰۰۷: اواخر بهار این سال پیمان آتش‌بسی میان دو طرف با میانجیگری قطر بسته شد.اما این پیمان نقض شد. در آن پیمان دولت یمن متعهد شد تا مبارزان را آزاد کند، مناطق جنگی را بازسازی و با کمک کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل آوارگان را ساماندهی کند.

▪ جنگ پنجم ۲۰۰۸: در پی یورش نیروهای ارتش به یکی از پایگاه‌های مبارزان ۶ نفر کشته و ۲۰ نفر زخمی شدند و دور تازه‌ای از درگیری‌ها آغاز شد. سه روز پس از آن انفجار یک بمب در یک مسجد پس از نماز جمعه شمار زیادی کشته و زخمی برجای گذاشت. دولت انگشت اتهام را به سوی مبارزان نشانه گرفت اما آنان این اتهام را رد کرده و آن را فریب افکار عمومی بوسیله دولت برای سرکوب و فشار بیشتر بر شیعیان دانستند. در کشمکش‌های پس از این بمب‌گذاری سه سرباز یمنی و ۴ تن از مبارزان کشته شدند در ۱۲ ماه مه درگیری‌ها میان ارتش یمن و مبارزان باعث کشته شدن ۱۳ سرباز و ۱۶ مبارز الحوثی شد. در ۱۷ ژوئیه عبدالله صالح پایان جنگ با مبارزان صعده را اعلام کرد.

▪ جنگ ششم ۲۰۰۹ – ۲۰۱۰: در ماه آگوست سال ۲۰۰۹ پس از حدود یک سال آرامش شکننده، درگیری‌ها دوباره آغاز شد و با دخالت اردن، عربستان و امریکا تا سال ۲۰۱۰ ادامه یافت. در ژانویه ۲۰۱۰ گروه الحوثی پیشنهاد مشروط آتش‌بس را ارائه داد که دولت یمن آن را رد کرد. بالاخره در ماه فوریه پیمان آتش‌بسی میان دو طرف به امضا رسید که البته آرامش به وجود آمده نسبی و بسیار شکننده است.

● بازگشت به نقطه صفر

با گذشت بیش از ۵ سال از آغاز جنگ زنجیره‌ای میان دولت یمن و مبارزان صعده برای صنعا مسجل شده که راهی برای تسخیر پایگاه قدرت شیعیان این کشور ندارد. حتی برخی شرکای غرب‌نشین او نیز هشدار داده‌اند که راه‌حل نظامی گزینه موفقی برای ایجاد ثبات در یمن نیست. فرضیه مداخله نظامی خارجی نیز با ناکامی سعودی‌ها رنگ باخت. این مداخلات موجب گسترش و طولانی شدن آن می‌شد. همچنان که شاهد آن هستیم که جدایی‌طلبان جنوب از فرصت به وجود آمده استفاده کرده و دوباره پرچم استقلال برافراشته‌اند.

اکنون همه چیز در صحنه یمن به نقطه صفر بازگشته است. شیرازه انسجام موزائیکی که دولت علی عبدالله صالح ایجاد کرده بود آرام آرام از هم می‌گسلد. صالح توانسته بود اتحاد یمن و موازنه قدرت را به نفع خود به هم زند. اما اکنون ورق برگشته است.

سیاست تسویه قومی در شمال، جنوبی‌ها را نیز هراسناک کرده است. لذا جنوب چپگرا همزمان با جنگ الحوثی ها مبارزه خود را شروع کرده‌ است. حزب سوسیالیست یمن از ائتلاف ملی‌گرایان و کمونیستها تشکیل شده و از سوی کشورهای مختلف نظیر لیبی و سوریه حمایت می‌شد. حال حدود ۵۱ سال پس از جنگ ویرانگر شمال و جنوب، جدایی‌طلبان جنوب بار دیگر به دلیل سرخوردگی از سیاست‌های دولت و وضع بد اقتصادی و اجتماعی خواهان استقلال این بخش از کشور شده‌اند.

● یمن پایگاه امریکا

رشد فزاینده جنبش الحوثی از چند سو، موقعیت منطقه‌ای امریکا را به چالش کشاند. از زمانی که چشم‌انداز پیروزی الحوثی ها و شکست عبدالله صالح آشکار شد امریکایی‌ها هشدار دادند که این حادثه نباید منطقه استراتژیک خاورمیانه را تحت تأثیر قرار دهد و به الگوی سایر گروه‌های مقاومت در کشورهای طرفدار غرب تبدیل شود. لذا امریکا و سپس اروپا همصدا با شورای همکاری خلیج‌فارس نیز مبارزه جنبش الحوثی را محکوم کردند. برای امریکا در اوج ناکامی در افغانستان، پیروزی جریانی با اندیشه استقلال‌طلبی مساوی است با به خطر افتادن منافع اقتصادی و از دست دادن پایگاه دیگری در منطقه استراتژیک خاورمیانه.

به همین دلیل امریکا پس از حادثه روز کریسمس در حمله فاروق عبدالمطلب به هواپیمای آمستردام – دیترویت، به بهانه مبارزه با القاعده نظامیان خود را راهی یمن کرد و یمن را یکی از پایگاه‌های جنگ علیه تروریسم اعلام کرد. اما قصد اصلی واشنگتن نجات سعودی‌ها و حکومت عبدالله صالح از خطر الحوثیان است ضمن آن که پیش از این مناسبات یمنی‌ها با امریکایی‌ها در جریان واقعه ۱۱ سپتامبر تیره شده بود. یمنی‌ها به وضوح آنچه را که در عراق و افغانستان اتفاق افتاد نماد اشغال سرزمین‌های اسلامی خوانده‌اند به عقیده آنها این جنگ در واقع جنگ علیه مسلمانان است.پس از حملات یازده سپتامبر بسیاری از شهروندان یمنی بدون هیچ دلیلی دستگیر و در زندان مخفی سیا زندانی شدند لذا طرح مبارزه با تروریسم امریکا از نظر یمنی‌ها از پایه کج نهاده شده است.