شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

بگو فردا مال ماست


بگو فردا مال ماست

جامعه شناسی دوران نوجوانی از نگاه تاریخی, دوره نوجوانی را می توان دوره ای جدید و نوظهور در جوامع انسانی دانست البته معنای این جمله این نیست که انسان ها در جامعه سنتی سال های نوجوانی را پشت سر نمی گذاشته اند منظور این است که در جامعه و خانواده سنتی برای فردی در سنین ۱۳ تا ۱۸ سالگی, هویتی مستقل و متفاوت از کودکی و نوجوانی قائل نبودند

جامعه‌شناسی دوران نوجوانی از نگاه تاریخی، دوره نوجوانی را می‌توان دوره‌ای جدید و نوظهور در جوامع انسانی دانست. البته معنای این جمله این نیست که انسان‌ها در جامعه سنتی سال‌های نوجوانی را پشت‌سر نمی‌گذاشته‌اند؛ منظور این است که در جامعه و خانواده سنتی برای فردی در سنین ۱۳ تا ۱۸ سالگی، هویتی مستقل و متفاوت از کودکی و نوجوانی قائل نبودند...

کودک با ورود به سنین پس از بلوغ و پس از نشان دادن توانایی‌هایی خاص که چندان هم سخت و متنوع نبودند، به دوران بزرگسالی وارد می‌شد. در جوامع ابتدایی، با برگزاری مراسمی به نام پاگشایی و با معلوم شدن اینکه کودک بالغ قادر است و می‌خواهد یا به قدر کافی آموخته است که در برابر قواعد و نظام جامعه سر تعظیم فروآورد، وی را وارد دنیا و جرگه بزرگ‌تر‌ها می‌کردند. البته این مراسم بسیار طاقت‌فرسا و ظالمانه بود به نحوی که اگر نوجوان از مراسم سر سالم بیرون می‌آورد، می‌توانست وارد دنیای بزرگسالی و امتیازها و مسوولیت‌های آن شود. این مراسم هنوز به شکلی نمادین در بسیاری نقاط جهان و از جمله ایران برگزار می‌شود. نمونه آن مراسم «جوز شکستن» برای نوجوانان پسر در برخی مناطق کردستان است. امروزه ورود به دنیای بزرگسالی دیگر مانند گذشته و با برگزاری یک مراسم و وقوع بلوغ صورت نمی‌گیرد زیرا برای پذیرش نقش‌های اجتماعی دوران بزرگسالی، کودک باید در بسیاری جهات آموزش ببیند و مهارت‌های لازم را کسب کند. حجم این آموزه‌ها، قابلیت‌ها و مهارت‌ها و تنوع آنها هیچ‌گاه در تمام تاریخ بشر به ‌اندازه امروز نبوده است. امروزه برای ورود به دنیای بزرگسالی، قریب به ۱۰ تا ۱۵ سال آموزش و کسب مهارت لازم است. فرد نه‌تنها باید به لحاظ جسمانی بالغ شود بلکه باید از نظر روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی بالغ و مستقل شود و بتواند بدون کمک و حمایت نزدیکانش روی پای خود بایستد.

در جامعه‌شناسی، معمولا هویت اجتماعی فرد را با توجه به نقش‌ها یا مجموعه نقش‌هایش مشخص می‌کنند. گفته می‌شود حتی شخصیت فرد تا ‌اندازه زیادی وابسته به نقش‌ها و الزامات رفتاری ناشی از آنها در طول زندگی است. نوجوانی در جامعه شهری جدید دوره‌ای بغرنج است چراکه نوجوان هنوز نقش‌های اجتماعی چندانی نداشته یا نپذیرفته و نمی‌تواند هویت خود را به واسطه نقش‌های اجتماعی خود احراز کند. در اینجاست که خانواده و نزدیکان و جامعه بر حسب توانایی‌ها و قابلیت‌های کسب شده و به اجرا درنیامده یا هویت آتی فرد با توجه به چند و چون زندگی فرد با وی رفتار می‌کنند.

دنیای نوجوانان

خانواده و مدرسه، خصوصا گروه دوستان و دنیای مجازی رسانه‌ها، دنیای نوجوان را تشکیل می‌دهند. این پهنه‌های زندگی در هویت‌بخشی به نوجوان نقشی اساسی ایفا می‌کنند. اهمیت دادن به نوجوان همراه با مراقبت‌های کافی به‌تدریج زمینه را برای پذیرش نقش‌های اجتماعی فراهم می‌کند. در خانواده، دخالت دادن نوجوان در تصمیم‌گیری‌ها قابلیت وی را در شناخت درست موقعیت‌ها و تصمیم‌گیری درست و کسب استقلال رای یا فردیت افزایش می‌دهد. مدرسه هم با آموزش مسوولیت‌?ها و پرورش اجتماعی دانش‌آموزان، می‌تواند نقشی بی‌بدیل در آینده جامعه ایفا کند.

● ناکارآمدی سیستم آموزشی

می‌توان از مسوولان آموزش و پرورش کشور پرسید با روال کنونی، نوجوانان ما تا چه ‌اندازه تعهد اجتماعی و تعلق اجتماعی و احساس قدرشناسی اجتماعی پیدا می‌کنند؟ اگر این قابلیت‌ها پیدا نمی‌شود، باید گفت شیوه‌های پرورشی مدارس ما تا ‌اندازه بسیار زیادی ناکارآمد و غیرموثر است. دوران نوجوانی را می‌توان به دوره فهم و درونی‌کردن نظامات اجتماعی تبدیل کرد که حاصل آن می‌تواند احساس قدرشناسی ملی و هویت اجتماعی و فرهنگی باشد. در این راه آموزش‌های مستقیم کمترین تاثیر را داشته‌اند. اینکه نوجوان در مدرسه به‌تدریج نقش‌های اجتماعی را بیاموزد و راه زندگی جمعی و تعهد به گروه را درونی کند، مسوولیت مغفول آموزش و پرورش ماست.

● نوجوانان و سد کنکور

گروه همسالان و بازی‌های دوران کودکی و نوجوانی هم اهمیت فوق‌العاده‌ای دارند. متاسفانه با سد کنکور در کشور، دوران نوجوانی فرزندان این جامعه به خواندن درس و انبان کردن محفوظات سپری می‌شود در حالی که در دوره نوجوانی، فرد از طریق بازی‌های گروهی می‌تواند دو قابلیت مهم کسب ‌کند؛ اول به لحاظ جسمانی تقویت می‌شود و دوم زندگی در کنار دیگران و با دیگران را می‌آموزد. متاسفانه نوجوانان ما- به‌خصوص نوجوانان دختر- از داشتن همبازی و انجام بازی‌های گروهی در خارج از محیط مدرسه محروم‌اند. آیا نمی‌توان با افزایش ساعت‌ فعالیت گروهی و جمعی، شرایط را برای بازی‌ها و فعالیت‌های گروهی نوجوانان بیشتر و بهتر کرد؟

● دوستی و دشمنی رسانه با نوجوانان

رسانه‌های گروهی و ابزارهای ارتباطی نیز امروزه با افزایش قدرت ذهنی و تنوع بخشیدن به دنیای ذهنی کودکان و نوجوانان، هر روزه کارکردی دوگانه را ایفا می‌کنند، از

یک سو توانایی‌های ذهنی را افزایش می‌دهند و از سوی دیگر باعث فاصله گرفتن نوجوانان از هنجارهای رایج در جامعه می‌شوند. بهره‌گیری ناسالم از رسانه‌ها از حیث جسمانی، روانی، اجتماعی و فرهنگی، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به نوجوان وارد می‌کند؛ توان بدنی‌اش را کاهش می‌دهد و از حیث روانی اگرچه باعث رشد هوش می‌شود اما ظرفیت‌های روانی را کم می‌کند. از حیث اجتماعی هم باعث حضور کم نوجوانان در جامعه می‌شود و از حیث فرهنگی فاصله گرفتن نوجوان از بزرگسالان و اصطلاحا شکاف نسلی را در پی خواهد داشت. بهره‌گیری صحیح از رسانه‌ها به معنی آن است که شرایطی برای نوجوان فراهم شود که قابلیت‌های چهارگانه مورد اشاره وی کاهش نیابد یا در یک بعد رشد بیش از ‌اندازه نکند که باعث عدم تعادل وی شود.

● دوران بغرنج و پرمسوولیت نوجوانی

براساس آنچه گفته شد، دوره نوجوانی برای خود نوجوان، خانواده و نزدیکانش، برای مدرسه و جامعه و اصحاب رسانه دوره‌ای بغرنج و پرمسوولیت است. همکاری و همراهی این سه در سطح کلان و سیاست‌گذاری‌های ملی، در سطح میانی در مدارس و نهادهای اجتماعی و در سطح خرد یعنی در ارتباط نوجوان با هر فرد دیگری مثل پدر و مادر، معلم و مربی و همسایه و مانند آنها، تضمین‌کننده آینده نوجوان و آینده کشور و جامعه خواهد بود. این همراهی‌‌ها در جامعه به‌دلیل ضعف سازمان‌های مردمی متاسفانه وجود ندارد. یک نمونه، وضعیت تاسف‌بار انجمن‌های اولیا و مربیان در بسیاری از مدارس کشور است. ظرفیتی که متاسفانه سال‌ها هدر رفته است و والدین و اصحاب مدرسه نتوانسته‌اند از آن برای کمک به نوجوانان بهره کافی بگیرند. امروز باید از شوراهای شهر و شورا‌های محلی پرسید برای نوجوانان و بازی بیرون از خانه آنها چقدر تلاش کرده‌اید؟ یکی از شاخص‌های مهم برای ارزیابی مدارس، محله‌ها، شهرها و حتی خانواده‌ها این است که تا چه ‌اندازه شرایط را برای رشد همه جانبه(جسمانی، روانی، اجتماعی و فرهنگی) نوجوانان فراهم کرده‌‌اند. آینده متعلق به جوامعی است که نوجوانان آن خودبه‌خود و گیاه‌وار و فقط برای کسب رتبه‌های آموزشی رشد نمی‌کنند. نوجوانی و توجه به آن، یک مسوولیت ملی و همه‌جانبه است.

اگر بپذیریم رشد، ابعاد گوناگون دارد و فرد موفق، کسی است که در همه زمینه‌ها قابلیت‌ها و مهارت‌های لازم را کسب کند، پس هر خانواده باید از خود بپرسد امکانات لازم را برای نوجوان خود فراهم کرده یا نه؟ مهم‌ترین توصیه در شرایط کنونی، سوق دادن نوجوان به عضویت در گروه‌ها و انجمن‌ها و انجام فعالیت‌های جمعی است. اگر این گروه‌ها وجود ندارند، خانواده‌ها باید شرایط را برای ایجاد این گروه‌ها که می‌توانند اهداف ورزشی، هنری و تفریحی داشته باشند، فراهم کنند.

● سیما روشن

«باید بیشتر مراقبش باشید، در دوره حساسی قرار گرفته است!» شاید این جمله برای شما که فرزندی نوجوان دارید یا داشتید و حتی این دوره را با امثال این جمله‌ها گذرانده‌اید، آشنا باشد؛ جمله‌ای که درست است اما تعبیرهای نادرست و برخوردهای نادرست با آن می‌تواند این دوره حساس و فردی که در این دوره قرار گرفته است را با بالا و پایین‌های بسیار و مشکل‌های زیادی روبرو کند. نوجوانی دوره‌ای است که طی آن تغییرهای زیستی، اجتماعی و روان‌شناسی بسیاری در فرد روی می‌دهد و با گذر از آن یک کودک تبدیل به یک جوان می‌شود، درست‌تر شاید این است که بگوییم یک کودک با توانایی‌های کم به یک جوان با توانمندی برای زندگی مستقل تبدیل می‌شود اما همیشه هم گذشتن از این گذرگاه چنین نتیجه‌ای را همراه ندارد، به‌خصوص اگر نوجوان به‌درستی در میان خانواده، جامعه، مسوولان آموزشی و پرورشی شناخته نشده باشد. در آستانه هشتم آبان‌ماه، روز نوجوان، در «موضوع ویژه» این هفته نگاهی انداخته‌ایم به این مقوله مهم و این گذرگاه حیاتی زندگی که می‌تواند آینده فرزندان ما را رقم بزند.

● روان‌شناسی دوران نوجوانی

دکتر پروین ناظمی

روان‌شناس، مشاور خانواده، مدرس دانشگاه آزاد اسلامی

دوره نوجوانی یکی از دوره‌های مهم زندگی است، شاید چون تغییرهای هورمونی و بلوغ در این دوره اتفاق می‌افتد. نوجوانی دوره انتقال از کودکی به جوانی است. اگر این دوره خوب نگذرد و بحرانی طی شود، فرد در دوران بزرگسالی هم دچار مشکل خواهد شد. علت اینکه تاکید می‌شود والدین از فرزند نوجوانشان مراقبت و به او توجه کنند هم، همین است.

آنها باید بدانند کودک دیروز، حالا بزرگ شده و شخصیت او در حال شکل‌گیری است. باید کنترل‌ها و امرونهی بیش از حد را کنار گذاشت اما خیلی از پدرومادرها از ترس بروز بحران‌های نوجوانی، کنترل‌ها را شدیدتر می‌کنند اما از سوی دیگر، نوجوان را با رفتار و گفتارشان دچار تضاد می‌کنند؛ مثلا مدام به او می‌گویند تو بزرگ شده‌ای ولی اگر آزادی‌اش را طلب کند، می‌گویند تو هنوز بچه‌ای!

● دوران بلوغ

به طور کلی دوران نوجوانی با بلوغ همراه است؛ بلوغ اجتماعی، روانی، فکری، بلوغ اخلاقی و در نهایت بلوغ جسمی‌. بلوغ جسمی خود به خود اتفاق می‌افتد اما بلوغ‌های دیگر با آنچه نوجوان تا به این سن از خانواده و... آموخته، پایه‌ریزی می‌شود و او را به قدرت تشخیص نسبی می‌رساند. نوجوان‌ها احساس منیت زیادی دارند و می‌خواهند خود را اثبات کنند و فکر می‌کنند آنقدر به بلوغ فکری رسیده‌اند که بهترین راهکار را خودشان ارائه دهند. آنها حالا دیگر به بلوغ اجتماعی هم رسیده‌اند و به گروه همسالانشان خیلی وابسته‌اند و دوست دارند با آنها باشند. متاسفانه مشکل این است بعضی پدرومادرها با این رفتارها و حالت‌های خاص این دوران درست کنار نمی‌آیند. خیلی از والدین نمی‌دانند وقتی فرزندشان دچار مشکل شد، چطور با او برخورد کنند یا اصلا چه تمهیداتی بیندیشند که مشکلات به وجود نیایند. راهکار اساسی این است که به نوجوان اعتماد کنیم، او را بزرگ ببینیم ولی حمایتگر باشیم. یعنی نه در مقابلش، بلکه در کنارش باشیم. باید به نوجوان استقلال داد و مسوولیت‌پذیری را به او آموخت. اینکه بخواهیم مدام به نوجوان‌ها در مورد همه‌چیز یادآوری کنیم، درست نیست. وقتی استقلال گرفته شود، مسوولیت‌پذیری هم اتفاق نمی‌افتد. هم حمایت‌های بیش از حد و هم کنترل زیاد باعث می‌شود نوجوان به هویتی که لازم است برای ساختن آینده‌اش پیدا کند، دست نیابد. هویت، تصویری است که فرد از خود پیدا می‌کند و هویت خانوادگی، ملی، مذهبی، فرهنگی، شغلی، حتی هویت اجتماعی شکل می?گیرد به شرطی که والدین نوجوان را باور و با او درست رفتار کنند.

● بعضی پدرومادر‌ها سخت می‌گیرند

برای خیلی از پدرومادرها، به دلیل اینکه به جامعه اعتماد ندارند، کنارآمدن با آزادی‌طلبی نوجوان خیلی سخت است و نگرانی‌های زیادی دارند. از طرفی نوجوان هم می‌خواهد مستقل و آزادتر باشد. باید برای آنها توضیح داد چرا به خواسته‌‌شان نه می‌گوییم، تا کجا اختیار دارند و کجا قوانین خانواده یا هنجارهای جامعه و قوانین آن تعیین می‌کند چطور رفتار کنند. در غیر این صورت بروز کشمکش‌های روانی و تضادهای درونی در آنها بعید نیست که در آینده‌شان هم تاثیر منفی می‌گذارد. نوجوانی دوره‌ای است مثل دوره‌های دیگر و نباید از آن ترسید. بعضی پدرومادرها فکر می‌کنند وای چه مصیبتی است که یک یا دو نوجوان در خانه دارند در حالی که این‌طور نیست و نباید حس کلافگی و ناراحتی را به نوجوان‌ها انتقال داد. اولین برخورد پدرومادرها با نوجوان، بعد از اینکه متوجه می‌شوند بالغ شده، تبریک گفتن و هدیه دادن به او است تا بفهمد وارد مرحله‌ای دیگر از زندگی شده است. نباید به او این احساس را بدهیم که در مرحله خاص و حادی است. حتی می‌توان مراسمی برایشان گرفت تا نوجوانی و بلوغشان را جشن بگیریم. در مرحله بعد، لازم است اگر نوجوان پسر است، پدرش و اگر دختر است، مادرش با او صحبت کنند. باید علاوه بر آنچه در جسمش اتفاق می‌افتد، در مورد احساسات جدیدی که ممکن است تجربه کند هم با نوجوان حرف زد و به او اطمینان داد در کنارش و حامی‌اش خواهیم بود.

● دوست بچه‌هایمان باشیم

می‌توانیم به فرزندمان بگوییم من می‌توانم مثل یکی از دوستانت باشم ولی باید بدانیم نمی‌توانیم جای همه دوستان او را بگیریم و نباید توقع داشته باشیم همان‌طور که با دوستانش برخورد می‌کند، با ما هم رفتار کند. اصلا چنین رفتاری درست هم نیست. علاوه بر این، برقراری رابطه عاطفی خیلی تاثیر دارد و نباید با این تصور که دیگر فرزندمان بزرگ شده، دست از نوازش و بوسیدن او برداریم. در عین حال باید احترام و جایگاه خاصی برایش قائل شویم.

اینکه زندگی نوجوان هدفمند می‌شود و کم‌کم می‌خواهد سکان زندگی‌اش را خودش به دست بگیرد، خیلی قشنگ است و باید این را به او فهماند. اگر پدرومادر نقطه‌های قوت فرزندشان را به او یادآوری کنند، در افزایش اعتمادبه‌نفس او تاثیر مثبتی دارد ولی از سوی دیگر، در این سنین به‌د‌لیل تغییرهای هورمونی و بلوغ گاهی بدشکلی‌هایی در صورت و اندام نوجوان اتفاق می‌افتد که ممکن است اعتماد به نفسش را تحت‌تاثیر قرار دهد و برای پیشگیری از تاثیر منفی این تغییرات بر روحیه‌اش باید در جمع نکته‌های قوت او را بیان کرد. پدرومادر باید طوری رفتار کنند که نوجوان بداند از اینکه او را دارند، خوشحال هستند و با او نه مثل یک فرد بزرگسال

(و نه کودک) برخورد کنند.

● نصیحت و مقایسه، ممنوع!

اگر نوجوان خطایی کرد، بخشیدن او لازم است. می‌توانیم با او صحبت کنیم ولی نصحیت غیر از اینکه فرزندمان را از ما دور کند، ثمری ندارد. بهتر است والدین وقتی لازم می‌بینند در مورد نکته‌ای تذکر دهند، به فرزندشان بگویند: «بهتر بود این کار را می‌کردی» یا «مطمئنم می‌توانی این کار را انجام دهی یا این رفتار را داشته باشی.» اگر به نوجوان اعتماد نکنیم و به او فرصتی ندهیم، جلوی رشد و پیشرفت او را گرفته‌ایم. باید به ارتباط‌های دوستانه قوی نوجوان‌ها هم توجه کنیم زیرا حضور در گروه همسالان، برایشان جذابیت زیادی دارد. نمی‌توان مانع آنها شد، به جای آن، مهم است که والدین جو خانواده را گرم نگه‌دارند تا فرزندشان از خانه فراری نباشد و بودن با همسالان گرایش بیش از اندازه پیدا نکند. فرزند مادر و پدری که مدام ایراد می‌گیرند و نصیحت می‌کنند یا حتی با هم اختلاف دارند، از آنها دور می‌شود. بدترین رفتار این است که مثلا به فرزندمان بگوییم: «ببین فلانی چقدر درسش خوب است ولی تو...» جمله‌هایی نظیر این غیر از اینکه ضربه سنگینی به روحیه نوجوان و رابطه‌اش با پدرومادر بزند، هیچ ثمری ندارد. باید بی‌قیدوشرط فرزندمان را بپذیریم مخصوصا در این دوره که احساسات و نیازهای عاطفی بیشتری دارد و هیجان‌هایش مثل ابربهار است؛ ممکن است لحظه‌ای هیجان‌زده و خشمگین‌ باشد و لحظه‌ای نرم، عاطفی و محبت‌آمیز. اگر در مورد این احساسات آگاهی داشته باشیم، دیگر زمانی که نوجوانمان عصبانی و هیجان‌زده است، فکر نمی‌کنیم باید با او مثل خودش رفتار کنیم تا تنبیه شود! رفتار درست این است که در آن لحظه آرام بمانیم و وقتی حالش بهتر شد، در مورد آنچه اتفاق افتاده، صحبت کنیم تا یاد بگیرد می‌تواند هنگام عصبانیت هم خودش را کنترل کند.

یکی از مسائلی که زیاد می‌بینیم، این است که والدین تصور خوبی در مورد دوره نوجوانی ندارند و به آن به چشم دردسر نگاه می‌کنند. متاسفانه این نگاه در رفتارشان تاثیر می‌گذارد و حس بدی به نوجوان منتقل می‌کند در حالی که باید تمام

هم و غمشان این باشد که به فرزندشان کمک کنند از این دوره به سلامت بگذرد و بتواند نقش خود را به عنوان فرزند، یک دختر یا پسر، دانش‌آموز، برادر، خواهر، دوست، شهروند و... بدون اینکه نصیحت یا سرکوبش کنند، بپذیرد و یاد بگیرد. اگر کتاب‌هایی را در اختیار بچه‌ها قرار دهیم، خودمان بیشتر در این مورد مطالعه کنیم یا حتی برای یادگیری مهارت‌های ارتباطی و رفتار نوجوان به مشاور مراجعه کنیم، بی‌شک بسیار مفید خواهد بود. مشاور می‌تواند کمک کند بدانیم چطور به سوال‌ها و درخواست‌های فرزندمان پاسخ دهیم و تا چه حد انتظارهای او بجاست. سرانجام اینکه دوران نوجوانی، دوره‌ای قشنگ است و هیچ‌چیز به اندازه داشتن روابط دوستانه و عاطفی با نوجوان و درست برخورد کردن با او نمی‌تواند در گذراندن این مرحله به مادرها و پدرها و خود نوجوان‌ها کمک کند.

دکتر امید علی‌احمدی

جامعه‌شناس خانواده

عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی