جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ریسمان باز زیبا و هشداردهنده


ریسمان باز زیبا و هشداردهنده

عسگر همراه با میکائیل که والدین خود را از دست داده, زندگی می کند این دو برای پس دادن بدهکاری هایشان با مشکل مواجه اند میکائیل و عسگر تصمیم می گیرند تا گاو زخمی را به مشتری ای در شمال شهر تهران بفروشند

▪ نام فیلم: ریسمان باز

▪ کارگردان: مهرشاد کارخانی

▪ بازیگران: پژمان بازغی، بابک حمیدیان، کرامت رودساز ، نرگس محمدی و . . .

▪ نویسندگان فیلمنامه : بابک پناهی، مهرشاد کارخانی و نازنین مفخم

عسگر همراه با میکائیل که والدین خود را از دست داده، زندگی می‏کند. این دو برای پس دادن بدهکاری‏هایشان با مشکل مواجه‏اند. میکائیل و عسگر تصمیم می‏گیرند تا گاو زخمی را به مشتری‏ای در شمال شهر تهران بفروشند. برای این کار آن‏ها باید گاو را که زخمی نیز شده از کشتارگاه تهران پیش دامپزشک ببرند. اما در این میان گاو از دست آن‏ها فرار می‏کند...

ایده فرار گاو از دست صاحبانش و ولگردی در شهر یقینا ایده‏ی جذابی‏ست.

نیمه‏ی اول داستان هول مردی مفلوک می‏گردد که با فروش لاشه‏ی گوسفندها زندگی می‏گذراند. داستان فیلم در این دقایق ریتمی بسیار کند دارد و تنها نکته مثبت آن صحنه‏های کشتارگاه است.

و اما نیمه دوم که بیننده در آن روایت بی‏نقصی را شاهد است. داستان در این نیمه پر از تضادهای دو قشر پردرآمد و کم‏درآمد جامعه است. تضاد میان صحنه‏های خشن کشتارگاه که فلاکت شخصیت‏های اصلی فیلم را به بیننده القا می‏کند با مرکز خریدی در شهرک غرب که مردم در آن‏جا در حال رفت و آمد و خرید هستند؛ ماشین‏های مدل بالای شهر در مقابل وانت اسقاطی عسگر و میکائیل، و حتی گاوی که برای دو شخصیت محوری فیلم قرار است منبع درآمدزایی باشد ولی برای مردم بالای شهر حکم موجودی خارق‏العاده و بامزه را دارد که می‏خواهند با آن عکس بگیرند، همه و همه‏ی اینها اثر تولیدی را به ‏یادماندنی کرده است.

تضادها در این فیلم هشداردهنده است. کارگردان سعی کرده تا هشداری در باب شکاف اجتماعی میان اقشار جامعه بدهد. جامعه‏ای که عسگر و میکائیل چیزهایی در آن می‏بینند که تا بحال ندیده بوده‏اند.

واقعیت این است که تا قبل از محوری شدن گاو در فیلم، داستان جذابی را شاهد نیستیم. ریسمان باز از آن دسته فیلم‏هایی است که نیمه دوم داستانش، فیلم را حفظ می‏کند و به فیلم جذابیت می‏دهد. شاید بتوان این رخداد را بزرگ‏ترین ضعف فیلمنامه دانست.

تقسیم‏بندی صورت گرفته، نه بخاطر این است که داستان دوپاره است، بلکه به این دلیل است که زمینه‏سازی کارگردان برای ورود به داستان اصلی کمی آهسته و کند پیش می‏رود. به گونه‏ای که اگر شخصیت مرد مفلوک را از داستان حذف کنیم، لطمه‏ای به اصل ماجرا نخواهد خورد. تنها دلیلی که می‏تواند وجود زمینه‏ی طولانی برای ورود به اصل ماجرا را در این فیلم توجیه کند و مورد قبول قرار دهد؛ نمایش‏هایی غم‏انگیز از زندگی سخت به اصطلاح مردم پایین‏شهری است که صحنه‏هایی بدیع و ابتکاری را در معرض دید بیننده قرار می‏دهد. صحنه‏های کشارگاه و لاشه‏های خونی داخل آن، نمایش‏ بی‏بدیل دو رنگ سرخ و زرد هنگام غروب آفتاب در مزرعه و هرج و مرج موجود در فضای کشتارگاه.

نکته‏ای دیگر که درباره‏ی فیلمنامه می‏توان به آن اشاره کرد وجود شخصیت دختر دانشجو در فیلم است که عنصری اضافه به نظر می‏آمد.

در کنار همه‏ی اینها نباید از بازی خوب بازیگران فیلم به‏سادگی عبور کرد. بابک حمیدیان در نقش عسگر به خوبی در نقش آدمی که تابحال شهر و جامعه شهری را از نزدیک لمس نکرده است بسیار جا افتاده کار کرده‏است. پژمان بازغی هم میکائیل سختی‏دیده را بسیار زنده و آشنا به تصویر در آورده است.

"ریسمان باز" فیلم زیبا و غافلگیرکنندۀ مهرشاد کارخانی متاسفانه با ظلمی بزرگ در سینمای ما مواجه شد و آن عدم راهیابی به بخش اصلی جشنواره فجر بود. متاسفیم برای جشنواره‏ای که فقط به اسامی داخل تیتراژ فیلم‏ها نگاه می‏کند و نه به محتوا و ایده‏ی فیلم!

علی رجبی