یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
رنسانس اسلامی و غرب
همان طور كه میدانیم، اسلام، مذهب رسمی پنجاه و دو كشور جهان است، ولی از نظر فراگیر بودن، به منطقه جغرافیایی خاصی محدود نمیشود. اسلام مذهبی نیست كه به حرف محدود شود، بلكه یك ایدئولوژی، دیدگاه مدنی و یك پیام است.
پیروان این دین پویا در سراسر جهان پراكنده شدهاند و شمار آنها در جوامع با اكثریت مسلمان به حدود ۸۰۰ میلیون نفر میرسد. به علاوه، حدود چهارصد میلیون مسلمان نیز در دیگر نقاط جهان پراكندهاند.
با این حال، مایه تاسف است كه اسلام، در طول دوران، در غرب مورد سوء تعبیر شدید قرار گرفته است. اسلام بدون شك، مذهبی است كه برای صلح و عدالت آمده، ولی از نگاه مغرض غرب، از آن به عنوان مذهب جنگ و تعصب تعبیر میشود. این را همه میدانند، زمانی كه مسلمانان برای مدت زمان طولانی بر جهان تسلط و برتری داشتند، تمدن اسلامی به طور یكسان برای تمام شهروندان، حتی غیرمسلمانان، صلح و امنیت فراهم آورده بود. در حقیقت، این جهان اسلام بود كه برای بیخانمانهای سراسر دنیا، خصوصا اروپا، پناهگاه و مسكن فراهم آورد. در اینجا میخواهم از روبرت بریفالت (۲) كه در اثر تاریخی خود، كتاب "ساختبشریت"، به تحقیق و تفحص در مورد جوامع و كشورهای مسلمان و آمار آنها پرداخته است، نقل قول نمایم. درك او این است كه حكومت الهی در شرق ظالمانه و یا از روی اجبار نمیباشد. ما در آنجا شاهد كهنه پرستی، مخالفتبا افكار روشنفكرانه، جنگ همیشگی علیه انقلاب روشنفكران، چیزی كه از مشخصههای رایج دنیای اروپا میباشد و در گذشته در یونان و رم دیده میشد، نمیباشیم.
ویلیام مویر، (۳) تاریخدان مشهور نیز تصدیق كرده است كه عدالت و رافت اسلامی در فتوحات اسلامی دیده شده است و این مغایر با تعصب و ظلم رومیان در موارد مشابه میباشد. مسیحیان سوریه در زمان استیلای عربها، از پیشرفت و آزادی عمل بیشتری برخوردار بودند تا در زمان حكومت هركولس، حتی در آن دوره (استیلای اعراب) آرزوی الحاق به كشور سابق خود را نیز نداشتند.
با این حال، این وضعیت تحتحكومت استعماری غرب، به شدت تغییر یافت. جهان اسلام به مدت سه قرن تحت استعمار قرار داشت و در این مدت، ملتها به طور كلی در جهان سوم و خصوصا در جهان اسلام، مورد آزار و شكنجه قدرتهای استعماری قرار داشتند.
آرنولد توینبی (۴) با صراحت اعلام میدارد: در تقابل بین جهان و غرب كه از حدود چهارصد و یا پانصد سال قبل آغاز گردیده و تا كنون نیز ادامه دارد، این جهان - و نه غرب - است كه تجربیات گرانبهایی داشته است. این غرب نبود كه مورد حمله دنیا قرار میگرفت، بلكه این دنیا بود كه مورد حمله غرب قرار میگرفت و به گونهای هم مورد حمله قرار میگرفت كه گویی غرب، اولین مهاجم عصر جدید است.
از روی طعنه این گونه گفته میشود كه جهان اسلام با جمعیت انبوه خود، در دوران گذشته، از غربیها طوری آسیب دیده است كه اثرات ضعیفی از آن تاكنون هنوز باقی مانده، اكنون به عنوان خطری برای غرب معرفی میشود. تنها خطای مسلمانان این است كه در تلاش هستند تا هویتخود را دوباره پیدا كنند و كشور خود را با اصول خود بسازند. این بیدارشدن از جانب آنها به عنوان تضاد مسلمانان و غرب قلمداد میشود و با بدترین اصطلاحات ممكن معرفی میشود و فعالیت آنها به عنوان خطری بزرگ برای غرب درنظر گرفته میشود.
پیش داوریهای عمیق و ریشهای غرب علیه مسلمانان قابل تاسف است. اینكه به مسلمانان برچسب تروریسم زده میشود، از حقیقتبه دور میباشد. پذیرفته شده است كه موجی از تجدید حیات اسلامی وجود درد، اما مسلمانان هیچ برنامه تهاجمی علیه هیچ كس، در داخل و یا خارج، ندارند. تلاش اصلی آنها در جهت فراگیری تكنولوژی است تا بتوانند شیوه زندگی خود را در سایه ایمان، ارزشها و سنتها تغییر دهند. آنها قصد منزوی كردن خود را از دیگر نقاط جهان ندارند. در عوض، آنها میخواهند با احترام و سرافرازی و به عنوان یك عضو قابل احترام جامعه، با دیگران زندگی كنند.
نفس رنسانس اسلامی جهتگیری به سوی آینده دارد. این با دیدگاههای افراد بنیادگرا در گروههای مسیحی، مغایرت دارد. این امر حاكی از آگاهی كامل مسلمانان از مسائل مدرنیته و تضادهای تكنولوژی میباشد. تاكید آنها بر منابع اصلی مشاركت اسلامی نشان از یك بدعت در انعطافپذیری دیدگاههای آنها دارد.
نكتهای كه در اینجا باید بر آن تاكید كنم، این است كه بیداری مسلمانان تاكید مجددی بر حفظ اخلاق اسلامی و تكیه بر پشتوانه امت اسلامی میباشد كه مسلمانان برای به دست آوردن عدالت اجتماعی و اعتماد به نفس خود تلاش میكنند. مسلمانان آموختهاند كه با "نگرش جدیدی" زندگی اجتماعی، صنعتی خود را بنا نمایند كه آن نیز بر اساس آرمانها و اصول اسلامی میباشد. اكنون آنها در تلاش هستند تا یك نظم اجتماعی جدید را كه ضامن صلح، عدالت و حفظ شان تمام مردم جهان باشد، ایجاد نمایند. خیزش اسلامی حركتی پویاست كه كاملا هماهنگ با خواستهای مدرن میباشد. در حقیقت، رقابت واقعی بین اسلام و غرب، در اختلاف سطح دو فرهنگ و تمدن میباشد. یكی بر اساس ارزشهای اسلامی و دیگری تغذیه شده از ارزشهای مادیگرایی، عقلگرایی و لیبرالیسم میباشد.
ممكن است كه به اسلام گرایان برچسب متعصب و یا بنیادگرا بزنند، ولی در حقیقت، آنها هیچ بازگشتی به گذشته (تاریخ) ندارند. مسلمانان میخواهند در مسیری سازندهتر از اجداد خود گام بردارند. آنها ممكن استبه عنوان نقطه شروع، خودشان را با دولت ملی وفق دهند، ولی این از آرمانهای مسلمانان نمیباشد. مفهوم كلی دولت ملی شامل خواستهای امروزی است و از این رو، مسلمانان نمیخواهند سیستم سیاسی خود را با یك حالت مستبدانه از بین ببرند. در حقیقت، آنها مشتاق هستند كه اتحاد و همبستگی گستردهتری را در امت اسلامی و همكاری و یكپارچگی گستردهتر و نزدیكتری را بین كشورهای مختلف اسلامی ایجاد نمایند. تحت فلسفه فكری اسلامی، هر دولت ملی میتواند به دریجیك كشور ایدئولوژیكی گردد و در تحلیل نهایی، به كشورهای مشتركالمنافع اسلامی تبدیل گردند. مایه تاسف است كه غرب، چشم خود را بر روی توانایی و قدرت بالقوه حركتهای اسلامی بسته است. در عوض، آنها به سمتی حركت میكنند كه حركتهای اسلامی را با عناوین، بنیادگرا، متعصب و ضدغربی، بدنام نمایند. همان طور كه در این مقاله دیده شد، غرب بار دیگر دچار اشتباهات اساسی در مورد نگرش به دیگران، با عقاید مذهبی متفاوت و نگاهی مغرضانه گردیده است. بدون شك، این امر باعث افزایش اختلاف بین دو فرهنگ خواهد شد.
از این دیدگاه نابخردانه غرب، خسارات سنگینی به بشریت وارد شده است. ارائه تصویر نادرست از اسلام، باعث اطلاع رسانی نادرستبه مردم و سیاستگذاران غرب در مورد ماهیت درست تجدید حیات اسلامی میگردد. آنها مجبورند اسلام را از زاویه خاصی كه شامل وقایع ناخوشایند تاریخی آنها است، ببینند.
با توجه به تجدید حیات اسلامی، ما باید به خاطر داشته باشیم كه این وضعیتیك بعد سیاسی هم دارد كه نباید فراموش گردد. نباید از ذهن دور ساخت كه تجدید حیات اسلامی جهتگیری ضدغربی ندارد.
آنها نه طرفدار غرب هستند و نه ضدغرب، آنها فقط مخالف اعمال نفرتانگیز به جا مانده از استعمار میباشند كه تهدید بالقوهای علیه این روابط است. ما باید به خاطر داشته باشیم كه اگر چین و ایالات متحده بدون داشتن مشتركات در سیستم سیاسی - اقتصادی، دارای چنین روابط دوستانهای میباشند، پس باید غرب و مسلمانان جهان نیز از این همزیستی درس بگیرند.
این امر بیشتر بستگی به آن دارد كه چگونه غرب با پدیده تجدید حیات اسلامی و شرایط آن برخورد كند. اگر در افكار مسلمین، قدرتهای غربی در مقابل مخالفت جوامع مسلمین با الگوهای غربی متحد گردند، این تنش به طور اجتناب ناپذیر افزایش خواهد یافت و این اختلافات مانع از یكپارچگی این دو میگردد. اگر موارد اختلاف به طور صلحآمیز، از طریق گفتوگو و تفاهم، احترام به حقوق یكدیگر و ملاحظات نژادی حل نگردد، باید از طرق دیگر حل و فصل گردند. ولی اگر بپذیریم كه در یك جهان كثرتگرا زندگی میكنیم، فرهنگ غربی میتواند با دیگر فرهنگها بدون تسلط فرهنگی همزیستی داشته باشد. از این رو، فرهنگها نیازی ندارند كه به عنوان دشمن همدیگر تلقی شوند، ولی میتوانند به عنوان دوستان سیاسی قرار گیرند. بنابراین یك موقعیت عالی بوجود آمده كه بتوانیم زندگی مسالمتآمیز با یكدیگر را آغاز نماییم.
اگر ما از این دیدگاه پیروی كنیم، زمینههای مشترك زیادی را خواهیم یافت. این راهحل نظم جهانی درآینده میباشد. سؤالهایی كه در اینجا مطرح میشود، از این قرار است: آیا ما آمادگی آن را داریم كه با تمام فرهنگها، مذاهب و ملتها زندگی مسالمتآمیز داشته باشیم؟ اگر پاسخ مثبتباشد، آینده نیز روشن خواهد بود، در غیر این صورت، سیاره ما در پرده ظلمت فرو خواهد رفت.
منبع:
۱۵ _ ۲۹March ۱۹۹۹.Australian Islamic Review, Vol. ۴, Issue ۵,
پینوشتها
۱. كارشناس دفتر تحقیقات اسلامی
۲. Robert Briffault
۳. William Muir
۴. Arnol Toynbee
غلام سرور
ترجمه: علی كچوئی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست