چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

گزارش اجمالی از وضعیت مسلمانان روسیه


گزارش اجمالی از وضعیت مسلمانان روسیه

نام ساراتف, در اسامی مردمی که در نیژنی ولگا زندگی می کردند, به چشم می خورد, در کوه ها و رودها و در قصه های ساراتف, در دشتها و ترانه های قدیمی روسی

ابوذر ابراهیمی رایزن فرهنگی کشورمان در روسیه وی گزارشی را از وضعیت مسلمانان این کشور تهیه کرده است که توجه شما را به مشروح ان جلب میکنیم ،در روز دوشنبه ۲۷/۸/۱۳۸۷ بر اساس دعوت رسمی رییس موزه نگارخانه هنری رادیشچف شهر ساراتف به منظور شرکت وسخنرانی در مراسم افتتاح نمایشگاهی از آثار نقاشان مشهور این شهر به شهر ساراتف سفر کردم .

● شهر ساراتف

نام ساراتف، در اسامی مردمی که در نیژنی ولگا زندگی می کردند، به چشم می خورد، در کوه ها و رودها و در قصه های ساراتف، در دشتها و ترانه های قدیمی روسی. این اسم در اسامی بخش های و مناطق مختلف استان ساراتف همچنان حفظ شده است. استان ساراتف را منطقه خدای واحد و اسب اهلی می نامند. برای آن توصیفاتی شاعرانه همچون «کشور سیب»، «کشور ریشه های شیرین» بکار می برند.

این منطقه ابتدا در سمت راست ساحل ولگا ساخته شد، یعنی در ارتفاعی کمی بالاتر از موقعیت کنونی آن. سبس شهر را با دیوارهایی محصور کردند و ساراتف تبدیل به قلعه شد تا ساکنان آن از حوادث مختلف در امان باشند و تجارت ولگا با اطمینان خاطر ادامه بیدا کند.

در سال ۱۷۲۲ به دستور بتر اول نشانه ای برای این شهر ترسیم شد، اما این نشان در ۲۳ آگوست سال ۱۷۸۱ به دستور یکاترین دوم به ثبت رسید و در زمره ۱۰۰ نشان شهری مهم روسیه قرار گرفت.

این منطقه به خاطر دارا بودن قابلیت بالا در زمینه تجارت و به دلیل انجام اقدامات مختلف و متنوع کم کم به استان تبدیل شد. این شهر به شهر تجاری معروف شد و در زمینه صنعت به سرعت بیشرفت کرد و در زمره مراکز مهم صنعتی – تجاری قرار گرفت.

شهر ساراتف در جنوب شرقی روسیه ودر کنار رود ولگا واقع است تزار فئودور یکم برای استوارسازی سامان‌های مرزی چند سکونتگاه در مناطق مرزی ساخت که ساراتوف نیز یکی از آن‌ها بود. ساراتوف در سال ۱۵۹۰ به عنوان شهری در میانه راه ولگوگراد به سامارا ساخته شد. ساختمان‌های ساراتوف را در محلی در بالادست رود ولگا به‌طور پیش‌ساخته از چوب ساختند و بعد به محل کنونی ساراتوف منتقل کردند. با این روش، پس از پیش‌سازی، این شهر ظرف چند هفته بر پا شد. ریشه نام ساراتوف را از واژه‌های تاتاری ساریق آتوف (جزیره شاهین‌ها) یا ساری تای (کوه زرد) دانسته‌اند.

در این شهرپلی بر روی رودخانه ولگا ساخته شده که این پل زمانی طولانی‌ترین پل قاره اروپا بود.در دهه ۱۸۰۰ این شهر از بندرگاه‌های مهم شد و پس از اتصال به مسکو از طریق راه آهن در سال ۱۸۷۰، از نظر صنعتی نیز پیشرفت کرد.

از آغاز دوران شوروی تا سال ۱۹۹۱ ساراتوف یک شهر بسته بود. یکی از کارخانه‌های بزرگ سازنده هواپیماهای نظامی شوروی در این محل بود و یوری گاگارین، نخستین فضانورد جهان نیز در این شهر آموزش دید.

از زمان قدیم اقلیت بزرگی از آلمانی‌های ولگا در ساراتوف ساکن بودند که با آغاز جنگ جهانی دوم نیمی از آن‌ها به سیبری و قزاقستان تبعید شدند. شهر ساراتوف مرکز استان ساراتوف است و از بندرهای بزرگ کناره رودخانه ولگا به‌شمار می آید. جمعیت این شهر در سال ۲۰۰۲ برابر با ۸۷۳٬۰۵۵ نفر بوده که بیشتر آن‌ها روس می‌باشند. اما اکنون آمار جمعیت این شهررا بیش از یک میلیون نفر اعلام می کنند که قریب سیصد هزار نفر از جمعیت را مسلمانان تشکیل می دهند اقلیت بزرگی از تاتارها، اکراینی‌ها، یهودی‌ها و آلمانی‌ها نیز در این شهر زندگی می‌کنند. شیعیان آذری نیز در این شهر قریب سی هزار نفر هستندکه اغلب آذری های آذربایجان واز شهرهای باکو وماسالی ولنکران هستند که برای تجارت وکار به این شهر روی آورده اند وعموما تجار موفقی هستند ورستوران های اسلامی نیز اغلب توسط آنان اداره می شود

● مساجد مسلمانان در شهر ساراتف

ساخت مساجد در استان ساراتف به سال ۱۷۸۹ برمیگردد، یعنی زمانی که یکاترین دوم دستور و اجازه ساخت مساجد را برای مسلمانان صادر کرد. یکاترین با این کار به آنان اجازه داد تا به انتشار و گسترش مرزهای مذهبی اسلام ببردازند. بدین صورت تا اواخر قرن نوزدهم، تقریبا در هر ده و روستایی در این استان، مساجد و خانه های نیایش با تعداد زیادی از روحانیون به چشم می خوردند؛ طبق آمار آن زمان، در سال ۱۸۵۳ حدود ۱۵۴ مسجد و ۱۲۸ روحانی وجود داشت.

ساخت اولین مسجد سنگی ساراتف در سال ۱۸۳۴ آغاز شد که دو سال به طول انجامید. در تاریخ ساراتف، سال افتتاح را ۱۸۳۶ ذکر کرده اند. مسجد تاتارها در خیابان تاتارسکی، بخش سوم شهر، و در یک ساختمان خصوصی بنا شده بود.

مسجد به سمت خانه کعبه ساخته شده بود، چندان بزرگ نبود، اما زیبایی و روح معنوی در آن بلافاصه به چشم می خورد. مردم زیادی از سراسر ساراتف در آن جا به دعا و نیایش می برداختند.

در سالهای ۳۰ قرن بیستم، به این نتیجه رسیدند که باید با مذهب بیرحمانه مبارزه کرد، زیرا مذهب افیون و دشمن بیشرفت است. در این دوره، در ساراتف مساجد یکی بس از دیگری بسته شدند و دعا و نیایش ممنوع شد.

بس از جنگ، در سال ۱۹۴۷، مساجد از نو گشوده شدند، اما بدون شکوه قبل و بدون مناره و گنبد. این بار دیگر موذن، اذان را نمی گفت، بلکه امام جماعت در چهارچوب درب مسجد می ایستاد و اذان می گفت که چندان دوام نیافت؛ یک سال و نیم بس از آن مسجد به خرابه ای تبدیل شد.

و در سال ۱۹۶۸ به تصمیم دولت، قرار شد به جای مهمترین مسجد ساراتف، یک معبد ساخته شود. مسجد امام خطیب در سال ۱۹۸۷، تنها مسجد ساراتف بود و مقدس عباسویچ بیبارسوف به همراه رییس اتحادیه ساراتف به نام «اسلام»، ایوب وافینوویچ باختی یف برای بازبس گرفتن ساختمان در خیابان تاتارسکی شروع به مبارزه کردند. دو سال بدین منوال گذشت و اگر دوره برسترویکا آغاز نمی شد، شاید بیش از این نیز به طول می انجامید. اواخر سالهای ۸۰، در دوره گلاسنوست، انتخابات دموکراتیک و لغو سانسور، نگاه دولت به مذهب تغییر کرد و تمام عقاید توتالیتار کنار گذاشته شد. در رسانه ها درخواست بازگرداندن ساختمان ها و اماکن خصوصی منتشر شد و ۲۴ نوامبر سال ۱۹۸۹ ، مهمترین سند ساراتف، یعنی اجازه بازبس گرفتن ساختمان مسجد سابق مسلمانان صادر شد. در ۴ دسامبر سال ۱۹۹۵، مهمترین اتفاق مذهبی ساراتف رخ داد، در خیابان تاتارسکی، در حضور بیروان مقدس بیبارسوف، صدای اولین کلنگ ساخت مسجد ساراتف، بس از سالهای تحمل سختی، طنین انداز شد. این مسجد تا به امروز بابرجاست.

سفر با قطار انجام شد واز مسکو تا ساراتف حدود ۱۵ ساعت در قطار بودم. به محض ورود از سوی فرستاده رییس موزه مورد استقبال قرار گرفتم وپس از انتقال به هتل واستقرار با همراهی آقای ویتالی واسیلویچ که استاد زبان فارسی در دانشگاه ساراتوف است برای اقامه نماز ودیدار با مفتی منطقه ولگا راهی مسجد جامع ساراتف شدیم .

این مسجد در سال ۲۰۰۲ میلادی با کمک خیرین در سه طبقه افتتاح شد ومجتمع عظیمی است که شامل دو شبستان زنانه و مردانه ،کلاس هایی برای آموزش علوم دینی ، ومحلی برای برگزاری نشست های عمومی ،اتاق هایی برای استقرار استادان و فروشگاه عرضه گوشت ومواد غذائی حلال می باشد

البته اکنون ساراتف دو مسجد دارد که مسجد دیگر بسیار کوچک وقدیمی است ومرکزیت با مسجدی است که مفتی در آنجا استقرار دارد

مفتی منطقه ولگا آقای مقدس عباسویچ بیبارسف است وی متولد تاتارستان است پنجاه ساله ودانش آموخته مدرسه میر عرب در بخارا است که تحصیلاتش را در سال ۱۹۸۵ به اتمام رسانده واز همان ایام به سمت مفتی استان پاولژیا (منطقه ساراتف وولگا گراد)منصوب شده است او درسال ۱۹۸۹ اولین ماهنامه اسلامی را به زبان روسی در اتحاد جماهیر شوروی منتشر کرد که" اخبار روسیه" نام داشت در سال ۱۹۹۱ با حزب احیای اسلامی مرتبط شدودر سال ۱۹۹۲ در ساراتف همراه با حزب احیای اسلامی سازمانی به نام " فراخوان اسلامی " تشکیل داد ودر ماه می ۱۹۹۵ در تشکیل اتحادیه مسلمانان روسیه شرکت داشت ودر سپتامبر ۱۹۹۵ به عنوان مدیر کل این اتحادیه برگزیده شد وی در انتخابات دومای دولتی در لیست کاندیداهای این اتحادیه قرار گرفت ودر سال ۱۹۹۶ نهضت مسلمانان روسیه راپایه گذاری کرد واکنون یکی از پنج مفتی مهم روسیه است که در نشست های دوره ای رییس شورای مفتیان فدراسیون روسیه را انتخاب می کنند واکنون با رای همین پنج مفتی آقای شیخ راوی عین الدین به عنوان رییس شورای مفتیان فدراسیون روسیه انتخاب شده است

بیبارسف اکنون سرپرستی مذهبی جامعه مسلمانان منطقه ولگا را به مرکزیت ساراتف بر عهده دارد .او فردی خوش برخورد ونسبت به ایران نظر مثبتی دارد ومی کوشد تا روابطش را با مسلمانان منطقه خود در حد مطلوب نگهدارد. مدیریت وی سبب گردیده تا امکانات خوبی را برای ساخت مسجد جلب کند ومسلمانان همواره کمک های خودرا به عنوان زکات برای برنامه ها وتعمیرات مسجد اعطاء می کنند.مفتیات این شهر دارای شش کارمند است که مواجب ایشان از محل کمک های مسلمانان تامین می شود وبه گفته وی کمک دولتی دریافت نمی کنند.

تابلوهای خط با موضوع آیات قرانی در سراسر مسجد نصب بود که اهدائی ج.ا.ایران است وهمواره نشان دادن آن تابلوها جزء برنامه هایی است که برای هر بازدید کننده خارجی جذاب است.

مفتی با خوشروئی مرا پذیرفت وبه دفتر خود دعوت کرد ودر دفتر خود با چای ومیوه وانواع چینش سفره تاتاری از ما پذیرائی کرد وخواستار ارتباط بیشتر وکمک های ج.ا.ایران شد. می گفت از رایزنان فرهنگی پیشین فقط دکتر مهدی سنائی سفری به ساراتف داشته وبا ایشان دیدار کرده است وبه طنز گفت: دکتر سنایی که به ساراتف آمد واز مسجد ما بازدید کرد دیدید که نماینده مجلس شد !!

دعوتمان کرد تا از کلاس های قرآن بازدید کنیم که چنین کردیم .بیش از ده نوجوان بر سر کلاس درس حاضر شده بودند وبه یادگیری و خواندن قرآن مشغول بودند. چهره استاد وشاگرد مملو از ذوق یاددادن ویادگیری بود به آنه خسته نباشید گفتم و آیه "ربک فکبر " را بر روی تخته برایشان نوشتم وگفتم که صنعت قلب در این آیه به کار رفته است واگر از آخر هم بخوانید همانی است که از اول خوانده شود وچند لطیفه قرآنی که در کتاب لطیفه ای قرآنی خود نیز آورده بودم برایشان گفتم .بسیار استقبال کردند . آموزش قرآن برای روس ها که به خط وزبان روسی عادت کرده اند واساسا آشنایی با حروف الفبای عربی ندارند کار ساده ای نیست واز همین رو تنها آنها که اشتیاق فراوانی دارند ادمه می دهند واین نوجوانان از همین افراد بودند قرآن ها را گشودند وبه صوت دلنشینی آیاتی از قرآن را با رعایت آداب قرائت خواندند .هدیه ای به ایشان ومعلمشان دادم واز آنها خداحافظی کردم.

مفتی می گفت در پنج وقت صبح ، ظهر،عصر ،مغرب وعشاء نماز جماعت برگزار می گردد وبه طور متوسط روزانه یکصد نفر برای اقامه نماز به مسجد می آیند ودر روزهای جمعه واعیاد فطر وقربان نماز خوانان بیشتری حتی تا حدود هزار نفر به مسجد می آیند ودر نمازها شرکت می کنند

● شرکت در افتتاح نمایشگاه آثار نقاشان

نگارخانه هنری رادیشف ساراتوف از اماکن دیدنی و معروف آن است این موزه قدیمی ترین موزه روسیه به شمار می رود . در ساراتف شش موزه وجود دارد

▪ موزه هنری ساراتف، رادیشف

▪ موزه منطقه شناسی ساراتف

▪ موزه چرنیشفسکی

▪ موزه کوزنتسف

▪ موزه انسان شناسی ساراتف

▪ موزه فدین

البته تعداد بسیار زیادی گالری هنرهای تجسمی به چشم می خورد که از میان آنها موزه ساراتف، رادیشف اولین موزه عمومی برای روسیه به شمار می رود. تصاویر بسیاری از نقاشان معروف همچون لویتسکی (Levitski) و رپین (Repin) و ... در آن خودنمایی می کنند. به دعوت رییس موزه ساعت ۱۷ برای افتتاح نمایشگاهی از آثار نقاشان برجسته به موزه رفتم ودر همان جا با معاونین وزیر فرهنگ ساراتف آشنا شدیم .بسیار خونگرم ومیهمان نواز به پیشواز آمدند وبه سخن نشستیم از فرهنگ ایران گفتند واز هنر کهن وبسیار تاثیر گذار کشورم . مینیاتور را ستودند واز استاد فرشچیان وآثارش بسیار تعریف کردند وآرزو کردند تا نمایشگاهی از آثار ایشان را در موزه رادیشف برگزار کنند.

در روسیه درک مفاهیم هنری از ویژگی های مردم است وهرگز درک این مفاهیم به محدوده هنرمندان وهنر شناسان منحصر نشده است بلکه مردم کوچه وبازار نیز از دیدن آثار هنری لذت می برند و بسیاری از مردم با سبک های مختلف هنری را در نقاشی ،موسیقی و هنرهای تجسمی آشنا هستند.تقریبا با هرکس که صحبتی به میان آمد هنر ایرانی را ستود ونگران آن بود که مبادا ما که خود صاحب چنین هنرهای ماندگاری هستیم به این هنرها جفا کنیم واز یاد برده باشیم.

معاون وزیر فرهنگ می گفت زمانی که این هنرها در ایران شکل می گرفت ما مشغول چینش سفره هایمان بودیم وچه تعبیری که متاثرم کرد.

ساعت ۱۷ به تالار اصلی رفتیم بی هیچ تشریفاتی رییس موزه به میان جمع رفت وپشت میکروفون قرار گرفت وبا اولین طنین صدایش ،همه بازدید کنندگان به دورش حلقه زدند وآماده شنیدن سخنانش شدند .جمعیت بسیار زیاد بود وهمه ایستاده وسراپا گوش بودند .رییس موزه ابتدا مرا به عنوان میهمان ویژه نام برد ومردم با کف زدن ابراز خوشامد گویی کردند.وسپس میهمانان دیگر را که مسئولین فرهنگی شهر وهنرمندان بودند معرفی کرد .از سابقه نمایشگاه وموزه گفت ومرا به سخنرانی دعوت کرد.من از پیشینه روابط فرهنگی دو کشور گفتم وهنرشان را در نقاشی ستودم واز نمایشگاههای ایران وآثار هنری ایران گفتم وآرزو کردم که دو ملت بتوانند در شناساندن زیباییهای هنری خود کوشا باشند .آنگاه معاون وزیر فرهنگ وسایر نقاشان ونیز نقاشانی که آثارشان به نمایش درآمده بود به سخنرانی پرداختندونمایشگاه افتتاح شد وگروه گروه به دیدن تابلوها پرداختند وجالب اینکه دوباره همه مثل هم شدند ورییس ومرئوس به بازدید کننده تبدیل شدند .تلویزیون ساراتف برای مصاحبه به سراغم آمد واز ویژگی های فرهنگی وهنری ایران پرسید پاسخ دادم وسئوالات دیگری پرسیدکه نشان از توجه ویژه به فرهنگ وهنر ایران داشت .همان شب مصاحبه از تلویزیون پخش شد

کتابهاییدر موضوع فرهنگ وهنر ایران به زبان روسی برده بودم که به موزه اهداء کردم

● بازدید ازتئاترها، کنسرواتوآرها و فیلارمونی ها

ساراتف، یک شهر تئاتری قدیمی به شمار می رود. اولین تئاتر متعلق به گلادکف (Gladkov) در سال ۱۸۰۳ ساخته شد. در آن سال به دستور استاندار وقت، آ.د. پانچولیدزوا (Panchulidzeva) یک ساختمان تئاتر ساخته شد. اولین اپرا در سال ۱۸۴۲ در این تئاتر اجرا شد. متاسفانه سال ۱۸۵۹، ساختمان تئاتر که از چوب ساخته شده بود، آتش گرفت، و ساختمان جدیدی از سنگ بنا کردند که تئاتر شهری نام گرفت و دو جایگاه برای نمایش تئاتر ساخته شد به نام های تئاتر شهری و تئاتر ملی که مخصوص تئاترها تابستانی بود.

زندگی تئاتری در این شهر هیچ گاه با وقفه همراه نبوده است. به محض ساخت ساختمان جدید تئاتر، بلافاصله دو نمایش اماده اجرا بودند. چهره های بسیار مشهوری بر سن های این دو تئاتر پا گذاشته اند.

دیدن تئاترها برایم جالب بود. پیش از فروپاشی اتاد جماهیر شوروی در هر شهر ودیاری سالن های عظیمی ساخته شده است که برخی از آنها گنجایش چند هزار نفر دارند وامروزه یکی از ثروت های فرهنگی روسیه همین سالن های عظیم است. وجالب آنکه هیچگاه این سالن ها بدون برنامه نیستند وگاهی در سرمایه ۳۰ درجه زیر صفر هم برنامه ها برگزار می شوند ومردم نیز به جدیت از آنها استقبال می کنند.

اساسا در روسیه راههای خوبی را برای انتقال درک هنری به مردم تجربه کرده اند به گونه ای که اکنون مردم خود را نیازمند حضور در مجامع هنری می دانند وفرهنگ وهنر به مطالبات آنها تبدیل شده است ومعیارسنجش کارآمدی شهرداران ومسئولین فرهنگ وهنر ، میزان توجه آنها به نیازهای فرهنگی وهنری مردم است.

● بازدید ازدانشگاه دولتی ساراتف

دانشگاه دولتی ساراتف، یکی از قدیمی ترین موسسات عالی ساراتف به شمار می رود که ۱۰ ژوئن سال ۱۹۰۹ به فرمان نیکلای دوم و با تایید دومای دولتی تاسیس شد. این دانشگاه در ابتدا، دانشگاه امپراطوری نیکلای نام گرفت، سپس در اکتبر سال ۱۹۲۳ به دانشگاه دولتی ساراتف، چرنیشفسکی تغییر نام داد و به منبعی برای پیشرفت اقتصادی، فرهنگی و معنوی در نیژنی پاولژیا و تمام بخش جنوب شرقی روسیه تبدیل شد.

واسیلی ایوانویچ رازومفسکی، دانشمند، پزشک و فعال اجتماعی روسیه، اولین رییس این دانشگاه بود. برای ساخت این مجموعه دانشگاهی، از کارل لودویگویچ موفکه دعوت شد تا پروژه را بدست بگیرد. برای اولین بار در تاریخ ساراتف، وی یک مجموعه کامل و متمایز از سایر مجموعه های علمی را بنا کرد. اولین دانشکده این دانشگاه، دانشکده پزشکی بود. در سال ۱۹۱۷ دانشکده های ریاضی- فیزیک، تاریخ و زبان شناسی و حقوق نیز کار خود را آغاز کردند. اولین رییس دانشکده تاریخ و زبانشناسی نیز یکی از دانشمندان برجسته قرن بیستم، فیلسوف سیمن لودویگویچ فرانک (Semen Ludvigovich Frank) بود، سپس کم کم سایر دانشکده ها به آن افزوده و مجموعه ای کامل تشکیل شد.

این مجموعه بی نظیر بخش هایی متعدد، اعم از کتابخانه علمی، انتشارات، پارک، بخش علمی – تحقیقاتی، علوم طبیعی، تکنولوژی کامپیوتر در صنعت ، آزمایشگاه های علمی – تحقیقاتی کم نظیر و ... را در خود گنجانده است. این ساختار علمی – آموزشی، دانشگاه دولتی ساراتف را در زمره بهترین دانشگاه های روسیه قرار داده است.

در این دانشگاه، بیش از ۲۹۰ استاد دارای فوق دکتری مشغول به تدریس هستند که از میان آنان، ۱۳ نفر از استادان برگزیده روسیه فدرال هستند.

این دانشگاه، علاوه بر فعالیت های علمی، در زمینه انتشارات نیز فعالیت گسترده ای دارد. برخی از مجله هایی که در این دانشگاه به چاپ می رسند، از این قبیل هستند: «ایزوستیا ووزوف »، «الکتروخیمیچسکایا انرگتیکا »، ایزوستیا س گ او. سری جدید » و غیره که به صورت بین المللی و بین دانشگاهی منتشر می شوند.

امروز، دانشگاه دولتی ساراتف تنهای موسسه عالی در منطقه به شمار می رود که برای تمام رشته های علمی، فنی و تکنولوژیکی دوره های آماده سازی دارد.

هفت سال پیش به همت رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران اتاق ایران در این دانشگاه افتتاح شد که از همان روزها کلاس های آموزش زبان فارسی نیز تشکیل شدواکنون بیش از بیست نفر از دانشجویان در این اتاق به آموزش زبان فارسی می پردازند.امکانات این اتاق نیز از سوی ج.ا.ایران تامین شده است که من نیز در بازدید از این اتاق یک دستگاه رایانه به این اتاق اهداء کردم

● بازدید ازمدرسه تاتارها

وقتی صحبت از مدرسه تاتار پس از انقلاب روسیه به میان می آید، باید حتما قدیمی یا جدید بودن آن را مشخص کنیم. تا اواخر قرن نوزدهم (و تقریبا تا اوایل قرن بیستم)، مدرسه تاتار اساس بسیار مذهبی داشت (روش تدریس قدیمی). این مدارس به صورت موسسات آموزشی علوم معنوی بودند که روحانی و خبرگان حقوق مسلمانان را تربیت می کردند تا در آینده بتوانند در راس مجامع اسلامی قرار گیرند. کارمندان دولتی، این مدارس را در قیاس با دانشکده های الهیات، سمینارهای معنوی و یا حتی آکادمی ها قرار می دادند. برنامه سنتی مدارس شامل آموزش صرف و نحو زبان عربی، منطق، فلسفه، حدیث و کلام و فقه بود.

اساس کار مدرسه بر الهیات استوار بود. درس های عمومی نیز چندان کم نبودند و در واقع مطالب کمک آموزشی برای درک هر چه بهتر مطالب اصلی محسوب می شدند. زبان عربی در مدارس، به عنوان زبان قرآن آموزش داده می شد، منطق و فلسفه، برای پایه گذاری علوم مذهبی و دلایل منطقی.

در این مدارس، موضوعات عرفی شامل ریاضی (ارسطو)، علم حساب و عقد قرارداد، خرید و فروش، شرط بستن، بهداشت و غیره... می شد. علاوه بر آن، معلمین دیگری نیز خارج این گروه بودند که به تدریس موضوعات غیر دینی دیگر می پرداختند. دانش آموزان این مدارس همچنین با ادبیات کلاسیک شرق، ریاضی، نجوم، طب، فن بیان، شعر، تاریخ و جغرافی نیز آشنا می شدند.

در قرن هفدهم میلادی، یونس ارووی با احتساب جبر (ریاضی) به نوشتن یک روش ریاضی پرداخت که آن را «فرایض» نام گذاشت. این کتاب به صورت یک کتاب آموزشی در اختیار تمام مدارس تاتار قرار گرفت.

تاتارها در تاریخ خود سختی های زیادی را متحمل شده اند.. شرایط برای آنان به صورتی بود که نمی توانستند به دستاوردهای جدید علم و فرهنگ و تولید و کشاورزی دست پیدا کنند. همین مشکلات باعث شد که آنها صد سال عقب بمانند و نتوانند مدارس عرفی داشته باشند. در سالهای ۱۸۱۸ تا ۱۱۸۰ مقامات تزاری تصمیم گرفتند که حدود ۸ مدرسه متوسطه به صورت اروپایی برای تاتارها بسازند. در میان این پروژه ها، برخی از آنها کم کم تبدیل به موسسه علمی با دو بخش جداگانه شدند؛ در یک بخش تدریس علوم دینی و در بخش دیگر علوم غیر دینی همچون علم حساب، ژئوفیزیک، جبر، جغرافیا، فسلفه، شیمی، نجوم، طب، تاریخ، منطق، مکانیک، حقوق و غیره تدریس می شد.

دولت تزاری در اوایل قرن بیستم، تصمیم گرفت که با پان ترکها و پان اسلام ها و مسلمانان تاتار مبارزه کند، بنابراین، آنها از تدریس مطالب غیر مذهبی در مدارس دینی به شدت جلوگیری کردند. دولت قصد داشت هر گونه تاثیر و نفوذ تاتارهای مسلمان را به خصوص در منطقه پریولژ خنثی کند.

حتی پس از انقلاب ۱۹۰۷-۱۹۰۵ نیز داشتن مدارس غیر مذهبی برای تاتارها ممنوع بود. مدرسه تاتار، طبق قانون دولت، تنها می توانست به صورت مذهبی باشد، یعنی تنها مطالب مذهبی بایستی تدریس می شد. بنابراین داشتن یک مدرسه عرفی به صورت واقعی برای تاتارهای روشنفکر تنها به صورت آرزویی محال درآمده بود. حتی یکی از عالمان تاتار، یا. د. کابلوف در آن زمان کتابی نوشت تحت عنوان «آرزوهای تاتار در خصوص مدرسه تحصیلات عمومی ملی» که در سال ۱۹۰۸ به چاپ رسید. دولت تزار و همچنین میسیونرهای پراواسلاو به شدت با انتشار تحصیلات عرفی در میان تاتارها و همچنین تغییر ساختار مدرسه تاتار جلوگیری می کردند، چرا که آن را مانعی جدید بر سر راه سیاست های روس گرایانه خود می دیدند.

در قرن بیستم، پس از انقلاب سالهای ۱۹۰۷ – ۱۹۰۵ هنوز این مشکلات ادامه داشت، اما در آن شرایط دولت دیگر قادر نبود از ورود صدها جوان تاتار به مدارس روسی جلوگیری کند. پس تزار تصمیم به آشتی با این پدیده گرفت، اما به این شرط که این تحصیلات به هدف روس گرایانه دولت کمک کند.

جوانان تاتار برای کسب علم به این هم راضی نشدند و عده ای راهی مناطق دیگر شدند. آنها شروع به تحصیل در بخارا، سمرقند و بعدها در ترکیه، مصر و حتی سوریه شدند. اگرچه سختی های زیادی در این راه کشیدند، اما باعث شد که دولت کم کم نگاه خود را به این قضیه تغییر دهد.

با بالا رفتن سطح رقابت در بازار علم روسیه و نیز خارج از مرزهای روسیه، تاتارها به فکر کسب سطح بالاتری از علم و فرهنگ افتادند. در این شرایط با وجود سختی های فراوان، مدارسی با شیوه جدید سازمان دهی کردند و آن را مدارس جدید گذاشتند. در تمام این مدارس، مطالب تقریبا یکسانی تدریس می شد؛ قران، تفسیر قران، حدیث، تاریخ اسلام، تاریخ زندگی پیامبر اکرم و پیروانش، فقه و غیره. به اقتضای عصر، مطالب غیر مذهبی نیز در میان درسها گنجانده شده بود که تماما با علوم دوره خود هماهنگی داشت و گاه به عنوان آماده سازی برای ورود به دانشگاه طراحی می شد.

به عنوان مثال در مدرسه «محمدیه» که یکی از مدارس مهم تاتار به شمار می رود، شاگردان طی ۱۱ سال تحصیل در مدرسه، هر روز زبان روسی یاد می گرفتند.

سال ۱۹۱۱ یکی از مجلات انگلیسی به نام «The Moslem World» در یک شماره خود آورد: با تجزیه و تحلیل برنامه درسی برخی مدارس جدید تاتار، می توان گفت که آنها شبیه به برنامه دبیرستان های کلاسیک هستند. تنها به جای آموزش زبان لاتین و یونانی، زبان عربی و فارسی تدریس می شود.

بدین صورت، مکاتب و مدارس تاتار با وجود تمام سختی های اقتصادی و اجتماعی که در بالا ذکر شد، توانست جایگاه خود را بدست آورد. امروز تحصیل و علم آموزی حتی برای زنان تاتار نیز غیر ممکن نیست.

در اوایل سالهای ۱۹۹۰ مسلمانان تاتارمقیم شهر ساراتوف از استاندار درخواست مجوز برای ایجاد مدرسه ملی تاتاری با روش تدریس ویژه شدند. و دراول سپتامبر سال ۱۹۹۲ این مدرسه با پذیرش ۱۰۲ دانش آموزکار خود را آغاز کرد. دراین مدرسه علاوه بر تدریس دروس معمولی که در سایر مدارس دولتی نیز انجام می شود، زبانهای تاتاری، روسی، انگلیسی و عربی نیز تدریس می شود. از آغاز سال تحصیلی سال ۲۰۰۰ با هدف آشنایی دانش آموزان با فرهنگ و زبان ایران ،آموزش زبان و ادبیات فارسی و همچنین اتاق ایران افتتاح گردید. که در تعطیلات تابستان همان سال گروهی از دانش آموزان و رئیس مدرسه مذکور به دعوت طرف ایرانی از این ج.ا.ایران بازدید کردند.در سفری که به ساراتف داشتم با رییس این مدرسه دیدار وگفتگو کردم .این دیدار به اتفاق آقای بیبارسف مفتی ساراتف انجام گرفت . نظم وتلاش در مدرسه به چشم می خورد وجدیت معلمین در سر کلاس ها برایم جالب بود. کلاس زبان فارسی نیز در اتاق ایران تشکیل شده بود وبیش از بیست زبان آموز فارسی در سر کلاس درس زبان فارسی مشغول یادگیری زبان فارسی بودند وعلاقه مندی به آموزش زبان فارسی به ویژه پس از آنکه در سال گذشته تور دانش آموزان این مدرسه به ایران سفر کردند ، افزون شده است . عکس های سفر به ایران را در دیوارهای مدرسه نصب کرده بودند. هنگام بازدید از اتاق ایران یک دستگاه رایانه به این اتاق اهداء کردم که دانش آموزان همه برخواستند وبه زبان فارسی تشکر کردند.

سفر دو روزه به پایان رسید وباز قطار وراه وخاطرات سفر....

ابوذر ابراهیمی ترکمان



همچنین مشاهده کنید