دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
گوشه ای از شخصیت صدیقه كبری س
بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه سلام الله علیها مظلومه زمان خویش و همه سدهها و قرنهایی است كه تاكنون بر عالم اسلام گذشته است. این مركز و قطب اهل بیت در سخنان پیامبر(ص) و نیز رفتارهای آن حضرت با وی به خوبی معرفی شده است، به طوری كه در جوامع روایی شیعه و سنی، بازتاب برجسته و گستردهای دارد و همه محدثان و فقیهان به این سخنان و رفتارهای پیامبر(ص) در معرفی دختر بزرگوارش به دیده اعجاب نگریستهاند.
در این مقاله، گوشهای از شخصیت صدیقه كبری (س) را در آیینه گفتار و كردار نبوی (ص) در چهار قسمت مینگریم:
۱) رضا و غضب فاطمه(س)
محدثان و فقیهان بزرگ اهل سنت از پیامبر(ص) نقل كردهاند كه فرمود: «فاطمه بضعه منی من اغضبها فقد اغضبنی، فاطمه پاره تن من است هر كس او را غضبناك كند مرا به خشم آورده است».
این روایت دو جنبه دارد: سند و محتوی (جنبه دلیلی و مدلولی) در این جا به این دو جنبه اشارهای میكنیم:
الف) سند روایت:
این روایت از نظر سند، صحیح اعلایی است، یعنی هیچ مناقشهای در آن نیست.
«ذهبی» یكی از منتقدان بزرگ، میگوید: این روایت صحیح است. وی همچنین روایت ذیل را هم صحیح میداند كه: «ان الربیرضی لرضا فاطمه و یغضب لغضب فاطمه، همانا خداوند متعال به رضایت فاطمه راضی میشود و از خشمگین كردن او به غضب میآید». صحیحی كه ذهبی آن را صحیح بداند و یا بخاری به صحتاش اعتراف كند، به همه «اهل سنت» حجت است.
پس روایت بی هیچ تردیدی در حد تواتر اجماعی و مقطوع است.
ب) محتوای روایت:
مدلول و محتوای این روایت چیست؟ آن روایت كه «فاطمه بضعه منی من اغضبها فقد اغضبنی» مقدمه است برای روایت دوم كه میفرماید: «ان الرب یرضی لرضا فاطمه و یغضب لغضب فاطمه».
رضا و غضب چیست؟ از كجا پیدا میشود و به كجا میرسد؟ در زندگی نباتی انسان، دو قوه است: یكی قوه جذب ملائمات و دیگری قوه دفع مناصرات، قوام موجود زنده به این است. این دو قوه در زندگی حیوانی از صورت جذب و دفع در میآید و به صورت رضا و غضب میشود، این رضا و غضب در محدوده حیوانی از طبع، مدد میگیرد اما در حیات انسانی از عقل و اندیشه ناشی میشود، به عبارت دیگر رضا و غضب انسان از عقل سرچشمه میگیرد.
▪ مقام عقل:
مقام عقل، یك مرتبه و جایگاه از رشد آدمی است، در این مرتبه، كردارها و موضعگیریهای انسان از حالت جذب و دفع حیوانی و طبعی، بیرون میآید و به محك عقل و اندیشه میخورد. رسیدن به مرحله «آدمیت» آن جاست كه همه كارهایانسان از جمله رضا و غضب او از عقل سرچشمه بگیرد. در تمام عمر اگر یك بار رضای انسان از عقل سرچشمه بگیرد همان یك بار آدم است، بار دوم باز حیوان است.
عاقل شدن به این حد كه رسید اگر همیشه نه فقط یك بار و دو بار رضا و غضب او هر دو از عقل مایه بگیرد او انسانی عقلانی است، زیرا كه «یرضی لرضا العقل ویغضب لغضب العقل».
▪ مقام عصمت خاتمی:
فوق مرتبه عقل، مقامی است كه اراده انسان در اراده خدا فانی میشود، در اینصورت، غضب و رضایت او از رضایت و غضب خداست:
«یرضی لرضا الرب، یغضب لغضب الرب» انسانی كه به این مقام رسیده همه چیزش از حضرت حق است، اگر زندگی و حیات و زن و فرزندانش را از او بگیرند، غضباش از خدا است و اگر همه آنها را نیز به وی بازگردانند، رضایت او به رضایت خدا است.
این همان مقام «عصمت خاتمی» است، یعنی عصمت آن موجود كاملی كه در عالم وجود نظیرش نیست یعنی كسی كه حب و بغض در حب و بغض خدا محو شده است، یعنی دوستی و دشمنیاش، مطابق دوستی و دشمنی خدا است، این چنین انسانی به هوا و هوس نطق نمیكند و سخنی جز آن چه كه حق میگوید بر زبان نمیراند: «و ما ینطق عن الهویان هو الا وحی یوحی». از این مرحله تعبیر میشود به «عصمتخاتمی»، كه غیر ازعصمت ابراهیمی و عصمتیونسی است. صمتیونسی، هرچند عصمت است اما عصمتی است كه«وذاالنون اذ ذهب مغاضبا» دارد و نیز باید بگوید: «لا اله الا نتسبحانك انیكنت من الظالمین». یوسف، دارای عصمت است اما «لولا ان رای برهان ربه» آنبرهان رب، عصمت است. یا باز هم میگوید: «اذكرنی عند ربك» تا بعد بگویند درزندان درنگ كن. ختمی شدن برای حب و بغض خدا منحصر به خاتم است، وقتی به این حدو مقام رسید میتوانیم بگوییم: «یرضی لرضا الرب، یغضب لغضب الرب».
▪ مقام صدیقه كبری(س):
گاهی گفته میشود «یرضی لرضا الرب، یغضب لغضب الرب» لاماز طرف میآید تأثیر میكند در رضا و غضب و میشود آن عصمت كبری، اما گاهی در افق اعلا گام میگذارد و لام از این طرف میآید كه: «ان الرب یرضی لرضا فاطمه ویغضب لغضب فاطمه» آن نكته سخن فاطمه شناس جهان، حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام معلوم میشود كه فرمود: «انما سمیت فاطمه فاطمه لان الناس فطموا عنمعرفتها، فاطمه از آن رو فاطمه نامیده شد كه مردم از شناخت معرفت او عاجز وجدا شدهاند».
ـ نتیجه:
پس هر كس فاطمه را غضبناك كند، غضب خدا بر او نازل میشود و به هلاكت میافتد چون: «و من یحلل علیه غضبی فقد هوی، هر كس خشم من بر او فرود آید قطعاً در هلاكت افتاده است».(سوره طه، آیه۸۱) بخاری، بزرگترین فقیه و محدث اهل سنت در«صحیح» خود میگوید: در زمان حیات فاطمه (س) برخی وی را به غضب آوردند و آنبانو در طول شش ماهی كه بعد از رحلتحضرت رسول (ص) زنده بود با آن افراد، از فرط خشم، سخن نگفت. از همین رو بود كه به علی علیه السلام وصیت كرد كه مرا شبانه دفن كن. ما كه مسلمانیم و دائماً رحمتحضرت حق را میطلبیم و از خشم و غضب او ترسناكیم و در نمازهای هر روز خود از خدا میخواهیم كه ما را به صراط مستقیم و به راه نعمت دادهشدگان هدایت كند و از راهی كه غضب شدگان در آن فرو غلتیدند باز دارد، باید مواظب باشیم كه فاطمه سلام الله علیها و اهل بیت پیامبر(ص) را نرنجانیم و به راه غضب شدگان، گام برنداریم.
۲) مقام صدیقه كبری(س) در روز مباهله
فخر رازی در تفسیر خود به نام «التفسیرالكبیر» و امام المفسرین زمخشری در «كشاف» و قاضی بیضاوی، كه همگی از مفسران بزرگ اهل سنت هستند، در ذیل آیه «مباهله» نكتههای قابل توجهی آوردهاند، همچنین پیشوایان حدیثی اهل سنت، همانند مسلم، ترمذی، ابن منذر،حاكم نیشابوری و جلالالدین سیوطی، به قضیه «مباهله» به طور جدی پرداختهاند.
بدین صورت كه همگی از محدث و مفسر اتفاق نظر كردهاند بر این كه وقتی پیغمبر در مباهله با نصارای نجران بیرون آمد، عبای سیاهی بر اندام آن حضرت بود، حسین(ع) را در بغل گرفته بود، سیدالشهداء در آن زمان در سنی بود كه راه میرفت ولی پیامبر(ص) او را در آغوش گرفته بود و دستحسن(ع) در دستش، حضرت(ص) در جلو حركت میكردند. پشتسر او فاطمه زهرا و پشت سر فاطمه علی بن ابیطالب.
حق این بود كه فخر رازی، زمخشری، قاضی بیضاوی، حاكم نیشابوری و جلالالدینسیوطی در تمام خصوصیات قضیه نظر میدادند، چون ارزش یك محدث و فقیه، فقط بهروایت نیست، بلكه به درایت هم هست. اساس در دین بر تفقه است، زیرا بالاترین كمالها تفقه در دین است:
«الكمال كل الكمال التفقه فی الدین» حقیقت تفقه هم این است كه در تمام افعال و اقوال و خصوصیات دقتشود و سپس نتیجهگیری صورت پذیرد. این همان پیغمبری است كه «و ما ینطق عن الهوی».
این همان كس است كه «و ما آتیكم الرسول فخذوه و ما نهیكم عنه فانتهوا»، اینهمان كس است كه سنت او تنها قول او نیست بلكه فعل و تقریر و تمام كردارها وحركاتش سنت و قابل پیروی است.
همه كارها و احوال او مرتبط است به مقام «فدنی فتدلی فكان قوب قوسین اوادنی».
این خلاصه عالم و پیغمبر خاتم و جوهر وجود و فرد اول عالم كون هر نگاه و یاكردارش دنیایی از حكمت و معارف است.
حركت آن حضرت (ص) در روز مباهله، معنای عمیقی دارد: خود حضرت در جلو، فاطمه در وسط و علی(ع) پشتسر. معنای این عمل آن است كه فاطمه برزخ بین نبوت كبری و ولایت عظما است، معنای این عمل آن است كه فاطمه، قطب و مركزی استبین مقام وحیاعظم و مقام تبلیغ وحی و مقام تفسیر وحی. در پیش روی فاطمه تبلیغ وحی است پشت سر او تفسیر وحی است. رئیس اسقفهای نصارا وقتی كه این وضع را دید، گفت: چهرههایی رو به ما میآورند كه اگر بخواهند كوه را از ریشه میكنند، و اگر دستبه دعا بردارند، از تمام نصارا، یك نفر بر روی زمین باقی نخواهد ماند، پس به هیچ قیمت اینان نباید دست به دعا بردارند.
ای كاش كه فهم اسقف نصرانی با نقل فخر رازی توأم میشد و مصیبت این است كه روایت از فخر رازی است ولی درایت از اسقف نصرانی. معنای این جمله این است كهعمل من انعكاس وحی است و وحی این چنین است: «فمن حاجك فیه من بعد ما جاءك منالعلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابناءكم و نسائنا و نساءكم و انفسنا و انفسكمثم نبتهل، پس هر كه در این باره، پس از دانشی كه تو را حاصل آمده با تو محاجه كند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیكو شما خویشان نزدیك خود را فراخوانیم، سپس مباهله كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
نكته قابل توجه در این قضیه آن است كه پیامبر (ص) به علی(ع) و فاطمه (س) و حسن و حسین(ع) فرمود: «اذا دعوت فامنوا، هر گاه كه من دعا كردم شما آمین بگویید». معنای این جمله آن است كه دعای من (پیامبر) مقتضیاست اما شرط فعلیت آن، نفس فاطمه و اهل بیت (ع) است. باید آمین آنها به دعای منضمیمه بشود. پس وحی و سنت چنین است كه دعای اهل بیتشرط است و مقتضی بیشرط محال است تأثیر كند. اگر دست پیغمبر (ص) بالا میرود باید چهار دست دیگر همراه آن به طرف آسمان بالا برود.
زمخشری سپس میگوید: این قضیه دلیل محكم و استواری استبر فضل اصحاب كساء و برهانی است بر نبوت پیامبر(ص).
۳) مقام فاطمه(س) در روز قیامت
ابن حجر در «لسان» و حافظ ذهبی در «میزان»، كه هر دو از بزرگان نقل و نقد حدیث اهل سنت هستند، نقل كردهاند: «نخستینكسی كه وارد بهشت میشود، فاطمه (س) دختر محمد (ص) است».
فرق بین دنیا و آخرتاین است كه دنیا عالم غلبه ملك بر ملكوت و بطون بر ظهور است. بر همین اساس در نشئه دنیا سیرتها تابع صورتها است و صور حاكم بر سیر است. سیر، منوی است، نیت است: «لكل العلم ما نوی».
ممكن است كسی در باطن گرگ باشد اما در صورت انسان است و از این نظر با انسانكامل فرق ندارد، ریشهاش همان است كه: «فسبحان الذی بیده ملكوت كل شیء» و این نشاه كه نشاه ملك است، ملكوت مقهور است ولكن در آخرت منقلب میشود «و برزوالله الواحد القهار; مردم در برابر خدای یگانه قهار ظاهر شوند.» و همه چیز ظاهر خواهد شد. در این آیه شریفه، كلمه «وبرزوا» نكته لطیفی در آن نهفته است. در جای دیگر میفرماید: «و یحشرون علی وجوههم، محشور میشوند مردم به یكیاز این وجوه»:
«وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره، در روز قیامت، چهرههایی شادابند و به سوی پروردگار خود مینگرند» آری، اینان نه رو به زمین یا جنت و فردوس و یا.. . بلكه به روی حضرت حق، مینگرند.
آن كس هم كه گفت: «ما عبدتكخوفا من عقابك و لاطمعا فی ثوابك بل وجدتك اهلا للعباده فعبدتك» این باطن هم در آن عالم وقتی حشر بشود میشود «وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره»، «ذلكالیوم الحق»، «الملك یومئذ الحق». آن روز، ملك فقط حق است و یوم، یوم حق است. وقتی این شد، اولیت دخول در بهشتبرای چه كسی است؟ برای شخص اول در وجود است و او باید برترین شخص در انسانیتباشد. از طرف دیگر، از نظر عقلی و نقلیممكن نیست كسی جلوتر از حضرت ختمی مرتبت(ص) وارد بهشتبشود، چون آن حضرت، از نظر صورت، سیرت، عمل و رفتار، برترین انسان روی زمین است. پس چرا در این روایتآمده است كه حضرت صدیقه (س) اولین كسی است كه وارد بهشت میشود؟ در این جا باید گفت كه بین عقل و نقل تناقض نیست و عقلا هم همانطور است كه اول كسی كه وارد میشود فاطمه است، زیرا فاطمه، عین پیغمبر و با او متحد است. ورود فاطمه یعنی ورود پیغمبر و غیر از این نمیشود.
در این روایت راز عجیبی نهفته است كه ما این راز را به كمك روایتهایی كه در كتابهای حدیثی عامه آمده، میگشاییم:
عایشه میگفت: هر وقت آرزو داشتم راه رفتن پیغمبر را ببینم به فاطمه نگاه میكردم. راه رفتن، نگاه كردن، منطق، چهره، حرف زدن و خلاصه، وجود او عین وجود پیامبر(ص) بود.
پیامبر(ص) ابتدا فرمود: «بضعه منی; فاطمه پاره تن من است». وقتی پاره تن اوست، پیغمبر باید اول شخص باشد بعد بالاتر از آن را گفته و فرموده است: «روحیالتی بین جنبی».
پس اولین كسی كه وارد بهشت میشود، شخص اول عالم وجود است ولكن خدا میخواهد نشان بدهد كه این دختری كه آن چنان آن پدر شد كه اگر من سوره طه نازل كردم و گفتم «طه ما انزلنا علیك القرآن لتشقی» این همان دختری است كه با آن پدر در مسابقه با معنا به آن جا رسید كه: «قامت فی محرابها حتی تورمت قدماها» اگر این شد، پس این شخص، شخص پیغمبر است.
حالا كیفیت چه بود؟ حال، كیفیت ورود آن حضرت به صحرای محشر چگونه است؟ شیخصدوق به سه سند در «عیون» از امام علی بن موسی الرضا نقل میكند ولی ما دراین جا از كتابهای شیعه استمداد نمیكنیم. فقط از عقل و كتاب و سنت قطعی در نزدعامه و خاصه استنتاج میكنیم.
كیفیت ورود آن حضرت(س) در محشر این چنین است كه: «علیها حله الكرامه عجنتبماء الحیوان». حله كرامت چیست؟
معجون شدن به آب حیوان یعنی چه؟
اینها همه بحثهای مفصلی دارد كه در جای دیگر باید به آنها پرداخت، اما چهار عبارت در ادامه این روایت، كه در متون عامه هم آمده موجود است:
الف) علی احسن صوره
ب) و اكمل هیبه
ج) و اتم كرامه
د) و اوفر
نظام عدل وجود، كه ظهورش در قیامت كبرا است، محال است «احسن صور» را به بشری بدهد مگر این كه او بهترین سیرتها را پیش خدا بیاورد، یعنی اگر در كمالات علمی، اخلاقی و عبادی، نیكوتر از دیگران نباشد محال است به احسن صور بیاید: «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره».
▪ علاقه پیامبر(ص) به فاطمه
عایشه میگوید: پیامبر (ص) هنگامی كه از سفر میآمد، اولین كسی را كه به دیدنش میرفت فاطمه بود، همچنین آخرین كسی كه وقت رفتن به سفر از او جدا میشد فاطمه بود. یعنی داناترین و دقیقترین انبیای خدا در جداییجسمانی كمترین فواصل را بین خود و فاطمه رعایت میكرد. وقتی هم به خانه فاطمه وارد میشد كیفیت ورود او این گونه بود كه: نخست دست فاطمه را میبوسید. كسی كه جبرئیل خاك پایش را میبوسید خود دست فاطمه را میبوسید، این فقط مهر پدری نبود بلكه مطلبی فوق آن بود. بعد سینه، سپس عرضپیشانی و تمام پیشانی را میبوسید و میفرمود: من بوی بهشت را از تو استشمام میكنم، تو را كه میبوسم، جنت قرب را میبویم نه این كه دخترم را میبوسم و میبویم. محدثان بزرگ اهل سنت نقل كردهاند كه: روزی پیامبر (ص) وارد خانه فاطمه (س) شد دید كه دخترش لباس ساده و وصله خوردهای بر تن دارد و مشغول دستآس است، تا صبح هم نخوابیده و مشغول عبادت بوده است، وقتی پیامبر (ص) این وضع رادید قلب مباركش شكست و اشك بر گونههایش لغزید، به دخترش فرمود: «اصبری علیمراره الدنیا».
آن چه سیوطی و ابن نجار و بقیه نقل كردهاند چه جریانی گذشت ما نمیفهمیم.
همین قدر میفهمیم كه پیغمبر حركت كرد و رفت، جبرئیل نازل شد و این آیه راآورد:
«و لسوف یعطیك ربك فترضی».
۴) مقام حضرت فاطمه (س) در شب شهادتش
در شب دفن فاطمه (س) گوشهای از شخصیت آن بانوی بزرگوار به عالم بشریت شناسانده شد. علی(ع) بزرگ مردی بود كه جنگها و شمشیرها و ناملایمات زندگی در او هراسی به وجود نیاورد اما غصه مرگ فاطمه، كمر او را شكست، چون او میدانست كه فاطمه كه بود. دقت در تعبیرات حضرت(ع) نكتههایعمیقی به ما میآموزد، ایشان بر جنازه فاطمه زهرا (س) نماز خواند، سپس دستها را به سوی آسمان بلند كرد و فریاد زد كه: «هذه بنت نبیك فاطمه اخرجتها منالظلمات الی النور; پروردگارا این فاطمه، دختر پیامبر تو است كه او را از ظلمات به سوی نور بردی» گفتهاند كه: تا علی (ع) این سخن را گفت زمین به اندازه یك میل در یك میل، نور باران شد و بدن فاطمه را در بر گرفت.
در واقع، خداوند سبحان، خواستبه علی (ع) پاسخ دهد كه فاطمه (س) به همان نوری رسیده كه تو از آن سخن میگویی.
میدانیم كه «انا لله و انا الیه راجعون» برای همه است، اما برای فاطمه «الی النور» است، و این كه علی(ع) به خدا عرض كرد: تو فاطمه را از ظلمات دنیا به سوی نور، سوق دادی منظورش آن نوری است كه در آیه شریفه «الله نور السموات و الارض» آمده است.
▪ مظلومیت علی(ع) در شهادت فاطمه(س)
در میان مومنان و پیشوایان دینی فقط یك نفر «اصبر الصابرین» لقب گرفته است و آن، امیرمومنان علی بن ابیطالب(ع) است. در زیارت او یكی از عناوین این است: «السلام علیك یا اصبر الصابرین» چرا ایشاناصبر الصابرین است؟ پاسخ این سوال از كلام خود حضرت روشن میشود كه فرمود: «صبر كردم در حالی كه خار در چشم و استخوان در گلو داشتم». آیا در عالم كسی دیده شده كه هم خار در چشمش خلیده باشد و هم استخوان در گلویش گیر كرده باشد و با این دو حال صبر كند، اما همین مرد بزرگ و همین «اصبر الصابرین» در هنگام شهادت فاطمه(س) طاقتش تاب شد. شگفتا، مردی كه در مشكلات سنگین روزگار و حوادث تلخ و ناگوار دوران خود و در میدانهای جنگ و جهاد، خم به ابرو نیاورده بود، در شب شهادت فاطمه (س) آن چنان بیتاب شد كه خطاب به پیامبر (ص) عرض میكند: ای رسولالله من در مرگ دخترت فاطمه، صبرم تمام شد، چرا كه باید او را به طرز پنهانیدفن كنم و تنها او را در قبر بگذارم:
«قل یا رسول الله عن صفیتك صبری و رقی عنها تجلدی».
تهیه و تنظیم: سازمان تبلیغات اسلامی مس سرچشمه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست