جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دیدگاه اسلام درباره آئین های نوروزی


دیدگاه اسلام درباره آئین های نوروزی

طبیعت مادر انسان است و زندگی انسان به طبیعت و محیط زیست آن ,چنان گره خورده که بی طبیعت نه تنها بقای انسان بلکه وجود وی نیز شدنی و ممکن نیست

طبیعت مادر انسان است و زندگی انسان به طبیعت و محیط زیست آن ،چنان گره خورده که بی طبیعت نه تنها بقای انسان بلکه وجود وی نیز شدنی و ممکن نیست. تأکید ایرانیان بر ارج و ارزش نهادن به طبیعت در اشکال مختلف چون هفت سین سفره، تأکید بر درختکاری و حفاظت و آبیاری آن، ایجاد بوستان ها و گلستان های کوچک و بزرگ، بهادادن و ارزش نهادن به آب و خاک و گیاه، نمونه هایی کوچک از اهمیت و ارزشگذاری ایرانیان به طبیعت است.

نویسنده در مقاله حاضر با اشاره به اهمیت طبیعت و طبیعت گردی به منظور تدبر در آیات آفاقی خداوند، دیدگاه اسلام را درمورد آئین های سنتی نوروزی بیان کرده است که با هم آن را ازنظر می گذرانیم.

● ضرورت تفکر در آیات الهی

دین اسلام همان گونه که آیین ها و فرهنگ های موجود در سرزمین عربستان را با تغییرات جزیی و پالایش، پذیرفته و یا حتی گاه همه آنها را به سبب درستی و سازگاری با حق و حقانیت تأیید و امضا کرده، بسیاری از آیین های ایرانی را پذیرفته و یا با پالایش و تغییراتی اندک آن را تأیید و امضا نموده است. ازجمله این آیین ها و رسومات می توان به آیین نوروزی و سیزده بدر اشاره کرد.

حضور در طبیعت و احترام و تقدیس آن نه تنها موردتأیید است بلکه آموزه های اسلامی و قرآنی، حضور در طبیعت و آشتی با آن و بلکه نگرش عبادی داشتن به آن را پذیرفته و تأیید کرده است.

اصولاً از نظر اسلام یکی از دو راه شناخت خداوند، به طبیعت ختم می شود که از آن به آیات آفاقی در برابر آیات انفسی یاد می شود.

در نگاه قرآن، همه هستی و ماسوی الله، آیات و نشانه های خداوند یکتا و یگانه ای است که آفریدگار، پروردگار و معبود همگان است. بنابراین هرچیزی در درون آدمی از بینایی و شنوایی گرفته تا جریان گردش خون و نظام پیچیده عصبی و تولیدمثل تا روح و روان آدمی، علامت و نشانه های ظاهر و روشنی است که انسان از راه آن می تواند به شناخت خداوند و خود دست یابد.

در بیرون از نظام انفسی و درونی انسان، نظام بیرونی است که از آن به «جهان» یاد می شود. هریک از پدیده های موجود در جهان، خود نشانه های روشن دیگری از حقانیت خدا و بیانگر توحید و یکتایی و یگانگی خداوند است. از این دست از نشانه ها در قرآن به عنوان آیات آفاقی یاد می شود. بر این اساس می توان گفت که افزون بر آیات کتبی و لفظی قرآن که خود نشانه های اعجازی از یکتایی و یگانگی خداوند است، در طبیعت و علم تکوین نیز دو دسته از آیات و نشانه های الهی وجوددارد که از آن به آیات انفسی و آیات آفاقی تعبیر می شود.

خداوند در آیات چندی از مردم می خواهد تا با تفکر و تدبر در آیات انفسی و آفاقی، شناخت درستی از خود و خدا یافته و از این راه به توحید محض دست یابند و در راه راست تکامل و تقرب الی الله قرار گیرند. ازجمله این آیات می توان به آیه ۵۳ سوره فصلت اشاره کرد که می فرماید: سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق؛ ما به زودی آیات و نشانه های خود را در آفاق و جانهایشان نشان می دهیم تا برای ایشان روشن شود که خداوند، حق است.

تأکید خداوند بر تعقل، تبصر، تدبر، تأمل و مانند آن درباره آیات آفاقی وانفسی براین نکته اشاره دارد که حضور در طبیعت و کوه و دشت و دمن باید دارای جهت بوده و در راستای شناخت و کمال یابی انجام پذیرد. درحقیقت، طبیعت برای انسان به منزله کتاب دانشی است که وی را به بسیاری از حقایق پیدا و نهان آگاه می سازد.

ازنظر قرآن، طبیعت و آیات آفاقی آن، یکی از بهترین و کامل ترین راه های شناخت انسان از خود و خدا و درنتیجه نوعی عبادت و بندگی الهی است که می بایست به عنوان بخشی از آموزه های تربیتی و پرورشی بشر موردتوجه و تأکید قرار گیرد.

براین اساس، می توان گفت که روز طبیعت و دیگر آیین های نوروزی ازنظر اسلام و قرآن، یکی از راه های آشتی انسان با طبیعت و شناخت خود و خداوند یگانه هستی است.

مردم با حضور در طبیعت و تدبر در هریک از آیات و نشانه های آفریدگار می توانند به شناختی دست یابند که قرار گرفتن درست و راست در مسیر کمال را برای ایشان شدنی و ممکن می سازد. هریک از مؤلفه هایی که دشت و کوه و جنگل و رود و دریا را تشکیل می دهند، دربردارنده میلیون ها آیه و نشانه از عظمت و حکمت و قدرت الهی است که آدمی را به شگفتی وامی دارد.

از آن جایی که آیین های نوروزی دارای عناصر مهم و اساسی برای شناخت آیات آفاقی است، از سوی اسلام به عنوان آیین های پاک و راستین امضا شده و تأیید گردیده است. به ویژه آن که ایرانیان، نوروز را به عنوان روز رستاخیز زمین جشن می گیرندکه خود بیانگر رستاخیز نهایی و کلی طبیعت و بازگشت دوباره انسان به زمین در دورانی دیگر است.

جالب آن که ازنظر اسلام و قرآن، آیات آفاقی منحصر به عناصر طبیعی چون آب، آتش، آسمان، گیاه، جانوران و مانند آن نیست بلکه شامل آثار فرهنگی و تمدنی بشر از جمله بقایای کشتی نوح (عنکبوت آیه ۱۵ و فجر آیه ۱۳ و ۱۵) مقام ابراهیم در کنار کعبه به عنوان یک اثر باستانی (آل عمران آیات ۹۶ تا ۹۸)، ویرانه های به جا مانده از گذشتگان (حجر آیات ۷۴ تا ۷۹ و فرقان آیه ۴۰ و نمل آیه ۵۲ و سجده آیه ۲۶ و ذاریات آیات ۳۲ تا ۳۷) و مانند آن نیز می شود.

این بدان معناست که حضور انسان در طبیعت می تواند با گردشگری در آثار گذشتگان و میراث فرهنگی و تمدنی نیز همراه گردد و انسان با تدبر و تعقل در این آثار نسبت خود با خدا و طبیعت را به شکل کامل تری ادراک نماید. به این معنا که می توان به هر یک از این آثار از زاویه های دید گوناگون نگریست. گاه آن را نشانه ای از توانمندی بشر یافت و گاه دیگر، نشانه قدرت طبیعت و هماهنگی و سازگاری انسان و طبیعت دانست و گاه دیگر آن را نشانه ای از قدرت بی پایان و ابدی و سرمدی خداوند یکتا و یگانه ای دانست که همه چیز را در تحت تدبر و تدبیر خویش دارد.

● مسئله نحوست و مسایل خرافی

با توجه به اینکه در هر آیین کهنی، افکار باطل و خرافی رسوب می کند و آن را از حالت واقعی و حقیقی آن بیرون می برد، لذا نمی توان امید داشت که همه بخش ها و ابعاد آیینی نوروزی از چهارشنبه سوری گرفته تا سیزده بدر در همان قالب، مورد پذیرش قرار گیرد.

فرهنگ جاهلی با آن که در بخش عمده ای از آن آیین توحیدی ابراهیم(ع) بوده است ولی در طول هزاره ها دچار دگرگونی شده بود به گونه ای که در دوران فترتی که عرب از اسماعیل(ع) تا محمد(ص) به آن دچار شده بود، امور خرافی بسیار در آن راه یافته و نیازمند بازسازی و ترمیم و اصلاح بود.

آیین های نوروزی نیز این گونه در طول تاریخ دستخوش تغییرات شگرف و رسوبات خرافی شده است. ارزش و احترام به آتش و آب و خاک و باد در آیین های توحیدی همواره مورد تاکید بود است ولی همین عناصر چهارگانه و اشکال دیگر آن، به سبب تاثیرات منفی و تغییرات عمده، از حالت اصلی و فلسفه وجودی و ایجادی خود بیرون رفته و به بازی بچگانه ای تبدیل شده اند که از جایگاه فرهنگی و تمدنی بیرون است.

هرچند که هیچ یک از بزرگان عرفان و دانش های غریب و شگفت انگیز، منکر تاثیر حرکت ماه و ستارگان و خورشید در سرنوشت کلی و جزیی بشر نمی شوند؛ زیرا به تعبیر علامه طباطبایی کوچک ترین حرکت هر پری در چاهی می تواند تاثیرات شگرفی بر کلیت طبیعت به جا گذارد که می تواند این تاثیر مثبت و منفی باشد، ولی برخی از بینش ها و نگرش ها، راه به بیراهه می برد.

اگر ما به نحوست برخی ایام در کنار قداست و کرامت برخی دیگر از روزها باور داریم، (ابراهیم آیه ۵) بدان معنا نیست که رفتاری به دور از عقل و وحی انجام دهیم. اگر امیرمومنان(ع) از زیر دیوار در حال نشستن و فروریختن برمی خیزد و از قضای الهی به قدر او پناه می برد، این بدان معنا نیست که تاثیرات جبری را نادیده بگیریم و تنها به دامن اختیار آویزییم چنان که اهل تفویض این گونه کردند و یا همانند جبری و قدری ها به امیر(ع) معترض شویم که چرا برخاسته است و خواسته از مشیت الهی بگریزد؛ زیرا نظام احسن خلقت مبتنی بر تعادلی است که از آن به «امر بین الامرین و منزله بین المنزلتین» یاد می شود.

بی گمان در گردش ستارگان و سیارات تاثیرات شگرفی است که برخی از آن ها همانند تاثیر ماه و خورشید بر جزر و مد و تاثیرات هر ده ساله انفجارات خورشیدی بر کاهش و افزایش جمعیت موجوداتی چون خرگوش ها و تغییرات آب و هوایی، برای انسان امروزی معلوم شده و بسیاری از آن ها هنوز در هاله ای از ابهام است. با این همه این بدان معنا نیست که همه چیز را بی دلیل و بدون برهان عقلی و نقلی بپذیریم و یا به کلی رد کنیم و باطل بشماریم.

هیچ شکی در این نیست که هنگام فجر خورشید در زمین تغییرات شگرفی رخ می دهد که خوابیدن انسان در آن زمان می تواند برای وی زیانبار باشد و از بسیاری از نعمت های الهی محروم گردد. همان گونه که بهار موجب رستاخیز گیاهان است، هر ساعت و هر روزی برای خود خاصیت و تاثیراتی دارد. بی گمان می توان برای حضور انسان در روز سیزده در طبیعت و عدم باقی ماندن وی در خانه، علل مختلف مادی و غیرمادی جست وجو کرد. ولی از آن جایی که برای ما تاکنون از نظر عقلی و نقلی، علت آن دانسته نشده است نمی توان نحوست آن را تایید کرد؛ چه ممکن است که روز سیزدهم سالی از سال زلزله ای عظیم رخ داده و یا جنگی بزرگ پدید آمده باشد که مردم از خانه های خویش گریخته باشند و در سال های بعد آن روز را نحس شمرده و از خانه بیرون زده باشند. این احتمالی است که نمی توان برای آن پایه و اساسی تاریخی و اثبات شده یافت و لذا مسائلی از این قبیل، نمی تواند دست به دست هم داده نحوست سیزده را درافکار جاسازی کرده باشد. هر چند که هر روزی از روزها خود بیانگر قدرت و حکمت الهی است ولی برخی از روزها که خداوند از آن به ایام الله یاد می کند (ابراهیم آیه ۵) روزهایی هستند که در آن رخدادهای مهمی واقع می شود که ظهور قدرت مطلق الهی را نشان می دهد. (المیزان ذیل آیه) بنابر این نمی توان هر روزی را همانند دیگر روزها شمرد؛ چنان که هر ماهی همانند دیگر ماه ها نیست. این که برخی از ماه ها چون چهارماه رجب، ذی الحجه، محرم و صفربه عنوان ماه های حرام معرفی و از سوی شارع تایید و امضا می شود، دارای حکمت و فلسفه ای است که برخی را می شناسیم و از بسیاری از علل و حکمت های آن آگاه نیستیم. این بدان معنا نخواهد بود که به سبب نادانی آن را امری خرافی شماریم و به کناری زنیم و از احترام و حرمت این ها دست برداریم.

● ایام تدبر در آیات آفاقی

از نظر قرآن انسان آزاد است تا از آیات و نشانه های خداوند در مسیر تعالی و تکامل خویش بهره گیرد. (آل عمران آیه ۱۰۳ و اعراف آیه ۱۷۴) زیرا فلسفه ارایه نشانه ها دست یابی بشر به حجتی است که یکتایی و یگانگی خداوند را اثبات کند و او را به سوی کمال مطلق رهنمون سازد. (بقره آیه ۲۱۱ و اعراف آیه ۳۷ و آیات دیگر)

خداوند در آیه ۶۲ سوره اعراف و آیه نخست سوره نور و آیات دیگر، در بیان حکمت و فلسفه ارایه آیه های الهی به پندگیری و یادکردن حق از طریق آن اشاره می کند و در آیه ۳۷ سوره بقره تعقل در آیات خدا و راهیابی به خداشناسی را دلیل و فلسفه دیگری بر ارایه آن می شمارد.

در حقیقت بیان آیات خداوند برای راهیابی انسان به حقیقت (انعام آیه ۷۲ و فصلت آیه ۳۵) و شناخت و درک درست حق و حقانیت الهی است. (انعام آیه ۵۶ و نمل آیه ۳۹)

خداوند با ارایه آیات گوناگون ازآیات آفاقی و انفسی گرفته تا آیات کتبی قرآن و آموزه های وحیانی دیگر کتب آسمانی، بر آن است تا مردم را به سوی راه مستقیم رهنمون سازد. (نازعات آیات ۹۱ و ۰۲)

انسان با حضور در طبیعت در ایام نوروز و فصل بهار و زمان رویش و رستاخیز دوباره گیاهان و زندگی و تولید نسل جانوران می تواند به حقیقت معاد و رستاخیز آگاه شود و دریابد که چگونه این حقیقت برای غیر انسان تکرار می شود و روزی انسان نیز این گونه معاد و رستاخیز خویش را تجربه خواهد کرد. (حج آیات ۵ و ۶ و روم آیه ۰۵ و فصلت آیه ۹۳)

برای دست یابی به این هدف، انسان باید به آیات خداوند با شرایطی چون ایمان و باور قلبی (بقره آیه ۲۴۸ و آل عمران آیه ۹۴) بصیرت و تیزبینی و دقت (آل عمران آیه ۳۱ و قصص آیه ۲۷) تعقل و خردورزی (بقره آیه ۱۶۴)، داشتن روحیه تسلیم و حق پذیری (نمل آیه ۱۸ و روم آیه ۳۵) حق شنوی (یونس آیه ۷۶) تقوا (یونس آیه ۶) زیرکی (حجر آیه ۵۷) صبر و شکیبایی (ابراهیم آیه ۵ و لقمان آیه ۱۳) علم و آگاهی (انعام آیه ۷۹) عبرت آموزی و درس گرفتن (انعام آیه ۱۲۶ و نحل آیه ۳۱) فهم درست (انعام آیه ۸۹) یقین و به دور از تردید و شک (بقره آیه ۱۱۸ و جاثیه آیه ۴) بنگرد. در این صورت است که می تواند بیش ترین استفاده را از آیات الهی به ویژه آیات آفاقی داشته باشد.

آثار و پیامد چنین نگرشی به طبیعت و تفکر و تدبر در آن این است که آدمی به توحید واقعی و حقیقی باز می گردد (اعراف آیه ۱۷۴ و احقاف آیه ۷۲) به یقین لقای الهی دست پیدا می کند (رعد آیه ۲) و تقوا پیشگی را در خود تقویت می نماید. (بقره آیه ۱۸۷)

ژرف اندیشی و کشف مجهولات (انعام آیه ۵۶)، دست یابی به مقام شکر (مائده آیه ۹۸ و اعراف آیه ۵۸)، معاد شناسی (اعراف آیه ۷۵ و ۸۵) و هدایت یابی به حق و حقانیت (آل عمران آیه ۱۰۳) از دیگر آثار و پیامدهای تفکر و تدبر در آیات الهی است.

بنابر این برماست که به دور از تکبر و استکبار ورزی و نادانی به سوی طبیعت بازگردیم و در فرصت ایام نوروز، به اندیشه و تفکر در طبیعت بپردازیم و به شناختی درست و کامل از خود و خدا و جهان دست یافته و در مسیرکمالی و صراط مستقیم توحید گام برداریم و فرصت کمال یابی مطلق را برای خود غنیمت شماریم و گام در راه لقای الهی برداریم.

علی جواهردهی