شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فوتبال به مثابه آیین


فوتبال به مثابه آیین

فوتبال آیین ها وسنن خاصی را دامن زده وآدابها ونمادهای تازه ای ایجاد کرده که به صورت یک روح جمعی در حال گسترش است برخی از متفکران و دینمداران منکر تاثیر مثبت در این عرصه اند

فوتبال آیین ها وسنن خاصی را دامن زده وآدابها ونمادهای تازه ای ایجاد کرده که به صورت یک روح جمعی در حال گسترش است. برخی از متفکران و دینمداران منکر تاثیر مثبت در این عرصه اند. ولی صرفه نظر از هر گونه ارزشداوری ماباید به دقت در تحلیل این موضوع وارد شویم در این مقاله بدین مبحث پرداخته ایم.

رابطه فوتبال و معتقدات وآیین های دینی چیست؟ در بدو امر این دو کاملا متفاوت وفاقد هرگونه ارتباط به نظر می رسد اما حقیقت آن است که تاثیر گسترده اموری همچون فوتبال برکلیه شئون و سنن زندگی انسانها وجوامع غیر قابل انکار است. فوتبال آیین ها وسنن خاصی را دامن زده وآدابها ونمادهای تازه ای ایجاد کرده که به صورت یک روح جمعی در حال گسترش است. برخی از متفکران و دینمداران منکر تاثیر مثبت در این عرصه اند. ولی صرفه نظر از هر گونه ارزشداوری ماباید به دقت در تحلیل این موضوع وارد شویم در این مقاله بدین مبحث پرداخته ایم.

فوتبال، مسئلة مرگ و زندگی نیست. بسیار مهم‌تر از آن است (بیل شانکلی، مدیر سابق باشگاه فوتبال لیورپول)

میلیون‌ها نفر در سراسر جهان تماشای مسابقات فوتبال را از طریق تلویزیون پی‌گیری می‌کنند و صدها هزار نفر برای مشاهدة حضوری، به زیارت آن‌ها می‌روند. چه عاملی باعث شده که روحانیون بریتانیا نگران تبدیل شدن فوتبال به یک دین ملی باشند؟ آن‌ها به شباهت‌های دردسرسازی اشاره می‌کنند که بر طبق آن‌ها به راحتی می‌توان فوتبال را در زمرة ایمان دینی طبقه‌بندی کرد. هر دو قوانینی دارند و مناسکی. هر دو مردم را در کنار یکدیگر جمع می‌کنند. هر دو نیازی را ارضا می‌کنند که بسیار فراتر از مقتضیات روزمرة مردم است. هر دو دارای قدیس و زیارتگاه‌اند. و هر دو می‌توانند به ایمان کور منجر شوند.

کارل مارکس، بنیانگذار ایدئولوژی مارکسیسم، دین را افیون توده‌ها می‌دانست. هدف وی آن بود که انسان‌ها را از خداوند جدا کرده و با خدایی دیگر ـ اقتصاد و خواسته‌های مادی ـ پیوند زند. مارکسیسم و دیگر عقاید الحادی ریشه در سنت روشنگری دارند که عقل را ورای همة حقایق آشکار قرار می‌دهد. بر طبق نظر کانت، این کار بدان جهت صورت می‌گرفت که انسان‌ها را از دوران طفولیتشان رهایی بخشد چرا که در آن دوران انسان‌ها از عقل خویش استفاده نمی‌کردند. رنسانس و اصلاحات لوتری یا پروتستانی پیشرفت روشنگری را در پی داشت اما آیا پروتستانتیزم هرگز در نظر مجسم می‌کرد که مسیحیت، روزی در مسیر افول گام نهد؟

آن چه موجب تسهیل غروب مسیحیت شد، «حرص و آز غیراخلاقی» سرمایه‌دارانی بود که تحت تأثیر اخلاق پروتستانی قرار گرفته بودند. رابرت ساموئل‌سن، مفسر نیوزویک در مجله فارن افیرز عنوان می‌دارد که دین پیروزمند قرن بیستم، نه مسیحیت یا اسلام، بلکه اقتصاد رشد یافته بود. پیروان ادیان توحیدی به یک خدا ایمان دارند. درحالی که در دین‌های دیگر، پرستش چندین خدا با هم نیز امری ممکن است. بدین ترتیب در این جهان ایزدان‌پرستانه، فوتبال نیز یکی از چند خدایی است که در دنیای جدید پرستیده می‌شود. بر طبق نظر دانشمندان علوم اجتماعی، یکی از کارکردهای اصلی ادیان، حفظ و صیانت از نظم اجتماعی است و فوتبال به شیوه‌های گوناگون این کار را انجام می‌دهد. فوتبال، به واسطة خلق فضایی که در آن، مردم به شیوه‌ای احساسی و پرشور، به تجربة هویت مشترک خویش می‌پردازند؛ موجب تشدید اتحاد و همبستگی تماشاچیان می‌شود. هر کسی که به تماشای یک مسابقة فوتبال (به مثابه نوعی آیین دینی) در یک ورزشگاه (به‌عنوان یک معبد) برود، تشخیص خواهد داد که تماشاچیان (به مانند پرستندگان) احساسات خود را تقریباً همان‌گونه ابراز می‌دارند که در ادیان مرسوم است و خود تیم‌های فوتبال، به یک منبع هویت مشترک تبدیل شده‌اند.

کارکرد دیگر دین که در عین حال به ایجاد نظم هم‌یاری می‌رساند، عبارت است از فراهم آوردن راه گریز از شرایط سخت زندگی، با اعتقاد به زندگی پس از مرگ یا ظهور نجات‌بخش فرجامین (مسیحا). مردمی که در شرایط سخت محرومیت زندگی می‌کنند، با استفادة صحیح از نمادهای دینی قادر خواهند بود که در میان خویش به خلق قدرت بپردازند. دین در چنین شرایطی، مفرّی برای ناکامی، آزردگی و خشم و نیز راه تخلیة انرژی‌هایی است که احتمال می‌رود در جهت عکس عمل کنند و بر ضد نظام‌های اجتماعی به کار گرفته شوند.

بسیاری از برزیلی‌ها می‌گویند فوتبالی را می‌پرستند که به آنها کمک کند تا از شرایط اجتماعی وحشتناک بگریزند. زمانی در برزیل، بهای کالاهای مصرفی در عرض چند ساعت دچار تغییر و تحول می‌شد، بی‌شک دلیل این امر، تورم بود: برزیل که ۷/۲۴۴ میلیارد دلار از محل اعتبارات خارجی وام گرفته بود، یکی از مقروض‌ترین کشورهای جهان بود. اما مردم با تماشای فوتبال و سامبا خویشتن را از قید مشکلات روحی و روانی می‌رهاندند. درست همان‌گونه که مؤمنین، خویشتن را با سرودهای دینی و آیینگان عبادی آرام می‌کنند. در آرژانتین، فوتبال از چنان محبوبیتی برخوردار است که پیشتر، هنگام مسابقة دو تیم آرژانتین و انگلیس، کل کشور تعطیل شد. بسیاری از آرژانتینی‌ها به راستی فوتبال را می‌پرستند چون به زندگی‌هایشان، که به واسطة طمعکاری نهادهای سودپرست و آزمندی‌های مالی ویران شده، جان تازه‌ای می‌بخشد. آرژانتین یکی از چند کشوری است که دچار کسری بودجه‌های شدید و ورشکستگی‌های عمیق مالی است و حساب ذخیرة ارزی‌اش نیز به پایان رسیده است.

اما شگفت‌انگیز این که در همان جا کلیسایی به نام «مارادونا» وجود دارد، با پیروان مخلصی که خدایگان زنده ـ دیه‌گو مارادونا ـ را می‌پرستند.

اما جنون فوتبال به کشورهای آمریکای لاتین محدود نمی‌شود. برای بسیاری از مردم انگلیس، فوتبال جای خدا را گرفته است. کلیساروهای انگلیسی در سال ۱۹۹۲ تنها حدود ۱۳ درصد جمعیت را تشکیل می‌دادند و این آمار همچنان درحال کاهش است. براساس پژوهش‌های یک بنیاد مسیحی، کلیساروهای انگلیسی تا سال ۲۰۰۲، هفتصد و پنجاه و شش هزار نفر بوده‌اند و اگر این رقم را با علاقمندان مسابقات فوتبال مقایسه کنیم، می‌بینیم محبوبیت فوتبال بسیار بیش از آیین‌های دینی است، آن‌گونه که قادر است حتی کشور را به تعطیلی بکشاند.

در خلال بازی‌های جام‌جهانی دو دورة پیش که در کره و ژاپن برگزار شد، کلیسای انگلیس، کل بازی‌ها را از ساختمان کلیسای مرکزی پخش کرد تا شاید بر تعداد مؤمنین بیفزاید! شهرت برخی از تیم‌های انگلیسی چنان عالم‌گیر است که حتی زمین‌های بازی خود را نیز اجاره داده و صندلی‌های جایگاه‌های حساس، بیش از دو یا سه بار ـ دست به دست ـ به فروش می‌رسد و برخی اوقات به دلیل خیل عظیم تماشاچیان از یک سو و محدودیت استادیوم‌ها از سوی دیگر، هواداران به ناچار در خانه می‌مانند و از طریق تلویزیون به تماشای مسابقه می‌نشینند. دیدار انگلیسی «بازی روز» که هر هفته برگزار می‌شود، با وجود وقت نامناسبی که برایش درنظر گرفته‌اند (غروب)، هر هفته چهار میلیون تماشاچی دارد و البته بازی‌های پخش مستقیم، خیلی بیشتر. مثلاً دیدار تیم‌های منچستر یونایتد و بایرن مونیخ در جام باشگاه‌های اروپای سال ۱۹۹۲، بیش از یک میلیون و پانصدوشصت و دو هزار بیننده انگلیسی داشت. این مسابقه، از سال ۱۹۶۶ بدین‌سو پربیننده‌ترین برنامه ورزشی در انگلیس بود چرا که در آن سال، دیدار نهایی جام جهانی تنها بیست‌وهفت میلیون تماشاچی در انگلیس داشت. و این درحالی است که تعداد شرکت‌کنندگان و تماشاچیان برنامة پرطرفدار «نغمه‌های عبادی» حتی به گرد این فوتبال دوستان هم نمی‌رسد.

در انگلستان دین‌های دیگری هم وجود دارند، اما کلیسای کاتولیک رم بیش از همه در معرض تقلیل پیروان است. می‌گویند یکی از دلایل این امر، دیدگاه‌های مناقشه‌آمیز واتیکان درخصوص کنترل موالید و محدودیت توزیع ابزارهای پیشگیری از بارداری است و حتی در برخی از کشورهای جهان سوم، ایدز را عامل این قضیه می‌دانند. اما آیا درخصوص فوتبال نباید بیشتر اندیشید؟

حال، کشوری را درنظر بگیرید که توقع دارید کاتولیک‌های مؤمن و مخلصی در آنجا وجود داشته باشد. جایی مثل اسپانیا. دوام و بقای کشور اسپانیا نتیجه مجموعه‌ای از جنگ‌های صلیبی با مسلمانان است که در قرون وسطی به وقوع پیوست. اسپانیایی‌ها در قرن شانزده با پروتستان‌های اصلاحات‌ستیز نیز جنگیدند. در زمان حکومت فرانکو، کلیسا و دولت چنان به هم نزدیک شدند که واتیکان به دولت اسپانیا اجازه داد، اسقف‌های کشورش را خودش تعیین نماید. حقوق و مواجب کشیش‌ها را هم خود دولت پرداخت می‌کرد و امتیازات فراوان دیگری هم به کلیسا داد.

اما امروز کلیسا به گونه غیرقابل انکاری اعتبار خویش را از دست داده است. تنها ۲۰ درصد از اسپانیایی‌ها به کلیسا می‌روند، آن هم تنها یک بار در ماه و اغلب، کهنسال‌ها. از سوی دیگر هر هفته سیصدهزار نفر از مردم اسپانیا برای تماشای بازی‌های مقدماتی و دسته‌بندی‌های داخلی به استادیوم‌ها می‌روند. این یعنی یک میلیون و دویست هزار نفر در ماه و عاملی در جهت کاهش کلیساروها. اما اگر بخواهیم نمای کلی‌تری را درنظر بگیریم، باید تماشاچیان فوتبال باشگاه‌های کم‌اهمیت‌تر، باشگاه‌های محلی و نیز فوتبالدوستانی را در این فهرست بگنجانیم که در خانه مانده و از طریق پخش مستقیم تلویزیونی به مشاهده فوتبال می‌پردازند. بدین ترتیب، متوجه خواهیم شد که اسپانیا، اگر چه کشوری عمیقاً دینی قلمداد می‌شود، فوتبال را نیز به همان اندازه و همان گونه دوست دارد. و شاید بتوان گفت در برخی سطوح، اهمیت فوتبال در اسپانیا حتی بیشتر از دین است.

عربستان سعودی نیز کشوری است که گرفتار دین فوتبال شده است. سعودی‌ها، هم‌پیمان با علمای وهابی، کشور را تحت حکومت خویش گرفته‌اند. اعضای خاندان سعودی که بر ثروت حاصله از چاه‌های نفت تکیه زده‌اند، منابع مالی فراوانی را به زندگی خود اختصاص داده‌اند. درحالی که تودة مردم،‌ تحت کنترل شدید از اشکال گوناگون تفریح و خوشگذرانی منع شده‌اند، اما حاکمان آن کشور درخصوص متوقف کردن نفوذ روز افزون فوتبال هیچ موفقیتی کسب نکرده‌اند. خاندان سعودی به علمای وهابی اجازه نداده‌اند که درخصوص فوتبال اظهارنظر کرده و پا را از گلیم خود درازتر کنند. عربستان برای فوتبال پول زیادی خرج می‌کند؛ ورزشگاه‌های بسیاری ساخته و میزبان بسیاری از رقابت‌های بین‌المللی است با وجود این تقریباً اکثر بازی‌های تیم ملی عربستان، نتیجه مطلوبی نداشته است.

اوباسانجو ـ رئیس جمهوری پیشین نیجریه ـ یکی از پرادعاترین رئیس جمهوری‌های مذهبی در جهان بود. او هر روز در نمازخانه ویلای شخصی‌اش حضور می‌یافت و پیوسته علیه فساد و تباهی سخن می‌راند. او در پروژه‌های مرتبط با فوتبال، بیش از سایر طرح‌ها سرمایه‌گذاری کرد. معبد (ورزشگاه) آبوجا بودجه‌ای در حدود سیصدمیلیون دلار را به خود اختصاص داد اما برای تکمیل ‌آن، یک میلیارد دلار درنظر گرفته شد. این رقم، در کشور فقیری مثل نیجریه که اکثر مردمش زیر خط فقر زندگی می‌کنند، وحشتناک است. اما در دوران باستان هم چیزی شبیه به این وجود داشت. مردمان بسیاری بودند که در حال احداث معابد جان خود را از دست می‌دادند. دولت نیجریه، بیش از آن که بودجه سالانه را صرف سلامتی، بهداشت، آموزش، امنیت و غذای مردم کند، آن را صرف فوتبال می‌کند. احداث برخی معابد باستانی حتی دهه‌ها و سده‌ها به طول انجامیده است. فراعنه مصر، اهرام را ساختند تا شاهدی بر قدرتشان باشد. ژوستینین، کلیسای «خردمقدس» را با نام «سوفیای قدیس» بنا کرد که در شمار شگفتی‌های جهان بود و قرن‌ها بزرگترین‌ها کلیسای مسیحیت به شمار می‌رفت. ماترک اوباسانجو هم ورزشگاه آبوجا یا معبد فوتبال است، دقیقاً همان گونه که برادر آفریقایی‌اش آلفاکوناره ـ رئیس جمهور پیشین مالی ـ چنین کرد.

مالی یکی از فقیرترین کشورهای روی زمین است که درآمد روزانه ۸/۷۲ درصد مردمش، حدود یک دلار است. مالی بیشتر منابع مالی کشورش را صرف احداث ورزشگاهی کرد تا بتواند میزبانی جام ملت‌های آفریقا را به عهده گیرد. مردم فقیر مالی، که اغلب دچار سوءتغذیه‌اند، با شکم‌های خالی از برگزاری این مراسم در کشورشان احساس غرور می‌کردند.

در فوتبال نیز به مانند برخی ادیان، تعصب و فرقه‌گرایی وجود دارد. طرفداران انگلیسی از این حیث بدنام‌ترین افرادند. مشهورترین نمونه این اختلافات، جنگ پنج روزه السالوادور و هندوراس در سال ۱۹۶۹ است که ظاهراً پس از اختلاف در مورد پذیرش مسابقه این دو کشور برای ورود به جام جهانی آغاز شد. و این نژادپرستی، فرقه‌گرایی و اوباش گری هنوز هم وجود دارد. مثلاً مسابقات سری A کالچیو در ایتالیا، اکنون به ترکیب آشفته‌ای از نژادپرستی، خشونت و فساد نزول کرده است و تیم‌های ناپولی، رژینا و ویچنزا، بسیاری از اوقات بازی‌های خانگی خود را خارج از ورزشگاه‌های خود بازی می‌کنند تا شاید رفتار خشونت‌آمیز هواداران متعصب‌شان اصلاح شود.

فوتبال در جهان امروز اهمیتی ویژه یافته و بر ذهن و زندگی انسان‌های بسیاری تاثیر نهاده است. این تاثیر چنان است که حتی برخی این پرسش عجیب را مطرح کرده‌اند که آیا فوتبال درحال تبدیل شدن به دین توده‌هاست؟ آن‌ها می‌گویند کلیسای کاتولیک رم، لیگ باشگاهی دین‌های جهان است. ۷/۱۸ درصد از جمعیت جهان طرفدار این باشگاه غول پیکرند و تنها اسلام است که توانایی ربودن گوی سبقت از کاتولیسیسم را دارد چرا که تا سال ۲۰۰۱ دارای ۷۶۴ میلیون پیرو بوده و این یعنی ۳/۱۸ درصد کل جمعیت جهان. اما این آمار و ارقام، تنها براساس اظهارنظر مردمانی است که خود مدعی‌اند به دین خاصی اعتقاد دارند. در این خصوص، مسیحیت مثال خوبی است. بسیاری از مردم ادعا می‌کنند مسیحی‌اند چون والدینشان به کلیسا می‌روند. شاید آنها هم مسیحی باشند اما بیشترشان ترجیح می‌دهند به جای این که صبح‌های یکشنبه به کلیسا بروند، در منزل بمانند و تلویزیون تماشا کنند.

در واقع مناسب‌ترین واژه برای توصیف اعتقادات مذهبی این مسیحیان، «لاادری‌گری» است. از این نقطه‌نظر، ۳/۱۶ درصد از مسیحیان شرکت‌کننده در لیگ جهانی، لاادری گرایند.

اکنون مردم به کجا می‌روند؟ آیا به کافران بی‌ایمانی تبدیل شده‌اند یا خدایان دیگری یافته‌اند؟ بسیار منصفانه خواهد بود اگر بگوییم که فوتبال در بسیاری از کشورها، محبوب‌تراز برخی دین‌هاست. اما آیا می‌توان گفت که دین، فی‌نفسه چیزی شبیه فوتبال است؟ هواداران تیم‌های مختلف، به مانند پرستندگانی هستند که هر هفته در جایگاه‌های خاص حضور می‌یابند تا دست به یک عمل اجتماعی بزنند. قهرمانان محبوب، مورد ستایش واقع می‌شوند. طرفداران تیم رقیب، چنان متعصب‌اند که تحمل تیم مقابل را ندارند ـ دقیقاً مثل پیروان بنیادگرای ادیان ـ و در هر دو مورد، این عدم رواداری غالباً به جنگ و جدال منجر می‌گردد.

هم دین و هم فوتبال، به قوانین و مقررات ویژه‌ای نیاز دارند. نوعی قوانین رفتاری که باید بدان عمل کرد و نقض آن‌ها آشفتگی و تزلزل را در پی خواهد داشت: چه ده فرمان معروف تورات باشد، چه فرمان‌های مقرر فیفا. فوتبال بر زندگی بسیاری از مردم جهان سیطره افکنده است. میلیون‌ها نفر از جمعیت جهان،‌زمانی طولانی را صرف تشویق و یاحتی حمایت مالی تیم محبوب خویش می‌کنند، هیچ دیداری را از دست نمی‌دهند و حتی هر روز، اخبار مسابقات را هم تعقیب می‌کنند. آنها بازیکنان و مدیران باشگاه را به سان قدیسین می‌پرستند وهنگام پیروزی تیم مورد علاقه‌شان، بهترین لحظه زندگی خویش را تجربه می‌کنند، برای این پیروزی دست به دعا برمی‌دارند و از خداطلب معجره می‌کنند.

مانوئل واسکوئز مونتالبان، نویسنده مشهور کاتالان، فوتبال را تنها مذهب خلق شده هزاره سوم می‌داند. او معتقد است که با پایان یافتن دوران جنگ سرد، از رونق افتادن مکاتب ایدئولوژیک بزرگ و بحران مذهب در غرب خلأیی به وجود آمد که حالا با فوتبال پر شده است. کمتر پدیده اجتماعی و کمتر ورزشی این حالت عدم قطعیت و ابهام‌آمیز را داراست (مثلاً هفته‌ای را به یاد آورید که آث‌میلان، رئال مادرید و آرسنال، ناگهان و به صورتی غیرمنتظره از جام قهرمانان حذف شدند). بازیکنان فوتبال از همان سنین کودکی می‌آموزند که نتیجه را نمی‌توان به طور قطع پیش‌بینی کرد. بدین ترتیب، ایمان یا اعتقاد صرف به ماوراء‌الطبیعه در میان فوتبالیست‌ها بسیار رایج است. کاکا ـ بازیکن میانی تهاجمی میلان ـ را به خاطر آورید که بر روی لباسش نوشته است: من به عیسی مسیح تعلق دارم یا دعا خواندن مائوروسیلوا (آرسنال) و لوسیو (بایرلورکوزن) و یا سرمربی سابق دپورتیو را که پس از جبران نتیجه بازی رفت در مقابل میلان، نذر کرد با پای پیاده ـ هفتاد کیلومتر ـ راه را به زیارت کلیسای سانتیاگو دکامپوستلا برود. همچنین تاریبووست ـ مدافع اسبق اینترمیلان ـ وقتی بازیکن کایزرس لاترن بود، پس از بازی هر شنبه در آلمان، به میلان پرواز می‌کرد تا یکشنبه‌ها در مراسم مذهبی آن جا حاضر شود.

صرف داشتن هواداران مشتاق، موجب نمی‌شود که دین و فوتبال را در یک طبقه جای دهیم و یا فوتبال را نوعی دین قلمداد نماییم. در فوتبال، در مورد کنترل‌های فراانسانی هیچ ایده‌ای به دست داده نمی‌شود. فوتبال دوستان ممکن است مسابقات را تماشا کنند و یازده مردی را که هیجان‌زده و شتابان به دنبال توپ می‌دوند، حمایت و یا تقدیس نمایند، اما این شباهتی به حالت‌های روحی و معنوی دین ندارد. مؤمنان حتی بدون دیدن معجزه خشمگین نمی‌شوند اما طرفداران فوتبال، اگر تیم محبوبشان به سطح مورد انتظار نرسند، بسیار عصبانی می‌شوند، آن‌ها از تیمشان انتظار معجزه دارند.

فوتبال مردمی شده و به محبوبیت دست یافته است، اما نه به بهای تضعیف سنت‌های دینی. می‌توان گفت مردمی هستند که نه پایبند این هستند و نه آن و اگر لازم شد می‌توانند هر دو را با هم داشته باشند. در آمریکا هنوز هم ۴۴ درصد مردم هر هفته به کلیسا می‌روند و هنوز هم در مقابل بازی‌های جذابی مثل فوتبال مقاومت می‌کنند و در آرژانتین هنوز هم «دست خدا» را برای یاری مارادونا و رد شدن توپ از بالای دستان پیتر شیلتون، تقدیس می‌کنند. در کتابی که جیان پائولو ماته‌ئی، روزنامه‌نگار ایتالیایی، منتشر کرده؛ یک صد بازیکن فوتبال از رونالدو تا باتیستوتا، به توصیف رابطه خود با خداوند و مذهب پرداخته‌‌اند.

فیلیپ تروسیه، جادوگر سفید، بازیکن سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۳ فرانسه و سرمربی تیم‌های ملی ساحل عاج، نیجریه، آفریقای جنوبی، ژاپن، قطر و مغرب، به همراه همسرش مسلمان می‌شود و مطبوعات فرانسه می‌نویسند برای بازیکنانی مثل زین‌الدین زیدان، تیری آنری، فرانک ریبری و نیکولا آنیلکا، نگاهداشت قلبی اسلام مهم‌تر از به دست گرفتن جام جهانی است. و برهمین اساس روزنامه الشروق – چاپ الجزایر – به گسترش گرایشات دینی در میان ملی‌پوشان فرانسه پرداخته است. از سوی دیگر پدر «ملوین خیمنس» کشیش روحانی سن خوزه – پایتخت کاستاریکا – و رهبر کلیسای پروتستان این کشور می‌گوید: فوتبال نه تنها کیش و آیین، بلکه مهم‌ترین مذهب آمریکای لاتین شده است.

بدین ترتیب، شاید بتوان گفت فوتبال افیون توده‌هاست. پاسخ به سؤالات دینی یا پرداختن به اصول انکارناپذیر ادیان، کار متکلمین، علما و کشیشان است. بازیکنان فوتبال نیز به مانند همة ما – و شاید بیشتر از ما – نیازمند ایمان‌‌اند. ایمانی که اگرچه در آمار و ارقام نمی‌گنجد و برای هر رویداد توضیحی دارد، در این‌خصوص به ویژه با خرافات و وهم درآمیخته است. اما مگر انسانِ تک ساحتی امروز برای تخلیة هیجان‌ها و ارضای کشش‌ها اندکی نیازمند وهم نیست؟ آیا صرفاً با رویکرد عقلانی – علمی – تکنیکی می‌توان در جهانِ نامتوازنِ مدرن زندگی کرد؟ یا باید به خاصیت دیگر این جهان متوسل شد که همانا وهم‌زدایی است؟

ژان پل سارتر – فیلسوف اگزیستانسیالیست فرانسوی – در مورد فوتبال می‌گوید: «فوتبال بازی ساده‌ای است و البته با حضور تیم حریف، همه چیز پیچیده و دشوار می‌شود.» امروز نسبت طرفداران فوتبال به دوستداران فلسفه قابل قیاس نیست. شاید حتی برخی از فیلسوفان نیز فوتبال را بیشتر از تفلسف دوست داشته باشند و در روزهای پرهیجان بازی‌های حساس، آن‌ها هم برای ساعتی، خود را به وهمِ شیرین دنیای مدرن بسپارند. با درغلطیدن توپ به درون دروازه، شادمانی کنند؛ بگریند؛ فریاد بکشند و با مشاهدة محبوبیت ستاره‌های فوتبال و طرفدارانِ پرشمار آن‌ها به یاد سقراط و شاگردان پرشورش بیفتند.

اگر فوتبال، این چنین، یکی از ذی‌نفوذترین حوزه‌های فرهنگ معاصر به شمار می‌رود، اگر جهان مدرن – تا حدودی – برمدار فوتبال می‌چرخد، چه چیز طبیعی‌تر از این خواهد بود که بخشی از فلسفه صرفِ پرداختن بدان شود؟ هیچ فیلسوف مدرنی نمی‌تواند از تفلسف در مورد فوتبال روی گرداند. فوتبال روشنی‌بخش فلسفه است و فلسفه روشنگر فوتبال. صورتِ کمالِ افلاطونی را می‌توان در «پله» یافت و غایت‌شناسیِ ارسطویی در تصرف توپ و گُل زدن نمود پیدا می‌کند. از منظر فلسفة زیبایی‌شناسی می‌توان به تماشا و تحلیل یک بازی زیبا (چنان که در این سال‌ها فوتبال را با این نام خوانده‌‌اند) پرداخت یا یک خطای حرفه‌ای را نادیده گرفت. قرار گرفتن در موقعیت آفساید را می‌توان در چارچوب قصد و نیت و دخالت، مسئولیت‌پذیری و تفویض مسئولیت تفسیر کرد. سرنوشت الاهی، قضا و قدر و جبر و اختیار (مثل دست خدای مارادونا)، دموکراسی و عمل‌گرایی، هویت‌شخصی و عقلانیت (مثل مورد زین‌الدین زیدان در آخرین بازی او در جام جهانی پیشین)، اخلاق، عدالت، شکاکیت هیومی، ملی‌گرایی و... همه و همه با فوتبال پیوند دارند.

اگرچه در نگاه اول به نظر می‌رسد که فلسفه امری انتزاعی و صرفاً عقلانی است، اما با اشتیاق تمام به فوتبال پرداخته است. توجه به سرشت و کارکرد طبیعی بدن انسان با افلاطون شروع شد و در قرن نوزده با فویر باخ، شوپنهاور و نیچه ادامه یافت. در قرن بیستم «چرخش فرهنگی» در فلسفه، توجه به زندگی روزمرة انسانی را درپی داشت و یکی از این میلیون‌ها سوژة فلسفی، فوتبال است. تلاش برای کسب بصیرت درخصوص طبیعت و ساختار مفهومی و هنجاری فوتبال آغاز شد و کتاب‌های زیادی ـ در غرب ـ به تحریر درآمد.

(مهم‌ترین آنها شاید کتابی باشد که سوکراتس ـ دکتر، فعال اجتماعی، سیاستمدار جناح چپ، نویسنده و کاپیتان معروف تیم برزیل) با نام فلسفة فوتبال در سال ۲۰۰۷ و از سوی انتشارات جرسی به چاپ رسانده است.توجه به مسائلی همچون فلسفة بُرد که ریموند بلیوتی بدان پرداخته، فوتبال و فلسفة دوستیِ ارسطو که مورد توجه دانیل بی.گالاگر بوده، زیبایی فوتبال که موضوع پژوهش‌های اسکات اف. پارکر قرار گرفته، موضوع مهمی مثل «آیا یک بازیکن خوب فوتبال،‌ می‌تواند یک انسان خوب باشد؟» (اسکات دیویدسن)، و ده‌ها مقاله و کتاب و موضوع دیگر نشان‌دهندة آن است که فوتبال تنها به دنیای صنعت، تجارت، هنر، ورزش و رسانه تعلق ندارد (اگرچه همین‌جا باید گفت تنها به مدد رسانه بود که فوتبال جهانی شد و به دنیای مدرن راه یافت). فوتبال یک نیاز است. یک دغدغه است.

یک درمان است. یک فلسفه برای جهان آشفتة نوین. یک پناهگاه برای دَمی فراموشی، مثل قطعه شعری زیبا در هنگامة دلتنگی. و علی‌رغم همة سوداندوزی‌ها، خشم‌ها و خشونت‌ها، قدرت‌طلبی‌ها و مصرف‌گرایی‌ها فوتبال زیباست. باید از ابعاد مختلفِ دینی، فلسفی، روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و... به تحلیل آن پرداخت. فوتبال نیازی به دعوت ندارد، خودش آرام آرام به درون زندگی‌های ما خزیده است. تنها کافی است لختی سرشت سوگناک زندگی را کنار بگذاریم و به تماشایش بنشینیم.

فهرست منابع:

الف) کتاب‌ها

۱. Football cultures, carles Feix A, Jeffry S. Joris, oxford, ۱۹۹۷.

۲. The Football coaching Bible, American Football Coaches Association, Human kinetics Publishers, ۲۰۰۲.

۳. Football Genius, Tim Green, Harper collins, ۲۰۰۸.

۴. If Football is a Religion, why Don’t we have a Prayes Jere Longman, harper paperbacks, ۲۰۰۶.

۵. A social study of Religion, Politics and Football in a North wales community, Ronald Frankenberg, waveland press, ۱۹۸۹.

۶. Like Football, Religion requires training, discipline, Gale reference team, Thomson Gale, ۲۰۰۶.

۷. The Holy Trinity of America: Civil religion in Football, Baseball, and Basketball, Craig. A. Forney, Mercer university Press, ۲۰۰۷.

۸. Faith of our fathers: Football as a religion, Alan Edge. Mainstream publishing, ۱۹۹۹.

۹. Football Philosophy, Socrates, yellow Jersey press, ۲۰۰۷.

ب) مقالات

۱. Is Football becoming the religion of the masses Jim Johnson.

۲. Football the new Religion Eday Canfor Dumas in: "The Buddha. Geoff and me ".

۳. A Player Ritual Shared in Religion and Football, Corey Kilgannon in: "New York times, Jenuary, ۱۰, ۲۰۰۹ ".

۴. غوغای فوتبال، غربت فلسفه، خسرو ناقد، روزنامه کارگزاران، ۲۳ خردادماه ۱۳۸۵.

۵. دکتر رضا داوری اردکانی، یادداشت منتشره در وبگاه اینترنتی آفتاب، جمعه، ۲۸ فروردین ۱۳۸۸.

۶. فوتبال و ایمان، گابریل مارکوتی، ترجمة امیر صدری، روزنامه وقایع اتفاقیه، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۳.

ج) سایت‌های اینترنتی:

۱. www.inter.islam.org.

۲. www.mytimes.com.

۳. www.Run of play.com.

۴. www.Philosophy Football.com.

۵. سایت رسمی فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا).

۶. سایت رسمی فدراسیون فوتبال انگلیس.

۷. سایت رسمی فدراسیون فوتبال اسپانیا.

۸. سایت رسمی فدراسیون فوتبال عربستان.

نویسنده: مرضیه سلیمانی

منبع: اطلاعات حکمت و معرفت



همچنین مشاهده کنید