سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

وضعیت پوشش, تبلور یک غفلت تاریخی


وضعیت پوشش, تبلور یک غفلت تاریخی

وضعیت پوشش یا به قولی حجاب, در شرایط کنونی, تبلور یک غفلت تاریخی, فقدان یک برنامه ریزی صحیح و تجلی عملکردی نسنجیده و بی تفاوتی عمیق نسبت به یک پدیده اجتماعی و از طرفی برخوردی سطحی با آن است که توانسته است مستقیماً چشم و جان از طرفی باورهای دینی مخاطبان خود را نشانه رود

وضعیت پوشش یا به‌قولی حجاب، در شرایط کنونی، تبلور یک غفلت تاریخی، فقدان یک برنامه‌ریزی صحیح و تجلی عملکردی نسنجیده و بی‌تفاوتی عمیق نسبت به یک پدیده اجتماعی و از طرفی برخوردی سطحی با آن است که توانسته است مستقیماً چشم و جان از طرفی باورهای دینی مخاطبان خود را نشانه رود.

هر پدیده اجتماعی برای بروز و ظهور خود ـ‌ تقریباً همیشه ـ نشانه‌ها و علائمی دارد که معمولاً مقدمات آن سال‌ها و بلکه ده‌ها سال قبل خود را نشان می‌دهند. کشورهای پیشرفته و با توسعه‌یافته نیز براساس همین علائم و نشانه‌ها به حل و فصل مسائل اجتماعی ـ فرهنگی خود می‌پردازند. اما نوع عملکرد آنان بر عواملی استوار است که برای سیاست‌گذاران این کشور نیز قاعدتاً باید حائز اهمیت باشد:

۱) ضرورت مطالعه دائمی در علوم اجتماعی خاص کشور ـ نه فقط به صورت عام ـ به صورت یک امر قطعی برای مسئولین این کشورها صرف‌نظر از خط و ربط‌های حزبی و سیاسی آن‌ها درآمده است و مانند طبیبی که برای تشخیص بیماری در یک فرد به آزمایش‌های دوره‌ای و جست‌وجوی نشانه‌های دیگر روی می‌آورد مطالعات متنوع اجتماعی در رأس برنامه‌های جدی آنان است. بنابراین اگر چشم‌های عادی توان دیدن علائم و نشانه‌هایی را که ده‌ها سال بعد امکان ظهور می‌یابند نمی‌بینند این مراکز کارشناسی آن‌ها را رصد می‌کنند.

۲) در سطح کلان جامعه وجود دارد و در این میان منافع و جهت‌گیری‌های حزبی و فردی علی‌رغم تصویری که از خود نشان می‌دهند کمتر دخالت دارد.

۳) برای مطالعه‌ دائمی در امور اجتماعی آن کشورها، لجستیک لازم مالی و حقوقی و قانونی را جدی می‌گیرند و در این موارد سخنی از صرفه‌جویی به میان نمی‌آورند. بنابراین تحقیقات «حقیقی و واقعی» انجام می‌گیرد.

۴) به خروجی و داده‌هایی که از طرف کارشناسان و سیستم‌های مطالعاتی اجتماعی ـ فرهنگی ارائه می‌شود ـ حتی اگر سیاستگذاران و مسئولین خود تشخیص نمی‌دهند ـ اعتماد و اعتنای لازم می‌شود و آن‌ها را در چنبره بروکراسی و یا قفسه‌های کتابخانه‌های دفاتر خود اسیر نمی‌کنند.

۵) نظرات کارشناسی و مطالعات اجتماعی را که گاه در حد یک مطلب کوتاه ارائه می‌شود را فوراً توسط سیستم‌های برنامه‌ریزی که به‌صورت یک علم و تخصص بسیار مهم و جدی مطرح است به برنامه‌های عملیاتی تبدیل می‌کنند و در نتیجه‌ی این برنامه‌ریزی، حدود وظایف هر سازمان و وزارتخانه و حتی روزنامه از نظر کمی و کیفی با توجه به «زمان» و «مکان» تعیین‌شده مشخص می‌شود.

۶) برای حل یا مهار یک پدیده اجتماعی هزینه لازم را در همه موارد تأمین می‌کنند و این تأمین مالی و یا حقوقی را با اتلاف وقت و یا تزریق تدریجی اعتبارات و یا بهانه‌های دیگر به تعویق نمی‌اندازند.

۷) پس از این‌که برای رفع و حل یک بحران، عملیاتی را آغاز کردند در میانه راه آن را رها نمی‌کنند و یا اگر بخشی از آن حل شد ساده‌اندیشانه تصور نمی‌کنند که کار تمام شده است. بلکه برای ریشه‌کنی یا حل قطعی آن تا پایان عملیات، حمایت و تأمین لازم را انجام می‌دهند و با سطحی‌نگری کار را نیمه‌تمام رها نمی‌کنند.

۸‌) در مورد حل پدیده‌های اجتماعی و تصمیم‌گیری‌های کلان تصمیم‌گیرندگان و یا مجاری قدرت یکی است و حتی اگر یکی نیست لااقل باهم وحدت عمل دارند و نیروهای یکدیگر را دفع و خنثی نمی‌کنند.

۹) پس از این‌که پدیده یا معضل اجتماعی ـ فرهنگی حل یا رفع شد بازهم مطالعات اجتماعی و مراکز کارشناسی برای حفظ و بقای شرایط مطلوب موجود به مطالعات خود ادامه می‌دهند و بازهم سیستم رسمی کشور به این مراکز برای همین مطالعات امکانات و سرویس‌های لازم را می‌دهند.

۱۰) برای حل معضلات فرهنگی ـ‌ اجتماعی خود به هنر روی می‌آورند و همواره از این بستر کمک می‌گیرند.

حال با این مقدمه به کشور خود نگاه کنیم و ببینیم که به ازای هرکدام از موارد بالا در داخل کشور ما چه اتفاق می‌افتد؟

۱) در کشور ما چیزی به نام «مطالعات دائمی» اجتماعی ـ فرهنگی وجود ندارد.

۲) در ایران مطالعات جامعه‌شناختی توسط سیستم‌های رسمی یا مورد حمایت رسمی دولت انجام نمی‌گیرد، اگر هم بگیرد معمولاً‌ در نهایت به مطالعات در حد بیلان و در اکثر موارد در حد مطالعات دانشجویی انجام می‌شود.

۳) برای این مطالعات، لجستیک مالی وجود ندارد و حمایت، بیش‌تر شبیه به شوخی است.

۴) اگر در موارد بسیار معدودی، اطلاعاتی نیز در حیطه مسائل روز اجتماع تولید شود، به آن‌ها اعتنا و اعتماد لازم نمی‌شود و خود سیاستگذاران و صاحب‌منصبان به جای کارشناسان نظر داده و عمل می‌کنند.

۵) ‌اگر هم نظرات کارشناسی در باب انواع آسیب‌شناسی‌های اجتماعی وجود داشته باشد یا منتشر شود هیچ نهاد و مراکزی و در واقع مغز متفکری که آن‌را تبدیل به برنامه عملیاتی کند وجود ندارد.

۶) برای تأمین مالی این‌گونه مسائلی که به‌صورت «نیمه» کار می‌شود، در واقع ممکن است در موارد بسیار معدودی کاری شروع شود اما در ادامه یا اتمام کار تلاشی نمی‌شود و نیمه‌کاره رها می‌شود.

۷) چنددستگی در سیستم تصمیم‌گیر کشور در حیطه مسائل اجتماعی و فرهنگی وجود دارد. بنابراین تصمیم‌گیری جدی نیست و نیروها سازمان‌ها و مراکز بیش‌تر، انرژی یکدیگر را دفع می‌کنند.

با توجه به مواردی که ذکر شد در زمینه حجاب و پوشش نیز هیچ اتفاق جدی صورت نمی‌گیرد. برای این‌که براساس جوزدگی در فضای رسانه‌ای و ژورنال و باهیاهو، مصاحبه‌های بی‌ثمر با افراد و شخصیت‌ها که اصولاً مخاطبین آن‌ها معلوم نیست چه کسانی هستند و حتی اجرا و برگزاری آن‌ها در بسیاری از موارد کاملاً منفی و مخرب است به اصل ماجرا آسیب می‌رساند. از طرفی در سیستم رسمی کشور به بیانیه و در بسیاری موارد پوزیشن‌های دموکراسی اکتفا می‌شود و بدون آن‌که ادبیات اولیه جامعه‌شناسی و علائم و هشدارها و ده‌ها مسئله دیگر دیده و رؤیت شود به امیدواری‌های خیالی بسنده می‌شود. فرافکنی‌های عجیب و غریب نیز باب شده است و بسیاری از ساده‌اندیشان از طرفی و البته هوشمندان مغرض از طرف دیگر با دادن آدرس اشتباه و مقصر جلوه دادن صددرصد دشمنان خارجی تمام عوامل بی‌حجابی را خارجی می‌دانند. در حالی‌که تغییر در صورت پوشش که اکنون به طرز خاصی جلوه کرده است دارای لایه‌های پنهانی بوده است که به تغییر «نگرش» و «رفتار» در میان چهارطبقه اجتماعی مخالفان، موافقان معترض و موافقان کج‌اندیش، افراطی و کوته‌نظر و در نهایت طبقه منفعل و اباحه‌گر باز می‌گردد. عوامل مختلفی مانند رسانه‌زدگی و به ویژه نشان دادن جمعیتی عظیم که همواره در رسانه‌های کشور و به مناسبت‌های مختلف حضور دارند مسئولین و حتی بسیاری از مردم را در غفلتی عمیق فرو برد.

حل مقوله بی‌حجابی یا بدحجابی نه تعداد جمعیت را برمی‌تابد که نسبت افراد بی‌حجاب یا بدحجاب را نسبت به طبقه دیگر اندک به حساب آوریم و بازهم خام‌اندیشانه نفس را حتی بکشیم و نه عقل و تدبیر و ردیف کردن براهین عقلی و دینی را که معمولاً کارشناسان و دست‌اندرکاران در مضرات و آسیب‌های بدحجابی و حسنات حجاب و عفاف بیان می‌دارند. جهان امروز، جهان رسانه و «تصویر» است و تصویر همچنان‌که «مک‌لوهان» طرح کرد دوره تمدن جدید بشر را رقم زده است. تصویر امروز به جای عقل و محاسبه و ادله‌ها و براهین عقلی نشسته است و بشر را نسبت به آن در عرصه فرهنگ و هنر و اجتماعی و حتی اقتصاد در بی‌نیازی کاذبی فرو برده است. همچنان‌که بخش تدافعی و نظامی کشور در عرصه مطالعه و پژوهش و تولید حمایت می‌گردد، عرصه فرهنگ و به‌ویژه هنر با رویکردی آسیب‌شناسانه نه در قالب مصاحبه و مقاله و مطبوعات و نه توسط افراد کاردان و نه کسانی که با حضور در رسانه‌ها چهره‌های علمی ـ فرهنگی شده‌اند و به جای کارشناسان واقعی نشسته‌اند و حتی دست‌اندرکاران کشور نیز فریب آن‌ها را خورده‌اند ـ شاید بتواند در یک برنامه‌ریزی همه‌جانبه و فراگیر به راه‌حل‌های منطقی بینجامد.

نویسنده: مرتضی - گودرزی دیباج

منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از سایت پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی



همچنین مشاهده کنید