جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

لذت امروزی بودن


لذت امروزی بودن

نگاهی به نمایش «شاه لیر» با کارگردانی آرش دادگر

آثار ویلیام شکسپیر بدون شک پس از گذشت حدود ۴ قرن همچنان جزو شاخص‌ترین و محبوب‌ترین نمایشنامه‌های جهان هستند. شاید به جرات بتوان گفت کمتر کسی است که با نام شکسپیر آشنا نباشد و با شاخص‌ترین آثار این درام‌نویس ازجمله هملت، مکبث، شاه‌ لیر و رومئو و ژولیت به گونه‌ای مواجه نشده باشد.

نمایشنامه‌های شکسپیر در طول این ۴۰۰ سال بارها و بارها روی صحنه رفته‌اند و با عبور از صافی ذهن و خلاقیت کارگردانان متفاوت، جلوه‌ای دگرگون و نو یافته‌اند.

نمایش شاه لیر که این روزها در کارگاه نمایش مجموعه فرهنگی‌‌- هنری تئاتر شهر در حال اجراست نیز دارای چنین ویژگی‌ای است. حمیدرضا نعیمی که چند سال پیش مکبث را معاصرسازی کرده بود، اینک شاه لیر را براساس شرایط زمانه و کاملا امروزی بازنویسی کرده و آرش دادگر با کمک گروه نمایشی‌اش آن را برای تماشاگرانی که سال‌ها پس از حیات شکسپیر و شاه لیر زندگی می‌کنند به اجرا گذاشته است.

شاه لیر، پادشاه انگلیس یکباره احساس می‌کند باید بقیه عمرش را به استراحت بگذراند و با وجود توصیه‌های دوستش کنت‌گلاوستر، سرزمین پادشاهی‌اش را براساس میزان دوست داشتن دخترهایش بین گانریل و ریگان تقسیم می‌کند و چون دختر کوچک‌تر کودلیا حاضر به تملق و چاپلوسی نمی‌شود، او را از ارث محروم می‌کند.

داستان در زمان و مکانی بسیار دور از زمانه و جغرافیای امروز ما تعریف می‌شود، اما حمیدرضا نعیمی و آرش دادگر با هوشمندی، مضمون و موضوع مهمی را از دل آن استخراج کرده و محور داستانشان قرار می‌دهند که کاملا رنگ و بوی امروزی پیدا می‌کند.

ایمان جاهلانه و اشتباه بزرگ شاه‌لیر بهانه را برای جنگ جاه‌طلبانه اطرافیان بر سر قدرت فراهم می‌کند و همین ستیز به موضوع اصلی نمایشنامه و نیروی پیش برنده ماجراها تبدیل می‌شود.

نمایش آرش دادگر، در صحنه‌ای یک‌سویه و در حالی اجرا می‌شود که گروه بازیسازان در لباس‌هایی یکرنگ و تقریبا یک‌شکل در دو طرف میدانگاه با صندلی‌هایشان نشسته‌اند. بنابراین کلیت اجرا را می‌توان بزنگاهی برای بازی بازیسازان دانست. شیوه‌ای که تقریبا با شیوه‌های ایرانی نمایش قرابت پیدا می‌کند؛ بنابراین اجرا از روند کلاسیک آن فاصله می‌گیرد و بازیسازی و روایت متفاوت آن به یک راوی نیاز پیدا می‌کند، شخصیتی که در ادامه کار، اجازه دخالت در همه رویدادها و مباحث مهم را نیز به خود می‌دهد. این شخصیت به مرور به وسیله‌ای برای دخالت در امور و در ضمن نزدیک کردن این امور به فضا و دنیای امروز نیز تبدیل می‌شود و از آنجا که هموست که رویدادها و شخصیت‌ها را به دنیای تماشاگر نزدیک می‌کند، رفته‌رفته به محبوب‌ترین شخصیت نمایش هم تبدیل می‌شود.

آرش دادگر با خوانش متفاوت و اجرای فرا زمانی و بدون جغرافیایش از نمایشنامه شکسپیر، بزنگاهی را در صحنه کوچک اجرایش مهیا می‌سازد که به محل قضاوت تماشاگران نیز تبدیل می‌شود. نمایش شخصیت‌‌هایش را بدون تمایل به پیچیده‌سازی معرفی و رویدادهایش را بی‌آن که قصد وارد آوردن تعلیق در آنها را داشته باشد روایت می‌کند. با این شگرد است که بیشترین نتیجه‌گیری از راه به قضاوت واداشتن اندیشه و تفکر تماشاگر حاصل می‌آید.

در واقع این شیوه اجرایی، همذات‌پنداری را که حاصل غرق‌شدن در دنیای داستان است، به حداقل می‌رساند و در عوض با القای این که نمایش ساخته هنر بازی‌سازان است، قصد دارد تا تماشاگر و نیروی قضاوت و مواجهه‌اش با اجرا را به سمت اندیشیدن و فکر کردن به وقایع گرایش دهد.

اگرچه اجرا بیش از هر شگرد دیگر با کمک نقش راوی و تاکید بر بازی‌سازی به این کارکرد دست پیدا می‌کند، اما پیش از آن حمیدرضا نعیمی نیز در نمایشنامه‌اش ، با خروج‌های مداوم از جهان داستان و ایجاد پیوندهای موضوعی با اتفاقات روز جامعه، همین کارکرد اندیشگانی را قوت می‌بخشد. در واقع هرجا که اندک تصوری بر حاکمیت داستان ایجاد شود یا حسی از همذات‌پنداری در حال شکل‌گیری باشد، متن بسرعت از جهان داستان خارج می‌شود. این بیگانه‌سازی با یک کلام و گفتار کمیک یا مشابه‌سازی یا هر ترفند دیگری بسادگی انجام می‌پذیرد و قوانین و قواعد ساختار متن (و همچنین اجرا)‌ به گونه‌ای تعریف شده که منطق بیگانه‌سازی این چنینی نیز برای مخاطب باورپذیر است.

نکته دیگر این که آرش دادگر در حوزه کارگردانی و در نمایش نه‌چندان کوتاهش (زمان نمایش ۱۲۰ دقیقه‌ است)‌ مسلما به این نکته آگاه بوده که هدف به تفکر واداشتن و دور شدن از تعلیق و همذات‌پنداری ممکن است با اشکال همراه شود و پیش از هرچیز تماشاگر را خسته کند و حوصله‌اش را سر ببرد. به همین علت نمایش‌‌اش را به انواع جذابیت‌های اجرایی مجهز کرده است. نخستین جذابیت شاه‌لیر دادگر، انرژی کمدی و طنز آن است که بیشتر بار آن هم بر دوش راوی بامزه و شیرین سخن نمایش است؛ اما در کنار این، ترفندهای اجرایی هم یکی پس از دیگری نمایش را از تکرار یا سقوط به ورطه کندی و خمودگی نجات می‌دهند. نمایش آرش دادگر با ریتم تند و سرعت تعویض صحنه‌ها و اجرای پی در پی رویدادها همواره در جریان است و هیچ‌گاه اجازه خسته شدن را به مخاطبش نمی‌دهد. طنز، حرکت، موسیقی، تصویرسازی و... پشت سرهم و بی‌وقفه در اجرای شاه‌لیر آرایش داده شده‌اند و به همین علت، نمایشنامه‌ای را که سال‌ها پیش از این نوشته شده، در زمانی دورتر و در جغرافیایی بسیار متفاوت‌تر از جغرافیای خلق آن بر دل مخاطب ایرانی می‌نشاند و او راجذب خود می‌کند.

مهدی نصیری