یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
چرا سفارت آمریکا اشغال شد
شکی نیست که تسخیر سفارت، حرکتی خودجوش، مردمی و غیر دولتی بود کهعدهای از دانشجویان مسلمان دانشگاهها انجام دادند. آنان بعدها برای اثبات استقلالخود از گروههای سیاسی و پیروی بیچون و چرا از امام، عنوان «دانشجویان مسلمانپیرو خط امام» را برای خود برگزیدند. انگیزههای اصلی این حرکت، مقابله با احتمال سلطه دوبارهی آمریکا برایران، اعتراض به جنایتهای ۲۵ سالهی آمریکا در ایران که بهطور مشخص با کودتای۲۸ مرداد ۳۲ آغاز شده بود، اعتراض به حضور شاه مخلوع در آمریکا و تثبیت جریانارزشی و اصولگرا و همچنین مقابله با حرکتهای کند و غیر انقلابی دولت موقت بود کهاندک اندک زمینهی دلسردی مردم و انقلابیون واقعی را از انقلاب و دستاوردهای آن،فراهم میکرد. چنین به نظر میرسد که دانشجویان پیشبینی میکردند که با این حرکت،دولت موقت استعفا دهد.
خانم مهندس «فروز رجاییفر» که در آن زمان در رشتهی مهندسی شیمی، گرایشپلیمر، در دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک سابق) تحصیل میکرد، میگوید:
«شب قبل از ۱۳ آبان، از طرف انجمن اسلامی دانشکده با ما تماس گرفتند و از ماخواستند که ساعت ۷ صبح روز ۱۳ آبان، در محل دانشکده حضور داشتهباشیمو این مساله، در چهار دانشگاه دیگری هم که هماهنگ شده بود (دانشگاههایپلی تکنیک، ملی، صنعتی شریف و تهران) صورت گرفت...صبح ۱۳ آبان،جلسات توجیهی در هر کدام از این دانشگاهها، برای بچهها برگزار شد و جریانتسخیر انجام شد...در این جلسات، ضرورت این کار بیان و به زمینههای آناشاره شد، مثل سفر شاه به آمریکا و فرمایش حضرت امام که فرموده بودندطلبهها و دانشجویان و دانشآموزان، حملات خود را نسبت به آمریکا زیاد کنندو این کشور را وادار به استرداد شاه کنند، یا ملاقاتی که نخست وزیر دولتموقت (مهندس بازرگان) با برژینسکی در الجزایر انجام داده بود که آنها همهزمینهی اعتراض را فراهم کرده بودند. در آن جلسه، عنوان شد که ما این کار را بهعنوان اعتراض به عمل آمریکا، انجام خواهیم داد و اگر ـ احیاناً ـ حضرت امام بااین کار مخالف باشند، چون اسم خودمان را دانشجویان پیرو خط امامگذاشتهایم، قطعاً تبعیت میکنیم و جریان را خاتمه میدهیم و اگر ایشان تاییدفرمودند که ـ طبیعتاً ـ برای ما وضعیت بسیار ایدهآلی پدید میآمد.
از مطالب دیگری که در آن جلسه مطرح شد، این پیش بینی بود که در اثر اینتسخیر، دولت موقت استعفا دهد که از نظر ما، خسران به حساب نمیآمد. چونما به این تحلیل و نتیجه رسیده بودیم که دولت موقت، با مسیر انقلابهمخوانی لازم را ندارد و میتوانم بگویم از این پیشبینی که امکان دارد دولتموقت استعفا دهد، خوشحال و راضی بودیم. البته این را باید اضافه کنم که اصلاًقرار بر این نبود که بحث تسخیر، تا این مدت طول بکشد. برنامهی ما چندساعت و در نهایت، یکی دو روز بود. هدفمان هم جمعآوری نمایندگانرسانههای بینالمللی بود، به صورتی که این خبر در دنیا انعکاس پیدا کند و ایناعتراض دانشجویان، به عنوان نمایندگان ملت ایران به گوش جهان برسد. درواقع، ابعاد ماجرایی که انجام شد به هیچ وجه برای بچهها پیش بینی شدهنبود.»
دکتر محمود احمدینژاد، از اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت، نیز نکاتی خواندنیدر این مورد دارد:
«حضرت امام (ره)، در یک سخنرانی فرمودند که من دردهایی دارم که نمیتوانمبگویم. بهطور طبیعی در داخل (دفتر) تحکیم وحدت، این سخنان حضرت امام(ره) انعکاس پیدا کرد. در جلسهای بحث کردیم که باید ببینیم این دردها چیست؟و مشکلات چیست؟ و ما باید چکار کنیم؟... در نتیجهگیری، همه مشترک بودیمکه باید با یک حرکت بزرگ و تند، اقدامی انجام دهیم و فضایی در کشور ایجادکنیم که زمینهی بیان آن دردها فراهم شود. بحثهای مختلفی شد و پیشنهادی کهبه تصویب رسید، این بود که بیاییم حرکتی را برای ۱۳ آبان، به صورتراهپیمایی، سازمان بدهیم. در آن شرایط، وضعیت به این صورت بود که شاه ازایران به آمریکا رفتهبود و آمریکا او را تحت حمایت کامل خودش قرار داده بود.امام و مردم اصرار داشتند که شاه به خاطر جنایاتش به ایران باز گردانده شود، تامحاکمه گردد؛ اما حکومت آمریکا از این کار ممانعت میکرد و این برای مردمخیلی سنگین بود. ضمن اینکه یک سابقهی تاریخی هم این اعتراض را تقویتمیکرد. چرا که مردم ما، در طول بیش از ۲۵ سال، از حضور آمریکاییها درکشورمان، هیچ خاطرهی خوشی نداشتند و تنها در ذهن آنها خاطرهی تحقیر وفشار، چپاول، ظلم و فساد نقش بسته بود. لذا، زمینهی اقدام علیه آمریکا، بهطورطبیعی، وجود داشت. به هر حال، در دانشگاههای مختلف، مراسم مختلفیپیشبینی شد و عدهای هم قرار شد بروند مقابل سفارت آمریکا. در این فاصله،بخشی از بچههای تحکیم، مصمم شدند که وارد سفارت شوند و به حالتاعتراض، سه روز آنجا تحصن کنند.»
ابراهیم اصغرزاده، از دیگر دانشجویان پیرو خط امام، نیز علت اشغال سفارتآمریکا را چنین توضیح میدهد:
«بهتر میدانم ابتدا فضایی را که در آن تصمیم گرفتیم برای شما ترسیم کنم. بیشتر،خود فضا و شرایط آن بود که یک عده را به اینجا رساند تا این کار را بکنند. نهاینکه عدهای از پیش، سیاستشان این بود که بیایند و چنین اقدامی انجام دهند.اگر ما این کار را نمیکردیم، به حکم آن وضعیتی که در جامعه بود، قطعاً و قهراًاین کار انجام میگرفت. اگر ما این کار را نمیکردیم، عدهی دیگری دست به اقداممیزدند. پس این حرکت، دقیقاً در بستر عینی جامعه اتفاِ افتاد. این وضعیتچه بود؟ ما یک حکومت وابسته و یک رژیم دستنشاندهی آمریکا را در منطقهسر نگون کرده بودیم و برداشتمان این بود که در داخل این حکومت، ظرف دودهه، حداقل، تمام سیاستگزاریها و برنامهریزیها، براساس محورهاییصورت گرفته بود که خط اصلی آن را، هیات حاکمهی آمریکا ترسیم میکرد.تحلیل این بود که انقلاب برای مبارزه با شاه، قطعاً باید در برابر آمریکا همبایستد. مبارزه با رژیم دست نشانده، طبعاً، منافع آمریکا را هم تهدید خواهد کردو با آن در خواهد افتاد. این واقعیتی بود و ما اول انقلاب با این تصور پایهیجمهوری اسلامی را گذاشتیم؛ یعنی وقتی حکومت جمهوری اسلامی، ترسیمشد و شکل گرفت و رای مردم به آن داده شد، همه بر این باور بودند که مبارزهیبا شاه، مبارزه با آمریکا را به دنبال دارد؛ یعنی از دست دادن شاه برای آمریکا درمنطقه، در حقیقت از دست دادن منافع حیاتی آمریکا است و از دست دادنژاندارم منطقه، یعنی شاه بود. این اتفاِ روی داد و ما انتظار داشتیم که نقشدولت موقت باید نقشی باشد که منافع آمریکا را باز هم تهدید کند و باز هم درمقابل آمریکا بایستد، چه در داخل کشور و چه در منطقه؛ اما این اتفاِ نیفتاد.دولت موقت، حتی در برابر سادهترین واکنشهایی که باید یک کشور برای حفظمنافع ملی خود داشته باشد، عاجز بود. دولت موقت، در سیاست خود، بنا را براین میگذارد که برای حفظ موقعیت خود، ناگزیر به برقراری رابطهی دوستی باآمریکا میشود.»
ابراهیم اصغرزاده، با انتقاد از ملاقات اعضای دولت موقت با برژینسکی ـ مشاورامنیت ملی کاخ سفید ـ و همچنین مدارای دولت موقت در برخورد با مسالهی پناهندگیشاه سابق به آمریکا، عامل این رفتارها را تشریح کرد و آن را ناشی از دیدگاه دولت موقتدانست:
«این درست ناشی از دیدگاهی بود که دولت موقت داشت. دولت موقت، دیدگاهمبناییشان راجع به انقلاب، اصلاً این نبود که مبارزه با شاه، مبارزه باآمریکاست؛ یعنی مبارزه با شاه را مبارزهای منطقهای و درون مرزی میدیدند.میگفتند ما که شاه را کنار گذاشتیم، دیگر کار به دنیا نداریم. در صورتی که مامعتقد بودیم و دیدگاه انقلاب در حقیقت این است که نمیتوان شاه را جدا ازمنافع آمریکا تصور کرد...این شرایط و همچنین خواستی که به وسیلهی عموممردم و توسط رهبر انقلاب، دامن زده میشد و دائم مطرح بود ـ یعنی ادامهیمبارزه با آمریکا و جلوگیری از توطئههای آمریکا ـ ما را بر آن داشت که کاریکنیم...تصرف سفارت آمریکا، در حقیقت، راهی بود که از طرفی مسایل داخلیما را حل میکرد، یعنی با دولت موقت برخورد داشت ]و[ از طرفی مسایل ما رادر منطقه و جهان در برابر سیاستهای امپریالیستی آمریکا حل میکرد. به همیندلیل بود که ما قبل از تصرف لانهی جاسوسی تحلیل میکردیم، با تصرفسفارت آمریکا، دولت وقت هم ساقط خواهد شد و این تحلیل درست از آب درآمد. شاید اصلیترین انگیزهها هم همینها بودند.»
آقای مهندس ضرغامی ـ رئیس سازمان صدا و سیما ـ نیز که خود در آن زمان ازدانشجویان پیرو خط امام بود، در مورد دلایل شکلگیری حرکت تسخیر لانهیجاسوسی میگوید:
«در شکلگیری حادثهی تسخیر لانهی جاسوسی آمریکا، عوامل متعددی دخیلو موثر بودند که تقریباً همهی این عوامل، متأثر از عملکرد دولت آمریکا، درقبال انقلاب اسلامی ایران بود. واقعیت این است که دولت آمریکا با وجودپیروزی انقلاب، دست از مداخلهگری در امور ایران برنداشت. در طول ۹ ماه بین۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۳ آبان ۱۳۵۸، انواع و اقسام حرکتهای توطئهآمیز درسراسر کشور، علیه انقلاب شکل گرفت. که به گونهای آشکار، دست آمریکاییهادر وقوع آنها دیده میشد و عملاً سفارت آمریکا، به صورت یک مرکزجاسوسی، برای سازماندهی حرکتهای تفرقه افکن و تجزیهطلبانه، درآمده بود.پیش از آن حضرت امام بر این مسأله واقف بودند ولذا در این مدت، در تمامیسخنرانیها و اعلام مواضع خودشان، طلاب و دانشجویان و جوانان را بههشیاری در برابر آمریکا و ضرورت مقابله با توطئههای این دولت، فرامیخواندند. همین هشدارها، باعث میشد تا دانشجویان به این یقین برسند کهحضرت امام، به عنوان رهبری انقلاب، اخبار و گزارشهای دقیقی به حضورشانواصل میشود که اینگونه نسبت به اقدامات آمریکا، هشدار میدهند و همگانرا به مقابله با این اقدامات، دعوت میکنند.»
و به عنوان آخرین نقل قولی که تبیین کنندهی چرایی اشغال سفارت آمریکاست، بهاظهارات محسن میردامادی، یکی دیگر از سازماندهندگان این حرکت، اشاره میکنیم:
«زمینهی موضوع به این صورت بود که در اولین سال پس از پیروزی انقلاب کهحکومت طاغوت فرو ریخته بود، هنوز حاکمیت انقلاب تشکیلات مقتدریبرای ادارهی کشور نداشت. از یکسو، استانهای مرزی کشور دستخوشحرکتهای جداییطلبانه شدند و از سوی دیگر، در سایر استانها، گروههای ریزو درشتِ ضدانقلاب، دست به آشوب و فتنه زدند. اعتصاب و تحصن و درگیریو اغتشاش در ادارات و کارخانهها و دیگر جاها، امری عادی و روزانه شده بود.شواهد و قرائنی در دست داشتیم که این وضع، طبیعی نیست. این احساس دربین دانشجویان وجود داشت که کارهایی که صورت میگیرد، نباید ناهماهنگ وخود به خودی باشد. به نظر میرسید این کارها، باید از جایی هدایت شود و اینتصور در بین دوستان وجود داشت که این کارها، به نحوی مستقیم، یا غیرمستقیم به وسیلهی آمریکا هدایت میشود؛ زیرا بحث اشغال سفارت آمریکا بهعنوان مرکزی که اگر اشغال شود، کل توطئهها از بین خواهد رفت پیش آمد وهمینطور هم شد. به طوری که وقتی سفارت اشغال شد، تمام این برنامههاتعطیل شد و شور و شوقی گسترده در ملت به وجود آمد که همه چیز راتحتالشعاع قرار داد.»
به نظر میرسد که مطالعهی مجموعهی مطالب نقل شده، از شرایط حاکم بر کشوردر زمان تسخیر لانهی جاسوسی و همچنین دلایل این کار، تصویر مناسبی ارائه دهد. بهطور خلاصه، میتوان در تشریح دلایل اشغال لانهی جاسوسی به عوامل زیر اشاره کرد:
الف) تصرف ۴۴۴ روزهی سفارت آمریکا، حاصل دخالتهای ۲۵ سالهی آمریکا درایران بود که از دههی ۳۰ به بعد و با تضعیف قدرت انگلستان پس از جنگ جهانی دوم،نقش پررنگتری در کل منطقهی خاورمیانه پیدا کرده بود. واقعهی کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ه.ش، که باعث بازگشت شاه به قدرت شد، توطئهی ننگینی بود که هیچگاه ازحافظهی تاریخ ملت مسلمان ایران پاک نشد. پس از آن نیز، آمریکا با تداوم حمایت ازشاه و تقویت او، به عنوان یک دیکتاتور وابسته، تلاش کرد تا امکان سرنگونی رژیمپهلوی را به حداقل برساند. در همین زمینه، آمریکا با همکاری اسرائیل، ساواک را بهعنوان یکی از مخوفترین سازمانهای اطلاعاتی جهان، راه اندازی کرد و برای سرکوبانقلابیون ایران تلاش بسیاری نمود و همچنین با اجرای طرحهای سیاسی، اقتصادی ونظامیِ مد نظر خود، وابستگی ایران را به آمریکا افزایش داد. بر این اساس، تسخیرلانهی جاسوسی واکنش طبیعی به ۲۵ سال توهین و تحقیر ملت ایران بود.
ب) به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا که از این واقعه زخم خورده بود، بهعلت تهدید منافعش در ایران، تلاش میکرد تا با این پدیده مقابله کند. به همین علت،برنامهها و نقشههایی را که اسناد سفارت گواه آن است، به اجرا درآورد. با تصرفجاسوسخانهی آمریکا، این تلاشها ناکام ماند. تسخیر لانهی جاسوسی برای مقابله باسنگاندازیهای آمریکا در برابر حرکت رو به جلوی انقلاب اسلامی اقدامی پیشگیرانه بود.
ج) چند ماه قبل از حمله به سفارت آمریکا، دولت کارتر، به بهانهی معالجهیپزشکی، به شاه اجازهی ورود به این کشور را داده بود. ملت ایران که هنوز خاطرهیکودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ه.ش را به یاد داشت، این عمل را مقدمهای برایطرحریزی یک توطئهی جدید، در سرنگونی جمهوری اسلامی دانست. در این میان،تسخیر لانهی جاسوسی واکنشی به این اقدام مداخلهجویانهی آمریکا و اقدامیبازدارنده، برای مقابله با هرگونه توطئه ضدنظام بود.
د) با توجه به مشی غیر انقلابی و مماشات گونهی دولت موقت که موجب دلسردیمردم و نیروهای انقلابی شده بود، اشغال سفارتخانهی آمریکا، باعث میشد تا دولتموقت، در تنگنا قرار بگیرد و استعفا دهد. و با استعفای این دولت، زمینه برای روی کارآمدن و قدرت گرفتن نیروهای انقلابی و ارزشی فراهم شود. همچنین این اقدام،گروههای چپ را نیز که خود را ضد امپریالیست میدانستند، خلع سلاح کرد و به عقبراند.
● تاریخچه و سیر توصیفی
مجموعهی عواملی که در صفحههای قبل ذکر شد، دانشجویان ارزشی و اصولگرایطرفدار انقلاب و امام را به این نتیجه رساند که باید برای حفظ انقلاب و نیز رابطهیسازمان یافته با امام، برای تشکیل یک تشکل دانشجویی اقدام کنند. محسن میردامادی،از دانشجویان پیرو خط امام، در این باره میگوید:
«این مسایل به انتخاب نمایندگانی از طرف دانشجویان سراسر کشور منجر شد وبرای طرح مسایل با امام، جمعی مشخص شد. در این ارتباط، دو بار خدمت امامرسیدیم. در ملاقاتها گفته شد ما نیاز داریم که حلقهی وصلی با شما داشتهباشیم و نظرات شما را در دانشگاهها پیاده کنیم و گزارش دانشگاهها را خدمتشما بدهیم و اگر نظراتی در مورد دانشگاهها دارید، ما مطلع شویم؛ امام خیلیتشویق و ترغیب به این کارکردند.
پیگیریهای بعدی، منجر به این شد که شورایی مرکب از هفت نفر نمایندگاندانشجویان که از کل دانشگاههای کشور انتخاب شده بودند ـ و بنده هم توفیقحضور داشتم ـ و پنج نفر از شخصیتهای مملکتی که عبارت بودند از: مقامرهبری فعلی و آقایان موسوی خوئینیها، دکتر حبیبی، محمد مجتهد شبستریو بنیصدر. این مجموعه قرار بود روی مسالهی دانشگاهها کار کنند و گزارشیخدمت امام بدهند و پس از آن حلقهی واسطه بین امام و دانشگاهها را داشتهباشند... در ارتباط با اینکه مسالهی لانه چطور پیش آمد، ما در همان جلساتی کهدر جمع هفت نفره داشتیم که جلسات زیادی هم بود و مسایل دانشگاهها مطرحمیشد و برنامهریزی برای فعالیتهای دانشجویی میشد، در یکی از آنجلسات، پیشنهاد اشغال سفارت آمریکا به وسیلهی یکی از برادران مطرحشد.»
آقای مهندس ضرغامی، در مورد شاکلهی تشکیلاتی اولیهی دانشجویان پیرو خطامام میگوید:
«شاکلهی اصلی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را اعضای انجمنهای اسلامیدانشجویان دانشگاه تهران، صنعتی شریف و پلیتکنیک (امیرکبیر) تشکیلمیدادند. دانشجویان مسلمان دانشگاه صنعتی شریف، پلیتکنیک، دانشکدهیفنی دانشگاه تهران، تقریباً از اول انقلاب جلسات هماهنگی با هم داشتند وسعی میکردند در قبال مسایل انقلاب، مواضع مشترکی اتخاذ کنند، تصمیمبرای تسخیر لانهی جاسوسی هم در همین جلسات اتخاذ شد. البته، ابتدا در یکجمع محدودتر و بعد هم بهطور عمومیتر در انجمنهای اسلامی هر سهدانشگاه. بعد هم دانشجویان مسلمان دانشگاه شهید بهشتی، به این سه دانشگاهاضافه شدند.»
در این میان، حجهٔالاسلام موسوی خوئینیها، حلقهی وصل و عامل کلیدی ارتباطدانشجویان و امام شد. وی نحوهی تعامل خود با دانشجویان و نیز واکنش احتمالی امام رادر قبال تسخیر جاسوسخانهی آمریکا چنین توصیف میکند:
«اولین باری که طرح تسخیر لانهی جاسوسی (سفارت سابق آمریکا) با بنده درمیان گذاشته شد، یکی به دلیل مشورت در مورد اصل انجام کار و دوم از نظراطلاع و کسب نظر و اجازه از حضرت امام ـ سلامالله علیه ـ بود. در آن زمان،بنده به نمایندگی امام، در صدا و سیما بودم. سه نفر از برادران دانشجو، آقایانمیردامادی، بیطرف و اصغرزاده، طبق قرار قبلی به محل کار بنده ـ در جام جم ـآمدند. ابتدا پس از گفت و گوی کوتاهی، از اوضاع جاری کشور و از عملکرددولت موقت و بازتاب منفی آن در جامعه، خصوصاً در میان نیروهای انقلابی،مبنی بر اینکه سمت و سوی جهت دولت ]موقت[ به سوی آمریکاست، برادرانطرح خود را در میان گذاشتند و در بیان لزوم طرح، اضافه کردند که طبقاطلاعات به دست آمده، یکی از عناصر مهم سیا در پوشش یک دیپلماتآمریکایی وارد ایران شده و گویا به دنبال اهداف خاصی در مقابله با انقلاباست.
به هر حال، ابتدا نظر بنده را جویا شدند که من هم موافق بودم و تایید کردم وسپس پرسیدند که به نظر شما، حضرت امام با چنین اقدامی، موافق خواهند بودیا نه؟ بنده، ضمن تحلیل کوتاهی چنین نتیجه گرفتم که ایشان قطعاً موافقخواهند بود. در اینجا، از من خواستند که بروم قم و طرح برادران را با حضرتامام (ره)، در میان بگذارم و به اطلاع ایشان برسانم و نظر ایشان را بخواهم تادرصورتی که موافق باشند، اقدام شود. بنده با طرح قضیه خدمت امام، مخالفتکردم و دلایل خودم را برای این مخالفت توضیح دادم که برادران نیز قانع شدند وقرار بر این شد که پس از تصرف لانه ]ی جاسوسی[ بلافاصله به اطلاع ایشان(امام) برسانیم و چنانچه مخالفت کردند، سریعاً محل را ترک کنیم و نیز ساعتشروع کار، در همان جلسه، مشخص شد و قرار بر این شد که بنده در ساعتیمقابل در «لانه» حاضر شوم که تا حدودی روشن شده باشد که کار طبق برنامهپیش رود. که همین کار هم انجام شد.»
آقای میردامادی ملاقات با حجهٔالاسلام خوئینیها را به این شکل بازگو میکند:
«تصمیم بزرگی بود. از ابتدا و قبل از اقدام، درصدد بودیم که در صورت امکان،نظر امام را دریابیم. راهی که به نظرمان رسید این بود که مشورتی با آقایموسوی خوئینیها داشتهباشیم و قبل از اشغال لانه، به جز دانشجویان، تنهاکسی که از قضیه مطلع بود، آقای موسوی خوئینیها بودند. با ایشان مفصلاًمشورت کردیم و تحلیل خودمان را گفتیم که مرکز توطئه علیه انقلاب را سفارتآمریکا میبینیم و تصمیم به چنین کاری گرفتهایم و میخواهیم نظر امام را همبدانیم. تحلیل ما را ایشان قبول داشتند؛ اما در این مورد که نظر امام را جویاشوند، موافق نبودند. ایشان میگفتند ما از مجموعهی نظرات امام، اینطور درکمیکنیم که امام مخالفتی ـ قاعدتاً ـ نباید داشته باشند، اما اگر از ایشان سؤالشود، احتمالاً به دلیل محظوراتی، نتوانند اعلام موافقت کنند و احتیاج به سؤالنیست. موقعی که ما با ایشان صحبت کردیم، فکر میکنم ۸ روز تا ۱۳ آبان ماندهبود و دو سه روز قبل از ۱۳ آبان، به مناسبت کشتار دانشآموزان در حکومتنظامی سال قبل، امام پیامی دادند که در آن پیام به پذیرفتن شاه به وسیلهیآمریکاییها اعتراض کردند و (نقل به مضمون) گفتند که بر دانشجویان،دانشآموزان و طلاب علوم دینی است که حملات خود را علیه آمریکا گسترشدهند و خواهان استرداد شاه مخلوع شوند. ما ابتدا تصورمان این بود که موضوعبه امام گفته شده و امام اینطور نظرشان را بیان کردهاند، ولی بعداً که تحقیقکردیم، مشخص شد که اینطور نبوده است و امام از مساله مطلع نبودهاند. به هرحال، این پیام ما را مطمئنتر کرد که اگر این کار را هم بکنیم، در تعارض بادیدگاهها و خواستههای امام نیست و وقتی هم که اقدام شد، حضرت امامحمایت کردند.»
ابراهیم اصغرزاده، یکی از افراد اصلی درگیری در جریان گروگانگیری که به تازگیادعا کرده بود پیشنهاد دهندهی اصلی طرح اشغال سفارت بوده است، در این بارهمیگوید:
«ما تا حالا، بیان نمیکردیم که چه کسی نظر ابتدایی را بیان و طراحی کرده استو از آن پرهیز میکردیم (به دلایل امنیتی) و تصمیم گرفته بودیم که فقط سه نفر ازکسانی که در آن جریان دخالت داشتند، معرفی شوند. ولی اخیراً، روزنامههایداخل کشور، طی مصاحبههایی با دانشجویان ما به موضوع اشاره کردند و منبرای نخستین بار میگویم که این فکر را من طراحی کردم.»
پژوهشگر: احمدرضا شاه علی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست