پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا

تدوین استراتژی صنعت مخابرات ضرورت فراموش شده


تدوین استراتژی صنعت مخابرات ضرورت فراموش شده

بخش مخابرات و ارتباطات, تنها بستری برای توسعه سایر بخش ها نیست خود این بخش, یك حوزه مهم صنعتی و اقتصادی است و در تركیب ارزش افزوده ملی كشورها, نقش بارزی ایفا می كند این حوزة صنعتی, هم شامل تولید تجهیزات و قطعات و امور مهندسی و طراحی در مراحل آماده سازی سیستم های مخابراتی می شود و هم شامل فعالیتهای اپراتوری و تعمیر و نگهداری و غیره كه در مرحله بهره برداری انجام می گردند آیا برای رسیدن به نگاهی همه جانبه و کل نگر به این حوزه صنعتی و ترسیم جایگاه آن در توسعة صنعتی و اقتصادی کشور و راهبردهای ملی توسعه آن, نیازمند تدوین استراتژی صنعت مخابرات نیستیم

مطلب مختصر زیر، تنها شروعی برای بحث‌های بیشتر است:

دلایل ضرورت تدوین استراتژی صنعت مخابرات در کشور:

۱- بازار مخابرات، بازاری مونوپسیونیستی

اگر از دیدگاه بازار به صنعت مخابرات کشور توجه شود، مشاهده می‌شود که در وضعیت فعلی، این بازار عمدتاً در دست دولت است. در این بازار تک‌خریداری (مونوپسیونیستی)، دولت به عنوان تنها خریدار بزرگ مطرح است و به همین دلیل، می‌تواند نقشی كلیدی در توسعة صنعت مخابرات داشته باشد. دولت به عنوان خریدار بزرگ این صنعت، نه‌تنها بسیاری از پارامترهای تولید یا خدمات را (همچون رعایت استانداردهای خاص و بکارگیری تجهیزات مناسب) از تولیدکنندگان یا اپراتورها طلب می‌کند، بلکه با ابزارهای مناسبی همچون: اطلاع‌رسانی مناسب و به موقع در خریدها، تجمیع هدفمند خریدها، گرفتن امتیاز برای صنایع داخلی در خریدهای خارجی، جانبداری از شركت‌های موفق و حوزه‌های اولویت‌دار صنعتی كشور در خریدها و غیره، می‌تواند عامل تعیین‌كننده‌ای در توسعة صنعتی كشور باشد.

حال در صورتی که به طور مناسب و مفیدی از چنین امتیازی استفاده شود، اعمال جهت‌دهی‌های صحیح و هماهنگ و برنامه‌ریزی مشخص و همه‌جانبه، می‌تواند به رشد صنعت مخابرات و توسعة آن بینجامد. البته، این امر مستلزم هوشمندی این خریدار بزرگ است.

۲- لزوم هماهنگی میان بخش‌ها و دستگاه‌های مربوط به صنعت مخابرات

درحالیكه شركت‌های تولیدكنندة تجهیزات و ارائه‌كنندة خدمات مهندسی، در قالب وزارت صنایع و معدن به ثبت رسیده و قاعدتاً از حمایت‌ها و تسهیلات آن وزارتخانه بهره‌مند می‌گردند، اما خریدار عمدة آنها در وزارتخانة دیگری است. ممكن است وزارت صنایع این صنعت را به عنوان یك صنعت خوش‌‌آتیه مورد حمایت قرار دهد ولی شركت مخابرات، اعتقاد داشته باشد كه صنعت داخلی توان كافی ندارد. این ناهماهنگی بایستی چگونه رفع شود؟

از طرف دیگر، دستگاه‌های مختلف کشور از کاربردهای متنوع این صنعت، مانند خدمات عادی مخابراتی، کاربردهای دفاعی، ارتباطات رادیوتلویزیونی و شبكه‌های تجارت الكترونیك و دولت الكترونیك استفاده می‌كنند كه اگر این فعالیت‌ها نیز به صورت موازی باهم یا خنثی‌کنندة هم انجام ‌شود، خسارت‌های زیادی به كشور وارد می‌شود. تدوین استراتژی واحد در صنعت مخابرات، یکی از عوامل کاهش این ناهماهنگی‌ها نیز خواهد بود. چنین ناهماهنگی در خود شرکت مخابرات نیز گاهی دیده می‌شود: به عنوان مثال، در حالیکه بخش ارتباطات همراه و دیتای کشور در پاره‌ای موارد جلوتر از برنامه‌های پیش‌بینی شده حرکت می‌کنند، بخش زیرساخت به عنوان محور کلیة فعالیت‌های حوزة مخابرات از برنامه‌های خود عقب است.

۳- استفاده از فرصت‌های منطقه‌ایبه دلیل عدم برنامه‌ریزی استراتژیک برای حضور در تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی حوزة ICT، جایگاه‌هایی که با توجه به موقعیت استراتژیک کشور می‌توانست نصیب ما شود، به سمت کشورهای همسایه سوق پیدا کرده است. به عنوان مثال، به اذعان بسیاری از صاحبنظران، کشور ما پتانسیل بیشتری برای تبدیل شدن به پل ارتباطی منطقه‌ای (HUB) نسبت به کشوری چون امارات متحدة عربی دارد. ولی به دلیل نبود نگاهی همه‌جانبه و فرامنطقه‌ای در میان برنامه‌ریزان، این جایگاه نصیب کشور ما نشده است. حتی کشورهایی چون گرجستان و آذربایجان در حال تبدیل شدن به رقیب ما در این زمینه هستند.

از سوی دیگر صنعت مخابرات کشور توانایی عرض اندام در بازار کشورهای حوزة خزر و آسیای میانه را دارد. به عنوان مثال، در بسیاری از کشورهای این حوزه صنعت مخابرات به‌حدی شكل نگرفته است كه بتواند رقیب صنایع داخلی باشد. این امتیاز حتی می‌تواند منجر به تبدیل‌شدن ایران به شریك شركت‌های مشهور و جهانی صنعت مخابرات، در پروژه‌های منطقه شود. استفاده از چنین فرصت‌هایی نیازمند حمایت‌ دولت و رایزنی در سطوح مختلف اقتصادی و سیاسی منطقه‌ای و مهمتر از آن، شناخت کامل توانمندی‌های داخلی و جهت‌دهی آنها به سوی بازارهای منطقه است.

۴- تشکیل کنسرسیوم‌ها و جهت‌دهی به فعالیت آنها

الگویی که برای توسعه در برخی کشورهای در حال توسعه مثل برزیل دنبال می‌شود، تشکیل کنسرسیوم‌هایی متشکل از بازیگرانی از حوزه‌های مختلف صنعتی است. چنین رویکردی، علاوه بر اینکه با استفاده از تخصص‌های مرتبط برای انجام یک فعالیت فرابخشی، باعث بهبود فرآیند انجام کار می‌شود، سرمایه‌های سرگردان در بخش‌هایی را که سودآوری چندانی ندارند، به بخش‌های سودآور سوق می‌دهد. به عنوان مثال، حضور شرکت‌های ساختمانی در یک کنسرسیوم مخابراتی، می‌تواند بسیاری از فعالیت‌های ساخت‌وساز این حوزه را پوشش دهد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.