سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
فیلمنامه نوشتن مثل هدیه دادن است
فیلمنامه یا سناریو، متنی است شامل شخصیتها، ماجراها و هر آنچه در فیلم روی خواهد داد که به صورت یک دستورالعمل توسط فیلمنامهنویس یا فیلمنامهنویسان نوشته میشود. فیلمنامه معمولا شامل تمام جزئیات صحنه، گفتوگو، کنش و گاه حتی موقعیت و زاویه دوربین است.
فیلمنامهنویس کسی است که مسئول نوشتن تمام یا بخشی از فیلمنامه فیلم است. گاه یک نفر تمام فیلمنامه را مینویسد، گاه هم چند نفر به طور مشترک فیلمنامه را آماده میکنند.
گاهی فیلمنامهنویس، با فرستادن فیلمنامهای به نماینده، خود پیشقدم میشود و این نماینده آن را به یک تهیهکننده مستقل یا یک شرکت فیلمسازی برای ملاحظه ارائه میکند.
ولی یک فیلمنامهنویس با تجربه با یک تهیهکننده در یک جلسه توجیهی ملاقات میکند و چند طرح را که قابل تبدیل به فیلمنامه است، پیشنهاد میکند و پس از مورد قبول واقع شدن پیشنهاد، آن طرح را به فیلمنامه بدل میکند.
گاهی هم تهیهکننده، طرحی برای فیلم دارد و فیلمنامهنویس را برای پروراندن آن استخدام میکند.
مورد آخر بویژه هنگامی رخ میدهد که تهیه کنندهای که همیشه در جستجوی طرح است، حقوق یک رمان یا نمایشنامه را میخرد و از فیلمنامهنویس میخواهد از روی آن یک اقتباس سینمایی ارائه دهد.
فیلمنامه مراحل مختلفی را از سر میگذراند تا به مرحله نهایی برسد. ابتدا یک ایده در ذهن خود فیلمنامهنویس یا تهیهکننده شکل میگیرد.
پس از شکلگیری این ایده، نویسنده یک طرح اولیه را که حداکثر در یک صفحه خلاصه شده ارائه میکند.
بعد از این مرحله، وقتی طرحش مورد قبول واقع شد یا به صورت مستقل، خودش تصمیم گرفت آن را عملی کند، یک پیشنویس آماده میکند. در این پیشنویس، نویسنده به اختصار خلاصهای از ماجرا و روش پرداختن آن را شرح میدهد و شخصیتها، ماجراهای اصلی و ویژگیهای مکانها را بازگو میکند و نیز کلیاتی از تحول درونی شخصیتها و طرح قصه را باز میگشاید.
در مرحله بعد اگر تهیهکننده یا استودیو یا حتی خودش از مفاد پیشنویس راضی باشند، او قصه را مینویسد و کل داستان فیلم را تعریف میکند و صحنههای مختلف را میشکافد.
در این مرحله دستنویس اول فیلمنامه آماده میشود که شامل تمام صحنهها، شخصیتها، گفتوگوها، ماجراها و نیز راهنماییهای کلی درباره بازیگری و کارگردانی است.
از این لحظه به بعد فیلمنامه بارها و با دخالت تهیهکننده و کارگردان دستکاری میشود. ممکن است در این مرحله، از فیلمنامهنویس دیگری دعوت شود تا صحنههای خاصی را بازنویسی کند یا عیب و ایرادهای کار را برطرف سازد.
وقتی فیلمنامه نهایی به صورت تقطیع شده درآمد، علاوه بر مواردی که در نسخه اول گفته شد، حاوی نکاتی درباره فیلمبرداری است، اما ظرایف کار فیلمبرداری را در نهایت کارگردان به کمک مدیر فیلمبرداری مشخص میکند.
گرچه فیلمنامه نهایی باید عینا به فیلم برگردانده شود، اما گاه پیش از فیلمبرداری هر نما یا سر صحنه و گاهی نیز فیلمساز به خاطر ویژگیهای بازیگران تغییراتی در آن پدید میآورد. بعد از فیلمبرداری، در مرحله تدوین هم احتمالا تغییرات تازهای در فیلم ایجاد میشود.
وقتی فیلم آماده شد، یک فیلمنامه به نام فیلمنامه تداوم تدوینی آماده میکنند (این کار معمولا از سوی شخص دیگری جز فیلمنامهنویس اصلی انجام میشود) که شرح کاملی است از فیلم براساس آنچه اکران میشود. در این متن، تمام نماها، زاویه دوربین و انتقال از نمایی به نمای دیگر، به همراه تمام گفتوگوها و صداها ذکر میشود.
این متن معمولا به صورت کتاب و به عنوان فیلمنامه آن فیلم چاپ میشود.
به قول ویلیام گلدمن (William Goldman)، یکی از فیلمنامهنویسان و استادان مطرح فیلمنامهنویسی: «در نوشتن یک فیلمنامه، مانند هدیه دادن، نیت مهم است.»
این به معنی آن است که هدف و هر آنچه قرار است به تماشاگر منتقل شود، باید بخوبی از سوی فیلمنامهنویس درک شود و بخوبی نیز به بیننده انتقال یابد.این هدف ممکن است ترساندن بویژه در فیلمهای ترسناک، خنداندن بویژه در فیلمهای کمدی و تفکر و تامل در فیلمهای خاص و غیرمتعارف باشد.
در هر حال، هدف هر چه باشد، باید به شیوهای درست و متعالی ارائه شود و نه با دست گذاشتن روی سخیفترین جنبههای بشری. باید به تماشاگر احترام گذاشت و او را به شیوهای مناسب با فیلم همراه کرد.
یک فیلمنامهنویس همیشه میتواند از الگوهای موفق و تضمین شده استفاده کند، اما هرگز نباید از خلاقیت و نو آوری و ارائه نکات و ویژگیهای جدید پرهیز کند. در واقع باید تلاش کند اگر میتواند، تماشاگرش را در یک تجربه تازه دخیل کند. یک فیلمنامهنویس هرگز نباید تماشاگر را فراموش کند.
شخصیتپردازی یکی از مهمترین جنبههای فیلمنامهنویسی است، آنقدر مهم که حتی برخی فیلمها بدون برخورداری از ماجرا و قصه خاصی، تنها از طریق شخصیت پردازی و همذاتپنداری تماشاگر با او فیلمنامه را پیش میبرند.
باید توجه داشت، سینما اول یک رسانه تصویری و بعد یک رسانه صوتی است. دیالوگ لازم و حیاتی است، اما نباید در دیالوگنویسی حتی کوچکترین احساسات را به تماشاگر گوشزد کرد. اگر فضاسازی، بازیها و فیلمنامه قوی باشد، تماشاگر بخوبی حس صحنه را درک میکند و دیگر نیازی به دیالوگهای کشدار و طولانی نیست. در واقع با توجه به ماهیت و ویژگی شخصیتها باید دیالوگها را نوشت و تا حد ممکن از دیالوگهای موجز و عمیق استفاده کرد.
نکته پایانی این که الگوی سنتی فیلمنامهنویسی، همان الگوی سنتی داستاننویسی است. آزمایش این ساختار در رمانها و فیلمهای بسیار نشان داده است که خواننده یا تماشاگر با این الگو همراه میشود. به همین سبب در تولید انبوه و نیز در بیشتر فیلمهای تجاری، این ساختار مورد استفاده قرار میگیرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست