دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نخستین صحیفه تفسیری مصحف علی علیه السلام


نخستین صحیفه تفسیری مصحف علی علیه السلام

همان گونه که سرپیچی مردمان پس از وفات پیامبر ص , از پیروی جانشین راستین او, مسیر اسلام را به کژراهه کشاند وزمام راهبری امت را به دست نااهلان ونامحرمان سپرد و بر سر اهل اسلام آورد آنچه آورد, همان سان نپذیرفتن قرآن علی ع نیز مسیر تفسیر سخن حق را به بیراهه برد و زلال روشن وحی را درچشم آیندگان تیره و تار ساخت

مصحف امام علی(ع) به عنوان نخستین کتاب در اسلام و به عنوان با اهمیت ترین اثر در تفسیر و علوم قرآن از جهات چندی دارای اهمیت وبرجستگی است.

برجسته ترین ویژگی این کتاب در مؤلف آن است که امام امیرالمؤمنین(ع) است.

امام علی(ع) به عنوان شاهد وحی, صاحب علم الکتاب, وارث علم پیامبر, همراه همیشگی او(ع), دومین شخصیت جهان آفرینش, باب مدینه علم پیامبر و هم پایه آن حضرت در تمامی ارزشها و والاییها به جز پیامبری, و به عنوان آگاهترین فرد صحابه از تفسیر و تأویل قرآن وبه مثابه تنها صحابی که از راز و رمز هرآیه آگاه بود و حضور او درمحضر پیامبر در زمانهای نزول قرآن بیش از دیگران و فراگیری او از علوم پیامبر فراتر از همگان بود, شایستگی بی مانندی را دراین زمینه ها برای او ثابت می کند که هیچ کس را یارای برابری با او نیست.

گستره دانش او نسبت به قرآن در صریح سخن قرآن و در گفته پیامبر و در گواهی صحابه و دیگران بارها و بارها مورد تأکید قرار گرفته است. سخن در این زمینه مجالی بس گسترده می طلبد که درخور این مختصر نیست. ازآن همه به این اندک بسنده می کنیم.

خدای متعال در قرآن فرمود:

(ویقول الّذین کفروا لست مرسلاً قال کفی باللّه شهیداً بینی وبینکم ومن عنده علم الکتاب) رعد / ۴۳

کافران گویند تو ـ ای پیامبر ـ فرستاده حق نیستی, بگو شاهد حقانیت من خداست وکسی که علم کتاب نزد اوست.

در روایات فریقین آمده است مراد از کسی که علم کتاب نزد اوست, علی (ع) است.۱

در جای جای قرآن به دانش او و فرزندانش تأکید دارد و دیگران را به فراگیری علم از ایشان فرا می خواند (راسخون فی العلم), (اهل الذّکر) , (الذین آتیناهم الکتاب) و آیات بسیار دیگر همه و همه گواه وحی بر دانش والای این بزرگان و فرزانگان به قرآن است.

در سخن پیامبر بارها به دانش علی(ع) نسبت به قرآن تأکید شده است. ازآن جمله پیامبر فرمود:

(أنا مدینة العلم وعلی بابها فمن أراد المدینة والحکمة فلیأتها من بابها.)

من شهر دانشم و علی دروازه آن است. هرکه این شهر وحکمت را می خواهد باید از دروازه آن درآید.

روشن است که علم به قرآن سرآمد دانشهای مورد اشاره دراین نبوی شریف است.

نیز پیامبر فرمود:

(علی مع القرآن و القرآن مع علیّ لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض.) ۲

علی با قرآن و قرآن با علی است هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا بر سر حوض کوثر بر من درآیند.

روایات دیگر که از سوی پیامبر دراین زمینه رسیده بسیار است.

دانش علی به قرآن در سخن صحابه ویاران نیز جایگاهی بلند دارد.

ابن عباس می گوید:

(علم مردم به پنج بخش تقسیم شده است. چهار بخش آن از آن علی(ع) است و یک قسمت آن از دیگران است. وعلی(ع) درآن یک بخش نیز با آنان شریک است و از ایشان نیز درآن بخش داناتر است.) ۳

ابن مسعود گفت:

(اگر کسی داناتر ازخود به کتاب خدا می شناختم خود را به او می رساندم گر چه با پیمودن راه بسیار. پس یکی گفت: با علی چگونه ای؟

گفت: با او آغاز کرده ام و نزد او قرآن را فرا گرفته ام.) ۴

سیوطی می نویسد:

(معمربن وهب بن عبداللّه گفت: ابوطفیل گفته است: من شاهد بودم که علی خطبه می خواند و می گفت از من بپرسید پس به خدا سوگند از هیچ چیزی نمی پرسید جز آنکه به شماخبر می دهم و از کتاب خدا بپرسید. پس به خدا سوگند هیچ آیه ای از قرآن نیست جز آن که به خوبی می دانم شب نازل شده است یا روز, در کوه فرود آمده است یا در دشت.)۵

شهرستانی درمقدمه تفسیر مفا تیح الاسرار می نویسد:

(صحابه اتفاق دارند بر این که علم قرآن ویژه اهل بیت است.)۶

در شواهد التنزیل از عمر, ابن مسعود, عایشه, عبدالله بن عمر, ابوعبد الرحمان سلمی وعطاء بن ابی رباح روایت کرده است که علی(ع) را آگاهترین کس به قرآن می دانند.۷

امام علی(ع) خود فرمود:

(آیه ای از قرآن برپیامبر نازل نمی شد جز آن که بر من می خواند و املا می کرد ومن می نوشتم و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ آن را به من می آموخت.) ۸

وبارها بر فراز منبر می فرمود:

(سلونی قبل أن تفقدونی.)

بپرسید از من پیش از آن که مرا دیگر نبینید.

این سخن در روایات فریقین متواتر است.

ابن عساکر درتاریخ دمشق بابی جداگانه با این عنوان گشوده است که هیچ کس به جز علی(ع) نگفت (سلونی عمّا بین اللوحین) ودر این باب روایات چندی را آورده است. ۹

علی (ع) با این ویژگیها وبا این دانش بیکران به عنوان نخستین مؤلف کتاب در اسلام به تألیف و نوشتن مصحف خود دست یازید.

گرچه مصحف علی(ع) سوگمندانه در دست نیست, ولی نشان آن در سخن اهل تاریخ وحدیث و تفسیر از شیعه واهل سنت ونیز در روایاتی که ازخود آن امام و فرزندان گرامی اش رسیده فراوان است.

مؤلفان بسیاری ازآن یادکرده اند واز چند وچون آن سخن گفته اند.

توصیفهایی که ازاین کتاب رسیده است گر چه در برخی از جزئیات یکسان نیستند ولی به گونه ای کلی همه یک سخن دارند.

آنچه همه برآن هم سخن هستند این است:

پس از درگذشت پیامبر, علی(ع) برخویش سوگند یاد کرد که تا قرآن را جمع نکند ردا بر دوش نگیرد و به هیچ کاری نپردازد. چون چنین کرد و قرآن را گردآورد آن را برداشت وبه مسجد پیامبر آورد و بر حاکمان وقت ومردم عرضه کرد و فرمود این قرآن است که من پس از پیامبر به گردآوری آن پرداختم و اینک به نزد شما آوردم.

در پاسخ گفتند ما را بدان نیازی نیست. پس آن را برداشته به خانه آورد. و قرآن او شامل نص آیات همراه با تأویل و تفسیر بود و ترتیب سوره ها درآن بر اساس ترتیب نزول بود و نه به ترتیبی که در قرآن موجود دیده می شود.

اینک برخی از مهمترین روایات دراین زمینه را بررسی می کنیم و می سنجیم.

ابن ندیم می نویسد:

(علی پس از وفات پیامبر ازمردمان بیوفایی دید, پس سوگند یاد کرد که عبا بر دوش نگیرد تا قرآن را گرد آورد. پس سه روز درخانه نشست تا آن را فراهم آورد. وبدین سان این نخستین مصحف است که آن را از سینه خود نوشته است واین مصحف نزد فرزندان جعفر است.)

وسپس می افزاید:

(من دراین دوران مصحفی نزد ابی یعلی حمزه حسنی دیدم که چند برگ آن نیز افتاده بود وبه خط علی بن ابیطالب بود واین مصحف به فرزندان حسن به ارث رسیده است.) ۱۰

محمد بن سیرین از عکرمه نقل کرده است:

(چون آغاز خلافت ابی بکر بود علی بن ابیطالب درخانه نشست و به گردآوری قرآن پرداخت. پس به عکرمه گفتم آیا قرآن دیگری بر طبق ترتیب نزول گردآوری شده بود؟ گفت اگر جن وانس گردآیند که این چنین قرآنی گردآورند نمی توانند. آنگاه ابن سیرین گفت در جستجوی این کتاب برآمدم و به سوی مدینه نیز نامه نگاشتم ولی برآن دست نیافتم.) ۱۱

ابن جزی کلبی می نویسد:

(قرآن در زمان پیامبر در صحیفه ها و سینه مردان پراکنده بود پس چون پیامبر در گذشت, علی بن ابی طالب آن را به ترتیب نزول گردآورد واگر مصحف او یافته می شد درآن دانش بزرگ و بسیاری بود ولی در دست ما نیست.) ۱۲

شیخ مفید (ره) می نویسد:

(امیرمؤمنان(ع) قرآن را از آغاز تا پایان فراهم آورد وآنگونه که می بایست گرد آورد. پس آیه های مکی را پیش از آیه های مدنی وآیه های نسخ شده را پیش ازآیه های نسخ کننده نوشت وهرچیزی را درجای خود قرار داد.) ۱۳

ابن سعد در طبقات وابن عبدالبر در استیعاب نوشته اند:

(محمد بن سیرین گفت: خبر یافتم که علی از بیعت ابی بکر تأخیر کرد, پس ابی بکر گفت آیا از زمامداری من ناخشنودی؟ فرمود: سوگند یادکرده ام که جز برای نماز ردا بر دوش نیفکنم تا قرآن را گردآورم.) ۱۴

شیرازی در نزول القرآن به نقل از ابن عباس می نویسد:

(خداوند به پیامبر تضمین داد که پس از علی(ع) قرآن را گردخواهد آورد. پس خدا قرآن را در سینه علی(ع) جای داد و علی(ع) پس از درگذشت پیامبر در مدّت شش ماه آن را گردآورد.) ۱۵

همو می نویسد:

(ابوالعلاء عطار و موفق, خطیب خوارزم در کتابهایشان از علی بن رباح نقل کرده اند که پیامبر علی را به گردآوری قرآن دستور داد پس علی آن را گردآورد و نوشت ونیز علی فرمود: اگر مسند برای من گذاشته شود مصحفی را که پیامبر املا کرده و من نوشته ام عرضه خواهم کرد.) ۱۶

و در بسیاری از کتب عامه وخاصه آورده اند:

(پیامبر علی را فرمود تا قرآنی را که نزد او بود در اختیار گیرد وآن قرآن را که در صحیفه ها و قطعه ها وکاغذها درخانه آن حضرت و در پشت رختخواب او بود گردآورد تا مانند تورات و انجیل ضایع نگردد. پس علی همه را در جامه ای زرد رنگ پیچید و مهر برآن زد و فرمود: پس ازاین ردا نمی پوشم تا آن را گردآوری کنم, از آن پس اگر کسی بر او وارد می شد, بدون ردا نزد او می رفت وتا آنکه همه قرآن را گردآورد.) ۱۷

ابن ابی الحدید می نویسد:

(همه براین اتفاق دارند که او قرآن را در زمان پیامبر درحفظ داشت و کسی دیگری آن را در حفظ نداشت و پس از پیامبر نخستین کسی بود که قرآن را گردآورد.) ۱۸

امام باقر(ع) می فرماید:

(هیچ کسی از مردم نگفته است که همه قرآن را آن گونه که نازل شده است گردآورده, مگر اینکه دروغگو است. وهیچ کس قرآن را آنگونه که خدا نازل فرموده حفظ نکرده وجمع نکرده است, مگر علی بن ابی طالب(ع).) ۱۹

ونیز آورده اند:

(علی(ع) سوگند یاد کرد که ردا بر دوش نگیرد جز برای نماز, تا آن که قرآن را جمع کند و گردآورد. پس مدّتی ازآنان دوری گزید تا آن را گردآورد, آنگاه نزد ایشان آمد و قرآن را در جامه ای بهمراه آورد و ایشان در مسجد بودند, پس همه ازآمدن او پس ازآن همه وقت در شگفتی شدند. چون به میان آنان رسید, کتاب را در پیش آنان نهاد و فرمود: پیامبر فرموده است من در میان شما چیزی را جانشین خود می سازم که اگر به آن تمسّک کنید گمراه نخواهید شد وآن کتاب خدا و عترت من, اهل بیت من است, اینک این کتاب است ومن عترتم. پس عمر برخاست وگفت اگر تو قرآن داری, ما نیز مانند آن را داریم. پس علی(ع) آن را برداشت و پس از اتمام حجّت برایشان با خود بازگرداند.) ۲۰

شیخ صدوق نیز آورده است:

(… قرآن را به نزد ایشان برد و فرمود: این کتاب خدایتان است آنگونه که بر پیامبرتان فرود آمده است. حرفی ازآن کم و زیاد نشده است, پس گفتند: نیازی بدان نداریم, مانند آنچه داری ما نیز داریم; پس بازگشت درحالی که این آیه را می خواند:

(فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلاً فبئس مایشترون)

پس قرآن را پشت سرافکندند وبه بهای اندکی فروختند, چه بد سودایی کردند.۲۱

برخی گفته اند دلیل آن که آن را نپذیرفتند, این بود که چون ابوبکر قرآن را گشود زشتکاری های برخی از مهاجرین و انصار را درآن دید پس ترسیدند که این به مصالح ایشان آسیب رساند. ۲۲

باری سخن از قرآن جمع شده از سوی علی(ع) در بسیاری از کتابهای شیعه واهل سنت آمده است.

ازآنچه گذشت روشن شد که جمع آوری قرآن از سوی علی (ع) و تألیف مصحف به دست آن بزرگوار حقیقتی روشن و پذیرفته است.

بلی در برخی از جزئیات, نقل های یادشده با یکدیگر اختلاف دارند, ازجمله آیا گردآوری قرآن سه روز بطول انجامید یا شش ماه و آیات در روز سوم برمردم عرضه گردید یا پس از گذشت ششماه از وفات پیامبر.

دیگر آن که علی(ع) قرآن و تفسیرها و تأویلها آن را از سینه خود درمصحف بازنوشت, یا از قطعه های چوب و سنگ و برگ خرما و استخوان شانه شتر وکاغذ و پوست ومانند آن, یا هم ازاین و هم ازآن; بویژه آن که روایات, هر دومنبع را یاد کرده است.

سوم آن که آیا علی(ع) آیات قرآن را دوباره نوشت یا همان نوشته ها را نظم و ترتیب داد وبه شکل یک کتاب یا دست کم یک مجموعه با ترتیبی روشن عرضه کرد.

اینها محورهایی است که جزئیات آنها روشن نیست و در تاریخ نیز به گونه ای دقیق نیامده است. داوری درست در زمینه های یاد شده نیازمند بررسی همه جانبه تاریخ و کشف واقعیتهای ناگفته است که خود پژوهشی جداگانه می طلبد.

درباره مدت زمان گردآوری قرآن, بسیاری از روایات ساکت است و برخی سه روز و تنها یک یا دو روایت ششماه را گفته بودند. روایت نخست ( سه روز), درمنابع بیشتری آمده است, گرچه گردآوری همه قرآن بویژه همراه با تأویل و تفسیر و… دراین زمان کوتاه دور از واقع می نماید, جزآنکه گفته شود این همه در زمان پیامبر املا شده بود و به گونه نوشته آماده بود, امّا ازآنجا که تا آخرین لحظه های عمر شریف پیامبر انتظار و امکان نزول وحی بوده است, قرآن به صورت یکجا جمع نشده بود ولی به گونه پراکنده وجدا نوشته شده بود و تنها تنظیم و ترتیب وکنارهم نهادن این بخشها دراین سه روز انجام شده است.

اما بنابر روایت دوم که شش ماه را گوشزد می سازد دور نیست که همه را علی(ع) به دست خود دراین مدت نوشته باشد, یا آن که تکه های پراکنده قرآن را درجای خود مرتب ساخته و آنگاه تأویل و تفسیر ودیگرمطالب را از سینه مبارک خویش نوشته باشد وبدین سان نقطه های دیگر ناهمسازی در روایات یاد شده روشن می شود.

آری باید دید واقعیت تاریخی این گونه تحلیل را می پذیرد. آیا می توان گفت دستگاه حاکم تأخیر علی(ع) را از بیعت با ابی بکر تا این مدّت برتابیده است. نیز آیا این سخن با آنچه معروف است که زهرا سلام اللّه علیها سه ماه و چند روز یا کمتر, پس از پیامبر رحلت فرمود و وادار کردن علی(ع) به بیعت در حیات زهرا سلام اللّه علیها تحقق پذیرفت, ناهمسازی ندارد؟

● تألیف کتاب یا گردآوری قرآن

بی گمان مصحف علی(ع) نخستین قرآن گردآمده است که با استفاده از اجزاء قرآن که به صورت پراکنده نزد پیامبر بوده است, با ویژگیهایی فراهم آمده است ولی ازآنجا که این کتاب تأویل و تفسیر هرآیه را نیز به همراه داشت و بسیاری از محتوای آن از قرآن به حساب نمی آمد ـ گرچه بسیاری ازآنها از سوی خداوند نازل شده بود ـ تألیفی جداگانه وکتابی از سوی آن حضرت ونه تنها جمع قرآن به شمار می آید.

سید شرف الدین عاملی می نویسد:

(علی(ع) قرآن را به ترتیب نزول گردآورد وناسخ و منسوخ وعام وخاص ومطلق و مقید ومحکم ومتشابه وناسخ ومنسوخ و عزیمت ها و رخصت ها وسنّت ها وآداب وسبب نزولهای آن رامورد اشاره قرار داد ودشواریهای آن را توضیح داد… پس قرآن جمع شده از سوی امیرمؤمنان(ع) به تفسیر شبیه تر است.) ۲۳

از روایات پیشین نیز به خوبی روشن است که قرآن یادشده از نظر ترتیب و محتوا با قرآن موجود که در زمان خلفاء گردآمده است دگرگونی دارد و بسیاری از نوشته های آن تفسیر و تأویل است. روایاتی از امامان معصوم(ع) نیز رسیده است که اشاره به همین نکته دارد.

امام باقر(ع) فرمود:

(هیچ کس قرآن را آن گونه که فرود آمده است, جمع نکرد مگر علی(ع).) ۲۴

نیز امام صادق(ع) فرمود:

(اگر مردم قرآن را آن گونه که نازل شده بود می خواندند, هرگز اختلافی میان دو کس روی نمی داد.) ۲۵

همچنین فرمود:

(اگر قرآن همان گونه که نازل شد خوانده می شد, نام ما را درآن می یافتی.)

و نیز فرمود:

(قائم ما که قیام کند خیمه هایی می زند تامردم قرآن را آن گونه که خدا فرستاده است, فراگیرند وکاری دشوارتر ازاین درآن روز نیست, زیرا قرآن به گونه ای جز ترتیب کنونی خواهد بود.) ۲۶

بدون شک منظور از قرآن, آنگونه که نازل شده است, قرآن با ترتیب ویژه و با تفسیر و تأویلهای بایسته است.

وبسیاری ازاین گونه روایات که کژاندیشان ازآن تحریف قرآن را برداشت کرده اند, اشاره به تأویل و تفسیرهای قرآن دارد که در مصحف علی (ع) گردآمده بود. بنابر این نیازی به رد این روایات یا سست شمردن سند آنها یا حمل آنها بر حفظ در سینه یا فهم مراد قرآن نیست, زیرا معنی آن بسیار روشن است. بلی بسیاری ازاین روایات نیز صدور آن از معصوم درست نیست و سند آن بی اساس است۲۷.

● مصحف علی(ع) و صحیفه علی(ع)

درمیان کتابهایی که به علی(ع) نسبت داده می شود, کتابی نیز با عنوان (صحیفه علی) دیده می شود که نزد اهل سنت با همین نام مشهور است و در روایات اهل بیت(ع) و نوشته های شیعه واهل سنت فراوان ازآن یاد شده است ودر صحاح ومسانید کهن اهل سنت همانند صحیح بخاری ومسلم و سنن ابی داود ومسند احمد روایاتی ازآن نقل شده است. این کتاب بسیار مختصر بوده و در پوشش شمشیر آن حضرت بوده است. ۲۸

کتاب دیگری نیز با عنوان (کتاب علی) نامیده می شود که میان اهل حدیث مشهور است وهمه بروجود آن اجماع دارند وعالمان شیعه ازآن سخن گفته اند و در بسیاری از روایات نیز ازآن یاد شده است. این کتاب با عنوانهایی مانند صحیفه, جامعه, جفر یا صحیفه جامعه نیز یاد شده است وطول آن را هفتاد ذراع گفته اند, که به خط علی(ع) بودو پس ازایشان به امامان بعد به ارث رسیده است. گفته اند همه احکام ازخرد و کلان, حتی ارش خدش (تاوان خراشیدن پوست) درآن نوشته شده است. ۲۹

دربرخی از روایات آمده است, علم ازآن ماست و مااهل آنیم وهمه آن در نزد ما محفوظ است وهیچ چیز تا قیامت رخ نمی دهد حتی خراشی در پوستی, جزآن که نزد ما با املای پیامبر(ص) و خط علی(ع) ـ حکم آن ـ موجود است. ۳۰

این سخنان اشاره به همین کتاب است, بخشی ازاین کتاب نیز به مسائل دیات اختصاص داشته است, که این بخش به کتاب ظریف بن ناصح شهره گشته است.

سخن درباره این دو کتاب بسیار است و بسیاری ازچند وچون آنها به تفصیل سخن گفته اند.

باید دانست مصحف علی(ع) جز این دوکتاب است, وهیچ دلیلی بریکی بودن مصحف با یکی ازاین دو کتاب در دست نیست, گرچه دور نمی نماید دراین کتاب نیز چیزهایی از تفسیر قرآن نوشته شده باشد.

پرسشی که مطرح است این است که کدام یک ازاین کتابها نخست تألیف شده اند.

زمان تدوین ونگارش هیچ یک ازاین دوکتاب به خوبی و به طور دقیق روشن نیست شاید در زمان پیامبر یا پس از وفات پیامبر نوشته شده باشند.

همچنانکه مصحف علی(ع) نیز احتمال دارد در زمان پیامبر نوشته شده باشد بویژه آنکه دربرخی از روایات آن را به املای پیامبر دانسته اند.

در هیچ یک ازمنابع موجود درباره پیشتری یکی ازاین دو تألیف نشانی نیست.

تنها سید شرف الدین می نویسد:

(علی(ع) پس از فراغت از آماده سازی پیکر پاک پیامبر سوگند یاد کرد که جز برای نماز ردا نپوشد تا قرآن را گردآورد پس چنین کرد… وپس از پایان آن کتابی برای فاطمه زهراء(س) تألیف فرمود که نزد فرزندان آن حضرت به مصحف فاطمه (س) معروف است, وشامل امثال وحکم و… می گردد. پس ازآن کتابی در دیات تألیف کرد وآن را صحیفه نام نهاد… ) ۳۱

ایشان منبعی برای ترتیب اظهار شده یاد نکرده است.

● نامگذاری به مصحف

نکته دیگر دراین باره این است که نامگذاری قرآن گردآوری شده از سوی علی(ع) به مصحف گرچه مشهور و متداول است, ولی آغاز آن روشن نیست که همزمان با تألیف بوده است یا پس ازآن. این پرسش درباه مصاحف دیگر صحابه, چونان ابن مسعود و ابیّ و معاذ و… نیز مطرح است, حتی در برخی از روایات, سخن از عرضه مصحف برخی از صحابه بر پیامبر نیز دیده می شود. ۳۲ دربرخی دیگر از روایات نبوی نیز از قرآن به مصحف تعبیر شده است ۳۳ وچنین می نماید که این اصطلاح از زمان آن حضرت نیز متداول بوده است, چنانکه مدعیان جمع قرآن در زمان پیامبر با همین صورت کنونی نیز بدان استدلال کرده اند.

این همه درحالی است که دربرخی از روایات آمده است: نخستین بار قرآن گردآوری شده در زمان ابی بکر مصحف نامیده شد. بدین گونه که پس از پایان گردآوری, در نامگذاری آن اختلاف کردند وهر کسی چیزی گفت.

ابن مسعود گفت: در حبشه کتابی دیده ام که آن را مصحف می نامند.

ابوبکر گفت: نام خوبی است. پس از آنجا قرآن را بدین نام نامیدند. ۳۴

بررسی حقیقت در این مقوله نیازمند پژوهشی گسترده در نقل های تاریخی است که نیازی بدان دیده نمی شود وچه بسا ثمره علمی نداشته باشد.

تنها می توان گفت: احتمال آن می رود که قرآن علی(ع) ونیز مصاحف دیگران, پس از گردآوری آنها و نیز پس از رایج شدن اصطلاح مصحف, بدین نام اشتهار یافته باشند; زیرا دلیلی از تاریخ بر این که از نخست این نام را داشته اند در دست نیست.

همچنانکه درباره وجود کلمه مصحف در برخی از روایتهای پیامبر نیز, برخی احتمال نقل به معنی و مضمون درسخن راویان را داده اند, بدین گونه که از پیامبر واژه قرآن صادر شده باشد, ولی راوی در سالهای پس ازآن به مصحف تعبیرکرده باشد; بویژه آن که در برخی از همین روایات, اختلاف در نسخه ـ قرآن به جای مصحف ـ نیز ثبت شده است که می تواند شاهد تحلیل یاد شده باشد. ۳۵

● ویژگیهای مصحف علی(ع)

از مجموع آنچه درباره مصحف علی(ع) رسیده است ویژگیهای چندی بدست می آید:

۱) برمبنای ترتیب نزول سوره ها تنظیم شده است.

۲) آیات نسخ شده در آن پیش از آیات نسخ کننده قرار داده شده است.

۳) نص آیه ها درآن بدون کوچکترین تغییر و بدون فروگذاری یک کلمه یا یک آیه به دقت ضبط شده است.

۴) چگونگی قرائت هرآیه حرف به حرف آنگونه که پیامبر خوانده بود ثبت گردیده است.

۵) آیات آن با املای پیامبر وخط علی(ع) نگاشته شده است.

۶) تفسیرهای آیه ها که از سوی خداوند همراه با آیه نازل شده بود درآن ثبت شده است ـ این نکته را حقیقت تنزیل نامیده اند ـ گفته اند چنین نیست که هرآنچه از سوی خداوند وحی شده باشد از قرآن باشد.

۷) تأویل آیات (مجرای عام آیات) درآن یادآوری شده است.

۸) خصوصیات تنزیل آیه ها مانند مناسبت نزول, مکان و زمان نزول و کسانی که ازآیه مقصود بوده اند درآن یاد شده اند ـ این نکته را نیز تنزیل آیه ها نامیده اند ـ .

۹) برخی گفته اند: عام وخاص ومطلق ومقید ومحکم و متشابه وناسخ و منسوخ و عزیمت ها و رخصت ها وسنن وآداب درآن آمده است.

۱۰) نامهای اهل حق و اهل باطل و پلشتی ها و رسواییهای گروهی از مهاجرین وانصار یا منافقان, درآن آورده شده است.

همچنین شهرستانی در مقدمه مفاتیح الاسرار می نویسد:

(گفته اند مصحف او دارای متن وحواشی بوده است.) ۳۶

آری مصحف علی(ع) همه ویژگیهای یاد شده را بدون فروگذاری یا فراموشی چیزی گردآورده بود وبراین اساس باید مصحف یادشده را تألیف امام علی(ع) و غیرقابل سنجش با مصحف های دیگر به شمار آورد.

بدون شک جمع قرآن بدین گونه تنها از علی(ع) ساخته است که گستره دانش او نسبت به قرآن را در آغاز یادآور شدیم.

دراینجا سخن احمد امین را بنگرید:

(شمار اندکی از صحابه به تفسیر قرآن شناخته شده اند. بیش از همه, تفسیر قرآن از علی بن ابیطالب وعبداللّه بن عباس, عبداللّه بن مسعود وابی بن کعب روایت شده است وکمتر ازهمه از زید بن ثابت و ابو موسی اشعری و عبداللّه بن زبیر. باید تنها در باره چهار تن نخست سخن گفت, زیرا بیشترین تغذیه مکتب های گوناگون تفسیری از ایشان بوده است. منش های کلی که امکان تبحّر در تفسیر را به این چهارنفر بخشیده است, عبارتند از: توانمندی آنان در زبان عرب, چیرگی آنان بر ابعاد و روش های آن, همزیستی فراوان آنان با پیامبر که در نتیجه آن نزولگاههای آیات قرآن را بخوبی می شناختند و پروا نداشتن آنها از بکار بستن دانش و توان خویش در قرائت وفهم قرآن.) ۳۷

باید افزود شاگردی و فراگیری قرآن و تفسیر آن از سوی ابن عباس و ابن مسعود نزد علی(ع) معروف و یادآشنا است. ابن عباس آگاهی خود از قرآن را از پرتو علی (ع) می دانست و دانش خود را در برابر دانش علی (ع) چون برکه ای در برابر دریا می دید و ابن مسعود نیز افزون بر فراگیری تفسیر قرآن, بخشی از سوره های قرآن را نیز نزد علی (ع) تکمیل کرده بود.

اینجاست که همصدا با عکرمه باید گفت اگر جن و انس گرد هم آیند تا اینگونه قرآن را گردآورند هرآینه نتوانند. ۳۸

● ترتیب سوره ها درمصحف علی(ع)

درباره ترتیب سوره ها در این مصحف, مشهور آن است که بر پایه ترتیب نزول بوده است و چگونگی آن تنها در دو یا سه منبع یادشده است.

نخست در فهرست ابن ندیم, پس از یاد کرد مصحف علی(ع) آمده است:

(ترتیب سوره ها دراین مصحف چنین است…)

و سپس ازآن بخشی از متن افتاده است که بنابر اظهار زنجانی در تاریخ القرآن از اصل نسخه چاپ لایپزیک در سال ۱۸۷۱ افتاده بوده است. ۳۹ دلیل این افتادگی روشن نیست. شاید به منظور پیشگیری از دوگانگی در قرائت قرآن از سوی دیگران انجام شده باشد.

منبع دوم تاریخ یعقوبی است او می نویسد:

(برخی گفته اند علی بن ابیطالب پس از وفات پیامبر قرآن را جمع کرد و بر پشت شتری نهاد و آورد وگفت این قرآن است که من گردآورده ام وآن را در هفت جزء قرار داده بود.)

آنگاه جزء های هفتگانه را آورده که به ترتیب, هرجزء با سوره های بقره آل عمران, نساء, مائده, انعام, اعراف وانفال آغاز می شود, وهر جزء شامل چهارده تا هیجده سوره است وهرجزء به نام همان سوره بزرگ آغازین نامیده می شود; در مجموع نیز سه سوره از قلم افتاده است. ۴۰

این توصیف افزون بر آنکه با ترتیب نزول مشهور ومعروف ناهمساز است, با آنچه دیگران درباره مصحف علی(ع) گفته اند نیز ناهمگون است; زیرا آورده اند که در آغاز مصحف علی(ع) سوره اقرأ و سپس مدثر و سپس قلم وآنگاه مزمل قرار داشت. پس ترتیب یاد شده با سخن ارباب سیره و تاریخ نیز ناساز است. افزون براینکه غفلت های دیگری نیز درآن صورت پذیرفته است که از یعقوبی بسیار شگفت می نماید. ۴۱

همچنین شهرستانی درمفاتیح الاسرار نیز ترتیب آن مصحف را به نقل ازمقاتل بن سلیمان آورده است. ۴۲

۱. حسکانی, عبداللّه, شواهد التنزیل, تهران وزارت ارشاد اسلامی, ۱/ ۴۰۰ ; قندوزی, ینابیع المودّة, بیروت, مؤسسه اعلمی, ۱ / ۳۰۷ ; سروی مازندرانی, ابن شهرآشوب, مناقب آل ابی طالب, تهران: مصطفوی, ۲/ ۲۹.

۲. حاکم نیسابوری, المستدرک علی الصحیحین, بیروت, دارالمعرفة , ۳/ ۱۲۴ و ۳/ ۱۳۴; طبرانی, المعجم الصغیر, قاهره, دارالنّصر للطباعة, ۱/ ۲۵۵.

۳. ابن عساکر, تاریخ مدینة دمشق, ۳/ ۴۵ ـ ۴۶.

۴. همان, ۳/ ۲۵ ـ ۲۶.

۵. سیوطی, جلال الدین, الاتقان فی علوم القرآن, بیروت, المکتبة الثقافیة, ۴/ ۲۳۳ ; ذهبی, محمد حسین, التفسیر و المفسرون, بیروت, داراحیاء التراث العربی, ۱/ ۹۰.

۶. شهرستانی, محمد بن عبدالکریم, مفاتیح الاسرار ومصابیح الابرار, چاپ عکسی از نسخه خطی.

۷. حسکانی, عبداللّه, شواهد التنزیل, ۱/ ۳۴ ـ ۵۰.

۸. هلالی کوفی, سلیم بن قیس, ۲۱۳; صدوق قمی, محمد بن علی ابن بابویه, کمال الدین, قم, مؤسسة النّشر الاسلامی/ ۲۸۴.

۹. ابن عساکر, تاریخ مدینة دمشق, ۳/ ۲۲ ـ ۲۵.

۱۰. ابن ندیم, الفهرست, بیروت, دار المعرفة / ۴۱ـ۴۲.

۱۱. سیوطی, جلال الدین, الاتقان, ۱/ ۵۸ ; ابن سعد, الطبقات الکبری, لیدن, ۲/ ۱۰۱ و بیروت, دار صادر, ۲/ ۳۳۸; اندلسی , ابن عبدالبر, الاستیعاب فی معرفة الاصحاب(حاشیه الاصابة) ۲/ ۲۵۳; زرقانی, عبدالعظیم, مناهل العرفان, بیروت, داراحیاء الکتب العربیة, ۱/ ۲۴۷, صدر, حسن, تأسیس الشّیعة لعلوم الاسلام, تهران,اعلمی/ ۳۱۷, هیتمی, ابن حجر, الصواعق المحرقة, قاهره, دارالطباعة المحمدیة, ۱۲۶ ; زنجانی, ابوعبداللّه, تاریخ القرآن, بیروت, مؤسسة الاعلمی/ ۴۸ ; معرفة, محمد هادی , التمهید فی علوم القرآن, قم, مؤسسة النشر الاسلامی, ۱/ ۲۸۹.

۱۲. کلبی, ابن جزّی, التّسهیل لعلوم التنزیل, ۱/ ۴.

۱۳. شیخ مفید, محمد بن محمد بن نعمان, المسائل السرویة, قم, کنگره شیخ مفید/۷۹; مجلسی, محمد باقر, بحارالانوار, بیروت, مؤسسة الوفاء, ۹۲/ ۸۸ حدیث ۲۷.

۱۴. ابن سعد, الطبقات الکبری, ۲/ ۱۰۱; اندلسی, ابن عبدالبر, الاستیعاب, ۲/ ۲۵۳.

۱۵. سروی مازندرانی, ابن شهرآشوب, مناقب آل ابی طالب, ۲/ ۴۰; مجلسی, محمدباقر, بحارالانوار, ۹۵/ ۵۱.

۱۶. همان.

۱۷. مجلسی, محمدباقر, بحارالانوار, ۹۲/ ۴۸; تفسیر قمی, ۲۴۵۱ ; مقدمه تفسیر برهان, ۳۶; فیض کاشانی, محمد بن مرتضی, المحجّة البیضاء, ۲/ ۲۶۴; سیوطی, الاتقان, ۱/ ۵۷, الصراط المستقیم, ۳۶۶; فیض کاشانی, وافی, ۲/ ۲۷۳ , ۲۷۴ ; زنجانی, تاریخ القرآن ۴۴ , ۶۴; عسقلانی, ابن حجر, فتح الباری, ۹/ ۱۰; عینی, عمدة القاری, ۲۰/ ۱۶ و…

۱۸. معتزلی حنفی, ابن ابی الحدید, شرح نهج البلاغه, قاهره, ۱/ ۲۷.

۱۹. مجلسی, محمد باقر, بحارالانوار, ۹۲/ ۸۸.

۲۰. سروی مازندرانی, ابن شهرآشوب, مناقب آل ابی طالب, ۲/ ۴۰ ـ ۴۱.

۲۱. صدوق قمی, محمد بن علی ابن بابویه, الاعتقادات,باب الاعتقاد فی مبلغ القرآن,۹۳.

۲۲. طبرسی, فضل بن حسن, الاحتجاج, ۱/ ۲۲۷; صفار قمی, محمد بن حسن, بصائر الدرجات, قم,مکتبة آیة الله مرعشی نجفی/ ۱۹۶; مجلسی, محمد باقر, بحار الانوار, ۹۲/ ۴۲ ـ ۴۳.

۲۳. شرف الدین عاملی, عبدالحسین, المراجعات, بیروت,تحقیق حسین الراضی, ۴۱۱ و مؤلفو الشیعة فی صدر الاسلام, نجف, مطبعة النّعمان, ۱۴.

۲۴. قمی, تفسیر القمی, ۲/ ۴۵۱ ; مجلسی, بحارالانوار ,۹۲/ ۴۸.

۲۵. عیاشی, محمد بن مسعود, تهران, دارالکتب , ۱/ ۴۷ ; مجلسی , بحارالانوار ۹۲/ ۵۵.

۲۶. نعمانی, الغیبة, تهران, مکتبة الصدوق, ۳۱۸ , ۳۱۹; شیخ مفید, المسائل السرویة/۷۹و۸۱ و الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد/۳۶۵.

۲۷. درباره برداشت تحریف از این گونه روایات سخنانی خواهیم آورد.

۲۸. جلالی حسینی, محمد جواد, تدوین السنة الشریفة, قم, مکتب الاعلام الاسلامی, ۵۲ ـ ۶۱.

۲۹. همان, ۶۲ ـ ۷۶. دراین کتاب درباره این دوکتاب علی(ع) به تفصیل بررسی شده است.

۳۰. طبرسی, فضل بن حسن, الاحتجاج, ۱۵۵ ; مجلسی, محمد باقر, بحارالانوار, ۴۴/ ۱۰۰.

۳۱. شرف الدین عاملی, عبدالحسین, المراجعات, ۴۱۱.

۳۲. زرکشی, بدرالدین, البرهان فی علوم القرآن, بیروت, دارالمعرفة , ۱/ ۲۴۲ ـ ۲۴۳.

۳۳. علامه سید جعفر مرتضی عاملی, این روایات را از مسند احمد, ۲/ ۱۷۳ و کنزالعمال ۱/ ۴۷۷ و اتقان, ۱/ ۱۰۸ و البرهان, ۱/ ۴۶۲ و معجم طبرانی و شعب الایمان بیهقی و مجمع الزوائد هیثمی و حلیة الاولیاء ابو نعیم اصفهانی و نوادر الاصول ومستدرک حاکم و صحیح مسلم ۶/ ۳۰ و صحیح بخاری ۲/ ۱۰۹ و موطأ مالک ۲/ ۵ ومنابع دیگر گردآورده اند. بنگرید به حقائق هامة حول القرآن الکریم, قم, مؤسسة النشر الاسلامی/ ۸۲ ـ ۸۶.

۳۴. زرکشی, محمد بدرالدین, البرهان, ۱/ ۲۸۱, سیوطی, جلال الدین, الاتقان, ۱/ ۵۸ , سجستانی, المصاحف, ۱۱/ ۱۴.

۳۵. معرفة, محمد هادی, التمهید, ۱/۲۸۸.

۳۶. برخی از ویژگیهای یاد شده در این منابع دیده می شود:

شیخ مفید, اوائل المقالات/ ۵۵ و المسائل السرویة / ۷۹ ; آشتیانی , محمد حسن , بحرالفوائد, قم, مکتبه آیة الله نجفی مرعشی/ ۹۹ ; خوئی, ابوالقاسم, البیان, ۲۴۴ ; شرف الدین عاملی, عبدالحسین, المراجعات , ۴۱۱ ; معرفة, محمد هادی, التّمهید, ۱/ ۲۹۲ ; عاملی, جعفر مرتضی, حقائق هامّة حول القرآن الکریم, ۱۶۰ ـ ۱۶۱.

۳۷. احمد امین, فجرالاسلام, بیروت, دارالکتاب العربی, ۲۰۲.

۳۸. معرفة , محمد هادی, التمهید, ۱/ ۲۸۲ ـ ۲۸۹.

۳۹. زنجانی, ابوعبداللّه, تاریخ القرآن, تهران, سازمان تبلیغات اسلامی, ۷۶.

۴۰. یعقوبی, احمد بن ابی یعقوب, تاریخ الیعقوبی, آلمان, چاپ بریل; بیروت, موسسه اعلمی, ۲/۲۲و۲۳.

۴۱. معرفت, محمد هادی, التمهید, ۱/ ۲۹۴ ـ ۲۹۵

۴۲. شهرستانی, محمد بن عبدالکریم, مفاتیح الاسرار, چاپ عکسی از نسخه خطی.

۴۳. صغیر, محمد حسین علی, تاریخ القرآن (مجموعه دراسات قرآنیة) , قم, مکتب الاعلام الاسلامی/۶۹.

۴۴. خوئی, ابوالقاسم, البیان, بیروت, دارالزهراء, ۱/ ۲۳۹ ـ ۲۵۲; بلاغی, محمد جواد, آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن/۱۹.

۴۵. فضل بن شاذان, الایضاح, تهران, دانشگاه تهران, ۲۲۲ و ۲۲۳.

۴۶. خوئی, البیان/ ۲۴۹ـ۲۵۱.

۴۷. سیوطی, جلال الدین, الاتقان, بیروت, دارالکتب, ۱/ ۱۳۵

۴۸. تفسیر قمی, ۲/ ۴۵۱ ; مجلسی, بحارالانوار, ۹۲/ ۴۸; فیض کاشانی, الوافی, ۵/ ۲۷۴ ; بحرانی, هاشم, البرهان فی تفسیر القرآن, ۱/ ۱۵ ; متقی هندی, کنزالعمال, ۲/ ۳۷۳ ; صفار قمی, محمد بن حسن, بصائرالدرجات/ ۱۹۳; کلینی, محمد بن یعقوب, الکافی, ۱/ ۷۸.

۴۹. حاکم نیشابوری, المستدرک, ۲/ ۲۲۸ ; سیوطی, الاتقان, ۱۲۶ ـ ۱۳۰.

۵۰. زرکشی, البرهان, قاهره, ۱/ ۲۳۷ , بیروت, دارالمعرفة, ۱/ ۳۳۱.

۵۱. زرقانی, محمد عبدالعظیم, مناهل العرفان, بیروت, دارالکتب العلمیّة, ۱/ ۲۴۰.

۵۲. ملاحویش آل غازی, عبدالقادر, بیان المعانی, بیروت, داراحیاء التراث العربی, ۱/ ۳۱. به نقل ازعلوم القرآن عند المفسرین, قم, مکتب الاعلام الاسلامی, ۱/ ۳۶۰.

۵۳. طباطبایی, محمد حسین, قرآن در اسلام, تهران, بنیاد قرآن/ ۱۷۳ ـ ۱۷۴. همچنین دراین باره بنگرید به: آصفی, علی محمد, دراسات فی القرآن الکریم, نجف, مطبعة النعمان, ۲۴۶ تا ۲۴۹

ونیز : رامیار, محمود, تاریخ قرآن, تهران, انتشارات امیرکبیر, ۲۱۱ ـ ۲۱۲.

۵۴. فیض کاشانی, محمدبن مرتضی, تفسیر صافی, ۱/۲۵.

۵۵. ابن ندیم, الفهرست, ۴۲

۵۶. کلینی, محمد بن یعقوب, الکافی, ۲/ ۴۶۱; فیض کاشانی, المحجّة البیضاء, ۲/ ۲۶۲ ; نیز: الوافی, ۵/ ۲۷۳ ; مجلسی, بحارالانوار, ۹۲ / ۵۴.

۵۷. برای تفصیل بیشتر بنگرید به : تاریخ القرآن زنجانی و تاریخ قرآن مرحوم رامیار ۳۷۳ ـ ۳۷۹.

۵۸. صفار قمی, بصائر الدرجات, ۱۹۳ ; کلینی, الکافی, ۲/ ۴۶۲ ; طبرسی, الاحتجاج, ۱/ ۲۲۸; فیض کاشانی, المحجّة البیضاء, ۲/ ۲۶۳; مجلسی بحارالانوار, ۹۲ /۴۲ و ۴۳ ; همدانی, رضا, مصباح الفقیه, ۲۷۵ ; عاملی, جعفر مرتضی, حقائق هامة, ۱۶۰.

۵۹. مجلسی, بحارالانوار, ۹۲ / ۴۲.

۶۰. کتاب سلیم بن قیس, ۱۰۸ و ۱۱۰ ; طبرسی, احتجاج, ۸۱ ; فیض کاشانی, تفسیر صافی, ۱/ ۲۷ مقدمه ششم; مجلسی, بحارالانوار ۹۲/ ۴۳.

۶۱. کتاب سلیم بن قیس, ۱۱۰ ; مجلسی, بحارالانوار, ۹۲/ ۴۲.

۶۲. کلینی, محمد بن یعقوب, الکافی, ۱/ ۶۳۳.

۶۳. صفار قمی, محمد بن حسن, بصائر الدرجات, ۱۹۳.

۶۴. طباطبایی, محمد حسین, قرآن در اسلام, ۱۶۵ و ۱۶۶.

۶۵. نوری, میرزا حسین, فصل الخطاب, چاپ سنگی, ۱۲۰ ـ ۱۳۴; معرفة, محمد هادی, صیانة القرآن, عن التحریف, قم, مؤسسة النّشر الاسلامی, ۲۱۱

۶۶. شیخ مفید, اوائل المقالات, ۵۵ ; آشتیانی, محمد حسن, بحرالفوائد, ۹۹.

۶۷. فانی اصفهانی, علی, آراء حول القرآن, بیروت, دارالهادی, ۱۰۲.

۶۸. خویی, ابوالقاسم, البیان, ۲۲۳ ـ ۲۲۵ . ونیز بنگرید به: الصغیر, محمد حسین علی, تاریخ القرآن (مجموعه دراسات قرآنیة) ۱۷۲.

۶۹. شیخ صدوق, محمد بن علی ابن بابویه, الاعتقادات, ۹۳.

۷۰. کلینی, محمد بن یعقوب , روضة الکافی, ۸/ ۵۳ ; فیض کاشانی, تفسیر صافی, ۱/۳۴.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.