چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

زندگی نامه استاد شهـریار


زندگی نامه استاد شهـریار

اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهـریار در خلال اشعـارش خوانده می شود و هـر نوع تـفسیر و تعـبـیـری كـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگی او نزدیك است و حقـیـقـتاً حیف است كه آن خاطرات از پـرده رؤیا و افسانه خارج شود

اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهـریار در خلال اشعـارش خوانده می شود و هـر نوع تـفسیر و تعـبـیـری كـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگی او نزدیك است و حقـیـقـتاً حیف است كه آن خاطرات از پـرده رؤیا و افسانه خارج شود.

گو اینكه اگـر شأن نزول و عـلت پـیـدایش هـر یك از اشعـار شهـریار نوشـته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هـر قـطعـه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این دلالت شعـر را نـباید محـدود كرد.

شهـریار یك عشق اولی آتـشین دارد كه خود آن را عشق مجاز نامیده. در این كوره است كه شهـریار گـداخـته و تصـفیه می شود. غالـب غـزل هـای سوزناك او، كه به ذائـقـه عـمـوم خوش آیـنـد است، یادگـار این دوره است. این عـشـق مـجاز اسـت كـه در قـصـیـده ( زفاف شاعر ) كـه شب عـروسی معـشوقه هـم هـست، با یك قوس صعـودی اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفانی و الهـی تـبدیل می شود. ولی به قـول خودش مـدتی این عـشق مجاز به حال سكـرات بوده و حسن طبـیـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولی برای او تجـلی كرده و شهـریار هـم با زبان اولی با او صحـبت كرده است.

بعـد از عـشق اولی، شهـریار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشین به تمام مظاهـر طبـیعـت عـشق می ورزیده و می توان گـفت كه در این مراحل مثـل مولانا، كه شمس تـبریزی و صلاح الدین و حسام الدین را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق می بازد. بـیـشتر هـمین دوستان هـستـند كه مخاطب شعـر و انگـیزهًَ احساسات او واقع می شوند. از دوستان شهـریار می تـوان مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزكوهـی، تـفـضـلی، سایه، و نگـارنده و چـند نـفر دیگـر را اسم بـرد.

شرح عـشق طولانی و آتـشین شهـریار در غـزل هـای ماه سفر كرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغای غـروب و بوی پـیراهـن مشـروح است و زمان سخـتی آن عـشق در قـصیده " پـرتـو پـایـنده " بـیان شده است و غـزل هـای یار قـدیم، خـمار شـباب، ناله ناكامی، شاهـد پـنداری، شكـرین پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران ، نالـه نومیـدی ، و غـروب نـیـشابور حالات شاعـر را در جـریان آن عـشق حكـایت می كـند. شهـریار در دیوان خود از خاطرات آن عـشق غزل ها و اشعار دیگری دارد از قـبـیل حالا چـرا، دستم به دامانـت و ... كه مطالعـهً آنهـا به خوانندگـان عـزیز نـشاط می دهـد.

عـشق هـای عارفانه شهـریار را می توان در خلال غـزل هـای انتـظار، جمع و تـفریق، وحشی شكـار، یوسف گـمگـشته، مسافرهـمدان، حراج عـشق، ساز صبا، و نای شـبان و اشگ مریم، دو مرغ بـهـشتی، و غـزل هـای ملال محـبت، نسخه جادو، شاعـر افسانه و خیلی آثـار دیگـر مشاهـده كرد. برای آن كه سینمای عـشقی شهـریار را تـماشا كـنید، كافی است كه فـیلمهای عـشقی او را كه از دل پاك او تـراوش كرده ، در صفحات دیوان بـیابـید و جلوی نور دقـیق چـشم و روشـنی دل بگـذاریـد. هـرچـه ملاحـظه كردید هـمان است كه شهـریار می خواسته زبان شعـر شهـریار خـیلی ساده است.

محـرومیت و ناكامی های شهـریار در غـزل هـای گوهـر فروش، ناكامی ها، جرس كاروان، ناله روح، مثـنوی شعـر، حكـمت، زفاف شاعـر، و سرنوشت عـشق به زبان خود شاعر بـیان شده و محـتاج به بـیان من نـیست. خیلی از خاطرات تـلخ و شیرین شهـریار از كودكی تا امروز در هـذیان دل، حیدر بابا، مومیایی و افسانه ی شب به نـظر می رسد و با مطالعـه آنهـــا خاطرات مزبور مشاهـده می شود.

شهـریار روشن بـین است و از اول زندگی به وسیله رویا هـدایت می شده است. دو خواب او كه در بچـگی و اوایل جـوانی دیده، معـروف است و دیگـران هـم نوشته اند.

اولی خوابی است كه در سیزده سالگی موقعـی كه با قـافله از تـبریز به سوی تهـران حركت كرده بود، در اولین منزل بـین راه - قـریه باسمنج - دیده است؛ و شرح آن این است كه شهـریار در خواب می بـیـند كه بر روی قـلل كوهـها طبل بزرگی را می كوبـند و صدای آن طبل در اطراف و جـوانب می پـیچـد و به قدری صدای آن رعـد آساست كه خودش نـیز وحشت می كـند. این خواب شهـریار را می توان به شهـرتی كه پـیدا كرده و بعـدها هـم بـیشتر خواهـد شد تعـبـیر كرد.

خواب دوم را شهـریار در ۱۹ سالگـی می بـیـند، و آن زمانی است كه عـشق اولی شهـریار دوران آخری خود را طی می كـند و شرح خواب به اختصار آن است كه شهـریار مـشاهـده می كـند در استـخر بهـجت آباد (قـریه ای واقع در شمال تهـران كه سابقاً آباد و با صفا و محـل گـردش اهـالی تهـران بود و در حال حاضر جزو شهـر شده است) با معـشوقهً خود مشغـول شـنا است و غـفلتاً معـشوقه را می بـیـند كه به زیر آب می رود، و شهـریار هـم به دنبال او به زیر آب رفـته ، هـر چـه جسـتجو می كـند، اثـری از معـشوقه نمی یابد؛ و در قعـر استخر سنگی به دست شهـریار می افـتد كه چـون روی آب می آید ملاحظه می كـند كه آن سنگ، گوهـر درخشانی است كه دنـیا را چـون آفتاب روشن می كند و می شنود كه از اطراف می گویند گوهـر شب چـراغ را یافته است. این خواب شهـریار هـم بـدین گـونه تعـبـیر شد كه معـشوقـه در مـدت كوتاهی از كف شهـریار رفت و در منظومهً ( زفاف شاعر ) شرح آن به زبان شهـریار به شعـر گـفـته شده است و در هـمان بهـجت آباد تحـول عـارفانه ای به شهـریار دست می دهـد كه گـوهـر عـشق و عـرفان معـنوی را در نـتـیجه آن تحـول می یابد.

شعـر خواندن شهـریار طرز مخصوصی دارد - در موقع خواندن اشعـار قافـیه و ژست و آهـنگ صدا ، هـمراه موضوعـات تـغـیـیر می كـند و در مـواقـع حسـاس شعـری ، بغـض گـلوی او را گـرفـته و چـشـمانـش پـر از اشك می شود و شـنونده را كاملا منـقـلب مـی كـند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید