شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

ناراضی مشروطه


ناراضی مشروطه

مردم گیلان همچون ساكنان سایر نقاط و مناطق ایران در دوره قاجار, به لحاظ اجتماعی و اقتصادی در وضعیتی بسیار سخت و دشوار می زیستند ساختار فاسد و ناكارآمد حكومتهای قاجار و عمال و دست نشاندگان محلی آنان در سراسر كشور وضعیتی رقت بار به وجود آورده بود كه خطه گیلان و اهالی آن نیز از این قاعده مستثنی نبودند

حركتها و فعل و انفعالات اجتماعی علاوه بر صورت ظاهری، از یك زیرساخت نهفته نیز برخوردارند كه برخلاف جلوه بیرونی، قابل سنجش و یا پیش‌بینی دقیق نمی‌باشد و جالب آن‌كه بخش اعظم فرایندهای اجتماعی و سیاسی نیز در پیوند با این جنبه پنهانی است كه اتفاق می‌افتد؛ بدین معنا كه می‌توان یك حركت اجتماعی را طبق برنامه‌ریزی ازپیش‌تعیین‌شده شكل داد اما تداوم این جریان دیگر در اختیار كامل شكل‌دهندگان آن نخواهد بود بلكه از دیالكتیك خاص خود برخوردار است.

حال اگر به سده‌ها و یا حتی دهه‌های گذشته برگردیم، بسامد خطا در پیش‌بینیهای افراد از وقایع اجتماعی و سیاسی را بیشتر ملاحظه خواهیم كرد.

نظر به این امر، مسلما با بسیاری از كسانی كه در كوران حوادث گذشته بنا به نیات خیرخواهانه عُلَم مبارزه برافراشتند تا اصلاحات و دگرگونیهای مدنظر خود را در نقطه مقابل جباران و نیز اجانب پیش ببرند اما در نهایت با شكست مواجه می‌شدند، همدردی خواهیم كرد. از جمله این مبارزان راه حق كه در طول تاریخ ایران امثال آنها كم نیستند، می‌توان از امیركبیر، مدرس، میرزاكوچك‌خان جنگلی و . . . نام برد كه همگی نیز جان خود را بر سر راه آرمانهایشان فدا كردند. آنان به‌ظاهر شكست خوردند اما درواقع هیچ‌گاه شكست نخوردند؛ چراكه براساس همین قانون مخفی جریانات اجتماعی كه هیچ‌وقت به ظواهر متكی نیستند بلكه هر حركت اجتماعی در تمام دوران پس از خود تاثیرگذار است و آنچه امروز علی‌الظاهر شكست تلقی می‌شود، بسا كه سالها و گاه دهه‌ها پس از آن به بار نشیند ـ چیزی كه امروزه به عیان می‌بینیم ـ باید گفت میرزاكوچك‌خانها هیچ‌گاه نمردند و نخواهند مرد و آبی كه از آبشخور اندیشه آنان در جوی فكر و فرهنگ این مرز و بوم جاری شد، همچنان شكوفه‌ها و نهالهای جدیدی را آبیاری خواهد كرد.

●گیلان در دوره قاجار

مردم گیلان نیز همچون ساكنان سایر نقاط و مناطق ایران در دوره قاجار، به لحاظ اجتماعی و اقتصادی در وضعیتی بسیار سخت و دشوار می‌زیستند. ساختار فاسد و ناكارآمد حكومتهای قاجار و عمال و دست‌نشاندگان محلی آنان در سراسر كشور وضعیتی رقت‌بار به وجود آورده بود كه خطه گیلان و اهالی آن نیز از این قاعده مستثنی نبودند. مردم این ناحیه در تمام سالهای فرمانروایی سلاطین قاجار، به‌ویژه در سالهای پایانی قرن دوازدهم هجری شمسی، در فقر و فلاكتی عظیم به سر می‌بردند كه در برخی كتب و گزارشات آن دوره مفصل بدان اشاره شده است. در نگاه اول شاید مایه تعجب و شگفتی باشد كه سرزمینی همچون گیلان كه وفور نعمت و زیادی مواهب خدادادی آن شهره خاص و عام است، گرفتار فقر و نداری شده باشد اما جالب است بدانیم كه علت اصلی چنین وضعیتی در دوره قاجار درواقع همین ثروتهای طبیعی این منطقه بود. موقعیت خاص جغرافیایی و تواناییهای طبیعی سرزمین گیلان سبب شده بود شاهان و رجال دربار قاجار همواره درصدد تملك و تصاحب بخشهای باارزش و حاصلخیز این منطقه از كشور برآیند و به‌همین‌دلیل به‌تدریج بسیاری از سرزمینهای آباد گیلان به دست شاهان و درباریان افتاد. اما از آنجا كه این گروه خود از گیلان به دور بودند، جهت كنترل و بهره‌برداری مطلوب از این متصرفات و استثمار هرچه‌بیشتر مردم، از حاكمان محلی بهره می‌گرفتند. بدین‌معنا كه آنان مناطق تحت تملك خود را با عنوان املاك سلطنتی به حاكمان و اربابان محلی اجاره می‌دادند.

این اربابان نیز به‌نوبه‌خود جهت كسب منافع و نیز جلب رضایت دربار و ارسال حق‌الاجاره، فشار مضاعف و طاقت فرسایی را بر توده فقیر و محروم گیلان، به‌خصوص بر كشاورزان وارد می‌كردند. «وجود املاك سلطنتی وسیع گیلان خود از جاذبه‌های حكومت و فرمانروایی این منطقه در دوره قاجاریه به شمار می‌رود؛ چراكه این املاك به حكام گیلان اجاره داده می‌شد و آنان نیز به‌نوبه‌خود آنها را به افراد دیگری اجاره می‌دادند حكام و مالكین بزرگ علاوه بر درآمدی كه از زمینهای مورد تصرف خود به دست می‌آوردند، مالیات زیادی [را نیز] از كسبه و مشاغل، حمامها، دكانها، كاروانسراها، . . . محصولات كشاورزی و حتی طیور و درختان میوه اخذ می‌كردند؛ به‌عبارت‌دیگر تا قبل از انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۵. ش و به دنبال آن، تدوین قانون اساسی كه مالكیت فردی را محترم شناخت، هیچ حقی بر مالكیت زمین كه متكی بر ضمانت اجرایی باشد وجود نداشت. حتی اراضی موقوفه نیز در بسیاری موارد از این‌گونه تعرض‌ مصون نمانده است.» به‌همین‌دلیل در این دوره طبقه زمین‌دار بزرگی به‌تدریج شكل گرفت كه همین گروه در جریان نهضت مشروطه به سركوب طرفداران نهضت مشروطه در گیلان پرداخت. علاوه‌براین، مالكان، عمال و ماموران دولت نیز فشار و تعدیهای بیشماری در حق مردم اعمال می‌كردند؛ به عبارتی، می‌توان گفت یك اتحاد نانوشته ـ اما كاملا ملموس ـ میان حكام محلی و ماموران دولتی ازیك‌سو و مالكان و خوانین بومی ازدیگرسو شكل گرفته بود. با این توصیف، به‌راحتی می‌توان حدس زد كه وضعیت مردم گیلان در این اوضاع و احوال چگونه بوده است.

«. . . اگر بخواهیم كیفیت زندگی دهقانان ]گیلان[ را در رابطه با زمین و ارباب خلاصه كنیم، می‌توان گفت هیچ حقی برای زارع نسبت به ارباب زمین وجود نداشت. و هیچ حقی نبود كه ارباب نسبت به زارع و زمین نداشته باشد. به‌طوری‌كه در پاره‌ای از موارد شرم‌آورترین هدیه‌ها یعنی عفت دختر دهقان‌زاده را از آن خود می‌دانستند و باگذشت‌ترین آنان دخالت در زندگی آینده دختران این روستاها را در انتخاب همسر برای خود یك حق طبیعی می‌شمردند.» علاوه‌ بر این، كشاورزان بی‌دفاع به لحاظ تملك بر حاصل دسترنج خود نیز استقلال نداشتند؛ بدین‌معنا كه پس از آن همه رنج و زحمتی كه برای بهره‌وری محصول متحمل می‌شدند، در نهایت باید آن را به هزار بهانه یا دو دستی تقدیم ارباب می‌كردند و یا حتی پیش از برداشت، آن را در گرو می‌گذاشتند؛ در كتاب اصلاحات ارضی در گیلان، نوشته حمید مهرانی، این وضعیت به‌خوبی توصیف شده است: «در كار زراعت برنج بایستی پای در آب و سر بر آفتاب سپرد و این هر دو تا پایان خوشه‌بندی و هنگام درو ادامه می‌یابد. اما دریغ كه همیشه ابرهای باران‌زا یاری نمی‌كنند تا شالیزارهای تشنه،‌ كام‌‌ تركنند. در چنین وضع و حالی است كه دهقان رنج‌دیده و خرمن سوخته با طلبكاران و مباشران ارباب روبه‌رو می‌شود و عقلش ره به جایی نمی‌برد كه حاصل ندرویده را چگونه با آنان تقسیم كند! ناگزیر سند می‌دهد كه بهره مالكانه از حاصل ندرویده را در سالهای پرباران بپردازد. اما افسوس كه سالهای پرباران نیز نمی‌توانند سالهای سوخت را جبران نمایند و هر سال سندی بر سند دیگر افزوده می‌شود تا دهقان به‌ناچار از زمین جدا گردد و ارباب زمین را با بهره بیشتر به دهقان دیگری سپارد و باز روز از نو روزی از نو! آری، در چنین وضع و حالی فرش اغلب خانه‌ها چیزی جز حصیر نیست و غذای اصلی خانواده‌ها غالبا برنج است و برنج بی‌هیچ خورشتی، دهقانان تهی‌دست شبها را گرسنه سر بر بالین می‌گذارند و . . . دهقانان گیلانی با آن‌همه نعمتهایی كه طبیعت در اختیارش قرارداده چنین روزگار فلاكت باری داشتند.»

این چنین بود كه به‌تدریج یك طبقه‌زمین‌دار بزرگ در گیلان به وجود آمد كه خود را نه‌تنها صاحب و مالك زمینها و محصولات زراعی بلكه عملا مالك جان و ناموس مردم می‌دانست. این عده كه در دستگاه حكومت محلی نیز صاحب مقامات بودند، خود را بالاتر و والاتر از مردم عادی و به خصوص كشاورز تهی‌دست گیلان می‌پنداشتند و لذا كشتار و تجاوز را بسیار طبیعی قلمداد می‌كردند و به‌شدت از هرگونه فكر و اندیشه‌ای كه خواهان برابری، عدالت و دین‌مداری باشد می‌هراسیدند و به طرق گوناگون آن را در نطفه خفه می‌كردند.

علاوه بر همه این موارد، وابستگی دربار قاجار به حكومتهای خارجی ـ به‌ویژه به دول بریتانیا و روسیه ـ و متعاقبا واگذاری امتیازات فراوان اقتصادی و تجاری به آنها در شهرها و بنادر شمالی و جنوبی كشور نیز مزید بر علت شده و تضییقات و فشارهای سختی را بر مردم و از جمله بر بازرگانان ایرانی این مناطق تحمیل می‌كرد. در آن زمان، شمال كشور علی‌الخصوص گیلان و آذربایجان به منطقه نفوذ روسیه تبدیل شده بود و ورود كالاهای روسی و جولان تجار این كشور با تمسك به قراردادهای یك‌طرفه و همچنین نپرداختن گمركات از سوی آنان سبب شده بود تجار، بازرگانان و تولید‌كنندگان گیلانی عملا توان رقابت را از دست داده و بیش‌ازپیش بر مشكلات و فقرشان افزوده شود. این عوامل دست‌به‌دست هم داده و نارضایتی‌های بسیاری را در میان روستانشینان، طبقه محروم و نیز متوسط شهری ایجاد كرده بود.

●گیلان و مشروطه

این اوضاع و احوال باعث شد مردم گیلان نیز ـ علی‌رغم آن‌كه حكام محلی از هرگونه تلاش آنان برای دگرگونی اوضاع جلوگیری و آن را سركوب می‌كردند ـ همزمان با وقایع پایتخت و شروع زمزمه ایجاد تغییرات اساسی در حكومت قاجار و توجه به حقوق ملت، به‌گونه‌ای تاثیرگذار به نهضت مشروطه پیوستند كه جان‌فشانیهای آنان در تاریخ نیز ثبت است. مردم محروم و ستمدیده گیلان نیز دوشادوش سایر هموطنان خود در مبارزه علیه استبداد محمدعلی‌شاه و نیز در فتح تهران نقش بارزی ایفا كردند و تصور همگی آنان بر این بود كه با پیروزی نهضت مشروطه و به‌وجودآمدن نهادهای حافظ حقوق مردم همچون مجلس شورای ملی، قوانینی كه به نفع مردم باشد وضع و به‌زودی اجرا خواهد شد و بدین‌صورت روابط ظالمانه و غارتگرانه پیشین به پایان خواهد رسید.

در همین زمینه كمیته سری ستار و انجمنهای عدالت، اخوت و برق، نقش اساسی را به‌ویژه در شهرهای رشت و انزلی برعهده داشتند. علاوه بر مجاهدان و روشنفكران گیلانی تعدادی از انقلابیون قفقازی نیز در صفوف مجاهدان گیلانی به چشم می‌خوردند.

از این میان، رابطه مبارزان و آزادی‌خواهان گیلانی با اعضاء و برنامه‌های حزب سوسیال‌دموكرات ایران و باكو كه حیدرخان عمواغلی از اعضاء برجسته آن به شمار می‌رفت قابل توجه است؛ چراكه این تعامل تا سالها ادامه یافت. گرچه حضور و تاثیر انقلابیون قفقازی و گرجی را در فعالیتهای مشروطه‌خواهی مردم گیلان نمی‌توان منكر شد، اما این گروه بیشتر در سازمان‌دهی نیروها و تهیه و ارسال اسلحه و تجهیزات فعالیت می‌كرد و تاثیرات سیاسی و ایدئولوژیك چندانی بر مردم گیلان نداشتند و همانگونه كه تاریخ نشان داد، این مهاجران به‌تدریج پس از فتح تهران از عرصه سیاسی كشور محو شدند. ازهمین‌جا می‌توان به این نكته بسیار مهم در حركت مشروطه‌خواهی مردم گیلان پی‌برد كه آنان در حركت خود از اتحاد و همشكلی و هماهنگی كاملی، چه در تركیب نیروها و چه در اهداف، برخوردار نبودند و حتی در میان روحانیون گیلانی طرفدار مشروطه نیز دودستگی و افتراق به چشم می‌خورد. برخی از مشروطه‌خواهان طرفدار مشروطه به همان شكل وارداتی آن بودند، اما گروه دیگر مشروطه مشروعه را مد‌نظر داشتند. بافت مشروطه‌خواهان نیز طیف گسترده‌ای از افراد بومی گرفته تا مهاجران قفقازی را دربرمی‌گرفت. بدترازهمه ‌این‌كه بیشتر گیلانیها و حتی سایر مشروطه‌خواهان پروپاقرص (بختیاریها و آذربایجانیها) كه موفق به فتح تهران نیز شدند، درك درستی از مشروطه و ساختار آن نداشتند.«تصور دهقانان از مشروطیت با فهم و تصور مالكین بزرگ از مشروطیت كاملا متفاوت بود. یك نمونه آن تلگرافی بود كه در صفر ۱۳۲۵. ق از طرف مالكین گیلان به مجلس مخابره شد و مشعر بر این بود كه رعایای رشت از معنای مشروطیت، آزادبودن و ندادن مالیات را استنباط كرده‌اند. بدین‌جهت سركش شده، مالیات نمی‌دهند و تمامی رعیت‌خانه مختل است . . . در نتیجه گفت‌وگوهای پارلمانی كه تصمیم گرفته می‌شود، به انجمن ایالتی رشت تلگراف شود و معنی مشروطیت را به مردمی كه درست نفهمیده‌اند، بفهماند.» به نظر می‌رسد آن‌چه بیش‌ازهمه مردم را به مبارزه و مشروطه‌خواهی واداشته بود، نارضایتی از عملكرد دربار قاجار و حكام محلی بود.

هوشنگ شاكری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.