شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
آداب معاشرت پیامبر اعظم ص
![آداب معاشرت پیامبر اعظم ص](/web/imgs/16/152/gm9op1.jpeg)
یونس شیبانی گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: شما با یكدیگر چگونه شوخی میكنید؟ گفتم: خیلی كم! فرمود: چرا شوخی نمیكنید؟! شوخی از خوشخویی است. و با شوخی میتوانی برادر دینی خود را شاد سازی. همانا رسول خدا(ص) نیز با مردم شوخی میكرد و میخواست بدین وسیله آنان را شاد سازد.
امام صادق(ع) فرمود: مؤمنی نیست مگر آنكه از شوخی بهرهای دارد. رسول خدا(ص) نیز شوخی میكرد ولی جز سخن حق چیزی نمیگفت.
به روایت دیلمی، رسول خدا(ص) لباس خود را وصله میزد، كفش خود را میدوخت، گوسفندان خود را میدوشید، با بردگان غذا میخورد، بر زمین مینشست، بر درازگوش سوار میشد و دیگری را ترك خود سوار میكرد. حیا مانع نمیشد كه شخصاً نیازمندیهای خود را از بازار تهیه كند و خود به خانه برد. با ثروتمند و فقیر دست میداد و دست خود را نمیكشید تا طرف مقابل دست خود را بكشد. با هر كس روبهرو میشد از ثروتمند و فقیر و بزرگ و كوچك، سلام میكرد. چیزی را كه به آن دعوت میشدكوچك نمیشمرد گر چه پستترین نوع خرما بود. آن حضرت كمخرج، بلندطبع، خوشمعاشرت و خوشرو بود. همیشه لبخند برلب داشت ولی بلند نمیخندید، و غمگین به نظر میرسید اما عبوس و دژم نبود. فروتن بود اما خود را كوچك نمینمود، بخشنده بود اما اسراف نمیورزید، و نازكدل و مهربان با همهٔ مسلمانان بود. هرگز از روی سیری باد گلو نزد، و هرگز دست طمع به سوی كسی نگشود.
علی(ع) فرمودند: هرگز نشد كه رسول خدا(ص) با كسی دست دهد و زودتر از او دستش را بكشد، بلكه درنگ میكرد تا او دستش را بیرون بكشد. و هرگز كسی با آن حضرت در كاری یا سخنی مشاركت نكرد كه حضرت زودتر از او دست از كار كشد بلكه صبر میكرد تا وی دست از كار بكشد. و نشد كسی با آن حضرت گفتگو را آغاز كند و حضرت پیش از او سكوت كند. و هرگز دیده نشد كه نزد كسی پای خود را دراز كند. و هرگز میان دو كار مخیر نشد مگر اینكه دشوارترین آنها را اختیار میفرمود. و در ستمی كه به او میشد درصدد انتقام بر نمیآمد مگر آنكه محارم خدا هتك شود، كه در این صورت به خاطر خدا خشم میگرفت. و هرگز در حال تكیه دادن چیزی نخورد تا از دنیا رحلت فرمود.
و چیزی از آن جناب درخواست نشد كه «نه» بگوید. و هرگز حاجتمندی را رد نكرد جز آنكه یا حاجت او را برمیآورد، یا او را با سخنی نرم و دلنواز خرسند میساخت. نمازش در عین تمامیت از نماز همهٔ مردم سبكتر، و خطبهاش از همه كوتاهتر و از بیهودهگویی بركنار بود. و چون از راه میرسید از بوی خوشش شناخته میشد. و چون با دیگران بر سر یك سفره مینشست اول كسی بود كه شروع به غذا خوردن میكرد و آخرین كسی بود كه از غذا دست میكشید، و هنگام غذا خوردن از جلو خود میل میفرمود، و تنها هنگام خوردن رطب و خرما دست به سوی دیگر هم میبرد.
آشامیدنی را با سه نفس میآشامید، و آب را میمكید و یكباره سر نمیكشید. دست راستش به خوردن و آشامیدن و گرفتن و دادن اختصاص داشت و جز با دست راست چیزی نمیگرفت و نمیداد، و دست چپش برای سایر اعضای بدنش بود. در همهٔ كارها چون لباس پوشیدن، كفش پوشیدن و از مركب پیاده شدن شروع با دست یا پای راست را دوست داشت.
چون كسی را صدا میزد سه بار تكرار میكرد، ولی در سخن گفتن یك بار بیشتر نمیگفت. و اگر اذن دخول میگرفت سه بار تكرار میفرمود. كلامش روشن بود و هر شنوندهای آن را میفهمید. به هنگام سخن گفتن سفیدی دندانش برق میزد، و اگر او را میدیدی میگفتی دندانهای پیش او فاصله دارد ولی نداشت.
نگاه كردنش كوتاه بود و به كسی خیره نمیشد. با كسی سخنی را كه او خوش نمیداشت نمیگفت. هنگام راه رفتن مانند كسی كه از سراشیبی فرود میآید قدم بر میداشت. میفرمود: بهترین شما خوشخوترین شماست. هیچ خوراكی را نكوهش یا ستایش نمیكرد. یاران آن حضرت در حضور او كشمكش و بگومگو نمیكردند. هر كس از او سخن میگفت، میگفت: هیچ كس را مانند آن جناب(ص) پیش از آن و بعد از آن ندیده و نخواهم دید.
امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هرگاه با كسی مینشست از جا برنمیخاست تا همنشین او از جا برخیزد.
به روایت طبرسی: رسول خدا(ص) به هنگام سخن گفتن لبخند میزد.
یونس شیبانی گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: شما با یكدیگر چگونه شوخی میكنید؟ گفتم: خیلی كم! فرمود: چرا شوخی نمیكنید؟! شوخی از خوشخویی است. و با شوخی میتوانی برادر دینی خود را شاد سازی. همانا رسول خدا(ص) نیز با مردم شوخی میكرد و میخواست بدین وسیله آنان را شاد سازد.
امام صادق(ع) فرمود: مؤمنی نیست مگر آنكه از شوخی بهرهای دارد. رسول خدا(ص) نیز شوخی میكرد ولی جز سخن حق چیزی نمیگفت.
معمر بن خلاد گوید: از حضرت رضا(ع) پرسیدم و گفتم: قربانت گردم، آدمی در میان گروهی قرار دارد، سخنی به میان میآید كه همه شوخی میكنند. و میخندند، این چه صورت دارد؟ فرمود: مانعی نیست، اگر نباشد، ـ و من یقین كردم منظور آن حضرت آن است كه فحش و ناسزایی در میان نباشد ـ سپس فرمود: مردی از اعراب بادیهنشین نزد رسول خدا(ص) میآمد و برای آن حضرت هدیه میآورد و همانجا میگفت: پول هدیهٔ مرا مرحمت كن! و رسول خدا(ص) از این سخن میخندید. و هرگاه غمگین میشد میفرمود: اعرابی چه میكند؟ كاش نزد ما میآمد [و با سخنانش ما را میخندانید.
پینوشت:
* برگرفته از: سننالنبی، نوشتهٔ علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره)، ترجمهٔ حسین استادولی.
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران پزشکیان دولت چهاردهم دولت نماز جمعه محمدجواد ظریف رئیس جمهور انتخابات ریاست جمهوری انتخابات ظریف مجلس شورای اسلامی
هواشناسی قتل گرمای هوا تهران سازمان هواشناسی ترافیک پلیس اربعین شهرداری تهران پشه آئدس گرما وزارت بهداشت
دولت سیزدهم قیمت خودرو قیمت طلا مایکروسافت خودرو واردات خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار بازنشستگان بازار خودرو برق مسکن
عاشورا کربلا بازیگر سینما تلویزیون اوشین امام حسین امام حسین (ع) سینمای ایران دفاع مقدس
فناوری دانشگاه تهران باتری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ غزه یمن اسرائیل تل آویو آمریکا فلسطین جو بایدن ترامپ روسیه جنگ غزه
فوتبال پرسپولیس استقلال نقل و انتقالات تراکتور باشگاه پرسپولیس علی علیپور لیگ برتر نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ برتر ایران سپاهان علیرضا بیرانوند
ویندوز مغز سامسونگ ناسا عیسی زارع پور اینستاگرام هوش مصنوعی اینترنت سرعت اینترنت
رژیم غذایی پوست چاقی کاهش وزن افسردگی