یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

زنان در حماسه ۱۷ شهریور


زنان در حماسه ۱۷ شهریور

شرکت گسترده در نماز عید فطر و تظاهرات های پس از آن, یکی از عظیم ترین صحنه های حضور زنان در نهضت امام خمینی بود که در سراسر کشور برپا شد و بازتاب گسترده ای داشت

شرکت گسترده در نماز عید فطر و تظاهرات‌های پس از آن، یکی از عظیم‌ترین صحنه‌های حضور زنان در نهضت امام‌خمینی بود که در سراسر کشور برپا شد و بازتاب گسترده‌ای داشت.

باشکوه‌ترین مراسم نماز عید فطر و راهپیمایی پس از آن در تهران انجام شد. در تهران ابتدا تعداد زیادی از مردم که در میان آنان، زنان محجبه حضور گسترده‌ای داشتند، با صفوف فشرده و با قدرت تمام، در مسجد قبای تهران جمع شدند و سپس پیاده و سواره به سوی تپه‌های قیطریه حرکت کردند و در آنجا، نماز عید فطر را به امامت شهید مفتح، باشکوه تمام برگزار کردند. در هنگام نماز، پارچه سفیدی میان زنان و مردان کشیده شد.

پس از نماز، راهپیمایی عظیمی برپا شد و هزاران زن شرکت‌کننده، همگام با مردان، خواست‌ها و تقاضاهای خود را فریاد کشیدند. زنان با شاخه‌های گل به استقبال سربازان می‌رفتند و خواستار همبستگی بیشتر آنان با مردم می‌شدند. بسیاری از زنان برای راهپیمایان آب آشامیدنی، شیر، نان و بیسکویت می‌آوردند. هنگام راهپیمایی، زنان پیشاپیش صفوف راهپیمایان حرکت می‌کردند و گروهی از مردان دست در دست هم به دور آنان حلقه می‌زدند و ضمن شعار دادن، مسئولانه از زنان محافظت می‌کردند که این عمل، هماهنگی کاملی بین همه‌ی تظاهرات‌کنندگان به وجود می‌آورد.

روزنامه‌ی کیهان ضمن درج تصویری از زنان نمازگزار در روز عید فطر چنین نوشت:

«زنان مسلمان به سجود رفته‌اند و خداوند را ستایش می‌کنند؛ این نخستین بار است که نماز عید فطر در خیابان‌ها برگزار می‌شود و زنان مسلمان هم در خیابان نماز می‌گزارند.»

در قم، نماز عید فطر با امامت آیت‌الله روحانی برگزار شد که در آن صدها هزار نفر که ده‌ها هزار نفر آنان زن بودند، شرکت کردند. این مراسم در پشت کارخانه‌ی ریس‌بافی قم برگزار شد. پس از نماز، جمعیت در جاده‌ی قم ـ اصفهان به راهپیمایی پرداختند، در حالی که زنان با چادر سیاه به سر و عکس‌های امام در دست، پیشاپیش آنان حرکت می‌کردند. راهپیمایی آنان با مقابله‌ی مأموران که به گاز اشک‌آور مسلح بودند، روبه‌رو شد و در نتیجه متفرق شدند.

در شیراز بیست هزار زن و مرد پس از برپایی نماز عید فطر، در حالی که پلاکاردهایی همراه داشتند، در خیابان‌ها به راهپیمایی پرداختند، سپس در مسجد جامع شیراز اجتماع کردند و به سخنان یکی از وعاظ گوش دادند و با پایان سخنرانی او دوباره به خیابان آمدند و به راهپیمایی پرداختند.

در میان تظاهرات‌کنندگان، زنان جمعیت قابل توجهی داشتند. آنان از مردان جدا گشتند و به ‌طور مستقل دست به راهپیمایی زدند و در پایان، وارد مسجد ولی‌عصر شدند و در مراسم چهلم یکی از شهدا شرکت کردند. این حضور گسترده‌ی زنان شیرازی بازتاب بسیاری در مطبوعات داشت. روزنامه‌ی اطلاعات، با درج عکسی از آنان، می‌نویسد:

«گروه کثیری از زنان شیرازی، در تظاهرات و راهپیمایی روز عید فطر شرکت کردند».

نماز عید فطر و تظاهرات پس از آن، در همدان نیز با شرکت ده‌ها هزار زن برگزار شد، زنان همگی چادر داشتند و عکس امام با خود حمل می‌کردند.

در این روز، هزاران نفر از زنان مشهد که همواره نقش فعالی در راهپیمایی‌ها داشتند، در حالی که چادر مشکی به سر داشتند و در حالی که تعدادی از جوانان به دور آنان حلقه‌ی استحفاظی تشکیل داده بودند، در راهپیمایی بزرگ شهر شرکت کردند.

در سایر شهرهای کوچک و بزرگ نیز زنان همدوش مردان در راهپیمایی‌های بعد از نماز که در واقع سرآغاز راهپیمایی‌های عظیم بعدی شد، شرکت محسوس و قابل ملاحظه‌ای داشتند.

پس از راهپیمایی عظیم روز عید فطر حضرت امام پیامی به مناسبت این روز فرستاد و در آن مردم را به ادامه‌ی مبارزه تا سرنگونی رژیم دعوت کرد. در این پیام آمده بود:

«پس از ماه مبارک رمضان، گمان نشود که تکلیف الهی فرق کرده است، تظاهرات کوبنده برای رسیدن به هدف اسلامی، عبادتی است که روزها یا ماه‌ها در آن اثری نیست؛ چرا که هدف نجات ملت است، اجرای عدالت اسلامی و برقراری حکومت الهی بر پایه‌ی محکم عدل است و باید در هر خدمت و برای هر حادثه، اجتماعات خود را هرچه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهای باز عمومی برپا نمایید و از قرآن کریم و عدالت اسلامی دفاع کنید. هر نغمه‌ای که مخالف آن است، از هر حلقومی بیرون بیاید شیطانی و به نفع ستم‌کاران حاکم و به ضرر اسلام و مسلمین است. به حرف‌های فریبنده‌ی شاه، دولت و طرف‌داران اندک آنها گوش ندهید که جز برای به دست آوردن قدرت شیطانی چیزی نیست. شاه و دولت او که قیام مسلحانه بر ضد ملت اسلام و بر ضد قانون اساسی و بالاتر از همه بر ضد احکام آزادی‌بخش اسلام نمودند، قهراً خائن‌اند و اطاعت از آنان اطاعت از طاغوت است. به آن مجال ندهید و با اعتصاب و اعتراض دنیا را از اعمال وحشیانه‌ی آنان آگاه کنید...»

در پیروی از این پیام، در ادامه‌ی راهپیمایی روز عید فطر، در روز شانزدهم شهریور، راهپیمایی گسترده‌ای علیه رژیم در بیشتر شهرها برپا شد. این راهپیمایی نیز همچون راهپیمایی روز عید فطر به دعوت جامعه‌ی روحانیت مبارز برپا شد. در تهران بسیاری از مردم در میدان ژاله و میدان شهیاد (میدان آزادی) اجتماع کردند و علیه رژیم شعار دادند. همزمان با تهران، در شهرهای دیگر مانند: شیراز، مشهد، اهواز، آبادان، تبریز و یزد نیز تظاهرات‌هایی برپا شد.

در میان شهرهای مذکور، زنان یزد به دلیل برخورداری از سابقه در برپایی تظاهرات، نقش عمده‌تری در راهپیمایی این روز داشتند. روزنامه‌ی کیهان در یکی از تیترهای اصلی خود نوشت: «زنان در راهپیمایی بزرگ یزد نقش بزرگی داشتند.» و عکسی از آنان نیز در صفحه‌ی اول خود درج کرد.

در پایان راهپیمایی روز ۱۶ شهریور، مردم تهران در میدان شهیاد (آزادی)، برای تداومِ مبارزه، مقرر کردند که صبح روز بعد در میدان ژاله اجتماع کنند و به سخنرانی آیت‌الله نوری گوش دهند.

شاه که از گسترش تظاهرات و مبارزات مردم به هراس افتاده بود، از دولت خواست که برای مهار این حرکت‌ها چاره‌ای بیندیشد، در جلسه‌ی فوق‌العاده‌ای که هیأت دولت در همان شب تشکیل داد، مقرر شد که در تهران و ۱۱ شهر دیگر حکومت نظامی برقرار شود؛ ولی این تصمیم زمانی به اطلاع مردم رسید که آنان برای اجتماع موعود از خانه خارج شده بودند. مردم پیاده و سواره به سوی میدان ژاله راه افتادند.

زنان نیز از همان اولین ساعات، راهی میدان ژاله شدند. در این میان زن‌هایی بودند که بچه‌های خواب‌آلود خود را از رختخواب‌های گرم خود بیرون کشیده، به آغوش گرفته بودند و به طرف میدان ژاله در حرکت بودند. کودکان چهار پنج ساله که می‌توانستند راه بروند، با چشم‌های خوب‌آلود در حالی که رمقی برای راه رفتن نداشتند، دست در دست مادران خود، در حرکت بودند.

همزمان با سرازیر شدن جمعیت به سوی میدان، نظامیان نیز در اطراف آن موضع گرفتند. از طرف فرمانده نیروهای نظامی، مرتب با بلندگو به مردم اخطار می‌شد که «حکومت نظامی است، متفرق شوید»، ولی مردم اعتنایی به این اخطارها نمی‌کردند و به تجمع و متشکل کردن هرچه بیشتر صفوف خود می‌پرداختند.

زنان که جمعیت زیادی را تشکل می‌دادند، در گوشه‌ای از میدان اجتماع کردند و گروهی از جوانان برای حمایت از آنان در مقابل هجوم نظامیان، اطراف‌شان حلقه زدند؛ آن‌گاه زنان همنوا با مردان علیه رژیم شعار دادند.

در همین هنگام، هلی‌کوپتری نظامی بالای سر جمعیت ظاهر شد و سپس مسلسلی از آن بیرون آمد و مردم را به رگبار بست و تعداد زیادی را شهید و مجروح کرد.

همزمان با هلی‌کوپتر، نظامیان مستقر در اطراف میدان و بالای پشت بام‌های اطراف نیز به سوی مردم شلیک کردند و در اندک مدتی، مردم بی‌دفاع به خاک و خون کشیده شدند و تعداد زیادی به شهادت رسیدند. تعداد زنان و شجاعت و رشادتی که در این واقعه از خویش نشان دادند، این واقعه را به یکی از صحنه‌های باشکوه حضور زنان در نهضت تبدیل کرد. امام در تمجید از این حضور باشکوه زنان در پیامی که به مناسبت این واقعه فرستادند، از زنانی که در این واقعه شرکت داشتند، به «شیرزنان» تعبیر کردند که گواه اهمیت حضور زنان در این واقعه بود. باشکوه‌تر و شورانگیزتر از آن، صحنه‌هایی بود که زنان داغدیده در روزهای بعد، در بهشت زهرا به نمایش گذاشتند و نشان‌دهنده‌ی عزم راسخ و اوج علاقه‌ی زنان به مبارزه برای پیروزی نهضت اسلامی بود.

در ۲۳ شهریور، امام در اطلاعیه‌ای از مردم خواست دست از کار بکشند و برای شهدای میدان ژاله عزاداری کنند. شب هفتم شهدای ۱۷ شهریور در بهشت زهرا برگزار شد و جمعیت زیادی در آنجا حضور یافتند. مؤلف کتاب «گام به گام با انقلاب» که در آن شب در بهشت‌زهرا حضور داشته است، در این ‌باره می‌نویسد:

«جمعیت مردان ـ چون حلقه‌ای ـ گروه زنان داغدیده را در جمع خود محاصره کرده بودند و شعارهای دلخراشی از میان زنان برمی‌خاست. عده‌ای از مردان، زنان چادری را گلباران می‌کردند و شعار می‌دادند: «ای مادر مجاهد، ما به تو افتخار می‌کنیم.» زنان بر سر خاک عزیزان خود به جای گریه، سخنرانی می‌کردند. زنی خاک گور پسرش را بر دست گرفته بود و فریاد برمی‌آورد: «ای خمینی عزیز، بگو تا من هم خونم را نثارت کنم!» مادری را دیدم که بر مزار فرزند خود نُقل می‌ریخت و با فریاد می‌گفت: «پسرم مرا پیش خدا روسپید کردی؛ این شهادت بر تو و من مبارک.» زنان فریاد می‌زدند:

«خمینی عزیزم، بگو که خون بریزم».

مراسم چهلم شهدای ۱۷ شهریور نیز با عظمت و حضور گسترده‌ی زنان برگزار شد. مؤلف کتاب گام به گام با انقلاب درباره‌ی این مراسم چنین می‌نویسد:

«در بهشت زهرا، زنی که یگانه فرزند سربازش در مقام فرمان شلیک به مردم بی‌گناه، مغز خود [را] متلاشی کرده است، در زمین خاک‌آلود بهشت‌ زهرا بر توده‌ای از خاک برمی‌خیزد و فریاد برمی‌دارد که ای جوان‌ها به پیش به پیش و التماس می‌کند و از جوان‌ها می‌خواهد که آرام نگیرند و از شاه و همدستان خائن آن هراس بر دل راه ندهند».

روزنامه‌ی اطلاعات در این‌ باره چنین گزارش می‌دهد:

«در این وقت، زنی که با دختر و یک کودک خردسالش در صف بود، وارد سردخانه شد و در میان حیرت و تأثر شدید جمعیت فریاد زد: «پیدا کردم، او پسر من است.» و با انگشت شهید هیجده ساله را که گلوله چشمانش را متلاشی کرده بود، نشان داد. مردم برای آرام کردن زن و تسلیت به او دورش را گرفتند، ولی او با خونسردی غیرقابل وصفی، آرام و خویشتندار بود و خطاب به جمعیت گفت: «پسرم به آرزویش رسید». او بدون اینکه گریه‌ای سر دهد، برای اجتماع مردم از انقلاب سخن می‌گفت و می‌گفت ای کاش او را می‌بوسیدم! ای کاش او را از زیر قرآن رد می‌کردم».

بدین ترتیب، واقعه‌ی ۱۷ شهریور تهران در نهضت جایگاه مهمی یافت و تأثیر عمده‌ای در فروپاشی رژیم داشت. امام درباره‌ی اهمیت این واقعه فرمودند:

«هفده شهریور از ایام‌الله است و باید یادمان نرود این را. آن‌قدر شهید دادیم، آن‌قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب قیام کردند ملت ما، خون‌شان ریخته شد، لکن پیروز شدیم. مبدأ پیروزی و هم روزهایی که نمی‌توانیم ما بشمریم، این روزهایی که آنان با کمال شقاوت حمله می‌کردند و شما با کمال شجاعت زن و مردتان می‌ایستادید در مقابله‌شان».

منبع: ساسان طهماسبی کیهانی، نقش زنان در نهضت امام خمینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۲۵ ـ ۱۱۷.

. کلر بریر پیر بلانشه، ایران انقلاب به نام خدا، ترجمه‌ی قاسم صفوی، کتاب سحاب، تهران ۱۳۵۸، ص ۴۶.

. روزنامه‌ی اطلاعات، ش ۱۵۷۰۴، ۱۵ شهریور ۱۳۵۷، ص ۳۶.

. روزنامه‌ی کیهان، ش ۱۰۵۵۶، ۱۴ شهریور ۱۳۵۷، ص ۳.

. همان، ص ۲۷.

. روزنامه‌ی کیهان، ش ۱۰۵۵۶، ۱۴ شهریور ۱۳۵۷، ص ۶.

. روزنامه‌ی آیندگان، ش ۳۲۰۹، ۱۴ شهریور ۱۳۵۷، ص ۱۲.

. روزنامه‌ی اطلاعات، ش ۱۵۷۰۳، ۱۴ شهریور ۱۳۵۷، ص ۹.

. همان، ش ۱۵۷۰۴، ۱۵ شهریور ۱۳۵۷، ص ۱۱.

. روزنامه‌ی آیندگان، ش ۳۲۰۹، ۱۴ شهریور ۱۳۵۷، ص ۱۲.

. روزنامه‌ی اطلاعات، ش ۱۵۷۰۳، ۱۴ شهریور ۱۳۵۷، ص ۴.

. صحیفه‌ی نور، ج ۱، ۱۳۷۰، صص ۵۷۲ ـ ۵۷۳.

. روزنامه‌ی کیهان، ش ۱۰۵۵۸، ۱۶ شهریور ۱۳۵۷، ص ۱۶.

. اکبر خلیلی، گام به گام با انقلاب، انتشارات سروش، تهران ۱۳۶۰، صص ۹-۱۰.

. همان، صص ۱۶-۱۷.

. همان، صص ۱۸ ـ ۱۹.

. همان، صص ۴۶ ـ ۴۷.

. روزنامه‌ی اطلاعات، ش ۱۵۷۷۰، ۸ بهمن ۱۳۵۷، ص ۳.

. سیمای زن در کلام امام خمینی، ص ۱۱۴.