پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
ایالات متحده و خلیج فارس در قرن ۲۱
● استراتژی، امنیت و جنگ در عراق
به اعتقاد نویسندهی مقاله(۱) پس از حوادث یازدهم سپتامبر، آمریکا در حال باز تعریف اهداف استراتژیک خود در منطقه است. در این راستا آمریکا از وضع موجود و حفظ روابط تاریخی مبتنی بر دسترسی به انرژی و ثبات در بازارهای نفتی جهان راضی نیست و مشارکت میان آمریکا و عربستان سعودی در دست باز تعریف است. در حالی که روابط آمریکا با کشورهای خلیجفارس در راستای کمک به دستیابی به اهداف نظامی آمریکا برجستگی بیشتری یافته است. به اعتقاد نویسنده عملیات آزادسازی عراق روشن ساخت که آمریکا دیدگاه وسیعتری در خصوص نقشی که زور میتواند به عنوان بخشی از یک استراتژی امنیتی جسورانهتر ایفا کند، در پیش گرفته است و عملیات آزادسازی عراق تنها آغازی برای پدیدهی «نیروهای مقدم برای جنگ علیه تروریسم» در استراتژی جدید دفاعی به حساب میآیند. بنابراین به اعتقاد نویسنده در آینده ممکن است شاهد استفاده مکرر از نیروهای مقدم در سراسر جهان برای مدیریت یک محیط امنیتی نامطمئن باشیم.
● درآمد
تحلیلگران، پژوهشگران و متخصصان سیاستگذاری در صورتی که اندکی دربارهی سیر وقایع در خاورمیانه، خلیج فارس و مناطق پیرامونی آنها طی سه سال گذشته سردرگم شده باشند، قابل بخشش میباشند. چرا که در طی این دوره، ایالات متحده برای سرنگونی دیکتاتور مستبدی که زمانی در خدمت منافع غرب بود، از شریک منطقهای سابق خود، عربستان سعودی، فاصله گرفت و از نقش خود به عنوان داور در مناقشه اعراب و اسرائیل کاست. هر یک از این سه عامل، محوری مهم در استراتژی امنیتی آمریکا طی ۲۰ سال اخیر بودهاند.
کنار نهادن روند صلح و فاصلهای که بین ایالات متحده و سعودیها ایجاد شده در عین حالی که جالب توجه میباشد، تا حدودی به واسطهی شرایط و سیاست داخلی قابل توجیه است. پس از حملات ۱۱ سپتامبر فشار بیش از حدی بر همکاری سیاسی آمریکا- سعودی که بیش از آن نیز به ضعف گراییده بود، وارد آمد. در واقع حادثه ۱۱ سپتامبر به دنبال یک دهه خدشه وارد آمدن به روابط استرانژیک میان دو کشور به وقوع پیوست. در خصوص روند صلح، دولت بوش که در سال ۲۰۰۱ به قدرت رسید، آشکارا اعتقاد خود را بدینصورت بیان نمود که ایالات متحده در تلاش برای ایجاد صلح بین اسرائیل و فلسطینیها بیش از حد خود را درگیر نموده است. دولت بوش در راستای تحقق بخشیدن به وعدههای انتخاباتی خود تنها با بیمیلی با طرفهای دعوا به گفتگو و مذاکره پرداخت و نهایتاً با خودداری از تحت فشار دادن دوطرف برای اجرای «نقشه راه»، روند به اصطلاح صلح را کاملاً کنار نهاد و در انزوایی عجیب و غریب نظارهگر ادامهی اعمال وحشیانهی دو طرف در قالب دور به ظاهر بیپایان خشونتها گردید.
اما تبیین تصمیم به استفاده از زور علیه عراق و قرار دادن آن در چارچوب وسیعتری که در بافت استراتژی و سیاست منطقهای آمریکا معنی بدهد، دشوارتر است.
این حقیقت دارد که یک صدام متمرد و برنامه های پنهانی او برای تولید سلاحهای کشتار جمعی تهدیدی بالقوه نسبت به منطقه بود، اما این نیز واقعیت دارد که صدام نقشی مفید در حفظ وضع موجود منطقه ایفا کرد و دژی مستحکم برای دولتهای سنی کمجمعیت اما نفتخیز حاشیهی خلیجفارس در برابر دولت شیعی ایران به شمار میرفت. ریگان در اوایل دههی ۱۹۸۰ به بازنگری در روابط آمریکا و عراق به دلیل نگرانی شورای امنیت ملی در خصوص چشمانداز پیروزی ایران در جنگ ایران و عراق پرداخت و رامسفلد به عنوان فرستادهی ویژه به بغداد منصوب شد و در دسامبر سال ۱۹۸۳ با صدام ملاقات کرد. موضوعی که اغلب نادیده گرفته شده این است که سیاست آمریکا در قبال عراق و منطقهی خلیجفارس طی دههی ۱۹۹۰ بر این فرض ضمنی مبتنی بود که آمریکا خواهان یک صدام ضعیف اما نه خیلی ضعیف است. فرض مزبور پایه و اساس موضعی را تشکیل میدهد که غالباً توسط مقامات ارشد آمریکایی در خصوص «حفظ تمامیت ارضی عراق» تکرار شده است. موضعی که حتی پس از سال ۱۹۹۷ یعنی زمانی که ایالات متحده علناً بر ایده «تغییر رژیم» در بغداد صحه گذاشت، بارها تکرار شد. از اینرو، تصمیم به استفاده از زور برای سرنگونی صدام گویای انحراف اساسی از فرضیاتی است که هدایتگر استراتژی و سیاسیت آمریکا در منطقهی خلیجفارس در سراسر دورهی پس از سال ۱۹۴۵ بودند. فقدان فشار سیاسی داخلی برای تهاجم به عراق و مخالفت صریح بسیاری از متحدین آمریکا، تصمیم به استفاده از زور را بسیار جالبتر نمود. در حالی که این واقعیت دارد که به دنبال حملات ۱۱ سپتامبر محیط تصمیمگیری جدیدی برای مقابله با تهدیدهای در شرف تکوین ایجاد شد، طرح این ادعا که عراق (و به ویژه برنامهی هستهای این کشور) تهدیدی قریبالوقوع نسبت به ایالات متحده است و رفع آن نیاز به استفاده از زور دارد، بر پایه استدلال ضعیفی استوار بود.
۱) چارچوبی جدید برای هزینه- فایده
تحلیل ابتدایی هزینه- فایده تصمیم به استفاده از زور علیه عراق محاسبات جالبی را آشکار میسازد. استفاده از زور در عراق متضمن تقبل ریسک سیاسی داخلی قابل ملاحظهای برای دولت بوش بود و ریسک بزرگتری برای اعتبار بینالمللی آمریکا محسوب میشد. محاسبهی هزینههای مالی تنها به تازگی شروع شده است و نکتهی آخر که از اهمیت کمتری برخوردار نیست عبارت از هزینهای است که آمریکا صرفنظر از جانباختن هزاران عراقی، با خون نظامیان مرد و زن خود میپردازد، اینها فقط نمونههای اندکی از هزینههای آشکار آمریکا را تشکیل میدهند. فایدهی اصلی استفاده از زور این است که صدام رفته است و فایدهی فرعی آن که در بردارندهی مزایای بلندمدت بیشتری است، برقراری تعادل سیاسی داخلی جدیدی است که ممکن است بیشتر مطلوب آمریکا باشد. نتیجهی مسلم استفاده از زور برای تغییر رژیم در بغداد این است که دولت جدیدی در نهایت ایجاد خواهد شد و این دولت باید به گونهای اجتنابناپذیر منعکسکنندهی نقش برجستهی (اگر نه غالب) احزاب اسلامگرای سنی و شیعه باشد. اگر دولت جدید در عراق بر مبنای نمایندگی تناسبی شکل نگیرد، احزاب سیاسی شیعه نفوذ قابلتوجهی بر اهرمهای قدرت دولتی در عراق اعمال خواهند کرد.
حتی این تحلیل ابتدایی هزینه- فایده تغییر بنیادی دیگری را در محاسبات استراتژیک آمریکا آشکار میسازد. از سال ۱۹۷۹ که انقلاب اسلامی در ایران روی داد، یکی از اهدافی مهم و اساسی استراتژی امنیت منطقهای ایالات متحده جلوگیری از ظهور و گسترش رژیمهایی بوده است که آشکارا اسلامگرایی را در دستور کار خود قرار میدهند. امروزه، ظاهراً ایالات متحده ۱۸۰ درجه به صورتی عمدی یا غیرعمدی تغییر عقیده داده است. در حالی که روشن است ایالات متحده از زور با نیت مشخص ترویج و گسترش حکومتداری به سبک اسلامی استفاده نکرد، نتیجه به دست آمده به صورتی انکارناپذیر باید حاصل استفاده از زور در عراق تلقی شود.
طی ۲۵ سال گذشته، ایالات متحده، وقت و انرژی قابل توجهی را صرف پایان دادن به مناقشهی اعراب و اسرائیل نمود و به موازات این امر به ایجاد ساختار امنیتی پیچیده در منطقه خلیجفارس و اطراف آن مبادرت ورزید که تا حدودی برای حفظ وضع موجود و جلوگیری از گسترش انقلاب اسلامی به شبه جزیره عربستان طراحی شده بود. این دو هدف به شکلی موفقیتآمیز طی دههی ۱۹۹۰ یکدیگر را تکمیل میکردند. نظام امنیتی خلیجفارس که با انجام «عملیات ارادهی مصممانه»(۲) در مارس سال ۱۹۸۷ پا گرفت، موضعی ذاتاً تدافعی داشت که بازتاب استراتژی مهاری بود که پس از جنگ جهانی دوم برای کنترل گسترش نفوذ شوروی در سراسر جهان اتخاذ شده بود. مهار- وضعیتی که در خلیجفارس نیز مصداق داشت- شامل یک رشته دایرههای متحدالمرکز منزوی کننده در اطراف دشمن میشد. این دایرهها شامل روابط نظامی و سیاسی، نیروهای خط مقدم و استراتژی دیپلماتیک هماهنگ برای حفظ حمایت بینالمللی در این مورد خاص- از انزوای ایران و عراق میشد.
به دنبال عملیات آزادی عراق، به نظر روشن میرسد که ایالات متحده، رهیافت منطقهای خود را که عمدتاً بر بازدارندگی اتکا داشت، کنار گذاشته است. این رهیافت در دههی ۱۹۹۰ متکی بر استفاده متناوب از زور بود که توسط ایالات متحده به عنوان ضمانت اجرای الزامات قید شده در قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل توجیه میگردید، در حالی که استفاده از زور مطمئناً در مناطق پرواز ممنوع در عراق به دنبال «عملیات روباه صحرا» (۳) در دسامبر سال ۱۹۹۸ به امری روزمره تبدیل شد. ایالات متحده همچنان کاربرد زور را بر پایهی اهداف اساساً تدافعی قرار میداد، مانند حفاظت از جان خلبانها و در پی تضمین تبعیت از قطعنامههای شورای امنیت بود. برعکس در عملیات آزادی عراق، ایالات متحده به جای تعقیب اهدافی که به استراتژی مهار مرتبط بودند از زور برای تغییر بنیادی وضع موجود بهره برد. یکی از نتایج استفاده از زور در عراق ممکن است شتاب بخشیدن به ظهور آن نوع سیاست اسلامگرایانهای باشد که ایالات متحده ۲۵ سال گذشته را صرف مهار آن نموده است.
ما چگونه به این وضعیت رسیدیم؟ درک پاسخ به این سؤال، به تحلیلگرایان و متخصصان اجازه میدهد که استنتاجات کلیتری از اوضاع به دست دهند. این مقاله قصد دارد بر استنتاجات کلیتر تمرکز کند.
نویسنده: جیمز - راسل
مترجم: پیروز - ایزدی
پاورقیها
۱-این اثر ترجمه مقالهای با مشخصات زیر است:
James A. Russell, Strategy, Security, & War in Iraq : The United States & the [Persianl Gulf in the ۲۱ st Century, Cambridge Review of International Affairs, Vol. ۱۸, Number ۲, July ۲۰۰۵ .
۲-Operation Eaenest Will
۳- Operation Desert Fox
۴- American New Century Project
۵- Revolution in Military Affairs
۶- Transformation
۷- Global Command and Control System
۸- Global Information Grid
۹- Effect – Based Capabilities
۱۰- Quadrennial Defense Review
۱۱- National Military Strategy
۱۲- Main Operating Basea (MOBs)
۱۳- Forward Operating Sites (FOS)
۱۴- Cooperative Security Locations (CSLs)
۱۵- Combined Joint Task Force Horn of Africa (CTJF HOA)
۱۶- Global War on Tgrrorism (GWOT)
۱۷- WolfPAC Distributed Operations Experiment
۱۸- International Seceurity Force in Afghanistan (ISAF)
۱۹- Provincial Recinstruction Teams (PRTs)
۲۰- Afghanistan Non Governmental Organization Safety Office (ANSO)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست