یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

عراق, امنیت و نزاع قدرت


عراق, امنیت و نزاع قدرت

باردیگر در بغداد و نه تنها در منطقه سبز یعنی همان منطقه یی که دیپلمات های امریکایی در دژ مستحکم شان در ناز و نعمت غوطه ورند, بلکه در آن سوی دجله و در محله «ال دورا» هم که از آن به عنوان بغداد واقعی یاد می شود, انواع و اقسام مواد خوراکی وجود دارد

باردیگر در بغداد و نه تنها در منطقه سبز یعنی همان منطقه یی که دیپلمات های امریکایی در دژ مستحکم شان در ناز و نعمت غوطه ورند، بلکه در آن سوی دجله و در محله «ال دورا» هم که از آن به عنوان بغداد واقعی یاد می شود، انواع و اقسام مواد خوراکی وجود دارد. «بسیم دنچا»ی ۳۲ ساله یکی از مسیحیان مانده در عراق و صاحب شیک ترین سوپرمارکت بغداد است که از سوریه جنس وارد می کند. و حال کتلت ها و سوسیس های یخ زده در بسته بندی های امریکایی و آلمانی در یخچال های این فروشگاه قرار دارند و البته بی مشتری هم نیستند.

طی چهار سال گذشته فروش برخی اقلام خوراکی در بغداد از نظر امنیتی با خطرهایی روبه رو بود و امکان حمله شورشیان به این فروشگاه ها وجود داشت، اما ظاهراً رفته رفته این خطرها کاهش پیدا کرده است. ورود این کالاها تا حد زیادی آسان تر شده است زیرا شاهراه ها و بزرگراه ها نسبت به چند ماه پیش امن تر و رفت و آمد در آن بهتر شده است.

بسیم می گوید؛«این کار سودآوری است. تنها مشکل ما تامین برق کافی برای راه اندازی دوباره سردخانه ها است.» در فاصله دو کیلومتری این محل، شب ها تا دیر وقت از دودکش مغازه خوراک پزی معروف «علی لامی» بوی شامی و دیگر غذاها به مشام می رسد. این مغازه معروف قبل از جنگ، پاتوق عده یی از وفاداران به صدام و بازرسان سازمان ملل بود که البته از آنها با همبرگر و پاپ کورن پذیرایی می شد. اما امروز و با بازگشایی دانشگاه ها، این مغازه پذیرای استادان و دانشجویانی است که در طول روز در آنجا به صرف «شاورما» مشغولند. «رزاق رشید» ۴۴ ساله هم در نظر دارد در فصل پاییز و در نخلستان پشت این مغازه یک رستوران دایر کند و به هر نخلی یک فانوس بیاویزد. رشید می گوید؛ «فقط امیدوارم که پلیس از فراری دادن مشتری ها خودداری کند.»

البته این اقدام پلیس عراق چندان هم بی مورد نیست زیرا هنوز هم وحشت از آن بمب های کار گذاشته شده در اتومبیل های پارک شده در کنار خیابان ها وجود دارد و هنوز هم پلیس نمی تواند نسبت به خطرات احتمالی در این مورد بی تفاوت باشد. با وجود همه سیگنال های مثبتی که در این روزها شاهدیم، همچنان سیگنال های بد هم وجود دارد.

اگرچه در زندگی روزمره در بغداد تغییرهایی حاصل شده است اما هنوز هم هر روز تعدادی از مردم کشته می شوند زیرا دولت و نیروهای امریکایی هنوز هم نتوانسته اند همه تروریست ها را بازداشت کنند یا از پای درآورند. طی روزهای گذشته شاهد به خاک و خون کشیده شدن بیش از ۵۰ انسان بی گناه در اثر حملات تروریستی در عراق بوده ایم. اما آیا واقعاً وضعیت عراق تغییر مثبتی کرده است؟ آیا برقراری آن وضع عادی واقعاً صحت دارد یا فقط دروغی گمراه کننده است؟

بر پایه گزارش چهار ماه اول سال که از سوی پنتاگون در اواسط ژوئن انتشار یافته است رقم حمله های مسلحانه از تابستان گذشته نسبت به سال ۲۰۰۴ هفتاد درصد کاهش نشان می دهد و رقم قربانیان از ۱۸۰ مورد در روز به ۴۵ مورد رسیده است. افزون بر آن بر پایه این گزارش در حال حاضر بیش از ۳۲۰ هزار از ۴۷۸ هزار سرباز عراقی این توانایی را دارند که بدون حمایت نیروهای امریکایی اقدام به عملیات کنند. در گزارش پنتاگون آمده است که از مجموع ۴/۶ میلیارد یورو برای بودجه بازسازی، ۸/۳ میلیارد آن از سرمایه گذاری های داخلی و خارجی حاصل شده است؛ «مؤلفه های امنیت، سیاست و اقتصاد چرخشی مثبت داشته، اگرچه که این تحول می تواند شکننده، قابل بازگشت و نامتوازن باشد.»

بی تردید واقع بینی این گزارش حاصل نوعی خوشبینی محتاطانه است. اما کسانی که چندان با این خوشبینی موافق نیستند به گزارش دیگری استناد می کنند که از سوی دیوان محاسبات امریکا طی دو هفته اخیر انتشار یافته و برای مقامات واشنگتن ارسال شده است. در این گزارش در مورد هنوز به تصویب نرسیدن قانون مربوط به راه اندازی و بازسازی منابع نفت و تقسیم درآمدها بین هجده استان عراق ابراز نگرانی شده است. در این گزارش آمده است که بودجه ایالات متحده روزانه مبلغ ۴۰۰ میلیون دلار را می بلعد «اما دولت امریکا در مورد یک طرح استراتژیک هیچ صحبتی به میان نمی آورد.»

بدبین ها البته برای این بدبینی خود دلایل قابل قبول و متکی به تجربه ارائه می دهند و عقیده دارند که وضعیت در عراق در غالب اوقات بد و در برخی موارد در کوتاه مدت خوب بوده است. با این حال رقم افراد خوشبین روز به روز افزایش می یابد و این مساله منحصر به محافل درونی دولت بوش نیست.

امارات متحده عربی و همین طور بحرین و عربستان سعودی این روزها و پس از سال ها مقاومت در این مورد بالاخره موافقت خود با اعزام سفیر به بغداد را اعلام کردند. از طرفی افزایش قیمت نفت برای عراق که روزانه ۵/۲ میلیون بشکه تولید دارد، وضعیت اقتصادی نسبتاً مطلوبی را رقم زده است. به همین دلیل بود که دولت عراق حقوق کارمندان خود را با دست و دلبازی افزایش داده و بنزین لیتری ۶۰ سنت نیز به زودی به ۳۰ سنت کاهش خواهد یافت. کمپانی دایملر بنز آلمان هم که از ۱۸ سال پیش یعنی از زمان حمله صدام به کویت همه فعالیت هایش در عراق متوقف شده بود، نمایندگی خود در بغداد را بازگشایی کرده و در آینده نزدیک می خواهد در آن کشور دست به تولید کامیون بزند.

عبدالله دوم پادشاه اردن هم که مخالف حمله امریکا به عراق بود و پس از آن از این کشور همسایه به عنوان «هلال شیعی» یاد می کرد، در برابر شگفتی افکار عمومی اخیراً در مصاحبه یی با نشریه امریکایی نیوزویک گفته است؛«برای اولین بار در مورد آنچه در عراق می گذرد خوشبین هستم.»

تغییر مواضع غیرمترقبه افرادی مانند ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، بیش از همه به مذاق نوری المالکی نخست وزیر عراق خوش می آید. او تا مدت ها فردی ضعیف و جنجال آفرین تلقی می شد و اهل سنت از وی به عنوان دوست ایران و شبه نظامیان شیعه از او به عنوان نوکر امریکا یاد می کردند. اما امروزه حتی ناسیونالیست دو آتشه یی مثل «عبدالباری اتوان» مدیر مسوول روزنامه «القدس العربی» چاپ لندن نیز از آن مرد سابقاً ضعیف به عنوان «مردی بی نهایت مقاوم در سرزمینی پرتلاطم» یاد می کند. صعود دیرهنگام مالکی به صورتی تناقض آمیز با یک شکست آغاز شد؛ در ماه مارس به دستور وی ۳۰ هزار نظامی عراقی با هدف در هم کوبیدن شبه نظامیان و به خصوص افراد مقتدا صدر به شهر بصره واقع در جنوب عراق حمله بردند. نتیجه این حمله در آغاز کار به شدت ناامید کننده بود زیرا سربازان عراقی عقب نشینی کردند اما پس از مداخله نیروهای امریکایی و بریتانیایی، بار دیگر آرامش برقرار شد.

با این حال این عملیات «هجوم شوالیه ها» نام گرفت و پس از آن بود که مالکی دستور حمله به شبه نظامیان در شرق بغداد یعنی موصل را صادر کرد و پس از آن نوبت به شبه نظامیان استان میسان رسید. در حال حاضر هم مالکی در صدد اقدام علیه شبه نظامیان در دیاله است. از قرار معلوم قدرت مرکزی در بغداد تلاش خود را برای از بین بردن کانون های خشونت در استان ها به کار گرفته و این مساله موضوع جدیدی به شمار می آید.

برخی از شیعیان به دلیل همین قاطعیت، مالکی را آدمی بی رحم می دانند اما بسیاری از اهل سنت این تغییر روش نخست وزیر را نشانه یی از قدرت رهبری وی عنوان می کنند و این تحولی عجیب است؛ مالکی شیعه تبدیل به قهرمان سنی های میانه رو شده و از قرار معلوم حداقل در حال حاضر از برخی اتهام ها برائت جسته است. نخست وزیر عراق این جنگ در دو جبهه داخلی را یک شانس استراتژیک می داند. اگر چه او در آغاز کار با اقدامات خود موجبات رنجش و عصبانیت ژنرال پترائوس فرمانده ارشد نیروهای امریکا در عراق را فراهم کرد اما چیزی نگذشت که پترائوس از اقدامات وی پشتیبانی به عمل آورد. با این حال پترائوس همچنان وانمود می کند نخست وزیر واقعی عراق نه مالکی بلکه شخص اوست و حرف اول و آخر را او یعنی پترائوس می زند.

مالکی به تازگی در عرصه سیاست خارجی هم تحرکات حرفه یی شگفت انگیزی از خود نشان داده است. از یک سو به مقامات واشنگتن که این روزها از جمله مخالفان وی به شمار می آیند، توصیه کرد در مورد مناقشه اتمی با ایران از خود سعه صدر نشان دهند زیرا در غیر این صورت این مساله می تواند حساسیت های ایران نسبت به عراق را افزایش دهد و از سوی دیگر به تهران رفت و قول داد همه تلاش خود را به کار خواهد گرفت تا قرارداد امنیتی با امریکا هیچ مساله یی برای ایران پیش نیاورد.

عراق و ایالات متحده از ماه ها پیش مشغول مذاکره در مورد این قرارداد امنیتی هستند. محتوای اصلی این قرارداد در واقع نوعی توافقنامه نظامی است که مدت استقرار و تعداد نیروهای امریکایی در عراق را قاعده مند می کند. در این مورد زمان از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا اعتبار مجوزی که سازمان ملل در ژوئن ۲۰۰۴ برای حضور نیروهای ائتلاف در عراق صادر کرد، در انتهای امسال به پایان می رسد. با این حال هنوز هم یک فاکتور بزرگ بی اطمینانی در عرصه جنگ قدرت در عراق وجود دارد و او کسی نیست جز رقیب اصلی مالکی یعنی مقتدا صدر. به درستی و قاطعانه نمی توان گفت دلیل اصلی عقب نشینی نیروهای مقتدا صدر چه بوده است؛ آیا وی می خواهد از شکست نیروهایش در برابر نیروهای پترائوس جلوگیری کند یا درصدد تسویه حساب با رقبای سنی و دولت پس از خروج بخشی از نیروهای امریکایی است؟

نزدیک به سه هفته پیش مقتدا صدر اعلامیه یی انتشار داد که بیشتر توضیح جهان بینی اش بود تا تشریح اهداف. این پیام با این جملات آغاز می شد؛«این فراخوانی است از این کمترین بنده خداوند به عزیزانش در سپاه مهدی و به همه عراقیان شریفی که دست رد به سینه اشغالگران می زنند.» به گفته مقتدا صدر مقاومت سپاه مهدی نه تنها به پایان نرسیده بلکه به بخش های مختلفی تقسیم شده است؛ بخشی از سپاه او یعنی «مردان باتجربه، سازمان ها و شهادت طلبان» می توانند همچنان اسلحه به دست «علیه اشغالگران و نه هیچ کس دیگر» وارد عمل شوند و این کار باید «درنهایت رازداری» انجام شود. «و آن میلیون ها نفر دیگر وظیفه دارند از نظر فرهنگی، اجتماعی و مذهبی علیه اندیشه های سکولار و علیه هژمونی غرب و جهانی سازی مبارزه کنند.»

پیام بلند صدر با این تهدید پایان می گیرد؛ «هر کس از این تقسیم بندی سرپیچی کند دیگر از من نیست زیرا چنین کسی تنها پیرو سیاست جهانی است و دچار ریاکاری می شود. اما من یک صلح جو هستم و شما برادران من هستید.» تغییر مقتدا صدر از یک جنگجوی فرقه یی به یک مخالف جهانی سازی البته تحولی شگفت انگیز است. این رهبر خشمگین طی پنج سالی که به عرصه سیاست وارد شده، شور و شعفی مثال زدنی را نیز به میان شیعیان عراقی آورده است. این چرخش وی اما شاید خیلی زودهنگام، شاید برخاسته از سوء تفاهم و چه بسا حاوی نشانه هایی مثبت باشد.

برنهارد زند

ترجمه؛ محمدعلی فیروزآبادی

منبع؛ اشپیگل