پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

زنان محمد ص


زنان محمد ص

درباره ی زندگی خصوصی محمد, این که در مدینه پیغمبر از هیچ یک از زنانش جز ماریه فرزندی نیافت در حالی که این زنان که جز عایشه همگی بیوه بودند در خانه ی شوهر سابقشان دارای فرزندانی بودند و این از شگفتی های زندگی محمد است

نکته‌ی دیگر درباره‌ی زندگی خصوصی محمد، این که در مدینه پیغمبر از هیچ یک از زنانش (جز ماریه) فرزندی نیافت. در حالی که این زنان (که جز عایشه همگی بیوه بودند) در خانه‌ی شوهر سابقشان دارای فرزندانی بودند. و این از شگفتی های زندگی محمد است.مقدمه :

می‌خواستم به مناسبت تولد محمد درباره‌ی سیرت و رفتار او مطلبی بنویسم که شاید محمد غریب‌ترین کس در میان امتش است. دست به قلم که بردم ناگاه تمام آن توهین ها و تهمت هایی که در طول این سالیان به محمد بسته شده است در ذهنم تداعی شد. محمد، این منادی توحید، اندک زمانی است که در تفکر نسل ما محو شده است. مهاجمان با ضرباهنگ های منظمشان پرده می‌شکافند و حرمت می‌درند. در همین سطح وب با جستجوی کلمه‌ی محمد هزاران هزار صفحه‌ای را می‌بینی که به نام او و بر ضد او، این بزرگ مرد تاریخ را آماج حملات قرار می‌دهند. چنان بر او یورش برده اند که تو گویی مسلمانانی هم که به او اعتقاد داشتند ضعف او را پذیرفتند و در مسلخ تهمت، ناتوان از پاسخ گویی و شرمسار از کردار پیامبرشان، گاه بر خود لعنت می‌فرستند که کاش این پیامبر و این اسلام نبود و این حرف ها هم.

از مهمترین مسائلی که همیشه محل بحث بوده و میدان گاه تاخت و تاز اسلام ستیزان، مساله تعدد زوجات و زن از نگاه پیامبر است. در این باره بسیار گفته اند و بسیار ناگفته مانده است. اولین باری که این مساله مطرح شد، سال ها پس از حیاتش و به دست روحانیون متعصب کلیسا در قرون وسطی بود. با اوج گیری روحیه‌ی اسلام ستیزی و شانتاژ کلیسا، کتبی بر ضد اسلام و محمد تالیف شد. آش حمله به محمد و اسلام آنقدر شور شد که صدای ویلیام دراپر و سردنسن روز و پرفسور آربری، از خاور شناسان و اسلام شناسان معروف هم در آمد. در این میان نیز توماس کارلایل انگلیسی، گوته‌ی آلمانی، جان دیون پورت، بولانولیه، ولتر، شیمل و پرفسور ساذرن از کسانی بودند که مردانه از اسلام و زندگی محمد در مقابل اتهامات مویر، درمینگهم، واشنگتن ارونگ، دوزی و لامانس دفاع کردند.

در مقابل این حجم حمله و تهمت و بهتان علیه محمد، این غریب تاریخ، کسانی از دو آتشه های مسیحی در قرن ۱۸ در اروپا ظهور کردند و شروع به دفاع از او نمودند. آنها گفتند در نص صریح عهد عتیق است که یعقوب و داوود و انبیای دیگر بنی اسرائیل بدون هیچ قید و بندی هر قدر که می‌خواستند زن می‌گرفتند (مثلا نوشته اند یعقوب ۹۹ زن داشته است) و حالا شما آمده‌اید و بر محمد ایراد می‌گیرید که چرا به مقدار محدود و معینی زوجات متعدد قائل شده است ؟!

اما در ایران حکایت به گونه‌ای دگر بود. با وجود بافت شدیدا مذهبی، کسی عملا جرات نمی‌کرد به محمد متعرض شود. علی دشتی از معدود کسانی بود که با نوشتن کتاب ۲۳ سال، این تابو را شکست و با تکرار کردن حرف چند قرن پیش میسیحیان، محمد را متهم کرد. در حول و حوش انقلاب، کتاب او مورد سو استفاده‌ی توده ای ها قرار گرفت و عملا ابزار دست شد. بعد از انقلاب نیز به زندان رفت و نوشتن کتابی با عنوان ۲۳ سال را تکذیب کرد. اما جانشین خلف او علی میرفطروس بود که با تکیه بر احادیث مجعول و مشکوکی که اغلب عالمان شیعی آنها را رد کرده اند، شروع به کوبیدن شخص پیغمبر (ص) و اسلام و مسلمین کرد. گرچه چنان افراط کرد که نوشته های او تبدیل به مطالبی طنز آمیز شدند و البته پر از خرافه و دروغ که هر ناظر بی طرفی را به این شک می‌اندازد که کینه و پدرکشتگی او با اسلام ریشه در چه چیزی دارد ؟

بعد از انقلاب جو اسلام ستیزی در خارج و داخل و اسلام گریزی در اکثر مردم و قشر تحصیل کرده باعث شد تا میر فطروس ها و دشتی ها، قارچ گونه تکثیر شوند و گرایشات پان ایرانیستی رواج پیدا کند. اما غالبا فراموش کردند که دیدن حقیقت بسیار آسان تر از این است که با نوشته هایی پر از گزافه و دروغ و مسخ واقعیت های تاریخی، خویشتن را فریب دهند و دیگران را نیز با نیرنگ بفریبند. کوشش ایرانیان و مبلغان رسمی دین برای تاویل و توجیه مسائل، به گونه ای زمان پسند، غالبا ناموفق بوده و محققی را که جز در پی واقعیت نیست و جز حقیقت تعصبی ندارد از جستجو بی نیاز نمی‌کند.

این نوشته تلاشی است هر چند اندک در بررسی مسئله تعدد زوجات و زنان محمد. تقدیم به آنان که همواره در مقابل استدلال، لعنت و نفرین شنیده اند.

ژاک برگ می گوید: "اگر محققی مساله ای را که در دوره و محیطی دیگر است، با نگاه زمان و محیط خویش بنگرد و بسنجد از دیدن واقعیت آنچنان که بوده است عاجز می‌ماند و هرچه بگوید بیهوده گفته است".

تعدد زوجات یکی از مسائل بحث برانگیزی بوده است که بی شک وجدان عصر ما از چنین اهانت زشتی به زن جریحه دار می‌گردد. اما در گذشته و به خصوص در جوامع ابتدایی، این اصل به بسیاری از زنان محروم و بی‌سرپرست که خود و احیانا فرزندان یتیمشان برای همیشه از زندگی امن و سالم خانوادگی محروم می‌شده اند، امکان آن را می داده که آینده خویش را که فقر و پریشانی و فساد تهدیدش می‌کرده است، در پناه مردی که در آن روزگار، تنها پناه گاه زن و کودک بوده نجات دهد.

اصولا در گذشته نه تنها "تعدد زوجات" بلکه ازدواج نیز به مفهوم امروزی تلقی نمی‌شده است و کمتر به عنوان عشق و هوس در آن می‌نگریسته اند و آن را بیشتر به عنوان نوعی مراسم اجتماعی برای ایجاد پیوندی و یا پیمانی جدید به حساب می‌آورده اند و عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتی اخلاقی درآن قوی تر از عشق و هوس بوده است. در یونان باستان با اینکه به مرحله پیشرفته ای از مدنیت رسیده بود، در عین حال ازدواج را وسیله ای برای تولید فرزند تلقی می‌کردند و همسر را مادر بچه ها.

هوس همواره بیرون از خانه مشغول کار خود بوده است. در این عصر اصولا زن را تنها ابزار تولید می‌شمرده اند و "زن را از بهر کدبانویی خانه خواهند نه از بهر تمتع" (قابوسنامه ص۷۸). میل جنسی عموما با مردی یا زنی خارج از محدوده خانه ارضا می‌شده است. این رابطه ها و به خصوص روابط مردان با مردان چنان عادی تلقی می‌شده است که آن را آشکارا اعتراف می‌کردند. الکپیادس که از شخصیت های بزرگ نظامی و ملی و شاگرد بقراط بوده، وقتی از سردی حکیم گلایه می‌کند، سقراط به صراحت استدلال می‌کند که "وقت تو دیگر گذشته است" (مهمانی، افلاطون ترجمه کاویانی).

در ایران نیز سعدی که مرد عرفان و مذهب و اخلاق بوده است، در همین کتاب گلستان که کتاب اخلاقی و تربیتی اوست، از سر و سر خود با قاضی همدان و نعل بند و پسر قصاب می گوید که چون وارد مسجد جامع کاشمر می‌شود، با یکی از طلاب سر نخ می دهد و به ماچ و بوسه مشغول می‌شود و چون شاهد سابقش او را می‌‌بیند، آن خلق داوودی متغیر گشته و رونق بازار حسنش شکسته کنار می گیرد و او را از ادامه‌ی سر و سر خویش نا امید می‌سازد.(گلستان ص۱۲۱)

در قابوس نامه که کتاب اخلاق است و آن هم نصایح پدری به فرزندش، علنا فرزند را راهنمایی می کند که "از میان زنان و غلامان، میل خویش به یکی مدار تا از هر دو گونه بهره ور باشی و از دوگانه یکی دشمن تو نباشد. (قابوسنامه ص۶۷)

محمد تنها کسی بوده است که به صورت جدی، به سرنوشت زن پرداخته است و حیثیت انسانی و حقوق اجتماعی را به او باز داده است. اعطای حق مالکیت فردی، استقلال اقتصادی زن و در عین حال متعهد ساختن مرد به تامین زندگی وی (به گونه ای که حتی برای شیر دادن کودک می‌تواند حق خویش را از همسرش مطالبه کند) و نیز تعهد پرداخت مهریه (که گرچه امروز آن را به حق مطرود می‌دانند، نماینده شخصیت زن و نیز پشتوانه‌ی اقتصادی احتمالات شوم آینده‌ی وی بوده است) زن را در دیدگاه محمد مستقل ساخته است.

محمد عملا می‌کوشد تا حقوق و شخصیتی را که اسلام برای زن قائل شده است، به وی عطا کند. از زنان هم چون مردان بیعت می‌گیرد. حتی آنان را هم چون مردان در صف اصحاب قرار می دهد (نام این زنان در کتابی مستقل به نام طبقات ابن سعد ج۸ آورده شده است).

رفتار محمد با زنانش چنان با ادب و نرمش و مهربانی آمیخته بود که در جامعه‌ی خشن آن زمان شگفت انگیز می‌نمود. مردی که در بیرون خانه مظهر صلابت و قدرت بود، در درون خانه چنان نرم و ساده و مهربان رفتار می‌کرد که زنانش بر وی گستاخ شده بودند و آشکارا با وی مشاجره می‌کردند و از آزارش دریغ نمی نمودند. روزی که به سختی از آنان رنجید، بر خلاف سنت معمول که زنان را از خانه بیرون می رانند و اکنون نیز غالب مومنین چنین می‌کنند، خود بیرون رفت. سخنی که از زبان عمر نقل شده انقلاب ریشه داری را که در حقوق اجتماعی زن و به خصوص روابط زن و مرد در زمان پیغمبر پدید آمده بود، به روشنی نشان می‌دهد. وی می گوید: "به خدا سوگند ما در جاهلیت زنان را در هیچ امری به حساب نمی‌آوردیم تا خدا آیاتی نازل ساخت و برای آنها نصیبی مقرر داشت. وقتی من درباره‌ی کاری صحبت می‌کردم زنم می‌گفت چنین و چنان کن. گفتم کار من به تو چه ربطی دارد ؟ گفت عجبا تو که نمی‌خواهی کسی در کارت دخالت کند دخترت با رسول خدا مناقشه می‌کند!"

حتی در بهار جوانی که همه‌ی جوانان به عشرت می‌پرداختند و بسیاری از کارها بر آنان مباح است، شنیده نشده که محمد دست به عشرتی زده یا در مقابل لذتی تسلیم شده باشد. بلکه تا دعوت، همواره به پاکی و امانت و پرهیزکاری معروف و مشهور بوده است. بعد از دعوت هم هیچ کدام از بدگویان و دشمنان که برای شکستن او گفتن هر مکروهی را واجب می‌دانستند، کم ترین سخنی در این مورد نگفته اند. با آنکه اگر کوچک ترین اغراق و تسلیمی در مورد او دیده بودند، همانا فریاد بر می آوردند که ای مردم جهان بیایید و ببینید جوانی را که در مقابل همه‌ی سنت ها و آیین ها به جنگ برخاسته است و جهانیان را به عفت و پاکی دعوت می‌کند، خود چنین و چنان در مقابل لذات جسمانی زانو زده است. جالب است بدانیم محمد تمام جوانی و نیم قرن زندگی پاک و بی‌خدشه اش را در جامعه ای زندگی کرده که به شدت آلوده به فساد بوده است. برای شناخت روابط در عربستان پیش از اسلام همین بس که بدانیم، مثلا هند زن ابوسفیان بارها با بقیه مردان سر وسری داشت و وقتی عمرو از او به دنیا آمد، به خاطر این که عاص پولی به او داد، عمرو را فرزند عاص اعلام کرد، در حالی که ابوسفیان گفت "به لات و عزی قسم که این فرزند من است". یا وقتی زنی طفلی به دنیا می‌آورد و پدر طفل خود را نمی‌شناخت، بدون پروا نام مردانی را که با آنها نزدیک شده بود بر زبان می‌آورد و هرکدام را که به طفل بیشتر شبیه بود پدر فرزند اعلام می‌کرد!

پاورقی ها:

(۱) کلا در کشورهای گرم سیری، سن بلوغ پایین تر و رشد بچه ها بیشتر از کشورهای سردسیر است. مثلا نگاه کنید در دستورات فقهی آن زمان سن بلوغ دختران ۹ است که در شبه جزیره این گونه بوده است. حال آن که در ایران خودمان به زحمت دختری پیدا می‌شود که در سن ۹ سالگی و سوم دبستان بالغ شود. در ایران سن اصلی بلوغ برای دخترها ۵ یا ۶ سال بیشتر از سن معمول آن در عربستان است. مقایسه میان سن عایشه و رشد او با تمسک به آمارهای ایرانی، قیاس مع الفارق است و باعث نتیجه گیری کاملا غلط و اشتباه می گردد.

(۲) ماجرای افک: در غزوه بنی المصلق که عایشه با محمد همراه بود، در بازگشت برای قضای حاجت از کجاوه بیرون رفت. بعد از آمدن متوجه شد که گردنبندش در حین قضای حاجت افتاده است. از کجاوه بیرون آمد و به دنبال گردنبند رفت. سپاهیان به خیال آنکه عایشه در کجاوه است، آن را بلند کردند و راه افتادند. همین که عایشه برگشت کاروان را ندید. از کاروان جا مانده بود. روی خودش پارچه ای کشید وهمانجا خوابید. در قدیم مردی پشت سر کاروان حرکت می کرد تا اگر وسیله ای از کاروانیان در بین راه افتاده بود بردارد و به آنها در آخر راه تحویل دهد. در این سفر صفوان بن معطل سلمی این وظیفه را بر عهده داشت. همین که عایشه را دید گفت انا لله و انا علیه راجعون! عایشه به جا ماندنش را تعریف کرد. صفوان هم عایشه را بر شتر سوار کرد و به مدینه برد. هنگامی که به مدینه رسیدند عایشه مستقیم به خانه خودش رفت. منافقان به سرپرستی عبدلله ابن ابی شروع به سخن چینی کردند و عایشه را متهم کردند. سخن دهان به دهان رسید تا رسول خدا متوجه گشت. رفتارش نسبت به عایشه سرد گشت. خود عایشه هم خبر نداشت. محمد هم بسیار ناراحت بود. علی به او گفت: "ناراحت نباش ای رسول خدا. زن زیاد است. می توانی به جای او زن دیگری بگیری. از کنیزش بپرس. (همین اظهار نظر علی بود که عایشه از او کینه به دل گرفت و این کینه و عقده در جمل سر باز کرد)". از کنیز پرسیدند که قاعدتا او هم خبر نداشت. سرانجام پس از کش و قوس های فراوان محمد به خانه عایشه رفت و از او خواست حقیقت را بگوید و اگر کار خطایی کرده بگوید و از خدا طلب بخشش کند. عایشه هم چنان به گریه افتاده بود که صدایش در نمی آمد. در این لحظات آیه های ۱۱ و ۱۷-۲۰ سوره ی نور مبنی بر حکم لزوم ۴ شاهد برای اثبات زنا و ۸۰ ضربه شلاق برای آن که تهمت زده است نازل شد و این ماجرا پایان پذیرفت.

(۳) ازدواج در سنین کم (و به خصوص برای دختران در سنین ۱۰ تا ۱۴ سالگی) سنتی متداول بوده است. تا همین ۱۰۰ سال پیش پدران بزرگ ما و اجداد ما همه کسانی بوده اند که زن های بسیار داشته اند. پدر مادربزرگ یکی از دوستان حدود ۲۰ زن صیغه ای و عقدی داشته است! پدر پدربزرگ خود من ۷ زن داشته است. دوستی دارم که به قول خودش یک دِه! فرزندان و نوه های او بودند. پدر پدربزرگ دوست دیگری ۲۴ فرزند از ۸ زن خود داشته است. و مثال های این چنین بسیار است که خود شما هم می توانید شفاها از بزرگان فامیل خود بپرسید. اگر قرار باشد سنتی معمول و مرسوم و رایج را که سالیان دراز به عنوان یک اصل و سرپناه جاری بوده (و همان طور که توضیح دادیم سنتی است فارغ از ارضای تمایلات جنسی و پیوندی است بیشتر اجتماعی و اقتصادی)، هوس بازی نام بگذاریم، اولین نفرات این لیست هوس بازان، پدران و اجداد خود ما بوده اند!

(۴) المجاهد، ۱۲ دسامبر ۱۹۶۲ و همچنین ALGERIE PAR LE TEXTE ۱۱. خمیستی نخستین وزیر خارجه‌ی الجزایر بر اساس همین توصیه، ازدواج کرد.

(۵) اذا کانت عند ارجل امراتان فلم یعدل بینهما جاء یوم القیامه و شقه ساقط

(۶) تزوجوا و لا تطلقوا فان الله تعالی لا یحب الذواقین و لا ذواقات

(۷) ساوو بین اولادکم فی العطیه فلو کنت مفضلا احدا لفضلت النسا

(۸) ما اکرم النسا الا کریم و لا اهانهن الا لئیم

(۹) خیارکم خیارکم لنسائهم

(۱۰) اوصانی جبرئیل بالمراه حتی ظننت انه لا ینبغی طلاقها الا عن فاحشه بینه

(۱۱) رب امراه افقه من رجل

(۱۲) رب امراه خیر من رجل

منابع و مآخذ :

۱- زن در چشم و دل محمد. اسلام شناسی. درسهای دانشگاه مشهد. دکتر علی شریعتی ۵۱۴-۵۴۳.

۲- زندگانی محمد. دکتر محمد حسنین هیکل. ترجمه‌ی ابوالقاسم پاینده. انتشارات سوره مهر.

۳- نهج الفصاحه. مترجم و گردآورنده ابوالقاسم پاینده. انتشارات جاویدان.

۴- محمد رسول خدا. پروفسور آنه ماری شیمل. ترجمه‌ی حسن لاهوتی. انتشارات علمی فرهنگی.

۵- عباس محمود العقاد. محمد العبقریه (راه محمد). ترجمه‌ی اسدالله مبشری.

۶- محمد خاتم پیامبران. نشریه حسینیه ارشاد. جلد دوم. دو مقاله‌ی اسلام از دریچه چشم مسیحیان نوشته‌ی مجتبی مینوی و مستشرقین و اسلام نوشته‌ی سید غلام رضا سعیدی.

۷- زن از دیدگاه نهج‌البلاغه. صفات زن در احادیث. ص ۲۵۰.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.