شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
مجله ویستا

رمانتیسم در سراب زیبایی شناسی


رمانتیسم در سراب زیبایی شناسی

کنکاشی در مبانی فکری و تبعات عملی نهضت رمانتیک

از نیمه دوم قرن هجدهم تا عصر حاضر، نقاشی و ادبیات و فلسفه و حتی سیاست، به طور مثبت و منفی از نحوه‌ احساس خاصی متأثر بوده است. این نحوه احساس خصیصه امری است که می‌توان آن را به معنای وسیع کلمه "نهضت رمانتیک" نامید که اساسی ‌ترین شکل آن، طغیان بر ضد موازین اخلاق و زیبایی شناسی است. ‏

اولین نویسنده‌ و نظریه‌ پردازی که اصول و مبانی نهضت رمانتیک را به یاد می آورد، ژان ژاک روسو است، ولی باید این مسئله را نیز به یاد داشت که روسو به تنهایی بیانگر این اصول نیست، بلکه نماینده‌ دیدگاهی است که قبل از او نیز وجود داشته است. مردم تحصیلکرده و تربیت ‌شده‌ فرانسه در قرن هجدهم، چیزی را که خود "حساسیت" (‏Ia sensibilite‏) می‌نامیدند، مورد ستایش و تمجید قرار داده و آن را می‌پسندیدند. قصد آنها عبارت بود از استعداد "احساس کردن" خاصه احساس همدردی. این احساس زمانی اصیل شناخته می‌شد که عاری از هر گونه تفکر و اندیشه بوده و به طور مستقیم درک شود.

در واقع شخص "حساس" کسی بود که از دیدن یک خانواده‌ فقیر و گرسنه‌ روستایی به شدت متأثر می‌شد، اما در عمل هرگز برای بهبود وضع این خانواده در جامعه، به اقدام و نقشه‌ های حساب شده متوسل نمی‌شد. آنها تقوا و فضیلت را در طبقات فقیر جامعه جستجو می‌کردند تا مجامع اشرافی و اغنیا. بخصوص اینکه فضای روستایی و طبیعت بکر روستا در نظر آنها زیبا و جذاب می‌نمود. از دید رمانتیک‌ها، فقرا هرگز از افراد جوامع شهری یا صنعتی نبودند. طبقه پرولتاریا نیز مفهومی است که به اندازه همان روستاییان صورت رمانتیک به خود داشت. این نوع دیدگاه و طرز نگاه به مسائل روز، نوعی حالت گذران است که در میان بسیاری از شاعران و رمّان نویسان همه زمان‌ها دیده می‌شود. ‏

نهضت رمانتیک، با آنکه با نظریات و نوشته‌‌های روسو آغاز گشت، ولی در آغاز بیشتر آلمانی بود. فلسفه تحت تأثیر ایده آلیسم آلمانی، به سوی "اصالت خویش" (‏solipsism‏) گرایش دارد و پرورش نفس را به عنوان اصل اساسی اخلاق می‌داند. رمانتیک‌های آلمانی در بسیاری از کشورها تأثیر گذاشتند،‌ اما نهضت مستقل از دیدگاه آلمانی در سال‌های قرن نوزدهم در انگلستان متداول گردید.

در فرانسه مسلک رمانتیک، پس از بازگشت سلطنت پاپ آغاز شد و تا زمان ویکتور هوگو ادامه داشت. در آمریکا، شکل کمابیش خالص نهضت رمانتیک را می‌توان در ملویل و تورو ‏Thoreau‏ و بروک فارم ‏Brookfarm‏ و هاوثورن ‏Hawthorne‏ مشاهده نمود.

رمان "فرانکنشتین" ‏Frankenstein‏ اثر ماری شلی، که با الهام گرفتن از مکالمات با بایرون در میان مناظر رمانتیک آلپ نوشته شده است، حاوی داستانی است که شاید بتوان آن را وصف حال رشد و توسعه‌ مسلک رمانتیک دانست.

صفت بارز نهضت رمانتیک‌ها این است که آنها موازین زیبایی شناسی را به جای موازین بهره‌جویی می‌‌دانند. آنها در نگرش خود به طبیعت و واقعیات اجتماع، به کاربرد و نقش آنها در جامعه یا محیط طبیعی ارزشی قائل نیستند و فقط از لحاظ زیبایی شناسی و جنبه ظاهری مورد توجه آنها قرار می‌گیرد. از این رو اخلاق رمانتیک‌ها در درجه اول، دارای انگیزه‌ های زیبایی شناسی است تا مقاصد کاربردی و استعمالی.

برای مشخص ساختن رمانتیک‌ها علاوه بر انگیزه‌های زیبایی شناسی آنها، باید به انقلاب ذوقی و حس زیبایی شناسی که آنها را از دیگر افراد و جنبش‌ها متمایز می‌ساخت، توجه نمود. در این خصوص رجحانی که رمانتیک‌ها به معماری "گوتی" می‌دهند یکی از بارزترین نمودارهای ذوق آنهاست.

نمونه دیگر علایق آنها در ارزیابی صحنه‌ های طبیعی است. تعداد معدودی، خیابان ‌های شلوغ شهر را و برخی مناظر بکر روستایی و چراگاه‌های سرسبز را می‌پسندیدند. چنانکه در رمان‌ها و داستان‌ های برخی از نویسندگان رمانتیک، توصیفات خاص رودهای خروشان، پرتگاه‌های هولناک، جنگل ‌های بیراه، رعدو برق، توفان و دریا روبه‌رو هستیم.

روحیات رمانتیک‌ها را در این رمان‌ها، بهتر از هر جای دیگر می‌توان شناخت. آنها چیزهای غریبی را دوست داشتند؛ مانند قلعه ‌های ویران. برای آنها چیزهای عظیم و بعید و وحشت‌ آور الهام بخش بود.

اما چیزی که رمانتیک‌ها را بیشتر جلب می‌کرد، قرون وسطی و چیزهای قرون وسطایی بود.

نهضت رمانتیک در آغاز رشد خود، با فلسفه ارتباطی نداشت، ولی با گذشت زمان و مطرح گشتن مفاهیم و مسائل جدید، میان آنها پیوندهایی برقرار گشت. اما می توان گفت که در زمینه علم سیاست با آثار و نوشته ‌های ژان ژاک روسو، آغاز گردید.

از سال ۱۶۶۰ تا زمان روسو دوره‌ای است که از خاطرات جنگ ‌های مذهبی و جنگ ‌های داخلی فرانسه و انگلستان و آلمان لبریز بود. مردم این دوران، این خاطرات را همواره به یاد داشتند و دیدگاهی خاص به مسئله صلح و امنیت و جنگ پیدا کرده بودند. آنان حزم را عالی ‌ترین فضیلت می‌دانستند. عقل را محترم می‌شمردند و برای آداب و رسوم و رفتار نجیبانه و نیکو نیز ارزش قائل بودند. اما از زمان روسو به بعد، ارزش‌ ها و علایق مردم فرق کرد. آنان دیگر مثل گذشته، برای امنیت، اخلاق و ارزش ‌های جمعی اهمیت نمی‌دادند، بلکه به سوی شور و هیجان گرایش و تمایل پیدا کردند. از این رو مقدمه‌ های رشد و گسترش این نهضت فراهم گشت.‏

در واقع هدف رمانتیک‌ها بسط صلح و آرامش در جامعه نبود، بلکه آنها، خواهان نوعی زندگی فردی سودایی و پرشور و هیجان بودند. با این حال آنها مخالف نظام صنعتی بودند و آن را نظام زشتی می دانستند، چرا که رمانتیک‌ها، تلاش و کوشش برای رفع نیازهای مادی و رفع امور معاش را چندان خوب نمی‌دانستند، تصور آنها از سازمان‌های اقتصادی جدید، مکانی مخل آزادی‌‌های فردی و مخالف احساس‌ شخصی بود. نهضت رمانتیک، از برخی لحاظ ارتجاعی و از پاره‌ای نظر، انقلابی است.‏

در دوران بعد از انقلاب فرانسه، رمانتیک‌ها رفته رفته به سوی سیاست کشانده شدند.

می‌توان دید سیاسی آنها را به این صورت تعریف کرد: "هر ملتی می‌باید دارای یک روح مشترک باشد و مادام که مرز ملت‌ها با مرز میان ملت‌ها تفاوت داشته باشد، این روح آزاد نیست.

" در واقع با استناد به این تعریف، اصول انقلابی ناسیونالیستی رمانتیک‌ها در نیمه اول قرن نوزدهم شناخته می‌شود و این اصلی بود که مورد علاقه و حمایت اکثر آنها بود. آنها به ایجاد مرزهای مشخص فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میان سرزمین‌ها و ملل مختلف قائل بودند.‏

رمانتیک‌ها مخالف اخلاق نبودند، امّا احکام اخلاقی سخت و خاص خود را داشتند. این احکام بر اصولی مبتنی بود که با اخلاق مورد نظر اسلاف تفاوت اساسی داشت. نهضت رمانتیک، هدف خود را رها ساختن شخصیت بشر از غل و زنجیر اخلاق و رسوم اجتماعی می‌داند، آنها این زنجیرها را مانع بیهوده‌ای در راه اشکال مطلوب فعالیت می‌پندارند، یعنی هر جامعه‌‌ قدیمی قواعد رفتاری ایجاد کرده که به مرور زمان این قواعد قدیمی شده است. در واقع طغیان غریزه ‌های فردی بر ضد قیدهای اجتماعی امری است که "نهضت رمانتیک" نامیده می‌شود.

خطای رمانتیک‌ها در روحیات آنها نیست، بلکه در موازین ارزش ‌های آنهاست. رمانتیک‌ها عواطف تند را، از هر نوع که باشد و به هر نتیجه‌ای که منجر شود، تمجید و تحسین می‌کنند. احساسات تند و ویرانگر نظیر کینه، حسد، ندامت و غرور زخم خورده و خشم کسی که به ناحق زیر فشار قرار گرفته باشد و شور جنگجویی و تحقیر بردگان از این نوع است.‏

نقد:

۱- رمانتیک‏‌ها با داشتن دیدگاه ناسیونالیستی، آداب و فرهنگ برخی از سرزمین‌ها و نژادها را برتر و متمایز از دیگر مردم می‌پنداشتند.

در حالی که تمامی فرهنگ‌ها در جای خود نشانگر دیدگاه عمومی و سنتی مردم سرزمین خود و در خور احترام است. از این رو این نگرش به نتایج نامطلوب و تبعیض های ملی و نژادی دامن می زند.‏

۲- صفت بارز نهضت رمانتیک‌ها این است که آنها موازین زیبایی شناسی را به جای موازین بهره جویی می‌‌دانند. آنها برای جایگاه و کاربرد موجودات و اشیاء در زندگی اجتماعی ارزشی قائل نیستند.

با این حساب بسیاری از موجوداتی که ظاهری زشت، اما کاربردی مفید و سود آور در طبیعت یا برای جوامع انسانی دارند، برای آنها اهمیتی ندارد.

با این حساب، انسان‌ها نیز فقط از لحاظ ظاهر و بدون در نظر گیری دیدگاه و چارچوب اعتقادی آنها در جامعه، در ترازوی قضاوت رمانتیک‌ها قرار می گیرند.

در واقع، اولین خصیصه‌ دیدگاه رمانتیک‌ها، سطحی نگری و ظاهربینی است.‏ ۳- از انتقادات دیگری که بر این نهضت فکری می توان وارد نمود، افراط در احساس گرایی است. این مسئله موجب می گردد که این جریان فکری از واقعیت های ملموس اجتماعی و سیاسی فاصله گرفته و در باورهایی غیرواقعی و آمیخته با افسانه مندی و خیال بافی تنزل یابد. در این نگرش، ارزش های حقیقی و متعالی از نظر دور نگه داشته می شود و با بسنده نمودن به برخی اندیشه های سخیفانه و ظاهری که ریشه در تجسم و شهود دارد، ارزش ها و امور باطنی مورد غفلت قرار می گیرد.‏۴- دیدگاه رمانتیک گرایی از مفاهیم ارزشمند انسانی و آموزه های مذهبی تهی بوده و با تأکید مفرط بر زیباشناسی دنیوی، امور ارزشمند و جاودان ابدی و بخصوص مسائل معنوی و اعتقادی را نادیده می انگارد.

از این رو تک بُعدی بودن از دیگر نقاط ضعف این جریان فکری است. ‏۵- سر انجام این نهضت با تشجیع یک نفس جدید سرکش، همکاری اجتماعی را غیر‌ممکن ساخت و پیروان خود را در برابر دوشقّ نامطلوب آشوب و استبداد تنها گذاشت. ‏

میرعماد اشراقی

منابع:‏

تاریخ فلسفه غرب، برتراند راسل، ترجمه نجف بندری، تهران: پرواز، ۱۳۶۵.‏

نگاهی به معرفت شناسی در فلسفه غرب، حسن معلمی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰

تاریخ فلسفه به زبان ساده، ملیحه صابری نجف آبادی، تهران: سمت، ۱۳۸۹.‏