شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
اندکی سایه
هفتهای که گذشت احمد بیگدلی یکی از نویسندگان خوشقلم و خوشاخلاق ایران به خاطر ایست قلبی با دنیا خداحافظی کرد. نویسندهای که متولد ۲۶ فروردین سال ۱۳۲۶ بود در ۲۶ شهریور رخت سفر بست و مخاطبانش را با کتاب هایش تنها گذاشت. او در سال ۱۳۸۵ با انتشار اولین رمانش توانست برنده کتاب سال شود. در این شماره به خاطر در گذشت این نویسنده تصمیم گرفتهایم که معرفی رمان ایرانی هفته را به کتاب «اندکی سایه» اختصاص دهیم که احتمالا چاپ جدیدش هم همین روزها روانه بازار خواهد شد. رمانی که باعث شد تا نام احمد بیگدلی بهعنوان یکی از نویسندگان جدی کشور معرفی شود.
روایت «اندکی سایه» که مربوط به سالهای بعد از کودتای بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ است، از جایی شروع میشود که راوی بعد از سالهای دوری از ایرج که دوست و همبازی دوران کودکیاش بوده او را ملاقات میکند و با هم به زادگاهشان میروند. ایرج پزشک متخصص قلب و عروق است و استعداد نویسندگی هم دارد. خودش میگوید که این اتفاق را مدیون احمد یعنی راوی داستان است. ایرج دوست نقاش خودش را هم به این سفر میآورد تا سه نفری به دیار کودکی برگردند.
در این سفر خاطرات دو دوست روایت میشود و عکسهایی که از دوران گذشته همراه خود آوردهاند، جان میگیرند.
عکسها، طول راه و حتی بهترین و زیباترین مناظر سفر و منزل الیاس و کاکاچم را نیز تحتالشعاع خود قرار میدهد و تجدید خاطره میکند. خاطرههایی که غیر از شیرینیهای بادبادک بازی و عشقهای کودکی، حقایق تلخی را شامل میشود که بر روی آنها اثر عمیقی میگذارد؛ بهطوری که نمیتوانند آنها را فراموش کنند. نقطه اوج داستان به اعتصاب کارگران شرکت نفت در آغاجاری مربوط میشود که در آن، عدهای کشته و زخمی شدهاند. مثل اسحاق که تا آخر هم هیچکس از سرنوشتش خبردار نمیشود و فقط پیراهن خونی او را پیدا میکنند. این جریان برای دو دوست، بهصورت کابوسی تلخ درمیآید و همیشه آزارشان میدهد. بیگدلی برای روایت آن اتفاق در بخشی مینویسد:
«هربار که یاد و حرف آغاجاری پیش میآید همان شب خواب اسحاق را میبینم. انگار که دستش توی دست من باشد، همان دستهای کوچک پنج سالگی.» (ص ۳۰)
شخصیت دیگری که مورد ستم قرار گرفته است، هادی است که مثل بقیه آوارهها به آغاجاری، پناه میآورد و نگهبان انبار شرکت نفت میشود. هادی یک بار به بهانه سرقت انبار، کپرهای مردم را به آتش میکشد و با این کار، ترفیع مقام میگیرد؛ اما بعد از این کار خود پشیمان شده و توبه میکند. حتی برای جبران این کار دست به خودسوزی و زخمی کردن مستر مایکل انگلیسی میزند. ضمن اینکه، هادی دستگاه چاپی خریده که پسرش منصور، شبنامهها را با آن چاپ میکند.
این رمان از خاطرات متفاوتی تشکیل شده و راوی توانسته پازل را به گونهای کنار هم بچیند که مخاطب از مرور آن لذت ببرد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دولت امیرعبداللهیان حسین امیرعبداللهیان سیستان و بلوچستان مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان انتخابات دولت سیزدهم حسن روحانی حجاب مجلس افغانستان
سیل ایران هواشناسی تهران شهرداری تهران سازمان هواشناسی باران آتش سوزی یسنا فضای مجازی هلال احمر قوه قضاییه
خودرو قیمت خودرو قیمت دلار مسکن بانک مرکزی دلار قیمت طلا تورم ارز بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
صدا و سیما دفاع مقدس مسعود اسکویی مهران غفوریان بی بی سی موسیقی تلویزیون صداوسیما ساواک سریال سینمای ایران تبلیغات
رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین اسرائیل حماس روسیه آمریکا ترکیه اوکراین نوار غزه انگلیس ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر جواد نکونام باشگاه استقلال علی خطیر رئال مادرید بازی باشگاه پرسپولیس تراکتور
هوش مصنوعی اینستاگرام آیفون دیابت اپل عکاسی ناسا موبایل گوگل تلفن همراه
استرس کبد چرب فشار خون گرما