چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا

چرایی حمایت ایران از حماس


چرایی حمایت ایران از حماس

حمایت ایران از حماس چرا

ایران شاهنشاهی و در زمان رژیم طاغوتی پهلوی ، مهم ترین و بزرگترین تأمین کننده نفت و سوخت رژیم صهیونیستی به شمار میرفت.علاوه بر این در دیگر زمینه ها نیز ارتباطات گرم و صمیمانه ای بین دو دولت برقرار بود. گرچه محمدرضا شاه به علت حساسیت ملت مسلمان ایران هرگز جرأت و جسارت آشکار کردن رابطه اش با اسراییل را پیدا نکرد ؛ اما رفت و آمد ها و بده بستانهای ایران و اسراییل واضح تر و عریان تر از آن بود که بتوان روی آن پرده افکند ویا رد و تکذیبش نمود.

همین روابط پنهانی و دوستی های غیر علنی شاه مخلوع و اسراییل ، یکی از نقاط جدی و برجسته ضربه پذیری پهلوی و از بزرگترین انتقادات و ایراداتی بود که انقلابیون و در أس آنان رهبر کبیر انقلاب _ امام خمینی _ به شاه و حکومتش وارد میدانستند و بدین وسیله رژیم طاغوتی او را به چالش میکشیدند.مشخص و مسلم بود که انقلاب اسلامی با رهبری شخصیتی مانند امام خمینی حاضر به نادیده انگاشتن و زیر پا گذاشتن اصول و ارزشهای خود نیست و روشن است که یکی از سر فصل های غیر قابل انکار و عبور این انقلاب دشمنی با دشمنان اسلام خصوصأ اسراییل بود.

انقلاب اسلامی با رویکرد به اسلام و طریق تشیع ، و با مطرح ساختن اهدافی نظیر «کمک به مستضعفین» و با جهت گیری های فرا ملی و جهانی بر آمده و نشأت گرفته از متن اسلام ، شکل گرفت و به پیروزی رسید.مخالفت با سیاست ها و اغراض اسراییل و بالاتر از همه ، مخالفت با وجود و ماهیت و اصالت این رژیم ، بعد ازیروزی انقلاب اسلامی یکی از سیاست های راهبردی ایران و از اصلی و اساسی ترین رویکرد های جمهوری اسلامی بوده و هست. در چهار سال گذشته نیز با روی کار آمدن دولت نهم و بازگشت به اهداف و شعارهای سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، این رویارویی ها هم بیشتر وهم بی پرده تر شده است.

یکی از جدی و جدیدترین مقابله گری های بین جمهوری اسلامی ایران و اسراییل به دو جنگ اخیر این رژیم با دو جنبش اسلامی حزب الله و حماس برمیگردد. جنگ هایی که هر دو – خصوصا نبرد سی وسه روزه با حزب الله- با عدم توفیق اسراییل همراه بود.

جمهوری اسلامی در این دو جنگ به پشتیبانی های معنوی گسترده ای از حزب الله و حماس پرداخت و آنها را زیر چتر حمایت خود وارد ساخت. مانند گذشته اسراییل و اعمالش را محکوم و مطرود نمود ؛ مقاومت و پایداری و پاسداری فلسطینیان و لبنانیان را ستود و آنان را به ادامه نهضت ترغیب و تشویق کرد.

مسلما اولین و مهم ترین دلیل و در واقع علت العلل حمایت های جمهوری اسلامی ایران از حزب الله و حماس ، مسایل ایدیولوژیکی و فکری و اعتقادی است.این ، اهداف و اصول اسلامی و الهی انقلاب است که جمهوری اسلامی ایران وشاید هر مسلمان متعهد دیگری را ملزم می سازد که به یاری مظلومین و مستضعفین جهان – بالاخص مسلمانان- برخیزد.

اما سؤال دیگری که میتواند مطرح شود این است که : آیا حمایت و دفاع از حزب الله و حماس فقط جنبه ایدیولوژیکی دارد ؟ به عبارت دیگر : جمهوری اسلامی ایران از این حمایت ها و پشتیباتی ها هیچ ففعی نمیبرد و هدف دیگری ندارد ؟

حزب الله یک جنبش و خیزش کاملا شیعی است که متأثر از ایران و از هر لحاظ و نظر با جمهوری اسلامی موافق و همراه است و در حقیقت نمونه تمام قد جمهوری اسلامی است. با توجه به این تشابهات و توافقات ، اتحاد گسست ناپذیر و محکم و مستحکم ایران با حزب الله به هیچ روی تعجب برانگیز نیست.

حماس(که مخفف حرکت مقاومت اسلامی است)یک نهضت سنی مذهب و نسبتا تندرو است و از بعد عقیدتی ، مشکلات عمیقی با «تفکر شیعی» دارد و همین جاست که روابط نزدیک ایران و حماس که بر تپه ای از شکاف ها و افتراق های فکری شکل یافته و پا گرفته است ، عجیب جلوه میکند. اما با نگاهی عمیق و دیدی دقیق میتوان این نزدیکی و صمیمیت را حل و فهم کرد و تبیین نمود.

اولین نکته حایز اهمیت که نمیشود و نمیتوان از کنار آن به سادگی و راحتی گذشت ؛ «اشتراک هدف» ایران و حماس است که به تشریک مساعی انجامیده است. قطعا و حتما «نبودن اسراییل» از خواسته ها و امیال جمهوری اسلامی ایران است و هدف نهایی و غرض غایـی حماس هم هر چه که باشد ؛ مقدمه واجب آن نیز «نبودن اسراییل» است. ولیکن باید توجه داشت که در مفهوم «نبودن» میان ایران و حماس «تفاوت منظور» وجود دارد ، چرا که ایران به دنبال نیستی و نابودی اسراییل است در حالی که حماس به کوتاه شدن دست اسراییل از محدوده نفوذ خود می اندیشد.به هر تقدیر ، دشمنی با اسراییل از عومل و علل بسیار تأثیرگذار بر قرابت ایران و حماس است. بنابراین اهداف انقلابی و مواضع ضد صهیونیستی مشترک بین جمهوری اسلامی ایران و حماس، منافعی و را برای دو طرف در پی دارد و مصالحی را پوشش میدهد که سبب میشود این دو، اختلافات و تفاوت دیدگاههای دینی و مذهبی خود را کنار گذارده و به همکاری با یکدیگر و حمایت از هم بپردازند.

نکته دیگر آنکه جمهوری اسلامی ایران نیز مانند هر دولت دیگری خواهان مطرح کردن و معرفی نمودن خود به عنوان یک «قدرت منطقه ای» است.منطقه شرق مدیترانه یکی از ناحیه هایی است که میتواند منافعی را برای ایران در پی داشته باشد. به همین دلیل جمهوری اسلامی خواستار نفوذ و تأثیرگذاری هر چه بیشتر در آن منطقه است ، بنابراین طبیعی است که به دنبال متحدانی معتمد و متقن میگردد. حماس - البته در کنار حزب الله و چه بسا با درجه اهمیتی کمتر- میتواند نقش یک هم پیمان استراتژیک قابل اعتنا را برای ایران بازی کند و جمهوری اسلامی را در راه دستیابـی به اهدافش یاری دهد.

همچنین ایران مذاکرات مهم و سرنوشت سازی را با امریکا و دولت اوباما پیش رو دارد.بدیهی است که هر دو طرف به دنبال اهرم های فشاری هستند تا بتوانند از آنها در مذاکرات آینده استفاده کنند.حماس برای ایران یک جانشین قوی جهت تضعیف قدرت و منافع امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است و به همین جهت میتواند برگ برنده ای در دستان ایران مقابل ایالات متحده باشد.

از این سخن ها که بگذریم باید بگوییم که روابط ایران و حماس جنبه و بعد دیگری نیز دارد وآن تأثیر این روابط بر حماس و منافع آن برای این جنبش است. پس از پیروزی حماس در انتخابات سال ۱۳۸۴ و تشکیل دولت قانونی اسماعیل هنیه ، دولت های غربی یا به خواست خود و یا با تحریک امریکا کمک های مالی خود به مقامات فلسطینی را کم کردند. از همان زمان محمود عباس و جنبش فتح به مقابله و مبارزه با حماس پرداختند و از آن خواستند که به توافقات میان اسراییل و فلسطین پایبند باشد.حماس که از طرفی کنار آمدن با محمود عباس و جنبش فتح را به معنای از بین رفتن خود میداند و از طرفی دیگر به شدت با نبود و یا کمبود منابع مالی مواجه است و در تقابل با اسراییل و فتح خود را بی یار و مددکار می بیند در جست و جوی متحدی نیرومند و برومند است که هم پشتیبان سیاسی حماس باشد و هم حمایتگر مالی و مادی.

در میان گزینه های موجود و ممکن – که خیلی هم زیاد نیست – ایران تنها کشوری است که به صورت معتنابهی در اهداف حماس سهیم است بنابراین میتوان گفت که اتحاد و دوستی با جمهوری اسلامی ایران دقیقا همان چیزی است که حماس در این مقطع حساس به آن سخت محتاج و نیازمند است.با همه این ها حماس باید بداند که نزدیکی به جمهوری اسلامی لاجرم به دوری از غرب و حمایت های غرب می انجامد و متحدان عرب و خاورمیانه ای غرب نیز – مانند عربستان ، مصر ، امارات ، قطر – دست از یاری حماس خواهند کشید و کمک های مالی خود به حماس را قطع و یا بسیار محدود خواهند کرد. همچنین روابط حسنه حماس با حکومت و دولتی تمام شیعی ممکن است به کاهش محبوبیت و مقبولیت و مشرعیت این جنبش در میان جهان تسنن – یعنی قاطبه اعراب - منجر و منتج شود.

ابراهیم کریمی

کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران