دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
با من حرف بزن
با گسترش روز افزون زندگی شهری و مناسبات پیدا و پنهان آن ،مرگ و سقوط آرمان های بلندپروازانه، عمق یافتن تناقض ها و گذار از دغدغه های بنیادین خوراک ، پوشاک و مسکن، گویی زیستن با دغدغه های پیچیدهتری در آمیخته است که حرف زدن از آنها همواره به سادگی ممکن نخواهد بود. کنعان فیلمی در مورد همین نا گفتنی هاست .
میل به نابیانگری وسوسهی عمیقی در کار مانی حقیقی به شمار می رود اگر در "کارگران مشغول کارند" ما با بیداری نوعی حس مبارزه جویانه و به چالش کشیدن جهان به مثابه سنگی سمج و استعارهای پنهان از فردیتی در خود فرو رفته مواجه بودیم. "کنعان" نمود سکوت یک انسان در عدم توانایی گفتن از نوعی خلاء مکانمند همچون بیابانی وسیع در خواست خویش است.
چیزی که در سرتاسر کار همواره بیننده را احاطه می کند هجوم پرسش های پی در پی ایست که حول و هوش روابط و رفتار بازیگران تنیده شده است.جنس رابطه زن و شوهر ، شوهر و دوست مشترک و خواهر زن و دوست همگی از ابهام لازم در جهت تولید این سئوالات بهره منداند.
چیزی که به درایت نویسندهگان "کنعان" باز می گردد شاید از توجه به این نکته اساسی ناشی شود که وقتی ببینده در هر شرایطی با جمله "همه چیز مرتب است" برخورد میکند میل شدیدی به یافتن و تولید نوعی بحران در او افزایش مییابد با این توضیح که برخورد با ایدهآلها (در این جا یک زندگی مرفه) همواره میل به نفوذ و رخنه در حفره و لایه های زیرین تولید شده در این سطح را تشدید می کند.
و به همین دلیل است که اولین صحنه در "کنعان" با یک بحران موقت آغاز می شود. گرفتگی لوله فاضلاب آن هم توسط ، یک تکه پارچه تقریباً بزرگ ،با آن وجه کنایی و شکل تصویری زایشگون خارج شدن آن و بازتاب نمادین این گرفتگی که بر بحرانی دیگر در روابط زوج اشاره دارد.
اولین نمایی که از مرتضی (محمد رضا فروتن)میبینیم یک کلوزآپ بسته است مرتضی طوری مرتب و اتو کشیده به روبرو خیره شده که گویی قصد انداختن یک عکس پرسنلی برای اداره گذر نامه را دارد.چهره سنگی و فیگور در خود فرو رفته اش به علاوه گریم سرد و این که او نیز مانند دیگران کم حرف است در پنهان کردن وضعیت درونی او موثر افتاده و اطلاعاتی که نشان دهنده وضعیت درونی او هستند بیشتر محدود به چند نمای کوتاه از جمله غذا دادن به سگ ها و برخورد با زن زیاندیده و چند نمای دیگر باقی می ماند.
و اما مینا محور اصلی ماجراست که با بازی قابل تحسین ترانه علی دوستی جان گرفته است . سکوت او در برابر هجوم پرسشهای همسر ، خواهر و تماشاچیان را شاید بتوان کلید اصلی در کلیت کار بشمار آورد . او همواره میل به خارج را از خود بروز می دهد چه این خارج را جدایی و رفتن به یک کشور دور به شمار آوریم چه بیرون رفتن از تیرس گمانه ها و قضاوت ها ؛باید قبول کرد که تناقض های زیادی پیرامون او را گرفته است و شاید از همین روست که او می خواهد از کادر خارج شود حتی به قیمت از دست دادن فرزند و تحمل سخت ترین شرایط .
آذر (با بازی افسانه بایگان) خواهر پناهنده مینا درست در جایی وارد قصه میشود که نیاز به باز کردن شناسنامه خانوادگی حس می شود و یکی از لحظات به یاد ماندنی قصه نیز در صحنه مشاجره این دو خواهر رخ می دهد که دوخواهر اطلاعات قابل توجهی را به صورت موتیوف های نیش دار آنقدر سریع منتقل می کنند که گویی با یک بار دیدن قرار نیست به یقینی در ذهن ببینده امکان حیات دهد. او نماینده یک مهاجر سرخوش و آرمانگرایی شکست خورده است ، یک عزادار داغ دیده که زخم روی دستش از یک خودکشی نافرجام خبر می دهد کسی که می تواند تا پایان قصه اضطراب رخداد یک حادثه را در مینا و بیننده همواره تازه نگه دارد. او به عنوان یک میهمان تازه از راه رسیده که گویی از وضعیت اینجا خبر ندارد از مرتضی که زمانی در دانشگاه معماری درس می داده و حالا برج میسازد می پرسد : چرا یک کمی قشنگتر نساختی این ساختمان ها را ؟ این سئوال یا شاید انتقاد او گویی چیزی در خود دارد . چیزی که با نمایش و تاکید بر نماهای متعدد از خانههای خالی، برج های در حال ساخت و جلسه مهندسین شرکت ساختمانی به سمت یک نتیجه گیری کلی سوق داده می شود معماری به مثابه عنصری زیر بنایی در ساخت وضعیت فرهنگی ،اجتماعی و شاید با کمی بلند پروازی در تاویل سیاسی.
حضور علی(بهرام رادان) دوست مشترک مرتضی و مینا وقتی به ابهام کار می افزاید که می بینم او قرار است پلی باشد میان دو سوی رابطه از هم گسسته . او قرار است با مینا صحبت کند و چیزهایی را بشنود که مرتضی با تمام تلاشش نتوانسته از آنها مطلع شود اما چیزی جز تکرار داستان رفتن و ادامه تحصیل از مینا نمی شنود
"کنعان" به عنوان سومین اثر مانی حقیقی شاید بیشتر از آنکه نمایشی باشد از یک درام خانوادگی ، مواجههای ست با "هزار سطح صاف" و راز پنهان اثر نیز شاید همین جا نهفته است "هیچ رازی در کار نیست" زندگی ست با تمام دغدقه های ریز و درشتش .چیزی که در نام اثر نیز تجلی می یابد از همین بی چون و چرایی خبر می دهد. نام یک مکان، یک مکان برای بازگشت، یک مکان موعود ،یک مکان تسخیر شده، یک مکان مقدس، یک مکان ... دامنه امکانات تاریخی برای تفسیر این نام و الصاق و همانند انگاری دسته ای از ویژه گی هایش با کلیت کار آنقدر زیاد است که بهتر است این نام را فقط به عنوان یک نام به شمار آوریم .
گذشته از این ها تعلیق و ریتم تقریبا" کند کار گاهی آزار دهنده است اغلب پرسش ها پاسخ نمی یابند پایان کار کمی قابل پیش بینیست اما فیلم در ذهن تمام نمی شود. گویی جملهای پنهان در این دو اثر همواره طنین می اندازد هر چند که تجربه " کارگران مشغول کارند" به شخصه برای من تجربه ای همواره فراموش نشدنی باقی خواهد ماند. گویی در کنعان هم با همان سنگ حاشیه نشین روبرو بودیم که در سکوت و پیوسته میگوید : با من حرف بزن .
فرهاد اکبرزاده
با من حرف بزن، نام فیلمی به همین نام از یک کارگردان اسپانیایی که نامش را فراموش کرده ام .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست