سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

وجدان اخلاقی


در نهاد هر انسان نیروئی وجود دارد كه دانشمندان جدید به آن «وجدان اخلاقی » نام نهاده اند

در نهاد هر انسان نیروئی وجود دارد كه دانشمندان جدید به آن‏«وجدان اخلاقی‏» نام نهاده‏اند. این نیرو به انسانها تكلیف، الهام می‏كند یعنی از درون به انسانها فرمان می‏دهدكه چنین كاری را مثلا بكن و چنان كار را انجام نده و آن را یكی از معیارهای‏اخلاقی بودن افعال انسانها دانسته‏اند. در این معیار اخلاقی یعنی وجدان اخلاقی مسائل متعددی مطرح می‏گردد:

۱ - وجدان اخلاقی چگونه معیاری است و جنبه‏های مختلف آن كدام است؟

۲ - وجدان اخلاقی با اخلاق مبتنی بر عاطفه چنان كه عده‏ای به آن قائل هستند واخلاق مبتنی بر عقل و اراده چنان كه فلاسفه به آن معتقدند چه فرقهائی دارد؟ واصولا با افعال طبیعی انسانها چه رابطه‏ای دارد؟ ۳ - نظر اسلام و قرآن درباره‏وجدان اخلاقی چیست؟

۴ - آیا وجدان اخلاقی امری فطری است‏یا نه؟ در هر صورت چرا؟

وجدان اخلاقی چگونه معیاری است؟ و جنبه‏های مختلف آن كدام است؟

وجدان اخلاقی نیروی باطنی بوده، هیچ انسانی به حسب سرشت و خلقت و آفرینش خالی‏از آن نیست منتها قابل انعطاف بوده، می‏تواند تحت تاثیر محیط سالم و ناسالم وتربیت صحیح و ناصحیح قرار بگیرد و از سایر امیال قوی باطنی و روحی از قبیل شهوت‏وغضب و سایر تمایلات فطری درونی چه بسا تغییراتی را بپذیرد.

برای وجدان همان‏طور كه دانشمندان تصریح كرده‏اند، سه جنبه است:

۱ - ادراكی.

۲ - ارادی. ۳ - انفعالی.

جنبه ادراكی وجدان اخلاقی این است كه اعمال و حتی افكار انسانها را مورد بررسی‏قرار می‏دهد و مانند یك قاضی بی‏طرف آن را تجزیه و تحلیل می‏كند و حكم به خوبی وبدی در مورد آن صادر می‏كند. جنبه ارادی آن، این است كه همانند یك نفر فرمانده قوی به ما فرمان می‏دهد كه‏به مقتضای آن عمل كنیم یعنی اگر عمل خوب است انجام دهیم و اگر بد است ترك‏نمائیم. جنبه انفعالی وجدان این است كه اگر بر وفق درك و میل آن رفتار كردیم، احساس‏مسرت و شادی می‏نماید و موجب انبساط و آرامش خاطر می‏گردد و اگر برخلاف میل و درك‏آن عمل نمودیم، احساس شرمساری و خجلت كرده و با ضربات جانكاهی كه بر روان واعصاب ما وارد می‏شود ما را شكنجه می‏دهد بالاتر این كه وجدان اخلاقی در موردكارهای دیگران نیز دخالت می‏نماید. و درباره افعال آنها حكم به خوبی و بدی صادرو فرمان می‏دهد كه نسبت‏به اشخاص باوجدان، علاقه و احترام نشان دهید واز افرادبی‏وجدان نفرت و دوری نمائید (۱) . حال این سوال مطرح می‏گردد كه این معیار اخلاقی بامعیارهای دیگر اخلاقی مربوط به‏فلاسفه و اخلاق هندی و افعال طبیعی چه فرقهائی دارد؟ پاسخ این است كه این نظریه، اخلاق را نه عاطفه می‏داند چنان كه اخلاق هندی واخلاق مسیحی می‏دانند ونه عقل و اراده چنان كه فلاسفه به آن معتقدند بلكه این‏نظریه، اخلاق را عبارت از الهامات وجدانی برخواسته از اعماق نفس انسانها می‏داندیعنی نیروئی است كه به آن تكلیف را الهام می‏كند و از درون به آن فرمان می‏دهد كه‏چنین بكن و چنین نكن واین نیرو مربوط به عقل نیست. زیرا اولا: عقل بیشتر، یك امراكتسابی است و اما این، یك امر فطری است.

ثانیا: عقل نیروئی است كه در زمینه مسائل اخلاقی و مسائل دیگر اظهار نظر می‏كندو در صورتی كه وجدان اخلاقی تنها به مسائل اخلاقی نظر دارد.

ثالثا: عقل خوبی و بدی مسائل را بر پایه مصلحت و مفسدت توجهی نمی‏كند و باآنها كاری ندارد.و تنها خوبی و بدی عمل را معین و مشخص می‏كند و رفتار طبق آن رااز انسان طلب می‏كند (۲) .

در برابر وجدان اخلاقی در باطن انسان نیروی دیگری وجود دارد كه او را به‏ارتكاب بدیها و زشتی‏ها و ترك خوبیها و نیكیها وادار می‏نماید، همانند وجدان‏اخلاقی قوی و نیرومند است و نقش مهمی در اراده و عمل انسان دارد منتها این‏طورنیست كه نیرومندتر از وجدان خلقی باشد و لكن برخی از فلاسفه این جنبه منفی‏بازدارنده از نیكی‏ها و خوبیها را خیلی با اهمیت تلقی كرده‏اند تا آنجا كه آن رااز نیروی باطنی وجدان اخلاقی نیرومند و قویتر دانسته‏اند و بر همین اساس، انسان‏را طبعا و به حسب خلقت و آفرینش موجودی شریر و بدكار شمرده‏اند.

ازباب نمونه یكی از شعرای بزرگ عرب «احمد بن عبدالله ابوالعلاءمعری‏»(متوفای‏سال ۴۴۹ه) شعری دارد كه از آن این نظر استفاده می‏گردد:

حوتنا شرور لا صلاح لمثلها فان شذ منا صالح فهو نادر (۳)

یعنی طبیعت و سرشت ما راشر و بدكاری فرا گرفته و اساسا قابل اصلاح نیست و اگر فردی از ما صالح و شایسته‏باشد، خیلی كم است. به هرحال كار اخلاقی كاری است كه از وجدان الهام گرفته باشد پس با كار طبیعی‏فرق دارد زیرا كار طبیعی كاری است كه به وجدان مربوط نیست، با طبیعت ارتباطدارد مثل غذا خوردن و آب نوشیدن ولی كار اخلاقی با طبیعت انسان ارتباط ندارد،بلكه با وجدان ارتباط دارد و با فرمانی كه از ضمیر انسانی سرچشمه می‏گیرد، دررابطه است. حال ممكن است‏سوال شود از كجا دانسته می‏شود كه كار اخلاقی از وجدان الهام‏گرفته است؟ در پاسخ آن می‏گوئیم كه ما آیات و سوره‏های قرآن، كتاب وحی آسمانی را بررسی ومورد مطالعه قرار می‏دهیم در سه مورد از این آیات از وجدان اخلاقی به نحو لطیف وظریف تعبیر آورده شده و در هر موردی به لفظی خاص:

۱ - در سوره «شمس‏» آیه ۷ : (و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها)

یعنی:

«قسم به جان آدمی و آن كس كه آن را (آفریده) و منظم ساخته سپس فجور وتقوا(شر و خیرش) را به او الهام كرده است‏».

۲ - در سوره بلد آیه ۹: (الم نجعل له عینین و لسانا و شفتین و هدیناه‏النجدین) یعنی:«آیا برای انسان دو چشم قرار ندادیم؟ و یك زبان دو لب؟ و او رابه راه خیر و شر هدایت كردیم...».

۳ - در سوره قیامت‏به لفظ : «نفس لوامه‏» (ولا اقسم بالنفس اللوامه..)وسوگند به نفس لوامه و وجدان بیدار و ملامت گر(كه رستاخیز حق است).

و در قرآن در چند مورد از نیروئی كه در برابر وجدان اخلاقی قرار دارد یاد و به‏الفاظ مختلف تعبیر آورده است از قبیل:

«نفس اماره‏»: (و ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی) (۴)

یعنی:«حضرت یوسف صریحا اعلام می‏كند كه من هرگز خودم را تبرئه نمی‏كنم كه نفس‏سركش بسیار به بدیها امر می‏كند مگر آنچه كه پروردگارم رحم كند».

و نیز به لفظ «هوی‏» (۵) (و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان‏الجنه هی الماوی) یعنی: «وآن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را ازهوا(وتمایلات نفسانی) باز دارد، قطعا بهشت جایگاه اوست‏».

و نیز به لفظ «وسواس‏» (۶) (و من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس‏من الجنه والناس) یعنی: «پناه می‏برم به پروردگار از شر وسوسه‏گر پنهان‏كار كه دردرون سینه انسان وسوسه می‏كند خواه جن باشد یا از انسان‏».پس قرآن در مورد این كه انسانهامجهز به یك سلسله از الهامات فطری هستند، سكوت‏نكرده است و در روایات واحادیث معتبر نیز چه‏بسا این حقیقت كه از قرآن استفاده‏می‏گردد، تصریح گردیده است.

از جمله هنگامی كه آیه مباركه (تعاونوا علی البر والتقوی و لا تعاونوا علی‏الاثم والعدوان) یعنی: «یكدیگر را بر نیكی و پارسائی یاری دهید و همدیگر را برگناه و دشمنی كمك ننمائید». بر پیامبر گرامی اسلام(ص) نازل شد مردی به نام «وابصه‏» خدمت رسول اكرم(ص) آمده گفت: ای رسول خدا سوالی دارم حضرت فرمود: من بگویم سوال تو چیست؟ گفت :بفرمائید. فرمود: آمده‏ای از معنای بر و تقوا و هم از معنای اثم و عدوان سوال كنی. گفت: آری می‏خواهم معانی این‏ها را بدانم. در متن روایت این‏گونه وارد است كه پیامبرانگشتان خود را بر سینه وابصه زده سه مرتبه فرمود: یا وابصه «استفت قلبك،استفت قلبك، استفت قلبك‏» یعنی سه مرتبه فرمود: این سوال و استفتاء را از قلب‏خود بكن یعنی خدا این شناخت را به صورت الهام به قلب هر بشری قرار داده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید