یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

صد سال نبرد با دو نسل متفاوت


صد سال نبرد با دو نسل متفاوت

این دویست و شصت و نهمین « مادونینا » است

اما میلان این روزها پایتخت ایتالیاست. شهر پر شده از رجزخوانیهای گاه مهربانانه و گاه پرخاشجویانه. حالا لباسهای میلان و اینتر بیش از گذشته بر تن تیفوسی های دو تیم در میادین شهر به چشم می خورد. ماشینها هم گاهی از این نبرد ابدی بی نصیب نمی مانند؛ رنگ می شوند. آبی- مشکی و قرمز - مشکی. پرچمها گاه بر سر در خانه ها هم می رقصند.

غروب که می شود در کافه ها و رستورانها مردم فقط از مورینیو و آنچلوتی می گویند و ستاره هایشان را به رخ هم می کشند. اینجا در میلان، میلانی ها برای چند روز همشهری نیستند. تو یا نرآتزوری هستی یا روسونری. این هست تا زمانی که شهر پس از پایان نبرد اینتر و میلان و پس از نظاره غم و شادی طرفین و البته شکستن شیشه ها توسط اوباشگران به خواب رود.

نکته جالب این روزها در میلان دیدن چهره های مردم دیگر شهرهای ایتالیاست. تورینی ها آمده اند، ناپلی ها هم هستند درست مثل رمی ها و درست مثل خیلی از مردم جنوب ایتالیا که لهجه شان آنها را کاملاً از شمالی ها جدا می کنند.

آنها در کنار عشق ورزیدن به تیمهای شهرشان نمی توانند علاقه شان به یکی از دو غول بزرگ را هم کتمان کنند. تعطیلات یکشنبه و شهرآورد میلان بهترین فرصت برای لذت بردن از تماشای ستاره ها چند ملیتی در سن سیرو است. جایی که شاید به اندازه تمام جنوب ایتالیا ستاره درشت دارد.

اینجا مثل همیشه صحبت از پوشش تصویری مسابقه برای بیش از صد کشور جهان است. خبرنگاران و عکاسان ایتالیایی هجوم آورده اند. خبرنگاران و عکاسان بقیه کشورهای اروپایی هم هستند. به هرحال شهرآورد میلان اگر چیزی بیشتر از ال کلاسیکو نداشته باشد، کمتر هم ندارد.

اینتر و میلان، صد سال پیش اولین بار مقابل هم قرار گرفتند. آن هم در روزهایی که ایتالیا هنوز یک جمهوری نبود. از اکتبر سال ۱۹۰۸ صد سال گذشته و حالا که میلانی ها صدسالگی این شهرآورد را در جوزپه مه آتزا جشن می گیرند، همه چیز شهر عوض شده و تاریخ سرنوشت متفاوتی برای میلان و اینتر رقم زده است.

امروز که قرار است دویست و شصت و نهمین نبرد میلان معروف به «مادونینا» میان آنها انجام شود، حال و هوای رقابت دیرینه همشهریهای ایتالیایی به قدری فرق کرده که هیچ خاطره ای از ۱۰۰ سال قبل را در ذهن کسی زنده نمی کند. شهرآورد میلان امروز دو نسل متفاوت را به میدان نبرد می فرستد که شاخص ترین چهره های آنها را بازیکنان خارجی تشکیل می دهند. همان خارجی هایی که طی دو دهه اخیر نماد اصلی پیروزیها و شکستهای تیمهایشان بوده اند و تاریخ شهرآوردهای گذشته به نام آنها ثبت شده است.

امروز، عصر زانتی ها و پاتوهاست. جایی که کاپیتان نراتزوری در آستانه چهاردهمین فصل حضورش در رقابتهای سری A اولین کسی است که مورینیو چشم بسته به او اطمینان دارد. او گذشته و حال و آینده اینتر را با ۶۰۰ بازی که برای اینتر انجام داده، به هم پیوند زده است. زانتی خودش هم نمی داند که با اینتر به کجا خواهد رسید. شاید برای اینکه حساب و کتاب کردن فایده ای ندارد.

شاید برای اینکه ششصد و یکمین بازی ارزش دیگری دارد. شاید برای اینکه با مورینیو مقابل میلان ایستادن یک معنای دیگر دارد. کسی چه می داند؟ شاید دیگر این فرصت تکرار نشود. با اینکه او از این شهرآوردها در این ۱۴ سال زیاد دیده و تجربه کرده است. اصلاً شاید کاپیتان آرژانتینی اینتر به هفتصدمین بازی هم فکر می کند. به هرحال او همیشه گفته که می خواهد فوتبالش را در این تیم به پایان برساند و برای همین همه چیز ممکن و محتمل است.

اما اگر در اینتر حرف از ششصدمین بازی و یادآوری خاطره ها و حماسه آفرینیهای گذشته است و خوزه مورینیو تنها تازگی این روزهای آپیانو جنتیله است، اردوی میلان از نسلهای متفاوتی که هریک هدف متفاوتی را در این ماجراجویی جستجو می کنند، تشکیل شده که هیچ حد و مرزی برای آن وجود ندارد. اگر مورینیو هر روز یک اتفاق تازه برای خبرنگاران مطبوعاتی دارد تا تیترهای اول روزنامه ها را فقط و فقط به خود اختصاص دهد، اگر یک روز با مربیان دیگر تیمها بگو مگو می کند، اگر یک روز کمک مربی را به جای خود به کنفرانس مطبوعاتی تلویزیونی می فرستد، اگر یک روز درهای زمین تمرین را روی هواداران می بندد تا اینتر انقلاب آقای خاص را به معنای واقعی کلمه درک کند، میلانو با آنچلوتی همان ریتمی را دنبال می کند که در این هفت سال حضور کارلتو در میلان پشت سرگذاشته است.

با اینکه زرق و برق خریدهای رنگارنگ تابستانی باشگاه هنوز از بین نرفته و حتی حالا هم که آنچلوتی برای انتخاب ترکیب اصلی تیمش به خاطر تراکم ستاره در جمع روسونری با مشکل مواجه شده، میلان دغدغه های دیگری در ذهن دارد. اما اینجا نسل جوانان است که سرزبانها افتاده اند. جایی که پاتو نقطه مقابل کاپیتان زانتی است.

پدیده ای که تا چهارشنبه گذشته و بازی مقابل رجینا همه جور انتقاد را به جان خرید تا دوباره توانست اعتماد همه را در آستانه شهرآورد با قهرمان ایتالیا جلب کند. صددرصد که قرار نیست او به تنهایی منجی تیم آنچلوتی باشد. جایی که این وظیفه می تواند خیلی خوب به شوچنکو، کاکا و یا رونالدینیو که تجربه ای چند برابر او دارند محول شود، پاتو می تواند آخرین برگ برنده کارلتو باشد.

بوریلو در شهرآورد امروز غایب خواهد بود و آنچلوتی همه این روزها را به پیدا کردن یک راه حل مناسب برای انتخاب بهترین ترکیب خط حمله که توانایی تحمیل نخستین شکست فصل را به تیم مورینیو دارد، اختصاص داده است. همه می گویند که شاید واقعاً فقط شوچنکو طبق یک سنت دیرینه می تواند این شوک بزرگ را به ژوزه و تیمش وارد آورد.

رونالدینیو هنوز در برنامه های آنچلوتی جای ثابتی پیدا نکرده اگرچه هردو آنها سه بار برای تیم به میدان رفته اند و البته هیچ کدام هم نتوانستند تا امروز گلی برای روسونری به ثمر رسانند. نگرانیهای آنچلوتی جنس متفاوتی با آنچه در ذهن مورینیو می گذرد، دارند. البته اگر مرد پرتغالی که غرور فراوان بارزترین خصوصیت اوست، نگرانی خاصی برای شهرآورد داشته باشد. با آن همه مهاجم در خط حمله خوزه می خواهد تولد دوباره میلان را بعد از یک شروع بحرانی خفه کند و اینتر را همچنان به عنوان باثبات ترین تیم مدعی قهرمانی در صدر جدول نگه دارد.

از همه مهمتر اینکه، مورینیو می خواهد در اولین بازی بزرگ فصل به همه مربیان ایتالیایی که معتقدند او چیزی برای عرضه کردن در این کشور ندارد، درس بزرگی بیاموزد. اینکه احترام به همه افتخاراتی که او در عرصه مربیگری خود کسب کرده کمترین انتظاری است که از آنها می رود. حداقل تا زمانی که اینتر با حضور او روی نیمکت بهتر از هرزمان دیگری نتیجه می گیرد...

دل آرام عظیمی



همچنین مشاهده کنید