یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

لری کینگ و دیابت


لری کینگ و دیابت

گفتگو با مجری مشهور شبکه CNN درباره بیماری اش

لری کینگ، مجری معروف آمریکایی، متولد ۱۹ نوامبر سال ۱۹۳۳ است و کار اجرا را از سال ۱۹۵۷ و با یک برنامه رادیویی شروع کرد. کینگ از سال ۱۹۵۸ به عنوان مجری، وارد شبکه CNN شد و طولی نکشید که گفت‌وگو‌های شبانه او به یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های این شبکه تلویزیونی تبدیل شد....

لری کینگ، زیاد در مورد خود و زندگی شخصی‌اش با کسی صحبت نمی‌کرد تا اینکه کتاب «سفر فراموش‌نشدنی» را به چاپ رساند و رازهایی از زندگی شخصی‌اش را در آن فاش کرد؛ اینکه ۸ بار ازدواج کرده و پدر خوبی برای فرزندان‌اش است یا اینکه مرگ پدرش چقدر روی او تاثیر داشته یا حمله قلبی‌اش چطور روال زندگی‌اش را عوض کرده است! اما او در این کتاب اسمی از بیماری دیابت‌اش نبرده و به همین خاطر، یکی از شبکه‌های تلویزیونی آمریکا که به جنبه‌های مختلف بیماری دیابت می‌پردازد، کینگ را دعوت کرد و گفت‌وگوی صمیمانه‌ای را با او ترتیب داد. متن زیر، پرسش و پاسخ‌هایی پیرامون بیماری دیابت این مجری باسابقه است.

- لری! با اینکه تو یک بخش از کتابت را به حمله قلبی و عمل جراحی‌ای که در سال ۱۹۸۷ داشتی، اختصاص داده‌ای، اما حرفی از بیماری دیابتت نزده‌ای. از کی فهمیدی که دیابت داری؟

اولین بار در سال ۱۹۹۵، پزشکی به من گفت که قند خونم بالاست و احتمالا دیابت نوع ۲ دارم و باید از این نظر بررسی شوم. من هم رفتم و آزمایش‌های لازم را دادم و معلوم شد که نظر آن پزشک درست بوده و از آن سال تا حالا تحت درمان هستم.

- بعد از اینکه فهمیدی به دیابت نوع ۲ مبتلا شده‌ای، چه کار کردی؟

قبل از اینکه بدانم دیابت دارم، ورزش می‌کردم، غذاهای سالم می‌خوردم و اهل غذاهای چرب و شور یا بسیار شیرین هم نبودم. بنابراین، وقتی که فهمیدم دیابت دارم، حسابی جا خوردم و حتی می‌توانم بگویم شوکه و نگران شدم. من درست نمی‌دانستم که این بیماری از چه زمانی در بدنم پنهان شده بود و خودش را نشان نمی‌داد، اما فکر می‌کنم که احتمالا حمله قلبی‌ام هم به خاطر ابتلا به دیابت نوع ۲ بود که من از وجودش بی‌خبر بودم. راستش را بخواهید یکی از دلایل نگرانی‌ام این بود که نمی‌دانستم آیا این بیماری زندگی زناشویی و رابطه جنسی سالم مرا تحت تاثیر خودش قرار خواهد داد یا نه؟! اما به طور کلی نسبت به این موضوع خوش‌بین بودم، چون من به شانس اعتقاد زیادی دارم و در زندگی‌ام آدم خوش‌شانسی بوده‌ام. پس این بیماری نمی‌توانست بیش از اندازه نگرانم کند و می‌دانستم که می‌توانم بر آن غلبه کنم تا سلامتی‌ام به مخاطره نیفتد.

- قبل از تشخیص بیماری، هیچ‌گونه علایمی در بدنت حس نمی‌کردی؟

به هیچ وجه! من کاملا سلامت بودم و زندگی سالمی داشتم. نمی‌دانم که سروکله دیابت یک‌دفعه از کجا پیدا شد! من می‌دانستم که درد قلب چگونه است و می‌توانستم برای درمان آن پیش پزشک بروم اما نمی‌دانستم دیابت چیست و چه علایمی دارد. بعد از تشخیص، هر سال آزمایش‌های مخصوص را برای کنترل بیماری‌ام می‌دهم و از پاها و چشم‌هایم هم تحت نظر متخصص، بیشتر مراقبت می‌کنم تا به دردسرهای بزرگ‌تر مبتلا نشوم.

- به نظر خودت، بیماری قلبی بیشتر سلامتی‌ات را تهدید می‌کند یا دیابت؟

اگر چند سال پیش کسی از من این سوال را می‌پرسید، به طور حتم می‌گفتم بیماری قلبی، اما امروز می‌گویم دیابت. به خاطر اینکه پزشک معالج قلبم به من گفته که دیابت یعنی بیماری قلبی.

- چطور؟

من این‌طور فهمیده‌ام که اگر یک نفر دیابت داشته باشد، احتمال اینکه به بیماری‌های قلبی هم مبتلا شود، در او وجود دارد اما اگر کسی بیماری قلبی داشته باشد، ممکن نیست که به خاطر آن، دیابت هم بگیرد!

- لری! با اینکه خودت ادعا می‌کنی زندگی سالمی داری، اما در کتابت نوشته‌ای که این زندگی سالم را بعد از حمله قلبی‌ات شروع کرده‌ای. عادت‌های اشتباه یا زندگی ناسالم قدیمی‌ات چه‌ چیزهایی بودند؟

سیگار کشیدن، توجه نکردن به غذاهایی که می‌خوردم و ورزش نکردن جزو بدترین عادت‌های زندگی‌ قدیمی من بودند. اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که یک روز بتوانم عادت سیگار کشیدنم را ترک کنم اما بعد از آن حمله قلبی، دیگر لب به سیگار نزدم!

- قبل از اینکه متوجه بشوی دیابت داری، با دوست یا فامیلی که دیابت داشته باشد، روبه‌رو شده بودی؟

راستش را بخواهید، پدرم در سن ۴۷ سالگی و بر اثر یک سکته قلبی درگذشت. شاید او هم دیابت داشت و به همین دلیل سکته کرد. به‌علاوه، هم عمه و هم خاله‌ام دیابت دارند ولی قبل از اینکه خودم به این بیماری مبتلا شوم، «دیابت» برایم تنها یک اسم بود و نمی‌دانستم نزدیکانم چطور دارند با این بیماری کنار می‌آیند!

- بعد از تجربه آن حمله قلبی، سیگار کشیدن را ترک کردی و وزنت را هم کمی پایین آوردی. حالا بعد از اینکه فهمیدی دیابت نوع ۲ داری، چه تغییراتی در الگوی زندگی‌ات داده‌ای؟

هر روز قرص‌هایی را که برایم تجویز شده می‌خورم، مدام چکاپ می‌شوم، بیشتر از قبل ورزش می‌کنم، با سرعت بالا روی تردمیل می‌دوم و در نهایت، مصرف خوراکی‌ و نوشیدنی‌های شیرین را در رژیم غذایی‌ام بسیار محدود کرده‌ام.

- جناب کینگ! در اجراهای شبانه‌ای که در CNN داری، چند بار در مورد بیماری دیابت صحبت کرده‌ای اما هیچ‌وقت نگفتی که خودت هم دیابت داری. چرا؟!

چون دوست ندارم که خودم محور بحث برنامه‌هایم باشم. اما اگر به برنامه دیگری مانند برنامه شما دعوت شوم، خوشحال می‌شوم که در مورد بیماری دیابتم بحث و گفت‌وگو کنم. به نظر من این خیلی کار بدی است که یک نفر در برنامه‌ای که خودش ترتیب داده، مدام در مورد زندگی‌ شخصی‌اش صحبت کند.

- با توجه به مشغله کاری و زندگی شخصی‌ات، بعد از تشخیص دیابت، پزشک از تو نخواسته که کارهایت را سبک‌تر کنی تا استرس‌ات کمتر شود؟

چرا خواسته ولی کو گوش شنوا؟! کار من، عشق من است، با تمام فراز و نشیب‌ها و استرس‌هایش. اتفاقا، لذت‌بخش‌ترین قسمت کارم وقتی است که چند دقیقه بیشتر به رفتن روی آنتن نمانده و میهمان هنوز نرسیده و من دارم از استرس منفجر می‌شوم! اما تنها چیزی که نمی‌توانم برای بهبود وضعیتم از آن دل بکنم، همین کارم است. در واقع، استرس دیگر به بخشی از زندگی‌ام تبدیل شده و با آن کنار آمده‌ام.

ترجمه: ندا احمدلو