دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

جاسوسی درلباس دین


درایامی که مسلم بن عقیل به نمایندگی امام حسین (ع) درکوفه بود و به نام آن حضرت از مردم بیعت می گرفت عبیدالله بن زیاد، به سمت استاندار، از طرف یزید وارد آن شهر شد و فعالیت خود را برای …

درایامی که مسلم بن عقیل به نمایندگی امام حسین (ع) درکوفه بود و به نام آن حضرت از مردم بیعت می گرفت عبیدالله بن زیاد، به سمت استاندار، از طرف یزید وارد آن شهر شد و فعالیت خود را برای درهم کوبیدن نهضت شیعیان آغاز نمود. مسلم بن عقیل روی مصلحت اندیشی خانه مختار را که مرکز علنی فعالیتش بود ترک گفت و پنهانی درمنزل هانی بن عروه مستقر گردید و به خواص شیعیان خاطرنشان ساخت که این محل را مکتوم نگاهدارند و آمد و رفتنشان در آنجا دور از چشم مردم باشد. عبیدالله برای آنکه از محل اختفای مسلم آگاه گردد مرد حیله گرومکاری به نام «معقل» را احضار نمود، سه هزار درهم به وی داد و او را موظف نمود جستجو کند و بعضی از اصحاب مسلم بن عقیل را بشناسد، با آنان تماس بگیرد و خود را از شیعیان اهل بیت قلمداد نماید، و این مبلغ را به عنوان خرید اسلحه دراختیارشان بگذارد. پس از آنکه اطمینانشان را جلب نمود خواستار ملاقات مسلم گردد و برنامه کار آنان را گزارش نماید.

معقل دستور عبیدالله را به موقع اجرا و مسلم بن عوسجه را که یکی از دوستداران اهل بیت(ع) بود شناسایی کرد. اولین بار او را درمسجد درحال نماز ملاقات نمود کنارش نشست و پس از آنکه نماز را تمام کرد پیش آمد وگفت من از اهل شام و محب خاندان پیغمبرم و سه هزار درهم با خود دارم. شنیده ام مردی از طرف حضرت حسین (ع) به این شهر آمده و برای آن حضرت از مردم بیعت می گیرد، محل او را نمی دانم و کسی را هم نمی شناسم که مرا به وی راهنمایی کند. هم اکنون که درمسجد بودم بعضی به شما اشاره کردند و گفتند این شخص از وضع شیعیان اهل بیت (ع) آگاه است، نزد شما آمده ام این مبلغ را برای خرید اسلحه بگیری و مرا نزد فرستاده حضرت حسین (ع) ببری. سپس گفت من از برادران صمیمی شما هستم و برای آنکه مطمئن شوی و بدانی که راست می گویم می توانی قبل از ملاقات آن حضرت از من بیعت بگیری.

معقل، آنچنان گرم و ناقد سخن گفت که مسلم بن عوسجه اظهاراتش را باور کرد، از دیدنش ابراز مسرت نمود. و خدای را شکر گفت. آنگاه از وی بیعت گرفت و او را متعهد و ملتزم نمود که این راز را پنهان نگاه دارد، و توصیه کرد چند روزی درمنزلم رفت و آمد کن تا در فرصت مناسب برای تو استجازه کنم. او به وعده خود وفا کرد، اجازه ملاقات گرفت، و معقل درموعد مقرر حضور یافت. مسلم از وی برای حضرت حسین (ع) بیعت گرفت و به ابوثمامه صائدی که متصدی امور مالی مسلم بود دستور داد سه هزار درهم را دریافت نماید.

این عنصر خائن و این جاسوس کثیف هر روز پیش از همه به حضور مسلم می رفت و بعد از همه مجلس را ترک می کرد و با رفت و آمدهای متوالی و حضور ممتد درمجلس آن حضرت، دوستان حسین (ع) را درکوفه شناخت، به اسرارشان پی برد، از برنامه کارشان آگاه گردید، و هر روز اطلاعات را که کسب می کرد به عبیدالله گزارش می داد.(۱)

۱-ارشاد مفید، ص ۱۸۹