چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

به قلم خوانندگان کودک و نوجوان


جی کی رولینگ نویسنده ای است که خواننده را مجذوب تخیل قدرتمند خود می کند زیرا قلم او قلم یک نویسندهٔ معمولی است ولی تخیل او فراتر از تخیل ”ژول ورن“ها است

تخیلی که خواننده را به دنیائی سوق می‌دهد که از آن بی‌اطلاع است، از ابعاد آن و همین‌طور از موجودیت‌های آن دنیا. تخیلی که یک تخیل معمولی بچه‌گانه نیست، البته از زاویه‌ای شاید بچه‌گانه باشد، ولی او با ظرافت‌هائی که به تخیل خود می‌دهد آن را به شکلی پیشرفته و بارور درمی‌آورد.گوئی او به تمام ابعاد تخیل خود فکر کرده است زیرا او برای تخیل خود که همان دنیای جادوئی است ابتدا تاریخچه‌ای می‌سازد که آن را امری تاریخی جلوه دهد و به آن ابهت لازم را بدهد. بعد از آن ابعادی از دنیای واقعی را در دنیای جادوئی خود قرار می‌دهد مثلاً برای دنیائی جادوئی بانک تصور می‌کند که لازمهٔ آن وجود پول‌های جادوئی است و نیز مدرسه‌ای می‌سازد که لازمهٔ آن وجود دانش‌آموزانی است که تدریس جادوگری شوند و نیز اشیائی به‌کار می‌برد که به زندگی امروزی ما نزدیک است مثلاً به‌جای دسته جاروی کهنهٔ پیرزن قصه‌ها از جاروی نیمبوس ۲۰۰۰ استفاده می‌کندو جالب‌تر اینجا است که این وسایل مثل وسایل دنیای ما به روز می‌شوند و شکلی نو به خود می‌گیرند. مثلاً نیمبوس ۲۰۰۰ جای خود را به آذرخش می‌دهد و ... اینها است که تخیل او را بارور می‌کند و شکل نوین به تخیل او می‌دهد. دیگر این رولینگ به شکلی دنیای جادوگری خود و نیز ابعاد مختلف آن را توصیف و تشریح می‌کند که چهره‌ای ملموس و محسوس به خود می‌گیرد و حتی به خواننده این را القاء می‌کند که چنین دنیائی در واقع وجود دارد که ما از آن بی‌اطلاع هستیم. برای اینکه با دنیای این نویسنده آشنا شویم به چند نکته اشاره می‌کنیم:

- زیبائی کار رولینگ در اینجا است که فضای کلی داستان خود را که همان جادوگری است در یک دنیای واقعی گنجانده است که برای خواننده شکلی کاملاً غیرعادی نگیرد. در واقع همین پیوند دنیای واقعی و دنیای جادوگری است که کتاب او را از دیگر کتاب‌ها و فیلم‌های تخیلی دیگر متمایز می‌کند زیرا در کتاب‌های دیگر مشاهده می‌شود که شخصیت‌ها از قبل در یک دنیای دیگر وجود دارند و با دنیای واقعی ما هیچ‌گونه پیوندی ندارد، به همین دلیل ما آنچنان که باید نمی‌توانیم با آن کتاب‌ها ارتباط برقرار کنیم و آنها را درک کنیم (در حالی که قهرمان کتاب رویلینگ ابتدا در دنیای واقعی است و بعد به یک دنیای غیرواقعی پای می‌گذارد). این مطلب در مورد شخصیت‌های داستان نیز صدق می‌کند، او شخصیت‌ها را طوری طراحی کرده است که همهٔ ما می‌توانیم معادلی برای آنها در دنیای واقعی تصور کنیم، که همین باعث ملموس‌تر شدن داستان می‌شود. فضای اصلی داستان که همان مدرسهٔ جادوگری است نیز داستان را به واقعیت نزدیک‌تر کرده و به داستان جذابیت خاصی بخشیده است زیرا خود یادآور خاطرات مدرسه است.

- اگر بخواهیم به موضوع کلی مجموعه کتاب‌های هری‌پاتر بپردازیم، آن موضوع کلی می‌تواند رویاروئی خیر و شر باشد که در هر قسمت از کتاب به شکلی بدیع و خاص تصویر شده است و در پایان داستان هم همین رویاروئی خیر و شر است که به کل داستان خاتمه می‌بخشد (منظور پایان کتاب هفتم است). به‌هر حال داستان به ما می‌گوید همواره شری وجود دارد که باید افرادی با خصوصیات خیرخواهانه در مقابل آنها بایستند و حتی با فدای جان خود شر آنها را از دیگران کوتاه کنند.

- داستان‌پردازی رولینگ در سطح خوبی پیش می‌رود و معلوم است که داستان را خوب می‌شناسد و از ترفندهائی که داستان را جذاب و معماگونه می‌کند اطلاع کافی دارد تا جائی که حدس انتهاء داستان برای خواننده تا حدی مشکل می‌شود. تلفیق صحنه‌ها و ارتباط اجزاء داستان با یکدیگر بر زیبائی داستان افزوده است.به‌علاوه مجموعهٔ ۷ قسمتی این داستان که هفت‌سال تحصیلی هری را در مدرسهٔ جادوئی نشان می‌دهد و خواهد داد، خود نشان از این دارد که رولینگ داستان را کاملاً در ذهن خود پرورانده است و ابتدا و انتهاء داستان و نیز حوادثی که در هر سال اتفاق می‌افتد را به خوبی در ذهن خود مرور کرده است. او به زیبائی این حوادث را به زمینهٔ اصلی داستان که رویاروئی هری و لرد سیاه (خیر و شر) است، ارتباط می‌دهد؛ همچنین نویسنده خیلی از مسائل را تازه در کتاب سوم و کتاب پنجم مشخص می‌کند مثلاً ماهیت وجود هری و تفاوت او با لرد سیاه و اینکه چرا لرد سیاه قصد از بین بردن هری را دارد تازه در کتاب پنجم است که مشخص می‌شود به همین دلیل است که گفتم: او داستان را کاملاً می‌داند و آن را در ذهن خود به شکلی جالب پرورانده است.

- نکتهٔ دیگر قهرمان داستان است که پسربچه‌ای ۱۱ساله است و حال این قهرمان ۱۱ساله باید با بزرگترین و جنایتکارترین جادوگر قرن اخیر مبارزه کند. و این انسان را به فکر وادار می‌کند که چرا یک پسربچه؟ شاید رولینگ می‌خنواسته به دستان رنگ و بوی داستان‌های کودکانه بدهد ولی توجه به این مطلب توسط او که قهرمان داستان باید یک نوجوان باشد تا یک مرد قوی و قدرتمند که کارهای سوپرمنی از خود نشان می‌دهد. خود نکتهٔ حائز اهمیتی است. که حتی در نوجوان هم با نیروی عشق عشق می‌تواند در برابر بدی بایستد. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که هری در هر قسمت بزرگتر می‌شود و در نتیجه هم او هم داستان از حالتی بچه‌گانه دور می‌شود. با بزرگ شدن هری نیازهای او نیز نسبت به سن او رشد می‌کند و همین امر داستان را جذاب‌تر از پیش می‌کند. مثلاً تمایل هری به جنس مخالف در قسمت چهارم و پنجم کتاب نمایان می‌شود که در قسمت‌های قبلی، به اقتضاء سن او به چشم نمی‌خورد. دیگر اینکه ”هری“ قهرمان ۱۱سالهٔ داستان مطمئناً کامل نیست و نیاز به کسانی دارد که نقص‌های او را کامل کنند (زیرا اگر کامل بود با سوپرمن تفاوتی نداشت و این امر داستان را تا حدودی لوث می‌کرد). به همین دلیل رولینگ نقش‌های مکملی در داستان خود قرار داده است، کسی در منطق، عقل و هوش، و کسی در تقویت احساسات و روحیه دادن، که به ترتیب هرمیون و رون این نقش‌ها را ایفاء می‌کنند. همین امر باعث می‌شود که ما در مورد این جمع سه‌نفره احساس خلاء نکنیم. دامبلدور به‌عنوان مهمترین حامی هری و نقش مکمل قهرمان داستان در شجاعت و قدرت، حضوری مؤثر در داستان دارد و در مورد مخالفان هری مانند مانند مالفوی می‌توان گفت که همیشه انسان‌های خیرخواه مورد تمسخر و آزار و اذیت دیگران قرار می‌گیرند ولی از راه خود منحرف نمی‌شوند. از دیگر مسائلی در داستان که قابل بررسی است توجه نویسنده به مسئلهٔ عشق و دوست داشتن است؛ خصوصاً عشق مادر هری به فرزند خود، که همین عشق است که او را از کشته شدن توسط لرد سیاه نجات می‌دهد. و تفاوت میان هری و لرد سیاه همین عشق است که در آخر هم مانع از تسخیر هری به‌وسیلهٔ لرد سیاه می‌شود. به‌هر حال مجموعه داستان‌های هری‌پاتر از شگفتی‌های دنیای نویسندگی عصر حاضر است که می‌توان آن را از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار داد. ما هم آن را از نقطه‌نظر خود مورد بررسی قرار دادیم و به مسائلی که به‌نظر ما می‌آمد زیبائی کار رولینگ ازآنها جلوه داده است، و هری پاتر را جزء پرفروش‌ترین کتاب‌های سال قرار داده است، توجه کردیم.



همچنین مشاهده کنید