چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
بهسلامتی گذار تاریخی انسان
هنوز نمیدانیم با یک سهگانه مواجهیم یا چندگانه! همانطور که در حلقه نخست، «پیش از طلوع» ۱۹۹۵، نمیدانستیم تیم لینکلیتر، ایثان هاک (در نقش جسی) و جولی دلپی (در نقش سلین) قرار است در سال ۲۰۰۴ ما را با «پیش از غروب» مواجه کنند. «پیش از نیمهشب» نیز مانند دو حلقه پیشین دیالوگمحور است و از خلال مکالمات طولانی و پیادهرویهای بیپایان است که ما را وارد دنیای قهرمانانش میکند.
سلین و جسی حالا با هماند، اما درگیر معضلات خوشبختی! جسی از اینکه مجبور به ترک پسر نوجوانش شده پریشان است و میخواهد سالهای پیشرو را در کنارش باشد اما سلین بالاخره و پس از سالها توانسته شغلی بابمیل خود در پاریس بیابد و حاضر نیست بهخاطر جسی این فرصت را از دست بدهد. این ماجرا در خلال تعطیلاتی در یونان میگذرد. اما ما که با این تیم و سبک کارشان آشناییم میدانیم تمام اینها بهانهای است تا در مورد مسایل مهمتری بحث کنیم. اینکه در بهشت برین هستیم اما قادر به لذت بردن از آن نیستیم. اینکه عشق چیزی ازپیشتعیینشده نیست و کتابچه راهنمایی برای آن وجود ندارد، چیزی مثل نمایش رومئو و ژولیت؛ مظهر رومنسهای عاشقانه.
اینکه عشق به دیگری فرع است بر عشق به زندگی. نیازی به تفکر و توجه نیست، تمامی این جملات و مفاهیم از زبان شخصیتهای فیلم به سمت بیننده پرتاب میشوند اما در چنان پوششی از رئالیسم پیچیده شدهاند که چونوچرایی باقی نمیگذارند!
با گذار از امر معمول و روزمره است (ترک پاریس و آمدن به یونان برای تعطیلات) که قهرمانان فیلم قادر میشوند در تمام امور عادیشده روزمره اندیشه کنند. در باب رابطهشان با جهان، با خود و با دیگران. تمامی ترسها و مشکلاتی که در تمام طول زندگی همراهشان بوده است، با تمام ناملایمات و ناکامیها و چیزهایی که از دست دادهاند. این وضعیت بنیادین بشری است: در عین حالیکه همهچیز را از دست رفته میبیند، تمامی تلاشش در راستای بازگرداندن همه آن چیزی است که از آن میگریزد. جسی و سلین بهخاطر وضعیتی که درگیرش هستند یکدیگر را سرزنش میکنند اما گریزگاهی بهتر از یکدیگر نمییابند.
تمامی شوون زندگی آمیخته با کمی نارضایتی و ناکامی است، این حقیقت زندگی بشر است. انسان میان یک غروب و طلوع در حال گذر است و تمامی آنچه مهم است همین گذار اوست، پیدا شدن و ناپدید شدن، گشتن، جستوجو و تشنه ماندن برای حقیقت. در انتهای فیلم و در سکانس پایانی، بعد از یک مشاجره طولانی که به جایی ختم میشود که سلین به جسی میگوید دیگر دوستش ندارد و تنها به کافه هتل میرود، جسی بعد از پیوستن به او تظاهر میکند تازه با هم ملاقات کردهاند و این میتواند آغازی باشد برای یک مرحله جدید در رابطه؛ مرحلهای که با نگاه به آینده آغاز میشود و شاید پیشدرآمدی باشد برای حلقه چهارم این ماجراجویی عاشقانه.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست