یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

كدام الگوی مصرف؟


كدام الگوی مصرف؟

نیاز به عنوان یك پدیده اجتماعی، موضوعی غیر قابل انكار است اما منشاء آن محل بحث و مناقشه بین صاحب نظران مختلف اجتماعی است. برخی نیاز را نوعی كمبود ملموس از امكانات مادی و فیزیكی …

نیاز به عنوان یك پدیده اجتماعی، موضوعی غیر قابل انكار است اما منشاء آن محل بحث و مناقشه بین صاحب نظران مختلف اجتماعی است. برخی نیاز را نوعی كمبود ملموس از امكانات مادی و فیزیكی زندگی می دانند، و برخی دیگر با نوعی رویكرد فرهنگی نیاز را احساس كمبود تلقی می كنند، احساسی كه ممكن است از باورهای فرهنگی، ارتباطات، رابطه با دیگران، مقایسه خود با آنها یا تبلیغات ریشه گرفته باشد.

آنچه امروز جریان مصرف گرایی را دامن می زند بیش از آنكه محصول نیازی واقعی و ملموس باشد، نوعی احساس كمبود یا نیاز ذهنی و غیرواقعی است كه از اشاعه و تبلیغ فراگیر ارزشهای سرمایه داری سرچشمه می گیرد. در نظام های سرمایه داری كه هدف كسب سود را دنبال می كنند جریانی از نیاز آفرینی شكل می گیرد كه امكان تعالی نیازهای انسانی را سلب و پیوسته او را در گرداب نیازهای سیری ناپذیر زیستی و مادی اسیر می كند. در چنین نظامی شاخص توسعه فردی و اجتماعی مصرف بیشتر است و میزان پیشرفت جامعه و رشد افراد را با مقدار كالاهای مادی مصرف شده اندازه می گیرند.

در سطح روابط بین فردی مصرف بیشتر نشانه تفاخر و تشخص اجتماعی است، و تكریم و احترام افراد با مقدار و نوع كالاهای مصرفی آنها برابری می كند. به عبارت دیگر در چنین نظام هایی منزلت انسانها نیز بر مبنای نیازهای مادی آنها تعریف می شود.

مصرف گرایی یا مصرف زدگی شكل غالب رفتار در نظام هایی مبتنی بر ارزشهای سرمایه داری است. این الگوی رفتاری وقتی در جوامع در حال توسعه ای چون ما مورد تقلید قرار می گیرد و به عنوان یك ارزش اجتماعی پذیرفته می شود، پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زیانباری به بار می آورد. اسراف و هدر دادن منابع محدود، تشدید احساس محرومیت نسبی و شكاف و فاصله طبقاتی، بی توجهی به ارزش های فرهنگی و اجتماعی چون قناعت، از بین بردن روحیه سرمایه گذاری، و كار و تلاش و تشویق راحت طلبی و تن پروری، دنباله روی و تقلید و... بخشی از آشكارترین آثار مصرف زدگی در سطح فردی است. مصرف زدگی در سطح كلان اجتماعی نیز آثار مخرب بسیاری به دنبال دارد كه وابستگی و توسعه نیافتگی از مهمترین آنهاست.

پس از انقلاب اسلامی تدوین و تعیین الگوی درست مصرف همواره به عنوان یكی از آرمانهای اجتماعی مورد تأكید بوده است اما متأسفانه طی نزدیك به سه دهه كه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد كمتر در جهت تدوین و تنظیم چنین الگویی گام برداشته ایم، از آنجا كه سازوكار چند وجهی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی الگوی مصرف را در نظر نگرفته ایم، گاه تكلیفی در این جهت بر عهده دستگاهی گذاشته اما از آنجا كه ظاهراً فوق طاقت بوده به مرور به فراموشی سپرده شده است، آیا وقت آن نرسیده پس از نزدیك به سه دهه نگاهی علمی و چند وجهی به الگوی مصرف داشته باشیم و جمعی از استادان، پژوهشگران و نخبگان حوزه های مختلف را برای تدوین الگوی درست مصرف گرد هم آوریم.

فریبرز بیات