پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
جهانی سازی و مهدویت
![جهانی سازی و مهدویت](/web/imgs/16/152/hgyhf1.jpeg)
اغلب اندیشهها و مذهبها، در پی ایجاد نظمی نوین و نظامی مطلوب برای آینده جهانند؛ اما طی سه دهه اخیر، سه نظریه جهانگرایانه پایان تاریخ (فوكویاما)، جنگ تمدنها (هانتینگتون) و حكومت مستضعفان (امام خمینی) بیش از دیگر تئوریها، توجه جهانیان و اندیشمندان را به خود جلب كرده ندای ساختن جهانی جدید را سر دادهاند. حال باید دید كدام یك از این نظریهها، ظرفیت و توان لازم را برای تأسیس یك نظام جهانی دارا میباشند؛ نظامی كه ظالمانه نباشد و تأمینكننده خواستههای فطری بشر بوده، سعادت هر دو جهان را برایش به ارمغان آورد؟
● پایان تاریخ
پایان تاریخ، نظریهای است كه از سوی فرانسیس فوكویاما، معاون وقت بخش برنامهریزی سیاسی وزارت خارجه آمریكا، در سال ۱۹۸۹م. در نشریه منافع ملی مطرح شد. وی نظریه خود را نخست به صورت مقاله و سپس با انتشار كتابی تحت عنوان «پایان تاریخ و واپسین انسان»۱ مطرح ساخت. به اعتقاد وی، لیبرال دموكراسی، شكل نهایی حكومت در جوامع بشری است و تاریخ بشریت، مجموعهای منسجم و جهتدار است كه بخش اعظمی از جامعه بشری را به سوی لیبرال دموكراسی سوق میدهد.
فوكویاما، در تشریح نظریات خود، چنین ابراز میدارد: «پایان تاریخ، زمانی است كه انسان به شكلی از جامعه انسانی دست یابد كه در آن، عمیقترین و اساسیترین نیازهای بشری، برآورده شود و چنین اتفاقی در غرب و در نظام لیبرال دموكراسی، افتاده است. به بیان دیگر، بشر، امروزه به جایی رسیده كه نمیتواند دنیایی متفاوت از جهان كنونی را تصور كند؛ زیرا هیچ نشانهای از امكان بهبود بنیادی نظم جاری، وجود ندارد».
فوكویاما معتقد است كه در طول چند سده گذشته، همگام با پیروزی لیبرال دموكراسی بر رقبای ایدئولوژیك خود - نظیر سلطنت موروثی، فاشیسم و جدیدتر از همه كمونیسم - در سراسر جهان، اتفاقنظر مهمی درباره مشروعیت لیبرال دموكراسی، به عنوان تنها نظام حكومتی موفق به وجود آمد. از این رو، لیبرال دموكراسی، ممكن است نقطه پایان تكامل ایدئولوژیك بشریت و آخرین شكل حكومت بشری باشد و در این صورت، پایان تاریخ، اتفاق میافتد. در واقع، شكست كمونیسم، دلیل پیروزی ارزشهای لیبرال غربی و پایان درگیریهای ایدئولوژیك است. وی، سپس چنین میگوید: «من قائل به پایان یافتن تاریخ هستم؛ زیرا تاریخ به مثابه یك فرآیند منسجم و متحول است كه وقوع آن، با توجه به تجربه همه مردمان، در همه زمانها، ممكن است اتفاق بیفتد».
چنین دركی از تاریخ بشر، بیش از همه، با نام هگل، فیلسوف آلمانی، شناخته میشود. كارل ماركس نیز با امانت گرفتن این مفهوم از تاریخ، آن را به صورت بخشی از فضای فكری روزمره ما درآورد.۲
فرض اصلی نظریه فوكویاما، بر این مسئله نهاده شده كه یك مسیر تكاملی زیربنایی، برای تاریخ وجود دارد و این مسیر، به یك نقطه پایانی میرسد. در آنجا، تلاش ذاتی انسان، برای به رسمیت شناختن خود، سرانجام تحقق خواهد یافت و به گفته هابرماس، پایان تاریخ، شاید یك زمان بسیار غمانگیز باشد؛ زیرا در تلاش انسانها برای به رسمیت شناخته شدن، ممكن است كه پیكار ایدئولوژیكی در جهان، جای خود را به محاسبات اقتصادی، نگرانی زیست محیطی و تأمین نیازهای مصرفی بدهد و در این دوره، به جای هنر و فلسفه، فقط نگهداری دائمی روح بشر، در موزه مطرح خواهد بود.
فوكویاما، این نظریه را پس از شكست كمونیسم، مطرح كرد و گفت: «تاریخ جهان، به هدف و پایان خود رسیده، دموكراسی لیبرال، به عنوان تنها ساختار سیاسی، ابقا شده است». او، سقوط كمونیسم را نه تنها عامل بقای جهان سرمایهداری میداند، بلكه موجب رسیدن به هدف نهایی و پایانی خود، یعنی همان لیبرال دموكراسی، ارزیابی میكند. در واقع، انفعال و واكنش شدید اندیشمندان غربی در قبال كمونیسم و پیشبینی سقوط غرب كه با پیشگوییهای نوسترآداموس در هم آمیخته، از دیدگاه عامه، تحت عنوان پایان دنیا، گرد آمده، منجر به وضع و تدوین فلسفهای شد كه بعدها در آرای نظریهپردازان غرب - امثال هانتینگتون و فوكویاما - و در آرای فلسفی، به ظهور رسید.۳
در این نظریه، فوكویاما در پی آن است كه چگونه میتوان نهادها و ارزشهای غربی را بهگونهای مطلوب، به جهان غیرغرب تعمیم داد و تثبیت كرد. نظریه فوكویاما، نظریه مشروعیتبخشی به الگوها، اندیشهها، برداشتها، كردارها و ساختارهای غربی، در سراسر جهان است. بر پایه این نظریه، تولید كالای مطلوب، تنها از ارزشها و نهادهای غربی ساخته است.
پایان تاریخ، بیش از آن كه برتریهای كمیو كیفی كالاهای مادی و غیرمادی غرب را مطرح كند، برتری ذهنی آن را مطرح نموده است و در این بین، تنها كشورهای اندكی در جهان - چون ایران - با پشتوانهای پربار از اندیشه اسلامی، در مقابل اندیشههای سلطهگرایانهای چون پایان تاریخ و مصداق عینی آن، یعنی جهانی شدن اندیشه آمریكایی، ایستادهاند. بنابراین، نظریه فوكویاما را باید در زمره نوشتههایی دانست كه مربوط به پایان عصر ایدئولوژی و یا بنیاد ایدئولوژی آمریكایی هستند.
● جنگ تمدنها
هانتینگتون بی آنكه همچون برخی از تحلیلگران، پایان جنگ سرد را پایان مناقشات ایدئولوژیك تلقی كند، آن را سرآغاز دوران جدید برخورد تمدنها میانگارد و براساس آن، بسیاری از حوادث و رخدادهای جاری جهان را بهگونهای تحلیل میكند تا در جهت تحكیم انگارهها و فرضیات نظریه جدیدش قرار گیرند. نظریه برخورد تمدنها، از بدو انتشار، با واكنشهای گستردهای در محافل فكری، مذهبی، فرهنگی و سیاسی جهان، روبهرو شده است.
منتقدان هانتینگتون، طیف وسیعی را تشكیل میدهند. برخی از دولتمردان غربی، طرح اینگونه مسائل را در این مقطع، به لحاظ پیامدهای سیاسی آن، جایز نمیدانند و برخی اندیشمندان و روشنفكران محافل سیاسی غرب، آن را طرحی خام میپندارند و هانتینگتون را به عنوان عامل پاشیدگی درونی، پوچی اخلاقی و خلأ معنوی جهانِ غرب، متهم میسازند و از او میخواهند تا برای ترمیم خانه از پایبست ویران غرب، چارهاندیشی كند. جیمز كورث )James Kurth(، از منتقدانی است كه از هانتینگتون، به دلیل نادیده گرفتن مشكلات داخلی تمدن غرب، انتقاد كرده است.
با وجود انتقادهای گسترده محافل آكادمیك از نظریه برخورد تمدنها، برخی از شخصیتهای سیاسی و دانشگاهی و همچنین بعضی مراكز مطالعاتی بانفوذ در آمریكا و اروپا، نظریه هانتینگتون را شایسته تأمل یافته، آن را در تحلیل مسائل جاری بینالمللی، مورد توجه قرار دادهاند كه از این میان، میتوان به هشدارهای گراهام فولر، متخصص ارشد سابق امور خاورمیانه سازمان و كارشناس برجسته مركز مطالعاتی راند اشاره كرد. وی در مقالهای با عنوان فراسوی جنگ سرد، مینویسد: «جهان، در ورطه یك بحران فرهنگی بیسابقه گرفتار شده است. فرضیات برتری فرهنگی غرب، به ویژه در دامن پیكره فرهنگی اسلام و تمدن كنفوسیوسی، به شدت مورد حمله قرار گرفته است و چنان كه سایر نقاط جهان كه از سوی غرب، بیارتباط با منافع غرب تلقی میشوند، در جستوجوی ایفای نقش بارزتری در صحنه مسائل بینالمللی باشند. این دو جریان، میتوانند به دشمنان اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی تبدیل شوند».
هنری كیسینجر نیز معتقد است كه در دنیای بعد از جنگ سرد، شش قدرت جهانی، قدرتهای برتر خواهند بود كه در درون پنج تمدن بزرگ هستند. كیسینجر گرچه تمام مسائل جهان را در خطوط گسل مورد نظر هانتینگتون، متمركز نمیداند، اما با تحلیل وی درباره وضعیت جهان، بعد از جنگ سرد، موافق است.
در مقابل، آن دسته از دولتمردان و روشنفكران غیرغربی كه تاریخ جنگ سرد را فراموش نكردهاند، طرح مقوله برخورد تمدنها را توطئه حساب شده و خطرناكی میدانند كه از تفكرات تفرقهافكنانه غرب، نشئت گرفته، با هدف پایمال كردن منافع كشورهای در حال توسعه، ارائه شده است.
هانتینگتون با طرح به موقع این نظریه، موجب شد تا سیاست بینالمللی، اهداف، تحلیلها و ارزشهای در حال شكلگیری آن، مورد بازاندیشی قرار گیرند و پژوهشگران علم روابط بینالملل نیز در تحلیل اوضاع جدید جهانی، در صدد ارائه نظریات نو برآیند؛ هر چند كه تاكنون در تلاش برای ارائه جایگزینی برای نظریه هانتینگتون، موفق نبودهاند.
با و جود نقدهای متعددی كه درباره نظریه برخورد تمدنها منتشر شده است، هانتینگتون همچنان بر دیدگاه بدبینانه خویش، درباره آینده روابط بین تمدنها، تأكید میكند و از شكست دولت - ملت، به عنوان واحد اصلی روابط بینالملل، تشدید تنشهای ناسیونالیستی، گرایش فزاینده به درگیری، افزایش سلاحهای كشتار جمعی و رشد بینظمی در جهان، سخن میگوید. هانتینگتون از رهبران غربی میخواهد كه بكوشند تا كیفیت تمدن غربی را بازسازی و نگهبانی نمایند. وی، این مسئولیت را بیش از آن كه متوجه اروپا بداند، متوجه آمریكا میداند. از نگاه او، برای حفظ تمدن غربی، تعقیب و تحقق اهداف زیر، اجتنابناپذیر است:
الف) دستیابی به همگرایی سیاسی، اقتصادی و نظامی بیشتر و هماهنگ كردن سیاستها، با این هدف كه كشورهای متعلق به تمدنهای دیگر، اختلافات خود را با كشورهای غربی حل كنند.
ب) پذیرش جایگاه روسیه، به عنوان كشور كانونی آیین ارتودوكسی و یك قدرت محلی عمده، با منافعی مشروع، در حفظ امنیت مرزهای جنوبی خود.
ج) ادغام كشورهای غربی اروپای مركزی در اتحادیه اروپایی و ناتو؛ یعنی كشورهای گروه ویسگراد، جمهوریهای حوزه بالتیك، اسلوونی و كرواسی.
د) كمك به غربی شدن آمریكای لاتین تا حد امكان و ایجاد پیوندهای نزدیكتر بین كشورهای آمریكای لاتین با غرب.
ه) محدود كردن گسترش قدرت نظامی متعارف و غیرمتعارف كشورهای مسلمان و چین.
و) كند كردن شتاب دور شدن ژاپن از غرب و نزدیك شدن این كشور به چین.
ز) حفظ برتری فنی و نظامی غرب بر تمدنهای دیگر.۴
با تحقق این اهداف كه تحقق بخشی از آنها آغاز شده، دیگر فرهنگها و تمدنها، باید نابود شوند و یا به اطاعت محض غرب، تن در دهند. فراهم آوردن چنین نظمی، تنها سفیدپوستهای غربی را شایسته تكریم میداند.
● حكومت مستضعفان
حكومت اسلامی مستضعفان، رهآورد وحی الهی، بعثت انبیا و امامت اولیاست و عقل و فطرت اصیل انسانی، بر آن، مهر تأیید میزند. این حكومت، نویددهنده جهانی شدن تمدن اسلامی است. برخی از مهمترین مشخصات این حكومت، عبارتند از:
الف) فطرتجویی
توحید، نخستین شرط تشرف انسان به اسلام و لازمه ورود به جامعه جهانی اسلام است. یكتاپرستی، نقطه اشتراك همه انسانهایی است كه در حكومت مستضعفان، مشاركت میورزند و این، فراگیرترین عامل همگرایی اجتماعی انسانها در این حكومت و در طول تاریخ، به شمار میرود. به همین دلیل، خداوند در قرآن میفرماید:
«پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار كن. این فطرتی است كه خداوند، انسانها را بر آن آفرید؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اكثر مردم نمیدانند».۵
ب) سرانجامگرایی
عاقبتجویی، فرجامخواهی و آخرتگرایی، دیگر مشخصه این حكومت است و در اندیشه دینی و اسلامی، به عنوان اعتقاد به معاد از آن یاد شده است. تأكید اسلام بر معاد، به منظور تأسیس یك نظام جهانی است تا در كنار اعتقاد به مبدأ، بر سرنوشتساز بودن نقش این باور ( اعتقاد به معاد)، در جهتگیری زندگی فردی، جمعی و جهانی، هویدا گردد؛ زیرا چنین اعتقادی، رفتار اجتماعی را متأثر میسازد و آن را تحت كنترل در میآورد. قرآن كریم در این باره میفرماید:
«آیا چنین پنداشتید كه شما را بیهوده آفریدهایم و هرگز به سوی ما باز نمیگردید»؟۶
۱. The end of history and the last man.
۲. غلام رضا علی بابایی، فرهنگ روابط بین الملل، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران ۱۳۸۳، ص ۵۷.
۳. رامین جهانبگلو، نقد عقل مدرن، فروزان، تهران۱۳۸۰، ص ۷۸.
۴. مجتبی امیری، نظریه برخورد تمدنها :هانتینگتون و منتقدانش (تهران : دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۷۵)ص۲۲.
۵. روم، آیه ۳۰.
۶. مؤمنون، آیه ۱۱۵.
۷. نهج البلاغه، خطبه اول.
۸. نهج البلاغه، خطبه ۳.
۹. مؤمنون، آیه ۵۲.
۱۰. الشیخ الشبابخی، نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار(بیروت:الدارالعلمیه، ۱۴۰۵)ص۲۰۰.
۱۱. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، دارالمعرفه، بیروت ۱۳۰۴، ص ۳۳۶.
۱۲. صافی گلپایگانی، منتخبالاثر، ص ۴۷۴.
۱۳. محمد محمدی ری شهری، میزان الحكمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، قم ۱۳۷۹، ص ۱۸۷.
۱۴. همان.
۱۵. عبدالقیوم سجادی، اسلام و جهانی شدن، ص ۳۱۶.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست