چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تغییر به معنی اختلاف نیست


تغییر به معنی اختلاف نیست

همه افراد خواهان یک زندگی خوب و راحت هستند تمام افراد نیز تمایل دارند به آنها محبت شود و به طرف مقابلشان هم مهر بورزند بسیاری هم وقتی در شرف آغاز زندگی مشترک هستند تصور می کنند به اوج قله های خوشبختی رسیده و آن را فتح کرده اند و هیچ مشکلی پیش رویشان وجود ندارد

همه افراد خواهان یک زندگی خوب و راحت هستند. تمام افراد نیز تمایل دارند به آنها محبت شود و به طرف مقابلشان هم مهر بورزند.بسیاری هم وقتی در شرف آغاز زندگی مشترک هستند تصور می‌کنند به اوج قله‌های خوشبختی رسیده و آن را فتح کرده‌اند و هیچ مشکلی پیش ‌رویشان وجود ندارد. همسرشان همانی بوده که مدت‌ها در ذهن‌شان به دنبالش بودند و دیگر کسی بهتر از وی در جهان نیست.

به عبارت دیگر خود را در اوج موفقیت می‌بینند.

اما چه می‌شود که مدتی پس از ازدواج آن همه مهر و محبت و علاقه جای خود را به دلخوری و نارضایتی می‌دهد؟

انگار که پس از ازدواج دنیای افراد تغییر می‌کند یا این که پرده‌ای از پیش‌ رویشان برداشته می‌شود.

البته ازدواج زیبایی‌ها و روشنایی‌هایی نیز دارد، اما گویی پس از ازدواج تیرگی‌ها خود را نشان می‌دهند.

یکی از نویسندگان می‌گوید:«افراد شیفته یک رفتار یا ویژگی طرف مقابل می‌شوند و حال این که پس از ازدواج باید با مجموعه‌ای از خصوصیات او زندگی کنند.»

عبارت بالا بسیار کوتاه، اما در عین حال پر محتواست، زیرا هر انسانی در واقع از بسیاری از ویژگی‌ها تشکیل شده که مجموعه آنها شخصیت وی را تشکیل می‌دهند.

شاید درک یک خصوصیت در هر فرد کار ساده‌ای باشد. به عبارت دیگر، درکی که افراد از شما دارند یا آن‌گونه که به نظر دیگران رسیده‌اید خصوصیت اجتماعی شما را تشکیل می‌دهد.

● اما شخصیت به چه معنی است که درک آن در ازدواج تا این حد اهمیت دارد؟

در واقع شخصیت شما در زمانی مشخص می‌شود که هیچ کس حضور ندارد یا به عبارتی کسی شما را نمی‌بیند و آنچه واقعا در خلوت خود هستید نمایانگر شخصیت شماست.

شاید لازم باشد این عبارت بارها تکرار شود تا اهمیت و معنای واقعی شخصیت افراد در ازدواج مشخص گردد.

اگر دقت کنید خواهید دید نخستین‌بار که شما و همسرتان یکدیگر را دیدید با یک رفتار یا ویژگی یکدیگر برخورد کردید. شما و همسرتان خصوصیت اجتماعی خود را به یکدیگر نشان دادید یا صرفا یک رفتار یا عکس‌العمل خاص در یک موقعیت مشخص را تجربه کردید.

البته این اصلا بدان معنا نیست که شما قصد فریب یکدیگر را داشتید یا این‌که رفتار یا گفتارتان در آن لحظه واقعی نبوده است.

بلکه منظور این است که در اولین برخورد یک ویژگی اجتماعی نمایان می‌شود و نه شخصیت درونی افراد.

اما ازدواج برای یک عمر زندگی نزدیک و صمیمانه است. به طوری که در شرایط و موقعیت‌های گوناگون قرار گرفته و شخصیت درونی افراد و واکنش‌های آنان در شادی و غم، استرس، بیماری و... نمایان می‌شود.

به عبارتی دریچه‌ای که در نخستین برخورد دیدید شکسته می‌شود و صفات واقعی افراد را می‌بینید.

انگار که شما تمام شخصیت خود را در کف دست گرفته‌اید و بدون این‌که کسی شما را ببیند آن را ظاهر می‌کنید. در صورتی که در نخستین برخورد هرگز چنین نبوده و امکان آن نیز هرگز میسر نمی‌شود!

شما و همسرتان پس از ازدواج دیگر کسی را نمی‌بینید که بسیار جذاب و خوش صحبت بوده یا برایتان هدیه می‌خریده یا این‌که همواره لبخند به لب داشته است.

ازدواج زمانی است که شما شخصیت واقعی خود را به یکدیگر نشان می‌دهید و خواه ناخواه این شخصیت برای یکدیگر عیان خواهد شد. در بسیاری از موارد این فقط شما نیستید که در نخستین برخورد طرف مقابل را می‌بینید، بلکه گاهی در چنین شرایطی، خودتان را نیز برای بار اول می‌بینید.

بیشتر افراد با هیچ کس مانند همسرشان رفتار نمی‌کنند. اغلب افراد فقط در این حالت متوجه رفتار خود نیستند، به همین علت در برخی موارد همسرشان مدعی است رفتار او بسیار بد یا حتی غیرقابل تحمل و توهین‌آمیز بوده است.

در چنین حالتی ممکن است حتی بگویند این من نبودم که چنین حرفی زدم یا چنین کاری کردم. پرسش این است که پس او کی بوده است؟ او کسی جز شخصیت واقعی شما نبوده است. لحظه‌ای که همسرتان متوجه خود واقعی شما شده است.

دلیل این‌که بسیاری افراد در ازدواج شکست می‌خورند یا ادعا می‌کنند همسرشان را دوست ندارند نیز همین است. مساله اینجاست که آنها در واقع خودشان را دوست ندارند، زیرا اصلا خود واقعی‌شان را نمی‌شناسند.

در حالی که اطرافیان در واقع آیینه‌ای هستند که آنها را نشان می‌دهند. همسرشان آیینه‌ای است که بازتاب رفتار و شخصیت آنها را به خودشان باز می‌گرداند. به همین دلیل بسیاری افراد آنچه را می‌بینند دوست ندارند.

بسیاری افراد نیز ترجیح می‌دهند با هرکسی زندگی کنند غیر از همسرشان، ولی نمی‌دانند در واقع وقتی با همسرشان زندگی می‌کنند در حال زندگی با شخصیت خود هستند و آنچه از آن فرار می‌کنند طرف مقابل نیست، بلکه شخصیت خودشان است.

یکی از نویسندگان قرن هفدهم در این مورد می‌نویسد شما به همان اندازه واقعی هستید که عمیق و پیچیده هستید. شما لایه‌های زیادی از سنگ‌های قیمتی و باارزش را در خود جای داده‌اید. اما لایه‌های درونی شما ۲ برابر لایه‌های سطحی اهمیت دارند. افرادی هستند که همه چیز خود را در لایه‌های سطحی نشان می‌دهند. اینان مانند خانه‌ای هستند که هنوز تمام نشده است. یعنی دارای ورودی و هال زیبا هستند، اما اتاق‌های درونی‌شان مانند کلبه محقر است.

شخصیت واقعی افراد نیز همین گونه است. اگر خواهان ارتقای شخصیت فردی هستید باید روی خود نیز کار کنید. تا نتوانید رفتار و کنش و گفتار خود را که لایه‌های سطحی شخصیت شماست با لایه‌های عمیق و درونی منطبق سازید نمی‌توانید خود را و در پی آن، طرف مقابل را تغییر دهید.

مترجم : سحر کمالی‌نفر

منبع: familyfun.com