سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
جامعه سازی, مهمترین و دشوارترین مرحله انقلاب
هرانقلابی دو بعد دارد:
۱) بعد سلبی
۲) بعد ایجابی.
در بعد اول هدف براندازی نظام موجود است؛ که طی آن انقلابیون سیستم گذشته را سرنگون کرده و شرایط را برای ایجاد نظم و نظامی جدید مهیا می کنند. این مرحله از انقلاب ها چندان حائزاهمیت نیستند؛ زیرا اگر این مرحله محقق نشود از منظر تاریخی آن را باید یک جنبش اجتماعی قلمداد کرد نه یک انقلاب بنابراین مقطعی که اصطلاحا پیروزی یک انقلاب نامیده می شود را باید تولد انقلاب نامید نه پیروزی آن. بنابراین مبنا انقلاب روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ و انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ تازه متولد شدند نه اینکه به پیروزی رسیدند. اما به هر روی چون این تفکر تا حدود زیادی در تمام جهان پذیرفته است ما نیز فی الجمله آنرا می پذیریم و آن را بعد اول انقلاب می نامیم اما مرحله یا بعد دوم هر انقلاب که جنبه ایجابی آنست عبارت است از بنیان نهادن سیستم و نظامی جدید. اما درمرحله دوم، انقلاب ها می کوشند که نظامی برپا سازند که بر مبنای ارزش های آن انقلاب باشد این مرحله که آن را باید جامعه سازی یا نظام سازی نامید دشوارترین مرحله و درعین حال مهمترین مرحله هرانقلابی است که اگر موفقیت آمیز باشد آن انقلاب ماندگار می شود همچون انقلاب فرانسه و اگر موفقیت آمیز نباشد آن انقلاب به موزه های تاریخ سیاسی جهان و کتب تاریخ ملحق می شود مانند انقلاب اکتبر روسیه.
البته جامعه و نظام سازی بدین معنا نیست که ما با اجبار و اکراه آنچنان که ساختمان بی روحی را می سازیم بنا می کنیم جامعه ای نیز ایجاد نماییم بلکه بدین معناست که یک مجموعه از ارزش هایی که مورد وفاق اجمالی جامعه است بسط داده شود تئوریزه گردد و این ارزش های بسط داده شده مجددا در جامعه ترویج و نهادینه گردد و برای عینیت بخشیدن به آنها در جامعه از منطق خود جامعه بهره گرفت و ساختارهای مناسب با آن را ایجاد نمود و با وضع ساختارهای اجتماعی برای آن ارزش ها کارکرد جدیدی در جامعه تعریف نمود؛ درغیر این صورت با زور و اکراه و یا شعاردادن هیچ کار مفیدی نمی توان انجام داد.
● وضع آرمان
انقلاب اسلامی اکنون در آستانه دهه چهارم خود باید مهمترین و نفسگیرترین مرحله خود را بپیماید و آن همان مرحله جامعه سازی و یا به تعبیری که والاتر نیز هست تمدن سازی است. نخستین کاری که باید برای ایجاد جامعه ای جدید انجام داد، وضع آرمان واحد برای جامعه و نهادینه ساختن آن و تلاش برای رسیدن به آن است، زیرا این آرمان است که غایت جامعه و در نتیجه راه و چاه را مشخص می نماید، این کاری است که پیامبران نیز انجام داده اند در جامعه ما این آرمان مشترک می تواند برقراری تمدنی ایرانی- اسلامی که آن را تمدن اشراق نیز می توان نامید، باشد.
● علم و دانش و نیروی بومی
دومین کاری که در هر پروژه نظام و تمدن سازی باید انجام بگیرد ایجاد موتور محرک یا نیروی پیش برنده مستقل، بومی و ویژه همان جامعه است زیرا اگر جامعه ای داعیه دار تبدیل شدن به یک تمدن است چاره ای جز ساخت و پرداخت نیروی پیش برنده بومی که از حاق حقایق فرهنگی و تاریخی یک جامعه برآمده باشد نخواهد داشت. در خصوص جامعه فعلی ایران باید توجه داشت که جامعه ما با موتور محرک غرب در حال حرکت است و در راهی که می رویم به قول یکی از متفکران معاصر گذشته غرب آینده ماست و جامعه ما دیر یا زود به منزلی خواهد رسید که مدت مدیدی است که کاروان غرب از آنجا رخت بربسته است و همانطور که همه می دانند موتور محرک تمدن غرب «آزادی خرد خودبنیاد انسان در طبیعت» است، که در آن انسان آزاد است با خرد خود هر چه می خواهد در عالم طبیعت بکند، اما در جامعه ما با استفاده از دستاوردهای دوره اول تمدن اسلام و ایران و نیز بهره گیری از دستاوردهای غرب جدید؛ می توانیم موتور محرک تمدن جدید خود را «آزادی خرد خود بنیاد انسان در قرآن و طبیعت» قرار دهیم که در آن انسان آزاد است که با خرد خود هر چه می خواهد در قرآن بیابد و در عالم طبیعت بنماید زیرا قرآن و جهان هستی دو روی یک سکه اند قرآن صورت کتبیه جهان است و جهان صورت عینیه قرآن. البته لازم به ذکر است که در این برهه از زمان لازم است کوششی جدی برای دفاع نظری از مسئله وحی و خدایی بودن قرآن و در نتیجه خلل ناپذیر بودن این کتاب مقدس به عنوان محور اصلی تمدن اسلامی- ایرانی انجام بگیرد.
یکی دیگر از کارهایی که برای ایجاد جامعه ای پویا و با تحرک لازم است تولید علم و دانش بومی است اما باید توجه داشت به دلیل عقب افتادگی های عمیق علمی ابتدا باید به ترجمه و یادگیری آثار علمی غربی پرداخت سپس به کاری مستقل همت گماشت برای این منظور تأسیس فرهنگستان ترجمه که در آن مترجم های مختلف زیر نظر برترین اساتید هر رشته به کار ترجمه آثار درجه یک و دو بپردازند ضرورت دارد البته می توان در رشته های علوم انسانی نیز از اساتید برجسته ای از حوزه علمیه دعوت کرد تا در کنار مترجمان در ذیل هر کتاب به نقد آن نیز بپردازند (شبیه کاری که استاد محمدتقی جعفری بر کتاب سرگذشت اندیشه های نورث و ایتهد ترجمه عبدالرحیم گواهی انجام داد) همچنین تلاش جدی برای تقویت و غنی ساختن زبان فارسی و تبدیل آن به یکی از زبان های علم در جهان بسیار ضرورت دارد، زیرا هیچ تمدنی بدون برخورداری از زبانی غنی که زبان علم نیز باشد محقق نمی شود. همچنین جا دارد به عناصر ایرانیت در فرهنگ حاکم کشور توجه بیشتری کرد و کوشید تا تضاد ظاهری و مجعول که میان ایرانیت و اسلامیت وجود دارد و برساخته استعمارگران و مستشرقان است برطرف شود. در واقع در فرهنگ امروز ما دو تضاد وجود دارد؛ اول، تضاد علم و دین یا عقل و نقل است و تضاد دوم تضاد ایرانیت و اسلامیت است که تلاش برای رفع این دو تضاد، نقشی اساسی در آینده ایران و انقلاب خواهد گذشت.
● توجه جدی به خانواده
همچنین ضرورت دارد به جایگاه خانواده به عنوان محور و کانون پیشرفت جامعه توجه جدی شود (این مسئله می تواند از طریق افزایش حضور بانوان در کانون خانواده از طریق کاهش ساعات کار آنها به نسبت مردان در ادارات و کارخانجات، اعم از دولتی و خصوصی، افزایش مرخصی، فرزند دار شدن، گسترش طرح اشتغال خانگی، پرداخت حقوق ماهیانه به زنان خانه دار و... صورت بگیرد) زیرا همانطور که می دانیم نظام اجتماعی- اقتصادی غرب شغل محور است به قول تونیس، جامعه شناس آلمانی، گزل شافت است یعنی براساس تقسیم کار شکل گرفته اند در حالیکه نظام اجتماعی-اقتصادی تمدن اشراق باید بر پایه خانواده شکل بگیرد نه شغل؛ زیرا اگر نظام خانواده در جامعه ای از هم بپاشد دیگر با هیچ تدبیری نمی توان آن را بازسازی کرد، (متاسفانه طبق برخی آمار در کمتر از یک دهه بیش از پنجاه درصد در کشور ما پدیده طلاق رشد کرده است) در واقع یکی از اموری که از موارد تضاد تمدن اسلام با غرب است، همین نکته است زیرا در تفکر غربی که یا در لیبرالیسم متبلور می شود که از منظر آن اصالت با فرد است و یا در مارکسیست متبلور می شود که اصالت با جامعه است؛ در حالیکه در تمدن اسلامی ضمن احترام به فردیت افراد و نیز جمعیت جامعه آنچه اصالت دارد خانواده است.
● انتقال مرکز سیاسی کشور
یکی دیگر از کارهایی که در دهه چهارم انقلاب باید انجام گیرد مسئله انتقال مرکز سیاسی، و البته نه لزوما اقتصادی و فرهنگی، کشور است با توجه به اتفاقاتی که در تهران رخ داده به نظر می رسد این شهر دیگر نمی تواند مرکز سیاسی کشور باشد لاجرم از آنجا که احتمال وقوع حوادثی حتی به مراتب بزرگتر از حوادث پس از انتخابات، وجود دارد، انتقال مرکزیت سیاسی ضروری به نظر می رسد. کاری که کشورهایی چون پاکستان و قزاقستان نیز انجام داده اند.
● افزایش سطح رفاه
یکی دیگر از مسائل جدی که کشور در آینده با آن روبه روست، بالا رفتن سطح رفاه جامعه است. طبیعی است که با افزایش رفاه و فراغت خاطر مردم جامعه رویکرد بیشتری به تفریح و تفنن خواهند نمود پس ایجاب می کند که راهکارهای مناسبی برای انواع تفریحات تبیین شود. البته شاید مهمترین تفریح که باید شرایط آن در کشور فراهم شود امور جنسی است که باید راهکارهای دقیق و درستی برای آن تعبیه کرد. این سخن اگرچه شاید به مذاق بعضی خوش نیاید اما حقیقت این است که تا جامعه ای راهکار قانونی و متوازنی برای ارضای نیازهای جنسی افراد که طبیعتا با بالارفتن سطح رفاه در جامعه آنها نیز بالا می رود، نیابد آن جامعه روی آرامش و ثبات را نخواهد دید.
● خوداتکایی فرهنگی
همچنین یکی از مواردی که در ایجاد نشاط فکری و فرهنگی در جامعه بسیار اهمیت دارد مسئله تنوع فرهنگی و یا به عبارت دیگر خوداتکایی فرهنگی است؛ توضیح آنکه از آنجا که انسان ها در شرایط مختلف متولد می شوند و می بالند بنابراین کاملا طبیعی است که علایق و سلایق گوناگون داشته باشند از این رو جامعه موفق جامعه ایست که بتواند برای تمامی این علایق و سلایق پاسخی از درون فرهنگ خود و با کمترین نیاز به فرهنگ های دیگر، ارائه دهد. به دیگر سخن فرهنگ جامعه ای می تواند موفق باشد که هر کدام از افراد جامعه بتوانند گمشده خود را در آن فرهنگ بیابند و نیاز خود به متفاوت بودن خود را ارضا نمایند. این اتفاقی است که ما در دوره اول تمدن اسلامی شاهد آن بودیم که هر کس با هر تفکری که داشت گمشده خود را در قرآن می یافت و این روند تا زمانی که ادامه داشت تمدن اسلامی پویا بود، اما هنگامی که تحمل عقاید مختلف از جامعه اسلامی رخت بر بست و بساط تکفیر و توهین به نظرات دیگر که متناسب با شخصیت هر فرد است گسترده شد، تمدن اسلامی رو به اضمحلال گذاشت. اکنون نیز ضرورت دارد که شرایطی ایجاد کرد که سلایق مختلف بتوانند گمشده خویش را در قرآن بیابند و به دور از هرگونه تنگ نظری و توهین و تکفیر نظر خود را ابراز نمایند. این کار ضمن ارضای نیاز افراد به متفاوت بودن، باعث ایجاد فرهنگی خود متکی، بارور و با نشاط و متنوع و در عین حال بی نیاز از واردات فکری و فرهنگی خواهد شد.
در پایان توجه به این نکته ضروری است که جامعه امری ثابت و لایتغیر نیست و طبیعی است وضعیت امروز جامعه ایران و نیازها و اقتضائات آن به ویژه تمایل آن به انواع تفریحات با مقطع زمانی پیروزی انقلاب تفاوت کرده است پس اگر قرار بر آن است که انقلاب حفظ شود ضرورت دارد که به طور دایمی به ارزش های انقلابی و اصول اساسی آن با دیدی اجتهادی نگریست و آن را متناسب شرایط هر زمان مورد بازخوانی قرار داد (کاری که در انقلاب کبیر فرانسه صورت گرفت و می گیرد ولی در انقلاب کبیر روسیه به طور جدی صورت نگرفت) در این راه یکی از اقداماتی که می تواند به مسئولین مدد رساند تشکیل فرهنگستان جامعه شناسی، جامعه سازی و آینده پژوهی است که می تواند به شناخت عمیق و دقیق تمامی زوایای پنهان و لایه هایی که در ژرفای جامعه قرار دارند و نیز برنامه ریزی جهت سامان دهی و ایجاد ساختارهای اجتماعی لازم جهت هدایت جامعه به سوی ارزش های ناب الهی و انسانی کمک نماید.
رضا مهریزی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست