جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

چرا زنان جذب تشكل های غیر دولتی می شوند


چرا زنان جذب تشكل های غیر دولتی می شوند

تشكل سازمان های غیردولتی, امن ترین و بی دردسرترین مسیر كسب منزلت اجتماعی, قدرت و اطلاعات است طبیعی است كه جذب منابع مالی ثروت نیز در سایه ایجاد آن سه قلمرو دیگر, فراهم خواهد شد دولت ها نیز مشتاق ورود زنان به تشكل های داوطلبانه هستند

همیشه این سوال در جامعه مطرح است كه چرا زنان بیش از مردان جذب تشكل‏های داوطلبانه می‏شوند؟ پاسخ این است:

از یك سو به دلیل محدودیت عرصع مشاركت و از سوی دیگر به دلیل عدم حساسیت هنجارهای فرهنگی و اخلاقی به فعالیت در تشكل‏های داوطلبانه، بویژه آنكه به طور سنتی، تشكل‏های داوطلبانه در ایران معادل موسسه‏های عام‏المنفعه زنان، نوعی فعالیت تشریفاتی، مردم دوستانه و گاه عوام فریبانه و در نهایت نوعی سرگرمی اجتماعی براین گذران اوقات زنان به حساب می‏آمده است.

مشاركت در تشكل‏های داوطلبانه به دلیل فوق، مسیری امن برای زنان فعال به حساب می‏آمده است. زیرا مقاومت جامعه مرد سالار در برابر آن مقاومت حداقلی بوده است. به طور كلی ساختار سنتی جامعه ایران امكان دسترسی و كنترل زنان را به منابع، منافع و فرصت زندگی مدنی محدود ساخته است. روش‏های اصلاحی نیز تلاش‏های اصلی خود را بیشتر بر مبنای ایجاد زمینه‏هایی جهت دسترسی زنان به منابع و فرصت‏ها قرار داده است. در چنین شرایطی زنان بیشتر از اینكه در گروه‏های تصمیم‏ساز و تاثیرگذار اجتماعی، فعال باشند به حاشیه‏نشین‏ها مبدل می‏شوند.اجتماع سازمان یافته زنان در تشكل‏های داوطلبانه این امكان را به زنان می‏دهد تا ضمن دسترسی آسان به امكانات و فرصت‏ها از طریق تاثیرگذاری در تغییر ساختارهای اجتماعی، به میزان قابل توجهی از كنترل منافع، منابع و فرصت‏های زندگی مدنی دست پیدا كنند.

منزلت اجتماعی، قدرت، ثروت و اطلاعات چهار عنصر تعیین كننده در قلمرو مشاركت فعال به حساب می‏آید. اما از آمارهای رسمی كشور می‏توان میزان مردانه بودن هر چهار قلمرو را به راحتی تخمین زد. زنان چگونه می‏توانند زمینه ورود خود را به قلمروهای چهارگانه آسان سازند؟

تشكل سازمان‏های غیردولتی، امن‏ترین و بی‏دردسرترین مسیر كسب منزلت اجتماعی، قدرت و اطلاعات است. طبیعی است كه جذب منابع مالی(ثروت) نیز در سایه ایجاد آن سه قلمرو دیگر، فراهم خواهد شد.

دولت‏ها نیز مشتاق ورود زنان به تشكل‏های داوطلبانه هستند. در دولت‏های فراگیر قبل و پس از اسلام، با توجه به ساخت فئودالی و قبیله‏ای قدرت، مشاركت‏های مردمی با بی‏اعتمادی دو جانبه روبرو بود و در چارچوب خیر اجتماعی از طریق ارایه خدمات رفاهی محدود مانده بود. بنابراین دولت‏ها هیچ نقشی مستقیمی در روند مشاركت مردمی نداشتند.

با ورود به دوران مشروطه، زنان به تدریج از طریق مشاركت‏های دواطلبانه آموزشی و فرهنگی نظیر مدرسه‏سازی و آموزش و پرورش دختران، به نحوی دولت معاصر را به چالش دعوت كردند. با نهادینه شدن ساختارهای حكومتی سلطنتی در عصر پهلوی، پهلوی‏ها مشاركت زنان در تشكل‏های داوطلبانه را با در نظر داشتن نوعی تهدید بالقوه، مبدل به سازمان زنان یا تشكیلات مشابه آن ساختند. از این پس سیاست حكومت در برابر سازمان‏های غیر دولتی زنان جنبه ویترینی پیدا كرد.

پس از انقلاب با ورود به دوران سازندگی، رویكرد رفاهی توسعه از یك سو و سیاست خارجی از دیگر سو، مهمترین عوامل حمایت كننده دولت از سازمان‏های غیردولتی زنان بود. لزوم پاسخگویی به تهدیدهای دیپلماتیك جهانی در حوزه حقوق بشر و مشاركت زنان در ایران، باعث شد كه سازمان‏های غیردولتی زنان به صورت سفیران غیررسمی با ایفای نقش‏های تبلیغاتی، مورد حمایت قرار گیرند. از دیگر سو با گسترش سیاست خارجی، حضور فن گرایان و كارشناسان رده بالای دولتی در كنفرانس‏های بین‏المللی، جای خالی سازمان‏های غیردولتی و بویژه زنان را مرتباً به دولت گوشزد كرد.

این موضوع به علاوه سیاست‏های رفاهی با هدف محرومیت زدایی از بخش آسیب‏پذیر جامعه - كه مهمترین آنها را زنان تشكیل می‏دادند - همزمان موجب شد كه دولت با گسترش سازمان‏های غیردولتی تخصصی و تعاونی‏های زنان گام‏های موثری به سوی زمینه‏سازی جهت تشكیل سازمان‏های غیردولتی تخصصی و مدرن زنان بردارد.

● روند جنسیت‏پذیری سازمان‏های غیردولتی در ایران

سازمان‏های غیر دولتی از دوران مشروطه بدین سو با حضور فعال زنان طبقه اعیان و متوسط شهری در تشكل‏های آموزشی، رنگ جنسیتی به خود گرفت. زنان كه در نهضت مشروطه و بویژه در مبارزات خیابانی شهرهای بزرگ سهم بسزایی داشتند، پس از نهادینه شدن سازمان سیاسی حكومت به حاشیه رانده شدند اما تجربه مشاركت در نهضت مشروطه موجب شد تا زنان تحصیلكرده كه عموماً از طبقه اعیان و نخبگان فرنگ رفته بودند، به خانه‏ها عقب‏نشینی نكنند و به تغییر ساختار اجتماعی موجود از طریق فرهنگ سازی بپردازند. اكثر زنان فعال در تشكل‏هایی كه ساخت و تاسیس مدارس دختران و آموزش با شیوه مدرن را سرلوحه مأموریت خود قرار داده بودند، اجتماع كردند و نیز به انتشار مطبوعات ویژه زنان پرداختند.

مروری به تاریخ مشروطه نشان می‏دهد كه چگونه تشكل‏های داوطلبانه مدرن سرآغاز خود را مدیون حضور زنان هستند. از آن پس تا اواخر دوران پهلوی، فعالیت در سازمان‏های خیریه‏ای و اجتماعی عام‏المنفعه، با وجود تحریف در منابع و رسالت سازمانی، جنسیت زنانه به خود گرفت. در بدو انقلاب، مشاركت توده‏ای زنان كه تمام طبقات و گروه‏های اجتماعی و سیاسی مخالف پهلوی را در بر می‏گرفت موجب هویت‏یابی بخش عظیمی از زنان حاشیه‏نشین در بخش سنتی و مذهبی كشور شد. هر چند كه تاریخ مشروطه، دیگر بار پس از نهادینه شدن انقلاب در دستگاه‏های دولتی تكرار شد و زنان را به خانه‏نشینی هدایت كرد اما این بار نیز خواسته‏های برخاسته از هویت‏یابی بدنه سنتی و مذهبی جامعه، موجب شد كه زنان فعال انقلابی با انگیزه احقاق حقوق و تكالیف خود در متون دینی، هیئت‏ها، محافل، انجمن‏ها و تشكیلات ریز و درشت مذهبی - انقلابی را به را اندازند و تولد مجدد سازمان‏های غیردولتی را از طریق تشكل‏های ایدئولوژیك موجب شوند.

با گذشت چند سال گروه دیگری از زنان فعال انقلابی مجال حضور در سومین كنفرانس جهانی زن در نایروبی(۱۹۸۵) را یافتند و با الهام از تجربه جهانی زنان پس از بازگشت، اولین هسته‏های سازمان‏های غیردولتی مدرن را بنا نهادند. بیش از ۱۰۰ تن از اعضای سازمان‏های غیردولتی زنان طی یك سال حضور در كارگاه‏های ظرفیت سازی و آگاه سازی جنسیتی و آنگاه سفر به «خویدا»(در چین) شاهد غنی‏ترین بسیج اجتماعی زنان جهان بودند. نخستین علایم رشد سازمانی این گروه پس از بازگشت از چین، تشكیل اولین شبكه سازمان‏های غیردولتی در تاریخ تشكل‏های داوطلبانه ایران است.

در جامعه امروز ایران نیز پیشتازی زنان در روند تكامل رشد سازمانی، در جریان است، بویژه در پیشبرد پروژه «توانمندسازی» سازمان‏های غیردولتی.

با وجود اینكه «توانمندسازی» برنامه‏ای فراگیر برای همه گروه‏های اجتماعی موجود در جامعه مدنی است، اما این زنن هستند كه چه در بخش‏های دولتی و چه در حوزه غیردولتی و دانشگاهی، این فرصت را ربوده و اولین تجربه‏های ذی قیمت پروژه‏های توانمند سازی را از آن خود می‏سازند. البته باید در نظر داشت كه جامعه ایران، جامعه‏ای در حال گذرا است، گذرا از وضع موجود به وضع مطلوب، فراز و نشیب‏ها و هزینه‏های بی‏شمار دارد.

در این میان جامعه فعال زنان، چونان خط شكنانی خستگی‏ناپذیر در عرصه مشاركت مدنی، در معرض آسیب و آزمون و خطاهای بی شماری قرار دارند. بی تردید شایسته است هر گونه نقد و بررسی در فرآیند مشاركت و پیشتازی زنان در عرصه سازمان‏های غیردولتی منصفانه و با در نظر داشتن چنین وضعیتی صورت پذیرد.

● در حاشیه:

چندی است كه موضوع «سازمان‏های غیر دولتی» به یكی از موضوعات مهم و بحث برانگیز تبدیل شده است. از سازمان ملل و بنیادهای بین‏المللی گرفته تا نهادهای دولتی و غیر دولتی و نخبگان، بر اهمیت توجه به این موضوع - یا به دلیل ظرفیت‏ها و آثار منحصر به فرد آن‏ها و یا به دلیل مخاطراتی كه برای امنیت ملی كشورها و موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان ایجاد می‏كنند - پای می‏فشارند. در كشور ما در برنامه سوم و چهارم توسعه، به حمایت از این سازمان‏ها توجه شده است و سالیانه میلیاردها تومان بطور مستقیم صرف تشكیل و تقویت این سازمان‏ها می‏شود.

افزون بر آن، بخشی از حمایت‏ها نیز از ردیف‏هایی دیگر، چون حمایت از IT و حمایت از طرح‏های پژوهشی نصیب سازمان‏های غیر دولتی می‏شود.

قرائن از این واقعیت حكایت دارد كه لازم است به برخی از این سازمان‏ها به چشم گروه‏هایی ارزشمند، پرتوان و در خدمت اهداف نظام اسلامی و مصلحت عمومی جامعه نگریست و آن‏ها را مستحق حمایت دانست، برخی دیگر را با سیاست‏هایی، به مسیر سازندگی هدایت كرد و تعدادی را نیز در زمره پیام‏آوران فرهنگ الحادی و ادبیات لیبرالیستی غرب و یا حتی عوامل سیاسی نظام سرمایه داری دانست. نبود سیاست‏های مشخص در جمهوری اسلامی، در برابر سازمان‏های غیر دولتی، هم به از دست دادن فرصت‏های استفاده بهینه از نیروهای مردمی در قالب این تشكل‏ها می‏انجامد و هم به حمایت‏های بی‏جا و توجیه‏ناپذیر از عوامل تحقیر فرهنگ دینی و ملی.

نویسنده كارآمدهای سازمان‏های غیردولتی را صرفاً از نگاه منافع زنان نگریسته و به آثار و نتایج و كارآمدی‏های این سازمان‏ها در راستای منافع عمومی بویژه منافع جامعه‏ی اسلامی توجه نكرده است در حالی كه واقعیت آن است كه بسیاری از زنان مسلمان جامعه با انگیزه‏های فراجنسیتی و فراقشری، اقدام به تأسیس سازمان‏های غیردولتی می‏نمایند.

اگر سازمان‏های غیردولتی با اهداف درست تأسیس شوند، كارآیی‏های بسیاری، به‏ویژه در رابطه با نظام اسلامی خواهند داشت؛ از جمله:

۱) می‏توانند در تبیین و تبلیغ مفاهیم دینی و ایجاد جریان‏های علمی و فرهنگی فعال باشند. گروه‏های نخبه و نظریه‏پرداز، در جریان تولید دانش، فعال می‏شوند و گروه‏های دیگر، در جریان تبدیل مفاهیم به زبان مفاهمه با مخاطبان مختلف، جریان‏سازی علمی و توسعه اطلاعات عمومی فعالیت خواهند كرد.

۲) گروه‏های غیردولتی با انتخاب موضوعات جزئی و با محدود كردن موضوع فعالیت خود، می‏توانند سطح كارشناسی خود را در همان موضوع، به سرعت بالا ببرند و به نهادهای حكومتی (سیاست‏گذاران، طراحان و مجریان) در سطوح مختلف، مشاوره كارشناسی دهند.

۳) با تكثیر بلندگو و ایجاد جریان‏های فرهنگی و اجتماعی، می‏توانند زمینه‏های لازم را برای تحقق اهداف و برنامه‏های نظام اسلامی فراهم و مطالبات عمومی را هدایت كنند و آن‏گاه كه نهادهای دولتی در اجرای وظیفه خود، سهل‏انگاری می‏كنند و یا برخلاف اهداف نظام اسلامی رفتار می‏كنند، با آگاه‏سازی مخاطبان و ارائه تحلیل روزآمد، فشار مطالبات اقشار گوناگون را متوجه نهادهای دولتی سازند.

۴) این سازمان‏ها می‏توانند بازوی نظارتی نظام اسلامی باشند و به‏ویژه بر عملكرد نهادهای دولتی نظارت كنند.

۵) این نهادها از بهترین حلقه‏های اتصال میان مردم و مسؤولان هستند و به نظر می‏رسد كه تكیه بر گروه‏هایی كه بدون انگیزه‏های قدرت‏طلبانه، نقش حلقه اتصال را ایفا كنند، از اتكا بر احزاب سیاسی، كه در كنار نظام اسلامی، كانون‏های قدرت سیاسی تأسیس می‏كنند، كارآمدتر باشد.

۶) در شرایطی كه كشورهای جهان، به سوی جهانی سازی می‏روند، NGOها می‏توانند در حفظ هویت بومی و ملی و ایجاد جریان‏های منطقه‏ای و بین المللی با محوریت دین فعالیت كنند.

ملاحظه دو نكته، حساسیت كار سازمان‏های غیردولتی را آشكارتر می‏سازد:

۱) آن‏كه مقایسه میان سازمانهای غیردولتی، در كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، نشان می‏دهد كه در كشورهای پیشرفته، سازمان‏های غیردولتی خیریه و مددكار اجتماعی، رشد بیش‏تری دارند؛ اما در كشورهای در حال توسعه، برنامه‏ریزی‏ها بیشتر در مسیر توسعه سازمان‏های فرهنگی و اجتماعی است. در كشور ایران، گرچه تا ابتدای سال ۷۶ ۱۳ بسیاری از سازمانهای غیردولتی را سازمان‏های خیریه‏ای تشكیل می‏دادند، اما در چند سال گذشته، رشد سازمان‏های غیر دولتی فرهنگی و اجتماعی، بسیار بیش‏تر شده است.

۲) آن كه رفته رفته ادبیاتی در حال شكل‏گیری است كه عنوان «سازمان غیردولتی»(NGO) به گروه‏هایی كه در چارچوب ادبیات دیكته شده بین المللی و محورهای اعلام شده توسط سازمان ملل فعالیت می‏كنند، اطلاق شود. بنابراین، گروه‏های مردمی، كه در زمینه‏هایی چون ازدواج جوانان، بررسی معضل طلاق و نقد شاخصه‏های جهانی در باره حقوق بشر، حقوق زنان و توسعه فعالیت می‏كنند، گرچه به عنوان سازمانهای غیردولتی ثبت می‏شوند، اما اعتبار لازم را به عنوان سازمان غیر دولتی بدست نمی‏آورند. این مسأله، ناشی از سیاست حمایتی سازمان ملل از سازمان‏های غیردولتی نیز هست. این سازمان، گرچه در نوشته‏ها صرفاً بر نقش مردم و توانمندسازی سازمان‏های غیر دولتی تأكید می‏كند، اما دایره حمایت‏های خود را به گروه‏هایی خاص محدود می‏سازد.

● سازمان‏های غیردولتی و حمایت‏های داخلی‏

موضوع حمایت دولت از سازمان‏های غیردولتی، در ماده ۱۵۸ از برنامه سوم توسعه جای داده شد و در سالیان گذشته، بودجه‏هایی برای حمایت از این سازمان‏ها اختصاص داده می‏شود. این كمك‏ها در قالب كمك هزینه تأسیس سازمان‏های غیردولتی، هزینه برگزاری سمینار، توزیع سخت‏افزار و كمك به طرح‏های تحقیقی انجام می‏شود. هم‏چنین دوره‏هایی آموزشی را با موضوع توانمندسازی سازمان‏های غیردولتی، برگزار می‏كنند. هم‏اكنون بیش از ۳۷۰۰۰ سازمان غیر دولتی ثبت شده‏اند. تعداد سازمان‏های غیردولتی، به اندازه‏ای است كه برخی دهه گذشته را دوران تأسیس سازمان‏های غیردولتی و آینده را مرحله تحكیم و نهادینه‏سازی این سازمان‏ها دانسته‏اند.[۱] ر.ك: سهراب رزاقی، «ظرفیت‏سازی و دوران گذار سازمان‏های غیردولتی»، وقایع اتفاقیه،۹/۳/۸۳ ، ص ۱۰.

ناگفته پیدا است كه بسیاری از این سازمان‏ها را گروه‏های علمی، مذهبی، خیریه و گروه‏های عام‏المنفعه‏ای تشكیل می‏دهند كه بااهداف اسلامی و انسانی تأسیس شده‏اند و نظام اسلامی موظف به حمایت مادی و معنوی از آن‏ها است؛ اما واقعیت به همین جا ختم نمی‏شود. قراین نشان‏گر آن است كه نظام سرمایه داری جهانی، اهداف و برنامه‏های خود را به منظور تأثیرگذاری در سیاست‏ها و برنامه‏های نظام اسلامی و فرهنگ جامعه مدنی در ایران دنبال می‏كند. بالاتر آن كه جمهوری اسلامی ایران به علت پیش گامی در مطرح كردن اندیشه اسلام سیاسی و اصول‏گرایی اسلامی، مهم‏ترین گزینه اصلاحات در طرح امریكایی خاورمیانه بزرگ است.

طرح‏های ظرفیت‏سازی سازمان‏های غیردولتی، در چند سال گذشته، از چند راه پی‏گیری می‏شود: اولین طرح ظرفیت‏سازی، طرحی است كه از سال ۱۳۷۶ در یكی از مراكز توانمندسازی آغاز شده است. این طرح با حمایت مالی شورای جهانی جمعیت، بنیادفورد(امریكا)[۲] بنیادهای فورد، راكفلر و كارنگی از مهم‏ترین بنیادهای بین‏المللی صهیونیستی‏اند كه در زمینه‏های فرهنگی - اجتماعی فعالیت می‏كنند(ر.ك: ادوارد بومن، كنترل فرهنگ(نقش بنیادهای كارنگی، فورد و راكفلر در سیاست خارجی آمریكا)، ترجمه جمیله الیاسی،).، برنامه و توسعه هلند[۳] هلند مهم‏ترین مركز یهودیان تندرو در اروپا است. و[۴] سازمان كمك‏های خارجی امریكا.USA/AID اجرا می‏شود. دومین طرح را گروهی از نمایندگان سازمان‏های غیردولتی و با حمایت مالی دفتر برنامه عمران ملل متحد اجرا می‏كنند. سومین طرح، طرح‏های ظرفیت‏سازی است كه در چند سال اخیر از سوی سازمان‏های دولتی به اجرا درآمده است و سالیانه میلیاردها تومان در این زمینه، هزینه می‏شود.[۵] سهراب رزاقی، «ظرفیت‏سازی و دوران گذرا سازمان‏های غیردولتی»، وقایع اتفاقیه، ۹/۳/۸۳ ، ص ۱۰(با تلخیص).

منبع: روزنامه مردم سالاری، اول خرداد ۱۳۸۴، ص ۹، محبوبه‏ی عباسقلی‏


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.