سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
چرا زنان جذب تشكل های غیر دولتی می شوند
![چرا زنان جذب تشكل های غیر دولتی می شوند](/web/imgs/16/151/hrgzq1.jpeg)
همیشه این سوال در جامعه مطرح است كه چرا زنان بیش از مردان جذب تشكلهای داوطلبانه میشوند؟ پاسخ این است:
از یك سو به دلیل محدودیت عرصع مشاركت و از سوی دیگر به دلیل عدم حساسیت هنجارهای فرهنگی و اخلاقی به فعالیت در تشكلهای داوطلبانه، بویژه آنكه به طور سنتی، تشكلهای داوطلبانه در ایران معادل موسسههای عامالمنفعه زنان، نوعی فعالیت تشریفاتی، مردم دوستانه و گاه عوام فریبانه و در نهایت نوعی سرگرمی اجتماعی براین گذران اوقات زنان به حساب میآمده است.
مشاركت در تشكلهای داوطلبانه به دلیل فوق، مسیری امن برای زنان فعال به حساب میآمده است. زیرا مقاومت جامعه مرد سالار در برابر آن مقاومت حداقلی بوده است. به طور كلی ساختار سنتی جامعه ایران امكان دسترسی و كنترل زنان را به منابع، منافع و فرصت زندگی مدنی محدود ساخته است. روشهای اصلاحی نیز تلاشهای اصلی خود را بیشتر بر مبنای ایجاد زمینههایی جهت دسترسی زنان به منابع و فرصتها قرار داده است. در چنین شرایطی زنان بیشتر از اینكه در گروههای تصمیمساز و تاثیرگذار اجتماعی، فعال باشند به حاشیهنشینها مبدل میشوند.اجتماع سازمان یافته زنان در تشكلهای داوطلبانه این امكان را به زنان میدهد تا ضمن دسترسی آسان به امكانات و فرصتها از طریق تاثیرگذاری در تغییر ساختارهای اجتماعی، به میزان قابل توجهی از كنترل منافع، منابع و فرصتهای زندگی مدنی دست پیدا كنند.
منزلت اجتماعی، قدرت، ثروت و اطلاعات چهار عنصر تعیین كننده در قلمرو مشاركت فعال به حساب میآید. اما از آمارهای رسمی كشور میتوان میزان مردانه بودن هر چهار قلمرو را به راحتی تخمین زد. زنان چگونه میتوانند زمینه ورود خود را به قلمروهای چهارگانه آسان سازند؟
تشكل سازمانهای غیردولتی، امنترین و بیدردسرترین مسیر كسب منزلت اجتماعی، قدرت و اطلاعات است. طبیعی است كه جذب منابع مالی(ثروت) نیز در سایه ایجاد آن سه قلمرو دیگر، فراهم خواهد شد.
دولتها نیز مشتاق ورود زنان به تشكلهای داوطلبانه هستند. در دولتهای فراگیر قبل و پس از اسلام، با توجه به ساخت فئودالی و قبیلهای قدرت، مشاركتهای مردمی با بیاعتمادی دو جانبه روبرو بود و در چارچوب خیر اجتماعی از طریق ارایه خدمات رفاهی محدود مانده بود. بنابراین دولتها هیچ نقشی مستقیمی در روند مشاركت مردمی نداشتند.
با ورود به دوران مشروطه، زنان به تدریج از طریق مشاركتهای دواطلبانه آموزشی و فرهنگی نظیر مدرسهسازی و آموزش و پرورش دختران، به نحوی دولت معاصر را به چالش دعوت كردند. با نهادینه شدن ساختارهای حكومتی سلطنتی در عصر پهلوی، پهلویها مشاركت زنان در تشكلهای داوطلبانه را با در نظر داشتن نوعی تهدید بالقوه، مبدل به سازمان زنان یا تشكیلات مشابه آن ساختند. از این پس سیاست حكومت در برابر سازمانهای غیر دولتی زنان جنبه ویترینی پیدا كرد.
پس از انقلاب با ورود به دوران سازندگی، رویكرد رفاهی توسعه از یك سو و سیاست خارجی از دیگر سو، مهمترین عوامل حمایت كننده دولت از سازمانهای غیردولتی زنان بود. لزوم پاسخگویی به تهدیدهای دیپلماتیك جهانی در حوزه حقوق بشر و مشاركت زنان در ایران، باعث شد كه سازمانهای غیردولتی زنان به صورت سفیران غیررسمی با ایفای نقشهای تبلیغاتی، مورد حمایت قرار گیرند. از دیگر سو با گسترش سیاست خارجی، حضور فن گرایان و كارشناسان رده بالای دولتی در كنفرانسهای بینالمللی، جای خالی سازمانهای غیردولتی و بویژه زنان را مرتباً به دولت گوشزد كرد.
این موضوع به علاوه سیاستهای رفاهی با هدف محرومیت زدایی از بخش آسیبپذیر جامعه - كه مهمترین آنها را زنان تشكیل میدادند - همزمان موجب شد كه دولت با گسترش سازمانهای غیردولتی تخصصی و تعاونیهای زنان گامهای موثری به سوی زمینهسازی جهت تشكیل سازمانهای غیردولتی تخصصی و مدرن زنان بردارد.
● روند جنسیتپذیری سازمانهای غیردولتی در ایران
سازمانهای غیر دولتی از دوران مشروطه بدین سو با حضور فعال زنان طبقه اعیان و متوسط شهری در تشكلهای آموزشی، رنگ جنسیتی به خود گرفت. زنان كه در نهضت مشروطه و بویژه در مبارزات خیابانی شهرهای بزرگ سهم بسزایی داشتند، پس از نهادینه شدن سازمان سیاسی حكومت به حاشیه رانده شدند اما تجربه مشاركت در نهضت مشروطه موجب شد تا زنان تحصیلكرده كه عموماً از طبقه اعیان و نخبگان فرنگ رفته بودند، به خانهها عقبنشینی نكنند و به تغییر ساختار اجتماعی موجود از طریق فرهنگ سازی بپردازند. اكثر زنان فعال در تشكلهایی كه ساخت و تاسیس مدارس دختران و آموزش با شیوه مدرن را سرلوحه مأموریت خود قرار داده بودند، اجتماع كردند و نیز به انتشار مطبوعات ویژه زنان پرداختند.
مروری به تاریخ مشروطه نشان میدهد كه چگونه تشكلهای داوطلبانه مدرن سرآغاز خود را مدیون حضور زنان هستند. از آن پس تا اواخر دوران پهلوی، فعالیت در سازمانهای خیریهای و اجتماعی عامالمنفعه، با وجود تحریف در منابع و رسالت سازمانی، جنسیت زنانه به خود گرفت. در بدو انقلاب، مشاركت تودهای زنان كه تمام طبقات و گروههای اجتماعی و سیاسی مخالف پهلوی را در بر میگرفت موجب هویتیابی بخش عظیمی از زنان حاشیهنشین در بخش سنتی و مذهبی كشور شد. هر چند كه تاریخ مشروطه، دیگر بار پس از نهادینه شدن انقلاب در دستگاههای دولتی تكرار شد و زنان را به خانهنشینی هدایت كرد اما این بار نیز خواستههای برخاسته از هویتیابی بدنه سنتی و مذهبی جامعه، موجب شد كه زنان فعال انقلابی با انگیزه احقاق حقوق و تكالیف خود در متون دینی، هیئتها، محافل، انجمنها و تشكیلات ریز و درشت مذهبی - انقلابی را به را اندازند و تولد مجدد سازمانهای غیردولتی را از طریق تشكلهای ایدئولوژیك موجب شوند.
با گذشت چند سال گروه دیگری از زنان فعال انقلابی مجال حضور در سومین كنفرانس جهانی زن در نایروبی(۱۹۸۵) را یافتند و با الهام از تجربه جهانی زنان پس از بازگشت، اولین هستههای سازمانهای غیردولتی مدرن را بنا نهادند. بیش از ۱۰۰ تن از اعضای سازمانهای غیردولتی زنان طی یك سال حضور در كارگاههای ظرفیت سازی و آگاه سازی جنسیتی و آنگاه سفر به «خویدا»(در چین) شاهد غنیترین بسیج اجتماعی زنان جهان بودند. نخستین علایم رشد سازمانی این گروه پس از بازگشت از چین، تشكیل اولین شبكه سازمانهای غیردولتی در تاریخ تشكلهای داوطلبانه ایران است.
در جامعه امروز ایران نیز پیشتازی زنان در روند تكامل رشد سازمانی، در جریان است، بویژه در پیشبرد پروژه «توانمندسازی» سازمانهای غیردولتی.
با وجود اینكه «توانمندسازی» برنامهای فراگیر برای همه گروههای اجتماعی موجود در جامعه مدنی است، اما این زنن هستند كه چه در بخشهای دولتی و چه در حوزه غیردولتی و دانشگاهی، این فرصت را ربوده و اولین تجربههای ذی قیمت پروژههای توانمند سازی را از آن خود میسازند. البته باید در نظر داشت كه جامعه ایران، جامعهای در حال گذرا است، گذرا از وضع موجود به وضع مطلوب، فراز و نشیبها و هزینههای بیشمار دارد.
در این میان جامعه فعال زنان، چونان خط شكنانی خستگیناپذیر در عرصه مشاركت مدنی، در معرض آسیب و آزمون و خطاهای بی شماری قرار دارند. بی تردید شایسته است هر گونه نقد و بررسی در فرآیند مشاركت و پیشتازی زنان در عرصه سازمانهای غیردولتی منصفانه و با در نظر داشتن چنین وضعیتی صورت پذیرد.
● در حاشیه:
چندی است كه موضوع «سازمانهای غیر دولتی» به یكی از موضوعات مهم و بحث برانگیز تبدیل شده است. از سازمان ملل و بنیادهای بینالمللی گرفته تا نهادهای دولتی و غیر دولتی و نخبگان، بر اهمیت توجه به این موضوع - یا به دلیل ظرفیتها و آثار منحصر به فرد آنها و یا به دلیل مخاطراتی كه برای امنیت ملی كشورها و موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان ایجاد میكنند - پای میفشارند. در كشور ما در برنامه سوم و چهارم توسعه، به حمایت از این سازمانها توجه شده است و سالیانه میلیاردها تومان بطور مستقیم صرف تشكیل و تقویت این سازمانها میشود.
افزون بر آن، بخشی از حمایتها نیز از ردیفهایی دیگر، چون حمایت از IT و حمایت از طرحهای پژوهشی نصیب سازمانهای غیر دولتی میشود.
قرائن از این واقعیت حكایت دارد كه لازم است به برخی از این سازمانها به چشم گروههایی ارزشمند، پرتوان و در خدمت اهداف نظام اسلامی و مصلحت عمومی جامعه نگریست و آنها را مستحق حمایت دانست، برخی دیگر را با سیاستهایی، به مسیر سازندگی هدایت كرد و تعدادی را نیز در زمره پیامآوران فرهنگ الحادی و ادبیات لیبرالیستی غرب و یا حتی عوامل سیاسی نظام سرمایه داری دانست. نبود سیاستهای مشخص در جمهوری اسلامی، در برابر سازمانهای غیر دولتی، هم به از دست دادن فرصتهای استفاده بهینه از نیروهای مردمی در قالب این تشكلها میانجامد و هم به حمایتهای بیجا و توجیهناپذیر از عوامل تحقیر فرهنگ دینی و ملی.
نویسنده كارآمدهای سازمانهای غیردولتی را صرفاً از نگاه منافع زنان نگریسته و به آثار و نتایج و كارآمدیهای این سازمانها در راستای منافع عمومی بویژه منافع جامعهی اسلامی توجه نكرده است در حالی كه واقعیت آن است كه بسیاری از زنان مسلمان جامعه با انگیزههای فراجنسیتی و فراقشری، اقدام به تأسیس سازمانهای غیردولتی مینمایند.
اگر سازمانهای غیردولتی با اهداف درست تأسیس شوند، كارآییهای بسیاری، بهویژه در رابطه با نظام اسلامی خواهند داشت؛ از جمله:
۱) میتوانند در تبیین و تبلیغ مفاهیم دینی و ایجاد جریانهای علمی و فرهنگی فعال باشند. گروههای نخبه و نظریهپرداز، در جریان تولید دانش، فعال میشوند و گروههای دیگر، در جریان تبدیل مفاهیم به زبان مفاهمه با مخاطبان مختلف، جریانسازی علمی و توسعه اطلاعات عمومی فعالیت خواهند كرد.
۲) گروههای غیردولتی با انتخاب موضوعات جزئی و با محدود كردن موضوع فعالیت خود، میتوانند سطح كارشناسی خود را در همان موضوع، به سرعت بالا ببرند و به نهادهای حكومتی (سیاستگذاران، طراحان و مجریان) در سطوح مختلف، مشاوره كارشناسی دهند.
۳) با تكثیر بلندگو و ایجاد جریانهای فرهنگی و اجتماعی، میتوانند زمینههای لازم را برای تحقق اهداف و برنامههای نظام اسلامی فراهم و مطالبات عمومی را هدایت كنند و آنگاه كه نهادهای دولتی در اجرای وظیفه خود، سهلانگاری میكنند و یا برخلاف اهداف نظام اسلامی رفتار میكنند، با آگاهسازی مخاطبان و ارائه تحلیل روزآمد، فشار مطالبات اقشار گوناگون را متوجه نهادهای دولتی سازند.
۴) این سازمانها میتوانند بازوی نظارتی نظام اسلامی باشند و بهویژه بر عملكرد نهادهای دولتی نظارت كنند.
۵) این نهادها از بهترین حلقههای اتصال میان مردم و مسؤولان هستند و به نظر میرسد كه تكیه بر گروههایی كه بدون انگیزههای قدرتطلبانه، نقش حلقه اتصال را ایفا كنند، از اتكا بر احزاب سیاسی، كه در كنار نظام اسلامی، كانونهای قدرت سیاسی تأسیس میكنند، كارآمدتر باشد.
۶) در شرایطی كه كشورهای جهان، به سوی جهانی سازی میروند، NGOها میتوانند در حفظ هویت بومی و ملی و ایجاد جریانهای منطقهای و بین المللی با محوریت دین فعالیت كنند.
ملاحظه دو نكته، حساسیت كار سازمانهای غیردولتی را آشكارتر میسازد:
۱) آنكه مقایسه میان سازمانهای غیردولتی، در كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، نشان میدهد كه در كشورهای پیشرفته، سازمانهای غیردولتی خیریه و مددكار اجتماعی، رشد بیشتری دارند؛ اما در كشورهای در حال توسعه، برنامهریزیها بیشتر در مسیر توسعه سازمانهای فرهنگی و اجتماعی است. در كشور ایران، گرچه تا ابتدای سال ۷۶ ۱۳ بسیاری از سازمانهای غیردولتی را سازمانهای خیریهای تشكیل میدادند، اما در چند سال گذشته، رشد سازمانهای غیر دولتی فرهنگی و اجتماعی، بسیار بیشتر شده است.
۲) آن كه رفته رفته ادبیاتی در حال شكلگیری است كه عنوان «سازمان غیردولتی»(NGO) به گروههایی كه در چارچوب ادبیات دیكته شده بین المللی و محورهای اعلام شده توسط سازمان ملل فعالیت میكنند، اطلاق شود. بنابراین، گروههای مردمی، كه در زمینههایی چون ازدواج جوانان، بررسی معضل طلاق و نقد شاخصههای جهانی در باره حقوق بشر، حقوق زنان و توسعه فعالیت میكنند، گرچه به عنوان سازمانهای غیردولتی ثبت میشوند، اما اعتبار لازم را به عنوان سازمان غیر دولتی بدست نمیآورند. این مسأله، ناشی از سیاست حمایتی سازمان ملل از سازمانهای غیردولتی نیز هست. این سازمان، گرچه در نوشتهها صرفاً بر نقش مردم و توانمندسازی سازمانهای غیر دولتی تأكید میكند، اما دایره حمایتهای خود را به گروههایی خاص محدود میسازد.
● سازمانهای غیردولتی و حمایتهای داخلی
موضوع حمایت دولت از سازمانهای غیردولتی، در ماده ۱۵۸ از برنامه سوم توسعه جای داده شد و در سالیان گذشته، بودجههایی برای حمایت از این سازمانها اختصاص داده میشود. این كمكها در قالب كمك هزینه تأسیس سازمانهای غیردولتی، هزینه برگزاری سمینار، توزیع سختافزار و كمك به طرحهای تحقیقی انجام میشود. همچنین دورههایی آموزشی را با موضوع توانمندسازی سازمانهای غیردولتی، برگزار میكنند. هماكنون بیش از ۳۷۰۰۰ سازمان غیر دولتی ثبت شدهاند. تعداد سازمانهای غیردولتی، به اندازهای است كه برخی دهه گذشته را دوران تأسیس سازمانهای غیردولتی و آینده را مرحله تحكیم و نهادینهسازی این سازمانها دانستهاند.[۱] ر.ك: سهراب رزاقی، «ظرفیتسازی و دوران گذار سازمانهای غیردولتی»، وقایع اتفاقیه،۹/۳/۸۳ ، ص ۱۰.
ناگفته پیدا است كه بسیاری از این سازمانها را گروههای علمی، مذهبی، خیریه و گروههای عامالمنفعهای تشكیل میدهند كه بااهداف اسلامی و انسانی تأسیس شدهاند و نظام اسلامی موظف به حمایت مادی و معنوی از آنها است؛ اما واقعیت به همین جا ختم نمیشود. قراین نشانگر آن است كه نظام سرمایه داری جهانی، اهداف و برنامههای خود را به منظور تأثیرگذاری در سیاستها و برنامههای نظام اسلامی و فرهنگ جامعه مدنی در ایران دنبال میكند. بالاتر آن كه جمهوری اسلامی ایران به علت پیش گامی در مطرح كردن اندیشه اسلام سیاسی و اصولگرایی اسلامی، مهمترین گزینه اصلاحات در طرح امریكایی خاورمیانه بزرگ است.
طرحهای ظرفیتسازی سازمانهای غیردولتی، در چند سال گذشته، از چند راه پیگیری میشود: اولین طرح ظرفیتسازی، طرحی است كه از سال ۱۳۷۶ در یكی از مراكز توانمندسازی آغاز شده است. این طرح با حمایت مالی شورای جهانی جمعیت، بنیادفورد(امریكا)[۲] بنیادهای فورد، راكفلر و كارنگی از مهمترین بنیادهای بینالمللی صهیونیستیاند كه در زمینههای فرهنگی - اجتماعی فعالیت میكنند(ر.ك: ادوارد بومن، كنترل فرهنگ(نقش بنیادهای كارنگی، فورد و راكفلر در سیاست خارجی آمریكا)، ترجمه جمیله الیاسی،).، برنامه و توسعه هلند[۳] هلند مهمترین مركز یهودیان تندرو در اروپا است. و[۴] سازمان كمكهای خارجی امریكا.USA/AID اجرا میشود. دومین طرح را گروهی از نمایندگان سازمانهای غیردولتی و با حمایت مالی دفتر برنامه عمران ملل متحد اجرا میكنند. سومین طرح، طرحهای ظرفیتسازی است كه در چند سال اخیر از سوی سازمانهای دولتی به اجرا درآمده است و سالیانه میلیاردها تومان در این زمینه، هزینه میشود.[۵] سهراب رزاقی، «ظرفیتسازی و دوران گذرا سازمانهای غیردولتی»، وقایع اتفاقیه، ۹/۳/۸۳ ، ص ۱۰(با تلخیص).
منبع: روزنامه مردم سالاری، اول خرداد ۱۳۸۴، ص ۹، محبوبهی عباسقلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست