چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

تنبیه بدنی زن در نگاه های گوناگون


تنبیه بدنی زن در نگاه های گوناگون

یکی از مسائلی که به شدّت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است, آیه ای از آیات قرآن می باشد که در آن طرحی برای چاره نشوز زنان از وظایف همسری پیشنهاد شده و یکی از مراحل آن , زدن زن است

یکی از مسائلی که به شدّت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، آیه‌ای از آیات قرآن می‌باشد که در آن طرحی برای چاره نشوز زنان از وظایف همسری پیشنهاد شده و یکی از مراحل آن‌، زدن زن است.

یکی از مسائلی که به شدّت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، آیه‌ای از آیات قرآن می‌باشد که در آن طرحی برای چاره نشوز زنان از وظایف همسری پیشنهاد شده و یکی از مراحل آن‌، زدن زن است.

چنین طرحی در عصر حاضر، از سوی برخی منتقدان, خلاف حقوق بشر و در تضاد با آزادی زنان شناخته شده است! گروهی سعی کرده اند که با بزرگ نمایی این طرح, از آن ادّعانامه ای علیه اسلام بسازند و جمعی تلاش داشته اند تا با تکیه بر این فهم از آیه, روشهای نادرست و ناعادلانه را در مورد زن جایز شمارند، برخی نیز اهتمام داشته اند تا با توجیهات علمی ساحت دین را از هرگونه برنامه ناعادلانه منزّه شمارند و جلو سوء استفاده ها را بگیرند.

در این نوشته بر آن هستیم تا نگاهی به هر یک از این تلاشها و دیدگاه ها داشته باشیم, اما پیش از آن باید متن آیه را از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار دهیم:(و اللاتی تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ واهجروهنّ فی المضاجع و اضربوهنّ فإن أطعنکم فلاتبغوا علیهنّ سبیلاً إنّ الله کان علیاً کبیراً) نساء/۳۴

و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاه ها از ایشان دوری کنید و [اگر تأثیر نکرد] آنان را بزنید، پس اگر شمـا را اطاعت کردند [دیگر] بر آنهـا هیچ راهی مجویید که خدا والای بزرگ است.

همان گونه که پیداست، خداوند به مردانی که با نشوز همسران شان مواجه هستند حق یا اختیار یا اجازه این سه کار را می دهد:

۱) نصیحت

۲) اعراض و پشت کردن در بستر خواب

۳) زدن.

برای فهم بهتر این راهکار, سه پرسش و نیز پاسخ آنها قابل طرح است:

۱) نشوز چیست؟

۲) ضرب چگونه و برای چیست; و به تعبیر دیگر فلسفه (زدن) چیست؟

۳) آیا شرطی برای چنین اقدامی وجود دارد یا خیر؟

▪ تعریف نشوز

نشوز در لغت به معنای بلندی و ارتفاع است و زن ناشزه در اصطلاح به زنی گفته می شود که خود را در برابر همسرش در موضع بالا ببیند و تن به اطاعت او ندهد.

راغب می گوید: (و نشوز المرئهٔ بغضها لزوجها و رفع نفسها من طاعته و عینها عنه الی غیره.)۱

نشوز زن عبارت است از کینه و نفرت او نسبت به شوهرش و سرتافتن از اطاعت او و چشم داشتن به جز او.

چنان که دیده می شود نشوز زن, عصیان و سر باززدن او از اطاعت شوهر تعریف شده است, بنابر این تحقق و عدم تحقق نشوز, بستگی به فهم حدود و گستره اطاعت همسر دارد; زیرا هر چه دائره اطاعت گسترده تر باشد زمینه نشوز بیشتر مهیاست و به عکس هر چه دائره اطاعت شوهر تنگ تر و محدودتر باشد, زمینه تحقق نشوز کمتر فراهم می شود. اکنون باید دید محدوده اطاعت زن از همسر خود تا کجا است؟

از تعبیرهایی که مفسران و فقیهان در این باره داشته اند می توان سه دیدگاه را نتیجه گرفت:

۱) گستره اطاعت شوهر به اندازه گستره اوامر و نواهی اوست; یعنی هر دستوری که شوهر می دهد زن باید اطاعت کند, چه مربوط به زندگی خانوادگی باشد یا مربوط نباشد, و چه درباره حق بهره وری جنسی باشد یا نباشد; یکی از نویسندگان می نویسد:

(نشوز نافرمانی است که گاه از رفتار یا گفتار به دست می آید; مانند اینکه صدای خود را بر او بلند کند, یا هنگامی که او را فرا می خواند پاسخ نگوید و به آنچه فرمانش می دهد نشتابد, و آن گاه که با او سخن می گوید تسلیم نباشد.)۲

نویسنده تفسیر المنار نیز آورده است:

(بیشتر فقیهان, نشوز شرعی را که مجوز زدن به هنگام نیاز است به چند مورد خاص محدود ساخته اند; مثل سرباز زدن از خواسته مرد در بستر, بیرون رفتن ازمنزل بدون ضرورت و برخی آرایش نکردن زن را از مصادیق نشوز شمرده اند. و همچنین گفته اند مرد حق دارد زن را به خاطر ترک تکالیف دینی مثل غسل و نماز بزند. ظاهراً نشوز معنایی گسترده تر از اینها دارد و هرگونه عصیان و سرکشی از سوی زن را که انگیزه اش تکبّر و خودکامگی باشد شامل می شود. و آیه شریفه نیز که می فرماید: (پس اگر از شما اطاعت کردند, دیگر راهی بر ایشان مجویید) همین را می رساند.)۳

بر اساس این دیدگاه, نشوز زن در دایره حقوق همسری محدود نشده است, بلکه هرگونه سرفرازی و اطاعت نکردن از دستور و خواست شوهر, نشوز به شمار می آید, چه آن دستور مربوط به حقوق همسری باشد یا نباشد!

این دیدگاه با نظر تحقیق سازگار نیست, زیرا نشوز درباره مرد نیز مطرح است و خاستگاه نشوز زن همانند خاستگاه نشوز مرد است, در حالی که هیچ کس از اهل فقه نگفته است که نشوز مرد به خاطر پیروی نکردن از خواسته زن است, بلکه همه بر این باورند که نشوز مرد درباره زن با رعایت نکردن حقوق وی تحقق پیدا می کند. بنابراین در مورد زن نیز باید این واقعیت را پذیرفت که نشوز وی با مراعات نکردن حقوق شوهر است, نه سرپیچی از دستورات و خواسته های شوهر.

صاحب جواهر درباره این نظریه که از تعریف لغوی نشوز به دست آمده است می گوید:

(نتیجه سخن آنان این است که نشوز زن عبارت است از هرگونه سرکشی و تنفر, و نشوز مرد عبارت است از زدن و دوری کردن در بستر, ولی این خلاف معنایی است که در شرع مطرح شده که عبارت است ازخودداری از انجام خصوص حق واجب هر یک نسبت به دیگری. و از همین رو گفته اند: بد زبانی زن نشوز نیست; اگرچه سزاوار سرزنش و تأدیب باشد. همچنین خودداری از خدمت همسر و برآوردن نیازهایی که ربطی به بهره مندی جنسی ندارد جزء مصادیق نشوز نیست, زیرا هیچ یک از این کارها بر زن واجب نمی باشد.)۴

شاید علت پیدایش این نظریه عدم تفکیک دستورات حقوقی از دستورات تکریمی باشد; به این معنی که صاحبان نظریه یادشده از یک سو دیده اند که نشوز به معنای سرباز زدن از اطاعت شوهر است و از سوی دیگر مشاهده کرده اند که در منابع دینی توصیه های زیادی به زن درباره همسرش شده است که همه این توصیه ها در راستای مطیع بودن و تسلیم بودن نسبت به شوهر و خواسته های اوست, از این دو مطلب نتیجه گرفته اند که پس اگر زن کوچک ترین نافرمانی نسبت به شوهرش بکند ناشزه شمرده می شود, حال آن که این تصور خطاست, زیرا توصیه های یادشده همه بیانگر حقوق شوهر نیستند, بلکه برخی برخاسته از حقوق و برخی دیگر تکریم شوهر است که در حقیقت گذشت و بزرگواری زن را می طلبد. بنابراین زن حق دارد که گذشت نکند و به همه خواسته های شوهر تن ندهد.

۲) اطاعت شوهر تنها در حدود حقوق اوست و نه بیشتر; بنابراین نشوز زن, آن گاه تحقق می یابد که این حقوق رعایت نشود.

امام خمینی(ره) می نویسد:

(نشوز در مورد زن عبارت است از اطاعت نکردن از همسر در جایی که واجب است بر او; مثل تمکین نکردن, نپیراستن خود از چیزهایی که تنفرآمیز است و با بهره وری و لذت بردن از او ناسازگار می باشد, نیز نظافت نکردن و آرایش نکردن در صورتی که شوهر خواستار آن باشد و همچنین بیرون رفتن از منزل او بدون اجازه شوهر و مانند اینها. امّا با اطاعت نکردن تنها, در صورتی که واجب نباشد نشوز تحقق پیدا نمی کند. بنابراین اگر از انجام دادن کارهای خانه سرباز زند یا نیازهای مرد را که ارتباطی با بهره گیری جنسی ندارد مثل جارو کردن, خیاطی, آشپزی و… برآورده نسازد, نشوز صدق نمی کند.)۵

صاحب جواهر نیز می نویسد:

(ظاهر این است که نشوز, با بیرون رفتن هر یک از زن و شوهر از وظایف واجب بر یکدیگر تحقق می یابد.)۶

اما این حقوق کدامند که رعایت نکردن آنها توسط زن باعث تحقق نشوز می شود؟

از متون فقهی و غیر فقهی چنین استفاده می شود که حقوق واجب مرد بر زن در سه عنوان خلاصه می شود:

۱) استمتاع و بهره وری جنسی.

۲) پیراسته بودن زن از کارها و چیزهایی که موجب تنفر مرد می شود.

۳) سکونت زن در منزل و بیرون نرفتن بدون اجازه شوهر.

چند عبارت از متون فقهی را در این زمینه می آوریم:

(بر زن واجب است که نسبت به همسرش تمکین داشته باشد و چیزهایی را که باعث تنفر او می شود, از خود بزداید و مرد حق دارد زن ناشزه را بزند, بدون اینکه موجب خون ریزی یا شکستگی گردد.)۷

(نشوز عبارت است از تمرّد زن نسبت به همسرش به صورت انجام ندادن حقوق او یا انجام دادن کارهایی که موجب نفرت او می گردد, اگر چه مثل دشنام دادن یا سرزنش کردن باشد.)۸

(نشوز عبارت است از تمرد زن نسبت به شوهر در برآورده نساختن حقوقش یا انجام دادن کارهایی که موجب نفرت او می شود اگر چه آن کارها از قبیل دشنام دادن یا سرزنش کردن باشد و همچنین بیرون رفتن از منزل بدون اجازه و ضرورت.)۹

از سه عنوان یادشده, عنوان دوم در حقیقت متمّم و مکمّل عنوان نخست است; یعنی اگر زن حق ندارد موجبات تنفر شوهر را فراهم کند به خاطر این است که استمتاع محدودیت پیدا نکند و به صورت کامل انجام گیرد, چنان که امام خمینی به صراحت می نویسد: (و نزدودن چیزهایی که موجب نفرت شوهر است و با بهره وری جنسی و لذت ناسازگار است). اما آیا عنوان سوم نیز مکمّل عنوان نخست است, یا خود حقّ جداگانه ای است؟

برخی تعبیرات اگر چه از این جهت مبهم است, اما بعضی از فقها تصریح کرده اند که بیرون نرفتن از منزل حق جداگانه ای است که حتی اگر لطمه ای به استمتاع هم نزند, باید با اجازه شوهر باشد:

(برای زن جایز نیست که بدون اجازه شوهر از منزل بیرون رود در حالی که بیرون رفتن ناسازگار با حق استمتاع باشد, بلکه بنابراحتیاط بیرون رفتن اگر چه ناسازگار با حق ویژه همسری نیز نباشد, جایز نیست; بنابراین اگر بیرون رفت ناشزه می شود. اما سایر کارها بدون اجازه شوهر حرام نیست; مگر اینکه با حق بهره گیری جنسی ناسازگار باشد.)۱۰

(برای زن جایز نیست که از منزل بدون اجازه شوهر بیرون رود, اگر چه بیرون رفتن ناسازگار با حق استمتاع نیز نباشد, پس اگر بدون اجازه بیرون رفت, استحقاق نفقه ندارد).۱۱

به این ترتیب حقوق مرد بر زن در دو چیز خلاصه می شود; یکی استمتاع و بهره گیری جنسی, دوم سکونت در منزل. و نشوز و آن گاه تحقق پیدا می کند که این دو حق رعایت نشود.

۳) فرمان بری از شوهر تنها در استمتاع جنسی است و نه بیشتر. بر اساس این نظریه نشوز ضد تمکین است; چنان که صاحب جواهر می گوید: (سخن در معتبربودن تمکین است که در برابر نشوز می باشد.)۱

و تمکین عبارت است از اینکه زن خود را در اختیار مرد قرار دهد تا هرگونه استمتاع برای او ممکن باشد.

صاحب جواهر در تعریف تمکین می نویسد:

(تمکین کامل, عبارت است از خود را در اختیار شوهر قرار دادن به گونه ای که عدم نشوز تحقق یابد; آن عدم نشوزی که به اتفاق شرط وجوب نفقه است, بلکه مسئله اجماعی است. بنابراین اگر زن به گونه ای که گفته شد تمکین کرد, به گونه ای که محل خاص یا وقت خاصی را از جایها و زمانهای مناسب بهره گیری جنسی تعیین نکند, بر مرد انفاق واجب است و گرنه واجب نیست.)۱۳

بنابراین نشوز وقتی صورت می گیرد که زن تمکین نکند و تن به تمتعات مرد ندهد, اما اگر تمکین کرد در این صورت ناشزه شمرده نمی شود, اگر چه از جهات دیگر مقصر باشد.

(نشوز عبارت است ازخودداری زن از حق استمتاع شوهر; حقی که زن هنگام ازدواج بدان پایبند شده است.)۱۴

(نشوز عبارت است از خودداری کردن زن از برآوردن نیاز جنسی مرد یا اطاعت نکردن در آنچه که خداوند بر زن واجب کرده است که هر دو نظریه پسندیده است.)۱۵

صاحبان این نظریه راجع به حقوق دیگر مرد, یکی از دو موضع احتمالی را دارند; یا خودداری زن از ادای آنها را مؤثر در صدق عنوان نشوز نمی دانند اگر چه او را شایسته کیفر قرار دهد. و یا اینکه حق دیگری برای مرد قائل نیستند و تمام حقوق او را به حق استمتاع بر می گردانند, چنان که از متن جواهرالکلام استفاده می شود. صاحب جواهر در یک جا نشوز را ضد تمکین می داند و تمکین را به تن سپاری زن برای استمتاع مرد تعریف می کند.۱۶ و درجای دیگر می نویسد:

(بد زبانی زن, نسبت به مرد نشوز نیست, اگر چه سزاوار سرزنش و تأدیب باشد. و همچنین خودداری کردن از خدمت شوهر و رفع نیازهایی که ربطی به بهره گیری جنسی ندارد, نشوز شمرده نمی شود, زیرا هیچ یک از اینها و غیراینها از کارهایی که موجب از بین رفتن استمتاع نیست, بر زن واجب نیست.)۱۷

این تعبیرات نشان می دهد که از نظر ایشان, همه حقوقی که فقها برای مرد نسبت به زن مطرح کرده اند از قبیل نظافت, آرایش, انجام ندادن کارهایی که موجب تنفر شوهر می شود, سکونت در منزل و... در حقیقت مقدمه برای ادای حق استمتاع است و به همین خاطر برخی از کسانی که سکونت در منزل را هرچند لطمه به استمتاع نزند واجب دانسته اند از باب احتیاط فتوا داده اند و نه از روی دلیل قابل استدلال, چنان که در عبارت آیت الله خویی می بینیم:

(برای زن جایز نیست که بدون اجازه شوهر از منزل بیرون رود; در جایی که بیرون رفتنش سازگار با حق استمتاع باشد, بلکه بنابراحتیاط, بیرون رفتن بدون اجازه مطلقاً حتی اگر ناسازگار با استمتاع نباشد, جایز نیست.)۱۸

این نظریه راجع به نشوز که با مبانی فقهی نیز سازگارتر به نظر می رسد, از یک سو زمینه نشوز را به شدت محدود می کند, زیرا تنها سرباززدن زن از حق جنسی مرد را نشوز می داند و نه مخالفت با هر گونه خواسته های حق و ناحق او را, ولی از سوی دیگر دامنه آن را توسعه می دهد به هرگونه رفتار و گفتاری که باعث بی میلی مرد نسبت به زن شود و در نتیجه به محرومیت از استمتاع بیانجامد. به همین جهت صاحب جواهر می گوید:

(بعید نیست که مقصود از نشوز در آیه نفرت و بی میلی زن باشد, به گونه ای که باعث از بین رفتن امکان استمتاع گردد گرچه با چهره درهم کشیدن, و سخنان درشت و کارهایی مانند آن باشد که باعث از بین رفتن میل به نزدیکی و بهره گیری جنسی گردد.)۱۹

ییا درجایی دیگر می گوید:

(بدیهی است که نشوز با چهره در هم کشیدن, روی گرداندن, گران جانی, اظهار نفرت با گفتار یا رفتار و کارهایی که بهره وری و کامجویی مرد را از زن بکاهد, تحقق می یابد.)۲۰

نویسنده: موسی صدر

پی نوشت ها:

۱. راغب, المفردات فی غریب القرآن, ماده نشز.

۲. جمیلی, سید, احکام المرئهٔ فی القرآن,۶۱.

۳. رشید رضا, المنار, ۵/۷۶.

۴. نجفی, محمدحسن, جواهر الکلام, ۳۱/۲۰۰ ـ ۲۰۱.

۵. امام خمینی, تحریرالوسیلهٔ, ۳/۵۴۲.

۶. نجفی, محمدحسن, جواهر الکلام, ۳۱/۲۰۱ ـ ۲۰۰.

۷. خویی, سیدابوالقاسم, منهاج الصالحین, ۲/۲۸۲.

۸. همان, ۲/۲۸۷.

۹. حکیم طباطبایی, سیدمحسن, منهاج الصالحین, ۱۵۲.

۱۰. خویی, منهاج الصالحین, ۲/۲۸۹.

۱۱. حکیم, منهاج الصالحین, ۱۴۸.

۱۲. نجفی, محمدحسن, جواهر الکلام, ۳۱/۳۰۳.

۱۳. همان.

۱۴. فضل الله, سیدمحمدحسین, الندوهٔ, کتاب اول, ۳۹۰.

۱۵. دروزهٔ, محمد عزهٔ, المرئهٔ فی القرآن و السنهٔ, ۲۲۵.

۱۶. ر.ک: جواهر الکلام, ۳۱/۳۰۳.

۱۷. همان, ۲۰۱.

۱۸. خویی, منهاج الصالحین, ۲/۲۸۹.

۱۹. ر.ک: جواهر الکلام, ۳۱/۲۰۱.

۲۰. همان,۳۱/ ۲۰۵.

۲۱. همان,۳۱/ ۲۰۶.

۲۲. بلاغی, محمدجواد, آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن, ۲/۳۹۸.

۲۳. زحیلی, وهبهٔ, التفسیر المنیر, ۵ـ۶/۵۸ ـ ۵۶.

۲۴. همان, ۵۶.

۲۵. معرفت, محمدهادی, زن در نگاه قرآن و در فرهنگ زمان نزول, پژوهشهای قرآنی, شماره ۲۶ـ۲۵, صفحه ۴۵.

۲۶. ر.ک: جواهر الکلام, ۳۱/۲۰۷.

۲۷. ر.ک: التفسیر المنیر, ۶ـ۵ /۵۸ ـ ۵۶.

۲۸. ر.ک: آلاءالرحمن فی تفسیر القرآن, ۲/۴۰۰.

۲۹. سبحانی, جعفر, مکانت زن در قرآن, پژوهشهای قرآنی, شماره ۲۶ـ۲۵, صفحه ۲۴.

۳۰. بیومی, عبدالمعطی محمد, ولایهٔ المرئهٔ شرعیتها… حدودها, ۱۹۶ ـ ۱۹۵.

۳۱. بهبودی, محمدباقر, تدبّری در قرآن, ۳۲۲ ـ ۳۲۱.

۳۲. مجلسی, محمدباقر, بحارالانوار, ۱۰۱/۵۵.

۳۳. ر.ک: جواهر الکلام, ۳۱/۲۰۶.

۳۴. همان, ۳۱/۲۰۲.

۳۵. طباطبایی, سیدمحمدحسین, المیزان فی تفسیر القرآن, ۴/۳۴۵.

۳۶. ر.ک: جواهر الکلام, ج۳۱/۲۰۳.

۳۷. همان, ۳۱/۲۰۲ ـ ۲۰۱.

۳۸. همان.

۳۹. همان.

۴۰. طوسی, محمدحسن, التبیان فی تفسیر القرآن, ۴/۴۵۰.

۴۱. ر.ک: المیزان , ۴/۳۴۵ ; التفسیر المنیر, ۶ـ۵ /۴۸.

۴۲. صادقی, محمد, الفرقان فی تفسیر القرآن, ۷/۴۸.

۴۳. همان.

۴۴. معرفت, محمدهادی, زن در نگاه قرآن و در فرهنگ زمان نزول, پژوهشهای قرآنی, شماره ۲۶ ـ ۲۵,صفحه ۵۱ ـ ۴۵.

منبع: فصلنامه پژوهشهای قرآنی ، شماره ۲۷


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.