یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
شـعـر عــاشــورایـی حـمـاسـه واژه هـا
حماسههای بزرگ که والاترین آنها در عاشورای سال ۶۱ هجری قمری در کربلا رخ داد عناصر متعددی چون منطق، عزت، عشق، حماسه و... دارند و ماندگاری تمامی این عناصر در گرو بیان هنرمندانه و ماندگار آنهاست که در عین عاطفی بودن اشارات و کنایههایی تاریخی، عمیق و ... دارد، شعر، نثر و ادبیات عاشورایی یکی از ابزار قدرتمند ماندگاری این حماسهها است و شاید در قیام کربلا بتوان شعر را قدیمیترین ابزار انتقال مفاهیم عاشورایی دانست، تعزیه و شبیهخوانی و نظیر آنها پس از این حماسه شکل گرفتند اما شعر تنها ابزاری است که حتی قبل از قیام نیز در خدمت این حماسه بود و حتی در خود کارزار نیز در قالب رجزها حضور دارد. شعر عاشورایی میکوشد بازگو کننده حقایق آن حماسه باشد و چون بیان هنری به خصوص در شعر لطیف است. جنبههای مختلفی از این نهضت چون عزت، تاریخ، حماسه و به خصوص عشق را به خوبی بیان میکند مخاطب راهی جز اثرپذیری ندارد، و این چنین است که از لحظه حرکت امام حسین (ع) از مدینه و پیش از آن حجی که حضرت ترک گفت؛ شعر در خدمت این نهضت است و اولین سراینده اشعار عاشورایی نیز خود حضرت سیدالشهداء (ع) است.
● امیری حسین و نعم الامیر
هر چند که میتوان اولین مرثیه سرایی درباره ایشان را حتی به پیش از این نیز ارجاع داد. شعری که با حرکت قافله از مدینه شکل گرفته بود، در خود عاشورا با رجزهای ماندگار حضرت ابوالفضل عباس (ع)، علی اکبر (ع) و دیگر یاران ایشان جان دوبارهای گرفت و هنوز نوای ملکوتی عباس به گوش میرسد که «یا نفس من بعدالحسین هونی...» یکی دیگر از جلوههای این نهضت در رجز عمروبن جناده غلام امام (ع) تجلی دارد، آن جا که برابر سپاه دشمن که به نسب خود و فتوحاتش مینازد او از خود و اجدادش هیچ نمیگوید و هر چه بر کلام میآورد اربابی است که در رکابش فرصت پرواز دارد: «امیری حسین و نعم الامیر، سرور فواد البشیر النذیر...» جالب اینجاست که رجز ابیاتی کوتاه است که به صورت بداهه در میدان کارزار و در آن شرایط سخت سروده میشدند اما باز هم معانی عمیق و صورتهای زیبایی دارد.
● مردان، رجزها و افقهایشان
امام حسین (ع) و یارانش در روز عاشورا رجز را از آن جنبه خاکی و مادی و شعارگویی برای تخریب روحیه دشمن فراتر برده و ابعاد تازهای به آن بخشیدند. این را میتوان از رجزهایی که از خود حضرت به یادگار مانده است فهمید: «القتل اولی من رکوب العار، العار اولی من دخول النار» کشته شدن بهتر است از تن دادن به ننگ و ننگ را تحمل کردن بهتر است از ورود به آتش! گویی حضرت در این رجز میخواهد سپاه دشمن را از سرنوشت هر دوسوی ماجرا آگاه کند و حتی برای دشمنی که پیش روی او صف کشیدهاند هم دل میسوزاند و هدایتش میکند. رجزهای فرزندان علی (ع) و حضرت ام البنین (س) نیز جملگی حماسی و لطیف است، چنان که به نظر میرسد نزدیک شدن به لحظات وصال این چنین آنان را به وجد آورده است. حتی عون فرزند حضرت زینب (س) نیز گرد میدان میگردد و چنین میسراید: ان تنکرونی فانا ابن جعفر، شهید صدق فی الجنان ازهر، یطیرفیها بجناح اخصر، کفی بهذا شرفا فی المحشر... اگر مرا انکار میکنید من از نسل جعفرم (جعفر طیار پدر شوهر و عموی حضرت زینب)، شهید راستینی که در بهشت میدرخشد، آنکه با بالهای سبز در بهشت پرواز میکند و این شرف برای محضر او کافی است...
در لابهلای این رجزها اصحاب سیدالشهداء(ع) انگیزهها و افقهای متعالی خود را به رخ یزیدیان میکشند و در تاریخ ماندگار میکنند.
● آیینههای عاشورایی
بازماندگان کاروان نور در آن غروب غمبار آیینهوار توصیفات عمیق و جانکاه و صد البته حماسی و عزتمندانه را با چینش خاصی از کلمات ارائه میکنند، از آن جمله است اشعاری که حضرت سکینه سلاما... علیها پس از بازگشت بی سوار اسب پدر سرود. حتی مادر سقای ادب حضرت امالبنین (س) نیز در مدینه برای فرزندانش چنین سرود: «لاتدعونی ویک امالـبـنـیـن، تذکرنی بلیوث عرین، کانت بنون لی ادعی بهم، و الیوم أصبحت و لا من بنین، اربعة مثل نسور الرُبی، قد واصلوا الموت بقطع الوتین، تنازع الخرصان اشلا اعـهم، و کلهم امسوا صریعا طعین، فلیت شعری اکما اخبروا، بأن عباساً قطیع الیدین... دیگر مرا امالبنین نخوانید و مادر شیران شکاری ندانید! مرا فرزندانی بود که به سبب آنها مرا امالبنین میگفتند و اکنون صبح کردم که دیگر برای من فرزندی نیست! ۴ باز شکاری داشتم که آنها را نشانه تیر و رگ وتین آنها را قطع کردند! دشمنان با نیزههای خود بدنهای طیبه آنها را از هم متلاشی کردند در حالیکه همه آنها بر روی خاک با جسد چاکچاک افتاده بودند! ایکاش میدانستم آیا چنین است که مرا خبر دادند؟ به اینکه دستهای فرزندت عباس(ع) را از تن جدا کردند!؟ و نیز این اشعار را: «یا من رای العباس کر، علی جماهیر النقد، و راه مـن ابناء حیدر، کل لیث ذی لبد، بنئت ان ابنی اصیب، برأسه مقطوع ید، ویلی علی شبلی و مال برأسه ضرب العمد، لو کان سیفک فـی، یدیک لما دنی منه احد» ای کسیکه عباس مرا دیدهای که با دشمن در قتال است؛ و آن فرزند حیدر کرار(ع) پدروار حمله میکرد. و فرزندانِ دیگرِ علیِ مرتضی(ع) که هریک شیرِ شکاری هستند، درباره او قتال میکردند. آه که خبر به من رسیده است بر سر فرزندم عمود آهن زدند در حالیکه دست در بدن نداشت! ای وای بر من! چه بر سرم آمد!؟ و چه مصیبت بر فرزندانم رسید!؟ اگر فرزندم عباس را دست در تن بود چه کسی جرات داشت که نزدیک او بیاید!؟
● این روزها، شعر عاشورایی
شعر عاشورایی با سرودههای دعبل خزایی، کمیت اسدی و... ادامه یافت تا این روزها که هنوز هم میتوان با جادوی کلمات کربلایی شد؛ این ادبیات را میتوان در نمونههای متعالی معاصرش جستوجو کرد، سرودههایی چون «نی نامه» مرحوم قیصر امینپور، «تاوان این خون تا ابد ماند بر ما» سروده علی معلم، «خط خون» سید علی موسوی گرمارودی، «راز رشید» سید حسن حسینی، «لالایی عاشورا» مصطفی رحماندوست و «تعزیه» عمران صلاحی که چنین میسراید: بادها/ نوحهخوان/ بیدها دسته زنجیر زن/ لالهها/ سینه زنان حرم باغچه/ بادها، در جنون/ بیدها در جنون/ بیدها، واژگون/ لالهها، غرق خون/ خیمه خورشید سوخت/ برگها، گریه کنان ریختند/ آسمان، کرده به تن پیرهن تعزیه، طبل عزا را بنواز ای فلک...
نویسنده: سید مصطفی صابری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست