داستان های شهر جنگی

این کتاب زیبا و تأثیر گذار، نوشته ی حبیب احمدزاده ،نویسنده ی با ذوق و نام آشنای عرصه ی دفاع مقدس است.نویسنده ای هوشمند با زاویه ی دیدی بسیار متفاوت به هشت سال دفاع مقدس ایرانیان …

این کتاب زیبا و تأثیر گذار، نوشته ی حبیب احمدزاده ،نویسنده ی با ذوق و نام آشنای عرصه ی دفاع مقدس است.نویسنده ای هوشمند با زاویه ی دیدی بسیار متفاوت به هشت سال دفاع مقدس ایرانیان در جنگ با عراق.

احمدزاده بچه ی شهر جنگ است ،شهر آبادان.او در ۲۷ مهر ۱۳۴۳ در این شهر متولد و مدرک کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی خود را از دانشگاه تهران اخذ کرده است.

کتاب « داستان های شهر جنگی » که برنده ی بهترین کتاب سال دفاع مقدس(۱۳۷۸)نیز است، دیدی تازه و زیبا نسبت به دفاع مقدس مردمان سرزمینمان دارد.این کتاب مجموعه داستان هایی است از جنگ،از مردمانی که شجاعانه پای میهن و ناموس خود ماندند،داستانی است از دفاع،دفاعی که بعد از گذشت چندین سال هنوز هم می تواند منبع مناسب و زیبایی برای نویسندگان باشد.

داستان هایی که هنوز هم انعطاف پذیری خود را از دست نداده اند،جنگی که هنوز هم زوایای پنهان زیادی دارد و خواندن اثر مذکور این امکان را به ما می دهد تا بخش کوچکی از این زوایای پنهان و صد البته زیبا را در مقابل دیدگان خود مجسم کنیم.

«روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست

واندر طلب طعمه پر وبال بیاراست»

اولین داستان این مجموعه « پرعقاب » ، با شعر زیبای حکیم ناصر خسرو آغاز می شود،که البته ارتباط موضوعی و معنایی نیز با داستان دارد.احمد زاده نگاه متفاوتش را از آغازین داستان اثرش شروع کرده است،داستانی که حداقل برای جوانان بسیار ناشناخته است تا حدی که ممکن است تا اواسط داستان ، متوجه موضوع اصلی آن نشوند!

این متفاوت بودن اثر را می توان در کالبد تمامی داستان ها دید،مانند داستان«هواپیما» ویا داستان «نامه ای به خانواده ی سعد».

از دیگر نمونه های داستانی این اثر می توان به داستان«فرار مرد جنگی »اشاره کرد که به عشق دو رزمنده و البته دوست قدیمی می پردازد که هر کدام عاشق خواهر هم محله ای قدیمی شان بوده اند و داستان باکنار رفتن و فداکاری دیگری به پایان می رسد، که به واقع نحوه ی جذاب داستان گویی احمدزاده ، خواننده را تا پایان داستان هایش با خود همراه می کند.

این کتاب را برای تمامی افرادی(به خصوص نسل جوان و نوجوان) که به دنبال روایتی تازه و دلنشین از جنگ هستند توصیه می کنم.

فاطمه شهریور(باران)