پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

نمایشنامه نویسی پس از انقلاب


نمایشنامه نویسی پس از انقلاب

نگاه فلسفی و انتزاعی در آثار نمایشنامه نویسان سال های اولیه دهه هفتاد به اوج خود می رسد از نثر كهنه و شاعرانه اساطیر ایرانی, آشنازدایی می شود و بسیاری از اسطوره ها با زبان و نگاهی معاصر, بازآفرینی می شوند قصه های شاهنامه دوباره نوشته می شوند

نمایشنامه نویسی در ایران پس از انقلاب اسلامی، فراز و فرودهای فراوانی را پشت سر گذاشته است كه همه دلایل آن به هنر جوان نمایشنامه نویسی مربوط نمی شود. تحولات و دگرگونی های فرهنگی در سال های آغازین انقلاب، كوشش های اجتماعی - ادبی جدیدی را می طلبید تا بتواند دیالكتیك تاریخی این زمان را در قالبی زیبایی شناسانه به ثبت برساند.

انتقاد از ناهنجاری های فردی و اجتماعی، نخستین محصول هر انقلاب فرهنگی است كه معمولاً در ادبیات دوران گذار یا سال های نخست پس از هر انقلاب اجتماعی مشاهده می شود و نمایشنامه بیش از هر شكل ادبی دیگر توان رویارویی مستقیم با مردم و ارتباط سریع با آنها را دارد و بیش از قالب های دیگر هنری از آن انتظار می رود كه آینه ای از دگرگونی های اجتماعی باشد. نمایشنامه نویسی ایران در نخستین سال های پس از انقلاب، انعكاس صدای مردمی بود كه با شكستن تابوها، محدودیت ها و خطوط قرمز گذشته، فضای فكری جدیدی را آزموده بودند، لذا نمایشنامه نویس در این شرایط نمی توانست از مردم و جامعه خود عقب بماند و مجبور بود كه با توجه به زندگی روزمره، اضطراب ها، آرزوها، ترس ها، امیدها و دغدغه های مردم زمانه خود را در نگاه خود بازتاب دهد. اتفاقات زمانه در كوران حوادث سال های پس از انقلاب، آنقدر سریع و شدید بودند كه نمایشنامه نویس از آنها عقب می ماند و لذا برای جبران این عقب ماندگی، به بیانی ساده و تا حدی ژورنالیستی روی می آورد و بدون نوآوری در فرم و مضمون، داستان خود را پیش می برد و چندان در جست وجوی زبان تمثیلی و استعاری نبود.

به همین دلیل صناعت ادبی و ساختار نمایشنامه نویسی در آثار نمایشنامه نویسان دهه ۶۰ از درجه دوم اهمیت برخوردار است و شدت و واقعیت گرایی مضمون، حرف اول را در شكل گیری نمایشنامه می زند. ما در نخستین نمایشنامه های پس از انقلاب، ردپایی از درون نگری، تامل و شخصیت پردازی عمیق نمایشنامه های دهه چهل نمی بینیم. همه چیز به سرعت متحول می شود و انسان تلاش می كند كه موقعیت و جایگاه جدید خود را در میان انبوهی از تناقضات، تغییرات و تردیدها بازیابد. نمایشنامه نویس در تلاش برای فضاسازی و یافتن زبانی فاخر و هموار شده نیست، بلكه تنها می خواهد به زبانی روزمره، زندگی متداول گذشته را نفی كند و در گیرودار تحولات، بارقه های امیدی برای انسان و موقعیت جدید او پیدا كند.

عنصر هیجان در آثار این دوران پررنگ تر از عناصر دیگر است و نمایشنامه نویس تلاش می كند از لحاظ نگرش تاریخی از مردم خود عقب نیفتد و آثار او به نوعی، معرف زمانه خویش باشد. همسویی با نیروهای رو به رشد اجتماعی، مهمتر از تحلیل، نقد و شخصیت پردازی به نظر می رسد و آدم های عادی اجتماع به عنوان انسان هایی مؤثر در تغییرات اجتماعی، اساس این گونه نمایشنامه ها قرار می گیرند. روابط انسانی عمیق و پایدار همچون عشق، محبت، همدلی و ... در این آثار جای خود را به مفاهیم اجتماعی چون سنت شكنی، پیشداوری، همرنگی، تك روی، تعاون، عصیان و... می دهد و در برخی فرازها، كار به مستقیم گویی و حتی شعار نزدیك می شود.

از اواخر دهه ۶۰ به تدریج «جست وجو برای هدایت» در نمایشنامه های ایرانی به طور وضوح احساس می شود. هیجان و برون گرایی دهه ۶۰ جای خود را به تلاش برای كسب هویتی جدید و شرقی در فضاهای ایرانی می دهد. طنز تلخ به جای احساسات گرایی بر فضای اكثر نمایشنامه های این دوره حاكم می شود.

حركات موزون، موسیقی سنتی و عرفان، جزء مضمون بیشتر نمایشنامه ها می شوند. نمایشنامه نویسانی از نسل گذشته چون اكبر رادی و نمایشنامه نویسان جوان تری چون محمد چرمشیر، داوود میرباقری، صادق عاشورپور، اعظم بروجردی و... سعی می كنند كه جامعه و تاریخ را از دیدگاه تحولات فكری نوین تفسیر كنند. طنز انتقادی به یاری نمایشنامه نویسان نسل نو می آید و آنها برای اصلاح جامعه و انتقاد از بی هویتی و بی ریشگی، با بهره گیری از قالب های نمایش سنتی، معیارهای نظام ارزشی زمانه خود را محك می زنند. رنج و گاهی احساس گناه از گذشته و احساس مسئولیت و اضطراب نسبت به آینده، گاهی نمایشنامه نویسان را به سمت آرمان گرایی و آثار اساطیری و افسانه ای سوق می دهد.

انواع قصه ها و افسانه های ایرانی در سال های اول دهه هفتاد، با زبانی نو و دراماتیك بر صحنه جریان می یابد. اهمیت فقر فرهنگی و اقتصادی مردم جامعه در آثار نمایشنامه نویسان سال های اول دهه هفتاد نمودی بارز دارد، اما هنوز اشكال و ساختار نمایشنامه به سمت فانتزی، افسانه و اسطوره گرایش بیشتری دارد. خلق فضاهای دلهره انگیز و مه آلود در آثار قطب الدین صادقی، شارمین میمندی نژاد، محمد رحمانیان، علیرضا نادری، سعید شاپوری، حسن باستانی و... تصویری تحمیلی و در عین حال جامعه شناسانه از جهانی ارائه می دهد كه معنای واقعی خود را از دست داده است و در جست وجوی معناهای نوین، به افسون افسانه و راز و خیال پناه می برد تا از خلال قصه و بازی، واقعیت نوینی را كشف و آفتابی كند.

نگاه فلسفی و انتزاعی در آثار نمایشنامه نویسان سال های اولیه دهه هفتاد به اوج خود می رسد. از نثر كهنه و شاعرانه اساطیر ایرانی، آشنازدایی می شود و بسیاری از اسطوره ها با زبان و نگاهی معاصر، بازآفرینی می شوند. قصه های شاهنامه دوباره نوشته می شوند. نثر نمایشی نوینی همراه با رگه هایی از شعر، مورد استفاده نمایشنامه نویسان قرار می گیرد تا افسانه های شناخته شده را با توجه به نیازهای اجتماعی روز و تشنگی روحی و فلسفی مخاطبان، بر صحنه دوباره بیافرینند و از این جهت پیوندی میان كهنه و نو صورت می گیرد و تلفیقی از فرهنگ غنی خردورزان كهن ایران، همچون عطار، فردوسی، مولانا، نظامی و... با شكل های اجرایی و زبانی نو بر صحنه آفریده شود.

نمایشنامه نویسان به یاری مفهوم تئاتر ملی و بومی، فضاهای راستین زندگی و مرگ بشری را از جهان تیره و ناشناس افسانه ها بیرون می كنند تا مخاطبان را با موفقیت های جهانشمول و همیشگی روح بشر درگیر كنند. تلاش برای درك موقعیت های جدید زندگی و كشف هویت جدید ایرانی - اسلامی، نمایشنامه نویسان را در آغاز دهه هفتاد به سمت قصه های تمثیلی و استعاره می برد و نمایشنامه های تاریخی مدرن در جهت نفی سنت ها و ارزش های كهنه بر صحنه متولد می شود. نمایشنامه نویسان دوباره به داستان گویی روی می آورند، تاریخ فلسفه دغدغه اصلی این قصه ها است و نمایشنامه نویس با ایجاد موقعیت های غریب و گاه مالیخولیایی، شخصیت ها را با درك فلسفی جدیدی از خود و جامعه متحول خویش مواجه می كنند.

بهرام چوبینه، آرش، رستم و سهراب و آن پیرخراباتی كه بر صحنه سخن می گوید، تاویل جدیدی از نظام ارزش ها ارائه می دهند؛ نظامی كه برای ما ناآشنا است. اما از نیمه دوم دهه هفتاد و به دنبال تغییر مدیریت ها و ایجاد موج نوین فرهنگی در جامعه و اجازه ورود به برخی حیطه های ممنوع در هنرهای نمایشی، فضای تمثیلی داستان گویی در نمایشنامه نویسی به تدریج تغییر شكل می یابد و نسل جدیدی از نمایشنامه نویسان جوان تر پا به عرصه می گذارند. این گروه جدید، تمركز شدیدی بر مسائل روز جامعه خود دارند و می خواهند این مسائل را عریان و فارغ از قصه پردازی های گذشته نشان دهند.

برگرفته از: شرق ۱۷ بهمن ۸۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.